#منهای_کودک
#بحران
ماهایی که درگیر کار زیربنایی هستیم همیشه دنبال فضاهای آروم برای ارتقای فرهنگ عمومی میگردیم. همیشه سعی میکنیم فضا رو آروم کنیم تا بتونیم تغییراتی هر چند اندک در جهت مثبت ایجاد کنیم اما این دو هفته گذشته #سیل_اتفاقات اینقدر زیاد و سنگین بوده که فرصت فکر کردن رو هم از همهمون گرفته. ما به جای فکر کردن در بهبود روابط، بهبود فرآیندها، بهبود ساختارها و ... مجبوریم مدام در لحظه و برای بحرانهای به وجود اومده فکر کنیم و تا میایم عمل کنیم، بحران بعدی از راه میرسه!
در اینجور مواقع هست که افراد تصمیمات بنیادین در زندگیهاشون میگیرن، تصمیماتی که ممکنه جهت زندگی اونها رو به صورت کامل عوض کنه، اهداف و چشماندازهاشون رو تغییر بده و کاملاً آدم دیگهای از اونها درست بکنه. (البته شاید بعضیهام این وسط باشند که زندگیشون هیچ تغییری نسبت به قبل نکنه، فقط وقایع رو از بیرون نگاه کنن اما کوچکترین دلیلی برای تغییر روند در زندگیشون احساس نکنن، نهایتاً لب پایینشون رو یکی دو بار؛ یواش گاز بگیرن!)
برای اینکه به خودمون کمک کنیم تا بتونیم هر تهدیدی رو به فرصت تبدیل کنیم، خیلی خیلی مهمه که سیر جزئیات و وقایع ما رو درگیر نکنه! یعنی در عین حال که ازشون مطلع هستیم، مدام دنبال سناریوسازی نباشیم چون ذهن آدمیزاد جوّال هست و طبیعیش اینه که با کنار هم چیدن یکسری جزئیات میتونه هزار جور خروجی ازش بگیره. میشه سناریوهایی استخراج کرد که صددرصد با هم در تضاد باشند. پس چی کار باید کرد؟!
همیشه باید در عین رصد جزئیات، یک نگاه کلان به مسائل داشته باشیم، همیشه باید جریانی و جبههای فکر کنیم، همیشه باید سعی کنیم وقایع رو در اون پازل کلان هم ببینیم، نباید گذاشت جزئیات باعث بشه جای جبههها با هم عوض بشه. اگه اینجوری بشه به احتمال خیلی بالا تصمیماتی که میگیریم همهجانبه نیست و شاید سالهای بعد پشیمونی به بار بیاره و احتمالا دیگه اون موقع نمیشه کاری کرد ...
ما شاید صفر و صد نداشته باشیم، شاید حق و باطل مطلق نداشته باشیم اما تشخیص مصادیقی که در مرز اونها تعریف میشن یا میخوان به اون سمت حرکت کنن، خیلی سخت نیست. خصوصاً این روزها که بحرانها پیدرپی به وجود میان خیلی خیلی مهمه که خوب فکر کنیم، خوب ...
#حمید_کثیری 👇👇
Join 👉 @hamidkasiri_ir
کانال حمید کثیری
🔴 سیاه یا سفید؟! 👇👇
#منهای_کودک
در کوران جنگ جهانی دوم، جایی که آدمهای زیادی روزانه به دلایل مختلف جان خودشون رو از دست میدادن، افراد خیلی زیادی هم بودند که در حال بروز و به فعلیت رسوندن استعدادهاشون بودند. #ویکتور_فرانکل یکی از اینها بود.
اون در سختترین شرایط انسانی در جنگ جهانی دوم و در اردوگاه نازیها چندین سال زندانی بود. شرایط انسانی بسیار وحشتناکی براش وجود داشت، روزانه افراد زیادی از اردوگاه میرفتند و دیگه برنمیگشتند و خیلی از افراد فقط به همین خاطر و ترس از اینکه دفعه بعد اسم اونها یا اعضای خانوادهشون برای رفتن خونده بشه دِق میکردند! خیلی اتفاق میافتاد که کل آذوقهی یک هفته؛ فقط و فقط صد و بیست تا صد و پنجاه گرم نون باشه! برخورد زندانبانها بسیار بد بود و بدتر اینکه خیلی از اونها از دل خود زندانیها انتخاب میشدند. هر چی پستتر، آدمفروشتر و حیوانتر بودند، درجات بالاتری هم داشتند. کلاً هیچ امیدی به خارج شدن از اردوگاه وجود نداشت، همه چیز سیاهِ سیاهِ سیاه بود ...
درست در همین شرایط؛ ویکتور فرانکل با یه نگاه متفاوت با قضایا روبرو شد. همه چیز برای اون یه جور دیگه معنا میشد و اون به جای ناراحتی از نگهبانی که زنندهترین برخوردها رو با اون و سایر زندانیها میکرد، دلش براش میسوخت و به روند تغییر اون آدم به حیوان فکر میکرد! کتاب «انسان در جستجوی معنا» رو دقیقاً در همون دوران نوشت و یه روز مأمورای نازی اون کتاب رو پیدا کردند و با خودشون بردند! اون کتاب حاصل کل مشاهداتش در اون دوران بود، حاصل پردازش نظریه #معنادرمانی یا #لوگوتراپی روی خودش و دیگران، یه جورایی حاصل عمرش تا اون زمان بود. وقتی کتاب رو از دست داد با خودش فکر کرد تنها دلیلی که باعث میشه امید به زندگی داشته باشه اینه که کتابش رو دوباره بنویسه و البته دوباره نوشت و مکتب معنادرمانی رو پایهریزی کرد. مکتبی که قرار بود کمک بکنه به بهبود زندگی انسانهای خیلی زیادِ دیگهای که توی اردوگاه نبودن ...
پَس، پیش و در دل هر بحرانی نقاط روشن بسیاری وجود داره و دقیقاً اگر بحرانها نباشند زمینه برای رشد انسانها به وجود نمیاد. مهم اینه که در اینجور مواقع نه تنها درک مقصر و مظلوم نداشته باشیم بلکه #درک_مسئول داشته باشیم. یعنی در همه حال مسئولانه فکر کنیم که الآن چه کارهایی رو باید برای مراقبت از خودمون و دیگران و بهبود شرایط انجام بدیم.
این روزها همه ناراحتیم و به خاطر اتفاقات این چند روز داغ سنگینی به دل همه وارد شده. طی کمتر از دو هفته؛ سه اتفاق سخت در کشور ما به وجود اومده و هضمش برای خیلیامون سخت بوده و احتمالاً حالا حالاها هم توی گلوی جامعه گیر کنه اما چیزی که مهمه اینه که یاد بگیریم در اینجور مواقع هم درک مسئول داشته باشیم برای مراقبت از خودمون و اطرافیانمون. در اینجور مواقع هم نقاط سفید و روشن خیلی خیلی زیادی هست که باید اونها رو هم دید. برخی بلدند در اینجور مواقع در کنار نکات منفی، نکات مثبت دیگهای هم که اطرافشون هست رو ببینند اما برخی دیگه بلدند نقاط سیاه رو هم روشن ببینند، یعنی در دل خود سیاهیها، سفیدیها رو ببینند.
یکی از اساتید تعریف میکرد که بعد از #زلزله_بم، یه کلاس با افرادی که زنده مونده بودند گذاشتم. جایی که هر کسی خونه و زندگیش رو از دست داده بود، اعضای خانوادهاش فوت کرده بودند و بعضاً هنوز زیر آوار بودند و خودشون در شرایط بسیار سخت جسمی و روانی بودند. ازشون پرسیدم چه نکات مثبتی میببنید؟! اولش همه گفتند بابا ول کن، آخه الآنم مگه نکته مثبتی وجود داره و ... اما در پایان همون کلاس یک تخته نکات مثبت نوشته در اومده بود و حال همه خوبتر شده بود، چون یاد گرفته بودند میشه نکات مثبت رو در عین این #بحران بزرگ هم دید.
حالا ماها اگه نمیبینیم، سعی کنیم یه بار دیگه و یه جور دیگه ببینیم، همونطور که بچههای کلاس توی بم دیدن.
#حمید_کثیری 👇👇
Join 👉 @hamidkasiri_ir
🔴 #کرونا و شکلگیری باورهایی برای همه عمر (قسمت چهارم)
حواستون باشه، هر کی تا آخر نخونه اینجوری 🤨 میشما!
ما دو نوع باور داریم، یه باور عقلایی و یه باور عاطفی.
باورِ عقلایی از سنجش واقعیتِ فعلی؛ توسط منِ انسان به دست میاد. واقعیتی که مال اینجا و همین حالاست که لزوماً ربطی به گذشته نداره. یعنی در شرایط حاضر و امروز، اتفاقی افتاده و متناسب با اون به یک نتیجهای رسیدیم و باوری برامون شکل گرفته.
باورِ عاطفی از گذشته میاد. این باورها در تجربیاتِ عاطفیِ گذشتهی انسان به خصوص در دوران کودکی شکل میگیره. ممکنه در گذشته منطبق با واقعیت بوده باشن اما لزوماً امروز ربطی به واقعیتِ فعلی ندارن 🤔 یعنی من در گذشته نسبت به یک موضوع تجربهی خوب یا بدی داشتم، امروزم عقیدهام نسبت بهش همون چیزی هست که توی #کودکی شکل گرفته. این باورهای عاطفی عموماً باعث میشن وجدانِ اخلاقی ما شکل بگیرن، درست یا غلط!
اما اگه رشد انسان در یک فرآیند درست طی بشه باید در دوران بلوغ؛ باورهای عقلایی جای باورهای عاطفی رو بگیرن. یعنی مثل یه کامپیوتر باید اطلاعات مغز ما به روز بشه! و این یکی از مهمترین مشخصههای رشد هست. (متأسفانه محرزه که اکثر ماها رشد پیدا نکردیم 🥺🥺)
حالا اگه این اتفاق نیفته چی میشه؟! در بسیاری از موارد باورهای عاطفی در بزرگسالی، خصوصاً اونایی که امروز براشون توجیه عقلایی وجود نداره به صورت احساس گناه و ترس بروز و ظهور پیدا میکنن!
خُب؛ خودم فهمیدم، بسه دیگه! 🤪 دو تا مثال بزنم تا معلوم بشه چی میگم؛
فرض کنید برای کسی از بچگی جا بیفته که «نه گفتن» نشانه بیاحترامیه و خصوصاً در مواجههی با بزرگترها. حالا این فرد وقتی بزرگ میشه و وارد اجتماع میشه نمیتونه به راحتی به کسی بگه نه!! این باعث میشه که شکستهای پیدرپی رو تحمل کنه، خلاقیتش رو از دست بده، افسرده بشه و ...
یا فرض کنید یه مادری شکل محبتش به بچهاش اینجوریه که مدام اون رو در هر چیزی کنترل میکنه! که متأسفانه این روزها خیلی دارن زیاد میشن. حالا این آدم وقتی بزرگ میشه دوست داشتن و دوست داشته شدن رو بدون کنترل کردن؛ فهم نمیکنه. توی بزرگسالیش اگه شریک زندگیش اون رو کنترل نکنه فکر میکنه دوستش نداره و خودآگاه و ناخودآگاه دنبال راهکارهایی هست که به شریک زندگیش این رو القاء کنه که من رو کنترل کن! خودش هم مدام در حال کنترل اون فرد هست حتی اگه اینها باعث بشه رابطهشون به مرز #بحران کشیده بشه! 😭 در واقع بحران وقتی به وجود میاد که فرد نمیتونه واقعیتِ به وجود اومده رو مدیریت کنه.
حالا همه اینا رو گفتم، چه ربطی به #کرونا داره؟!! 🤔🤔
من قصد ندارم گذشتهی خودمون رو اینجا واکاوی کنم، همین که هر کسی بهش فکر کنه کفایت میکنه اما این برام مهمه همه بدونیم رفتارهای امروزمون تأثیر مستقیم توی ساخت باورها و شخصیت بچههامون داره.
👈 این روزها چقدر نگرانیم؟! و چقدر اون رو به دیگران منتقل میکنیم؟! چقدر خودمون با دنبال کردن اخبار بد؛ خودمون رو نگرانتر میکنیم؟!
👈 در مواجههی با این بحران منفعل شدیم یا نه کاملاً فعالانه و مسئولانه داریم عمل میکنیم؟! در واقع چقدر در حال اداره و مدیریت اون توی جامعهی اطراف خودمون هستیم؟!
👈 توی این شرایط که برنامهی زندگیمون به هم ریخته، تونستیم نظم و ریتم جدید براش ایجاد کنیم؟! و خودمون رو با شرایط جدید تطبیق بدیم؟!
👈👈 بچهها دارن میبینن که ما در این شرایط چطور عمل میکنیم ولو چیزی نگن و کاری نکنن. ما در حال ایجاد باور و ساخت شخصیت اونها هستیم ...
--------------
پینوشت:
❗ببخشید که امروز اینجوری شد! گفتم شاید لازم باشه یه جور دیگه با مسئلهی این روزهامون مواجه بشیم. حتماً فردا سعی میکنم، فقط و فقط براتون بازی بگذارم. لطفاً شاد باشید، واقعیِ واقعی ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هر روز میگوییم بخش بزرگی از این جنگ در #رسانه است، جنگ شناختی است و ...
اما ظاهراً برنامهای برای رسانهها نداریم.
واقعا قصد ورود به مصادیق را ندارم، اما برایم سوال است چطور میشود؛
👈 مصطفی تاجزاده در بند باشد ولی در رسانهاش هر چیزی منتشر شود!
👈 پروانه سلحشوری بعد از تفهیم اتهام از فعالیت رسانهای منع میشود - لااقل اینطور اعلام شد - اما روزی سه توییت میزند!
👈 فردی مثل شقایق دهقان برای تفهیم اتهام احضار میشود اما همان روز در رسانهاش ما را به سخره میگیرد و میپرسد: «واقعاااا؟!»
👈 حسین رونقی که یکی از بتهای رسانهای آنطرفیها بود آزاد میشود و در توییتر و اینستاگرامش چند برابر قبل لگد میزند
👈 و ...
بحث سر مصادیق نیست، بحث سر این است که ظاهراً برنامهای برای برخورد با رسانهی این افراد وجود ندارد. حال یا به علت خلأ قانونی یا عدم فهم اهمیت موضوع یا به هر دلیل دیگری! کما اینکه در برخورد با مغازهداری که روزانه ۵۰ عدد فروش با گردش مالی حداکثر ۳۰ میلیون روزانه دارد، قاطع هستیم اما در برخورد با کسبوکارهای اینترنتی که روزانه چند صد بلکه چند هزار سفارش دارند، گردش مالی چند ده برابری دارند و از قضا رسانههای بزرگتری هم برای تحریک مردم دارند، برنامهای نداریم ...
به نظر میرسد عدم توجه به جزئیات در اجرای امور، کار را ناقص پیش خواهد برد و فقط #بحران را به تأخیر میاندازد
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4