eitaa logo
حا.میم || حسن مجیدیان
401 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
409 ویدیو
8 فایل
یادداشت ها و انتخابهاي حسن‌ مجیدیان ارتباط از طریق @Hamim1361
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر به شما حُسنِ ظن نداشتم به خاطر این عکس، شما را حدّ می‌زدم! هادی غفاری- فرزند شهید ایت الله حسین غفاری فعال سیاسی و نماینده مجلس در دوره‌های پیشین- می‌گفت : اوایل انقلاب کشف کردیم که فرمانده نیروی دریایی وقت -ناخدا افضلی که بعدها اعدام شد- از طریق حزب توده با روس‌ها مرتبط است و اسنادِ به کلی سرّی و نظامی را به روس‌ها می دهد و روس‌ها هم آنها را در اختیار صدام و عراق می‌گذارند. پرونده‌ای را تکمیل کردیم که شامل ۴۰۰ صفحه می‌شد در این پرونده قطور، علاوه بر اسناد و مدارک بسیار، عکسی هم بود که در آن ناخدا افضلی کنار زن بی حجابی نشسته بود که پوشش مناسبی نداشت. پرونده را نزد حضرت امام بردم و تصور می‌کردم که ارائه این عکس، مدارک را کامل و محکم می‌کند . اما بر خلاف پندار من، امام وقتی عکس را دیدند آن را از من گرفتند و با لحن تندی فرمودند:  این عکس چیست آقای غفاری؟! آقای غفاری! مبارزه ما شرافتمندانه است ولی این روشی که شما در پیش گرفته‌اید غیر شرافتمندانه است، اگر به شما حُسنِ ظن نداشتم به خاطر ارائه این عکس، شمارا حدّ می‌زدم! بعد به من فرمودند : با زندگیِ خصوصیِ مردم چه کار دارید؟ اصل این عکس کجاست ؟ گفتم: نزد من است. فرمودند: تا من نماز می‌خوانم بروید و اصلِ عکس را بیاورید! عرض کردم: اجازه بدهید با شما نماز را بخوانم و بعد بروم و آن را بیاورم فرمودند: نخیر، لازم نکرده است بفرمایید! نمی‌دانم مسیر جماران تا تهرانِ نو را چگونه طی کردم که تا نماز امام تمام شده بود خود را به جماران رساندم و نگاتیوِ عکس را تحویل امام دادم . امام به حاج احمد اقا فرمودند : دستگاه خورد کن را بیاور! آورد و خودِ ایشان عکس را در دستگاه قرار دادند و آن را پودر کردند و بعد پودر شده آن را با دست خود به هم زدند و در آخر فرمودند : آقای غفاری! با این‌ که شما را می‌شناسم و پدرِ شهیدِ شما، رفیق بزرگوار من بود اما این روش، روشِ شرافتمندانه‌ای نیست! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: سایت خاطره نگاری، ۹۵/۲/۲۱ https://eitaa.com/hamim1377
افسارم را به دم خر بستی از این نمی گذرم نقل است پیرمردی روستایی به حال مرگ افتاد.در همان حال تصمیم گرفت از همه نزدیکان و دوستانش حلالیت بطلبد و طلبید. در پایان یادش آمد که از شترش هم حلالیت بطلبد. سراغ او رفت و گفت بسیار اتفاق افتاد که بار سنگین بر پشتت گذاشتم، بسیاری اوقات، گرسنه و تشنه ماندی، بسیاری اوقات تو را به سرعت دواندم و… حالا آمده‌ام که بگویم حلالم کن. شتر در جواب می‎گوید همه اینها را که گفتی حلال می‎کنم، اما یک‎بار با من کاری کردی که هرگز نمی‎توانم از تو درگذرم و تو را ببخشم. مرد بیمار پریشان شد و پرسید: چیست آن یکی؟ شتر گفت روزی خواستی مرا برای حمل بار از طویله بیرون ببری. خود سوار بر الاغ شدی و برای این‌که من دنباله‌روی تو باشم افسارم را به دم خر بستی. مرا پیش خر خرد و حقیر کردی. از این یکی نمی‌گذرم… https://eitaa.com/hamim1377
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسئولیت رهبری چیست؟ ببینید خودِ رهبر عزیز چه قدر خوب این سوال را جواب می دهند👆👆 https://eitaa.com/hamim1377