eitaa logo
حامیان انقلاب
274 دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
12.6هزار ویدیو
764 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☘خاطره‌ای از مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی به نقل از: محمدعلی نادعلی 🔹در تابستان سال ۷۷ با دوستانی به همدان رفتیم تا دو سه روزی در معیت استاد «حاج شیخ حسین انصاریان» باشیم. پیش از ظهر، ما را به سیاحتی در درّۀ «گنجنامه» بردند. چون تابستان و تعطیلات بود، جمعیت زیادی آمده بودند. متوجه شدیم مردم برای قضای حاجت مشکل دارند. به ما هم سرایت کرد؛ چون سه چشمۀ توالت موجود در گنجنامه گرفته بود که کاسۀ آنها پُر و لبریز از کثافت شده بود. مردم به ناچار با سنگ و کلوخ و … قضای حاج می‌کردند. 🔻ما که قصد داشتیم در آنجا تا غروب بمانیم، دیدیم با این وضع ممکن نیست لذا تصمیم گرفتیم کمی در تپه ها و باغات پیاده روی کنیم و برگردیم. ساعاتی بعد که به محل پارک ماشین ها کنار توالت های غیر قابل استفاده برگشتیم، متوجه صف مردم برای قضای حاجت و وضو گرفتن بعضی دیگر شدیم. 🔻تصور کردیم شهرداری یا سازمان گردشگری که پول ورودی می گیرند، دستشویی را درست کرده اند! اما در میان مردم سخن از یک شیخ محترم بود که می گفتند به اینجا آمده برای دیدن گنجنامه و کار را ایشان درست کرده اند. راننده ما -که آنجا مانده بود- برایمان نقل کرد که یک روحانی آمد و وضع مستراح ها و مشکل مردم را که دید، اول سراغ مسئولین را گرفت، کسی حضور نداشت. از راننده و همراهانش کمک خواست و آنان هم چون دیدند آنجا پر از تعفّن و … است، به ایشان گفتند: «خیلی بوی بد می دهد و ابزاری برای پاکسازی نداریم. شیرهای آب هم خراب اند. نمی توانیم کاری بکنیم». ☑️پس، خود ایشان رفتند و اوضاع را دیدند. آنگاه، لباس روحانیت را از تن در آوردند و آستین ها را بالا زدند و دست هایشان را در کیسه های پلاستیکی میوه هایی که در ماشین بود کردند. سپس گفتند هرچه کیسۀ پلاستیک در ماشین ها هست، بیاورند. ایشان پارچه ای روی دهان و بینی خود بستند و شخصاً تمام اشیاء و لجن ها و … را با دست از کاسه های توالت بیرون کشیده و در کیسه ها ریختند و از راننده و محافظ ها -که حالشان به هم میخورد- خواستند از درّه با دبّه ها آب بیاورند. 🔹پس از تخلیه و باز کردن گرفتگی ها، همۀ توالت ها را شسته و آمادۀ استفاده مردم کردند. خرابی لوله ها و شیرهای آب را هم برطرف کردند و سپس، خود را طاهر کرده، وضو گرفته و در گوشۀ باغچه ای در آن نزدیکی به نماز ایستادند. مشتاق شدم بروم ایشان را ببینم و بدانم کدام روحانی اند. از دور به ما نشانش دادند و تا آمدیم به ایشان برسیم سوار خودرو شده بودند. ماشین چرخی زد و از کنار ما رد شد و دیدم ایشان «آیت الله حائری شیرازی» نمایندۀ ولی فقیه و امام جمعه شیراز است. ☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدن این داستان تکان دهنده شفاعت امام حسین ع را از دست ندید ماجرای شخصی که دو کیلو شکر برای موکب اربعین داد....... بسیار شنیدنی @noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعرخوانی حماسی دختر شهید صدرزاده در حضور رئیس‌جمهور
مداحی آنلاین - ندارم آروم، که اربعین شد - مطیعی.mp3
12.57M
🔳 🌴ندارم آروم که شد 🌴خبری داری که عاشقت خونه نشین شد 🎙 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎶دانلود آهـنـگ های بیشتر📤 💠👇🏽 🖤 @Music1_play 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره عضو هیئت علمی دانشگاه فرانسه، از خاطرات خود از راهپیمایی اربعین می گوید •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• کانال برگزیده های فرهنگی - سیاسی، (برگزیده هایی از بیش از ۴۰ کانال بزرگ کشور)👇 https://eitaa.com/bargozidehye_farhangi_va_siasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خانم زمان اغتشاشات می‌گفت منکه برنمی‌گردم ولی برا آزادی‌تون به خیابونا بیاین حالا خودشون تو کانادا فیلتر شدن :)))))))))))) 🗣 Źěįñăɓ Fàřɓőɗị🕯 ➺ @Twitter_eita [عضویت]
صاحب یک فروشگاه در کالیفرنیا بخاطر نصب پرچم همجنسگراها در جلو فروشگاهش و اختلاف نظر با شخص معترض به نمایش پرچم LGBTQ، هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. حتی بسیاری از مردم آمریکا هم از منحرفان جنسی متنفرن
ساکتش کنید این طفل را😭😭😭 کابوس های وحشتناک خواب را برایش زهر کرده بود 😡🤯🤯 مگر عذاب وجدان می‌گذاشت چشم بر هم گذارد👹 ترسیده و مضطر و عصبی شنید صدای دخترک را.... 😵‍💫 ضجه ها و گریه های دخترک شده بود آتشی بر وجود جهنمی اش... صدای انکر الاصواتش پیچید درون سیاه چاله ی قصرنمایش... ساکتش کنید ....😭😭😭 نفس آسمان و زمین در سینه حبس شده بود. صدای ضجه ملائکه پیچید درون عالم هستی. نکن این کار را ای ابلیس. قدری تحمل کن ساکت میشود.... گریه هایش خود به خود بند می آید... بگذار در تنهایی و فراغ پدرش باشد ولی پدر را اینچنین دیدار نکند... دیگر ملائکه طاقت دیدن این ملاقات را ندارند...😭 و شد آنچه نباید میشد...😭😭 .. چه دیدار شیرینی🥺🥺... عاشقانه های پدر دختری روح آزرده اش را التیام بخشیده بود. دیگر در بدن کوچک و نحیفش دردی حس نمیکرد گویا اصلا زمین نخورده بود گویا هیچ سیلی صورت ماه گونه اش را نوازش نکرده بود... گویا از کابوس سفر پر از ملالتش بیدار شده بود... اما نه... خدای من...😟 دخترک از خواب پرید...🥺 حیران و ملتمسانه به دنبال ادامه خوابش بود. دستان پر مهر پدر را طلب می‌کرد. 😢 گرمی آغوشش را میخواست و ناز دخترانه اش را خریداری ...😭 ناله زد...ضجه زد ... التماس های پر از دردش اشک همه را درآورده بود.😭😭 بابای من کجاست؟ بیا و بگو تمام این غم ها کابوسی بیش نیست.😭 بیا و دوباره مرا در آغوش گرمت بفشار ... هیچ کس را یارای آرام کردنش نبود... 😭😭😭 حتی بوسه ها و نوازش های عمه نیز هق هقش را کم نمی‌کرد....😭 وشنید آن کس که نباید میشنید این مویه ها را 🥺 آرامش کنید.... دلتنگ پدرش شده ... پدرش را به دیدارش ببرید... پدر نیز دلتنگ بود... دلش می‌خواست مثل زمانی که با نازدانه اش بازی میگرد سر بر روی زانوهای کوچک آسمانی اش بگذارد و چشم بر هم نهاده تا موهای زیبایش زیر دست دخترکش نوازش شود... دلتنگش بود...😭 طبق را که جلویش گذاشتند معترض بود . من غذا نمی‌خواهم! ⭕️ حتی آن زمان که از بازار بوی غذا می آمد آن زمان که دخترکان می‌خواستند عزت نفسم را زیر پا بگذارم و از آنها طلب غذا کنم این کار را نکردم. گرسنه بودم اما عزیز . پس چرا الان میخواهید با غذا آرامم کنید؟ ⭕️ بابای من کجاست؟😭 بوی آشنایی بود... پدر اینجاست.... آه خدای من... عرش خدا به لرزه درآمده بود از این دیدار پدر دختری😭😭 در آغوشش کشید ... بوییدش.... بر لبان زخم خورده اش بوسه زد. نوازشش کرد... موهای پر از خاکسترش را تمیز کرد با اشک چشم😭 گفت و گفت و گفت... از رنج سفر... از سیلی های به صورت خورده اش... از پاهای تاول زده اش.... از قهقهه های شامیان.... از عمه گفت... بس است دیگر رقیه جان ستون های عرش به لرزه درآمدند گریه های ملائکه تمام شدنی نیست😭 به حال عمه رحم کن🙏 قلبش دیگر طاقت ندارد... ببین بچه های دیگر دور و برت نشسته اند و هم‌نوا با تو اشک میریزند😭 بس است دیگر رقیه جان...🙏 خوب شد... دوباره خوابش برد. اما.... عزیزکم ... دختر برادرم. .. عمه جان ... رقیه ی عزیزم... نفس نمی کشید... باورشان نمیشد🥺😭 بیدار شو رقیه جان.... دیگر طاقت فراق تو را ندارم😭 من را بیش از این شرمنده پدرت نکن😭 هنوز داغ سوختن و گم شدن خواهرانت در آن صحرا، کمرم را راست نکرده است تو را به من سپرده...🙏 درد و دل هایت را بگذار تا به جدمان بگوییم🙏 به همین زودی تو را به مدینه میبرم میرویم خانه خودمان بیدار شو عزیز دل عمه😭😭 بیدار شو عزیز دل عمه😭😭 زنان و دخترکان به صورت زدند ...ضجه زدند...😭 آخر این همه درد را چه کنیم؟ قلب کوچک دخترک اما دیگر طاقت نداشت و چه مظلومانه پر کشید آرام پر کشید...😭😭 آنقدر آرام که هیاهویش گوش جهان را تا ابد پر خواهد کرد قرار است تا ابد طنین مظلومیت رقیه کاخ های ظلم را فرو ریزد قرار است اینجا و در این خرابه سکوت رقیه؛ فریادی باشد به نیابت از همه دخترکان ستم کشیده... https://eitaa.com/meshkat_andisheh_farhangi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅سلسه حلقه های معرفتی تربت پاک 📌سومین حلقه در جوار مزار شریف آیت الله انصاری همدانی 🔖با سخنرانی : آیت الله بهشتی پور از شاگردان آیت الله بهاء الدینی ، آیت الله نجابت و آیت الله سعادت پرور. 🔰مکان جلسه : شهر مقدس قم ، گلزار شهدا 🔔زمان : چهارشنبه ۱ شهریور ساعت ۱۷:۳۰ 🔖جهت ثبت نام در برنامه به آیدی زیر پیام ارسال فرمایید @ava122 📌کانال تربت پاک عارفان https://eitaa.com/joinchat/2781806626Cad2779d3f1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸بیا تا برویم 🔹همزمان با فرا رسیدن ایام اربعین حسینی از جدیدترین دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) با شعار «بیا تا برویم» رونمایی شد. ✅ @Rajanews_com
*ارسالی* خواستم بگم یه دوستی دارم که اصالتا نجفی هستن ایشون میگه چفیه تو فرهنگ ما یه قداست خاصی داره.بعضی مدلهاش فقط مخصوص بزرگان و شیوخ مون هست بقیه به خودشون اجازه نمیدن اون چفیه رو به سر ببندن بعد اینکه یه خانم ایرانی اون چفیه رو استفاده کنه ما نمیگیم چرا یه زن لباس مردونه پوشیده،بلکه نوعی توهین به شیوخ و سران قبایل مون میدونیم .انگار زنها با پوشیدن چفیه اونها میخوان شآن اون فرد رو پایین بیارن. الان فکر کنیم یه آقایی برا در امان موندن از گرما یه شال زنونه گل منگلی سرش کنه چقد به نظر ما زشت و دور از شان مردها میاد ؟خوب عربها هم فرهنگ خودشونو دارن برا استفاده از چفیه. چه اصراریه؟خوب اینهمه پارچه ها و روسری های خنک و نخی.... از اونا استفاده بشه خب.
چفیه برای خانم‌ها آری یا خیر؟!
دوستان گروه جهادی مهدی یاران یاسوج این فایل سه زبانه رو در سایز قابل نصب بر پشت کوله اربعینشون لمینیت کردند .... فایل اصلی رو برای استفاده در موکب ها و ... می تونید از کانال حسینیه احیا بدست بیارید https://eitaa.com/joinchat/2781282479C77ef210f1e
امسال اولین سال بود! ذوق و شوقی مثال نزدنی تمام وجودش را تسخیر کرده بود؛ کوله‌‌باربچه ها را که امسال دیگر از آب و گل در آمده بودند می‌بست تا مهیای پا گذاشتن در مسیری قدسی شوند! مسیری که سالهاست چراغش روشن است و مشعل هدایتش در دست روشن ضمیرانی عاشق حسین! آن‌ها راهی پیاده روی اربعین می‌شدند، آن هم خانوادگی! مادر می دانست، این راه، این مسیر هدایت باید روشن بماند تا روز ظهور؛ میان محبان حسین، این عشق میراث خانوادگی ست! ****** دخترک حسی عجیب داشت، حس یک تکلیف بزرگ؛ چادر مشکی که مادر امسال برای جشن تکلیفش،هدیه داده بود، بر سر کرد! مادر در جواب او که پرسیده بود، چرا هر سال اربعین، مردم به این پیاده روی می‌روند گفته بود: «این راه، مسیر هدایت ماست؛ این پیاده روی پیغامی‌ ست برای جهانیان که بدانند عشق حسین برای ما تکلیف است و ما مشتاق و رهرو راه این تکلیف تا روز ظهور! فرقی نمیکند در سرمای استخوان سوز زمستان باشد یا گرمای جگرسوز تابستان؛ ما پای این عقیده ایستاده ایم؛ از زمان حسین تا زمان ظهور؛ یک روز جابر و امروز تو؛» دختر چادر مشکیش را پوشید و راهی پیاده روی اربعین شد؛حالا او می دانست، این راه، این مسیر هدایت باید روشن بماند تا روز ظهور؛ ****** زن جوان چادر رنگیش را بر سر کشید و همسرش را از زیر قرآن رد کرد؛ مرد، کوله بارش را بر شانه انداخت؛ لبخندی زد و گفت: «همسفر هر ساله ام؛ امسال بدون تو باید راهی شوم؟» زن جوان دستی بر باری که درون خود داشت گذاشت و لبخند زنان گفت: «این راه، این مسیر هدایت باید روشن بماند تا روز ظهور؛ برای روشن ماندن این مسیر، گاهی باید پا در مسیر نهاد و باری را بر دوش کشید و گاهی باید ماند و باری را بر جان خرید! فرقی نمیکند،هدف هر دوی ما، روشن ماندن راه حسین است تا روز ظهور؛ امسال من یک اربعینیِ جدید در جان می‌پرورانم؛امسال تکلیف من این است!»
 ******
باز اربعین رسید، باز مثل هر سال، عده ای از ما مادران در راه تکلیفی بزرگ، راهی مشّایه شدیم و عده ای ماندیم! فرقی نمی‌کند، هدفِ اربعینی ما یکی‌ست: «روشن ماندن مسیر حسین تا روز ظهور»! آری ما مادران، میراث پرورانِ عشق حسینیم و نمی گذاریم راه حسین،بی رهرو بماند! ✍آينــــــــــﮫ لینک کانال ما در ایتا: https://eitaa.com/Ayenehmadari لینک کانال ما در بله: https://ble.ir/ayenehmadari
سلام بر بانوی جاماندگانِ اربعین! همه برگشتند به زیارت حسین؛ عمه جان زینب،برادر والامقامش سجاد، رباب، سکینه! اما او جاماند در خرابه‌،بهتر است بگویم،جسمش جا ماند در خرابه، اما با جانش به سوی امامش شتافت؛ به بهشتی در جوار حسین! 🥀 بانوجان؛ رقیه خاتون! حس و حال عجیبی‌ست اینکه حتی دو به شک هم نباشی که میروی یا نه! اصلا انگار حتی امید رفتن را هم از من گرفته اند! به تعداد سالهایی که بقیه رفتند، من جاماندم؛ جا ماندم در خرابه‌ای که خود بنا کرده ام، در خرابه‌های گناهانم! ༻دیگران سالهای اربعین رفتنشان را می‌شمارند و من سالهای نرفتنم را! ༻ اصلا انگار، عادت شده برایم این: «کـــــــــربلا نرفتن‌ها»!!!! اربعین رسید و باز من جاماندم اما؛ اما «حسین» هوای همه را دارد؛ هیچکس را رها نمی‌کند،دست همه را می‌گیرد،حتی جاماندگان را! ... و شما جاماندید و شُدید بانوی جاماندگان! اما... اما شما کجا و من رو سیاه کجا! جسم شما جاماند از همراهی کاروان به سوی کربلا، زیرا پیش از رفتن شما، امام زمانتان به دیدارشما آمد و شما جان دادید برای امام زمانتان! من کجا و شما کجا!!! کاش آنقدر لایق بودم که امام زمان من نیز،نه دیدار، که دست کم، گوشه چشمی به دل حسرت زده‌ی جامانده ام داشته باشند! کاش امام زمانم، این نرفتن ها را ببینند و این حسرت‌ها را! بانو جان؛ دیدار پدر، نه، که دیدار امام زمانتان، در کنج خرابه، مرهمی شد بر زخم های جانتان؛ و امروز، امید ما مادران جامانده، سرباز پروری برای امام زمانمان است و این تنها، مرهم برای قلب های زخم خورده‌‌ی‌مان! می‌شود با گوشه چشمی، خرابه های دلهایمان را آباد کنید؟ می‌شود شما برایمان، نزد امام زمانمان شفاعتی کنید؟ ای امید دل جاماندگان اربعین؛ «یا رقیـــــــــــــه»! ✍آينــــــــــﮫ لینک کانال ما در ایتا: https://eitaa.com/Ayenehmadari لینک کانال ما در بله: https://ble.ir/ayenehmadari
ما دختران، از تبار رقیه‌ایم! فرقی نمی‌کند چند سالمان باشد؛ کوچک یا بزرگ، پشت اماممان ایستاده ایم! ما چون رقیه، ، جان فدای امام زمانمان! ما پای آرمان‌هایمان ایستاده ایم؛ تا پای جان... ما از تبار رقیه ایم! ✍آينــــــــــﮫ لینک کانال ما در ایتا: https://eitaa.com/Ayenehmadari لینک کانال ما در بله: https://ble.ir/ayenehmadari
تنگ و تاریک خانه همیشگی توست... مخصوص خودت،فقط برای تو...     پنجره ندارد، درش هم با ورود تو تا     قیامت بسته می شود... اجازه نداری غیر از چند متر پارچه    چیز دیگری با خودت،آنجا ببری... وقتے آنجا نقل مکان کن     کسی به دیدنت نمےآید... کسی برایت ایمیل نمےفرستد گروه های اجتماعے از لیستشان حذفت مےکنند... مطالبت لایڪ نمےخورد... تنهایک چیز به دردت مےخورد... ....    ....           .... 👈حال با خودت فکر کن !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔹"تضمین با شش شرط" 🔸شرح حدیث اخلاقی توسط مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) @misagallah_313