eitaa logo
کانال همخوانی کتاب
1.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
214 ویدیو
94 فایل
معرفی کتاب آرشیو مباحث کاربردی ابرگروه همخوانی کتاب وضعیت‌شناسی حوزۀ کتاب و نشر، آموزش و توانمندسازی، بسته و سیر مطالعاتی آدرس ابرگروه همخوانی کتاب: https://eitaa.com/joinchat/2481782988C8003dd016f جهت ارتباط: @Smm_ghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال همخوانی کتاب
🌊 محمد بلباسی شهید مدافع حرمی که دلداده بود و همه مسئولیت رابطه‌ی عاشقانه اش را بر عهده خود میدانست. مدت ها قبل تر این توصیف را در وصف عشاق واقعی شنیده بودم اما مصداقی برایش نمی یافتم. مدتی مسئولیت اردوهای جهادی را داشت و از عزیزترین فرصت های با خانواده بودن گذشت و خودش را و زندگی اش را وقف رضایت خدا کرده بود.عاشق بود.عاشق خدا بود. عاشقی میکرد. مو به تنم سیخ شد وقتی مصاحبه اش را در مناطق زلزله زده دیده بودم که میگفت: در کوچه پس کوچه های این شهر، پی خود میگردم. اگر قصدتان شده که این کتاب را مطالعه کنید، پیشنهاد میکنم که را نگه دارید و از آنجای کتاب که به نام محمد رفته بود،به اشک هایتان اجازه جاری شدن بدهید. قصه‌ی زندگی مشترک این دو را بهتر که هر کسی نداند، چون که سر بر دیوار کوفتن دارد. این زندگی اما برای همسرش که باید به نبودن محمد عادت میکرد، خیلی سخت میگذشت. اوج این قصه نبودن جایی بود که دخترشان زینب به دنیا آمد بود و دیگر محمد به آرزویش(شهادت) رسیده بود. آن زمانی که کتاب را میخواندم، هنوز پیکر شهید برنگشته بود. هنوز خان طومان میزبان وجود نازنینش بود. رفتنش به سوریه هم عجیب بود؛ وقتی که پس از چند روز کار سخت جهادی از جنوب کشور برگشته بود، شبانه و با خداحافظی غم انگیزش با خانواده و همسرش عازم سوریه شد. ۱۶ اردیبهشت(مصادف با روز مبعث) روز دردناکی برای مردم مازندران بود.دیگر آن روزها گام ها سست و چشم ها بد جلاپریده بود.در ان روز سیزده لاله ی مازندرانی پرپر شده بودند که نام در میان آن ها بود. 🌱 🌸 📚 کتاب: 📝نویسندگان: @hamkhaniketab