جانم به این کانال 🤭😍 #محشرههههههه 💛🐼 #اسٺۅرے‌ #مداحے #متن‌ناب👀🙀 همہ چیو همہ چے😎 بزن رو ایــــــــــــــــن👇👻 '🌿♥️حاج قاسم #پیشنهاد_فوق_العاده😍☝🏻✌🏻 اگه نیای پشیمون میشیااااااااااا 👀🤞🏿😻 #بدو‌تا‌بࢪنداشتم 🤨🐾

گفٺ قآسم:ظہۅࢪ نزدێڪ اسٺ گفٺ صہێۅن بہ گۅࢪ.... 👊🏻😡🇮🇷 پیشنهادویژہ♥️🍃↯ https://eitaa.com/joinchat/703791203Cae809739d8

ڪاناݪ داࢪیم چہ ڪانالے😱 معرڪہ ترین ڪاناݪ شهدا و حاج قاسم [🥀] اینجادݪت حاݪ وهوا؎شهداࢪومیگیࢪه🤩 اینجاوقف شهدآسٺ[♡ツ] ٺجمع فࢪزنداݩ حآج قاڛم[🌿] _بیو‌گࢪافےها؎ناب[☄] _عکس‌ها؎مذهبے[🔥] _رمان ها؎مذهبے [📖] _پروفـایل‌هاے‌نـاب[📸] _پسٺ ها؎زیبا؎مذهبے[😎] وڪلے چیزها؎خوب دیگہ↯ خودت بیا وببین😲 https://eitaa.com/joinchat/4280352838C3e5182c0dc

اگر یہ بچه مذهبی هستے وعاشق سࢪدارت هستے یہ سࢪبہ کانالمون بزن مطمئنا خوشت میاد😌 منتظࢪ قدوم گࢪمتان هستیم☺️ https://eitaa.com/joinchat/4280352838C3e5182c0dc

با سلام 🙂🌿'') یه کانال تازه تاسیس شده ! درمورد تفسیر قران و سواد رسانه ای هست دو چیزی که باید یک مسلمان اتقلابی بدونه چی هست😎✌️🏼🇮🇷") لینکش برای شماس راستی میدونستی فقط برای دختراس پس با خیال تخت بیا توش غرق ایمان شو 😌🖤🌿^^) https://eitaa.com/bantalhoda

۱۵ ویو☘🌺

به وقت رمان چغک☘🌺

بسم الله الرحمن الرحیم چغک 😍 قسمت: چهل و پنجم موضوع: حکومت نظامی سعید به خانه شان می رود و من هم وارد خانه مادربزرگم میشوم تازه مغرب شده و مادربزرگ مشغول نماز است😍 همیشه یکی دو دست لباس تمیز خانه مادربزرگم دارم لباس‌هایم را عوض می کنم و می روم سراغ تلفن خانه ما تلفن ندارد شماره همسایه دیوار به دیوار مان را می‌گیرم☺️ کبرا خانوم گوشی را برمی دارد بعد از سلام و احوالپرسی می گویم: ببخشید کبری خانم گر بشود مادرم را صدا بزنید که بیاید خانه تان من پنج دقیقه دیگر دوباره تماس میگیرم 😁 مادربزرگ سلام نمازش را که می دهد بلند می شود رو به حرم امام رضا سلام می دهد بعد لنگان لنگان می آید طرف من🦋 سلام می‌کنم، عوض جواب سلام مادر بزرگم مرارا در آغوش می‌گیرد و شروع می‌کند به گریه کردن😢 مهدی! سالمی ننه جان! دلم مثل سیر و سرکه می جوشید که نکند اتفاقی برایت افتاده باشد 😱 مادرت هم از من بدتر از بعد از ظهر پنج شش بار تلفن زده ببیند اینجا آمده یا نه 😔 _ ننه می بینی که صحیح و سالمم حالا گریه نکن _ این فاطی خانم از تظاهرات آمده بود تعریف می کرد که تانک ها به مردم حمله کردند خود فاطی خانم موقع فرار افتاده بود توی جوب و نزدیک بود برود زیر تانک😳 دستهای چروکش را می‌گیرم و می‌گویم ننه جان نگران نباش اگر هم کشته بشویم امام خمینی گفته جز شهداییم چی بهتر از شهادت؟ ادامه دارد ....✈️ برگرفته از کتاب چغک 😍 مخصوص بهمن ماه👌

بسم الله الرحمن الرحیم چغک 😍 قسمت: چهل و ششم موضوع: حکومت نظامی در همین بین صدای زنگ تلفن بلند میشود میرم طرف تلفن گوشی را برمیدارم مادرم از طاقت نیاورده که من زنگ بزنم خانه تا همسایه ما صدایش کرده فوری آمده و زنگ زده☺️😍 تا صدای من را زودتر بشنود: محمد مهدی جان !مادر! خوبی؟ سلامتی؟🤩 بیشتر از ۲ دقیقه نمیشه با تلفن صحبت کرد چون بعد از دو دقیقه قطع می شود تند و سریع صحبت می کنم و می گویم: بله مادر جان خوبم صحیح و سالم مرضیه آقا سلمان را هم دیدم آنها هم خوب بودند😉 فقط.... فقط نگران پدر هستم و از حالش بی خبرم مادر می‌گوید :نگران نباش پسرم پدر دوساعت هست که آمد خانه و برایم تعریف کرد چه اتفاقاتی در تظاهرات و بعد از آن افتاده....😔 قبل از خداحافظی حال راضی و معصومه را که می پرسم مادر می گوید نمی دانی چه پدری از من دراوردن این دوتا وروجک بد عادت شده اند می گویند پس مهدی کی برمیگرده تا برای مان بگوید چه خبر بوده😅 شب‌هایی که خانه هستم اتفاقات جالب و خنده دار مبارزات را برای راضی و معصومه تعریف می‌کنم😁 می‌گویم😁 میگویم : امشب احتمالاً نیایم خانه و خانه مادربزرگ بمانم اما فردا حتما می آیم و برای یشان از همه جا تعریف می کنم😅 مادر قبل از خداحافظی می گوید خیلی مراقب خودت باش ما در هر وقت که می توانستی زنگ بزنم خبر سلامتی ات را بده😍 ادامه دارد....✈️ برگرفته از کتاب چغک😍 مخصوص بهمن ماه👌

شب به خیر زینبے ها😍☘🕊🌈