eitaa logo
همسران موفقِ فاطمی❤💍
11.6هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
62 فایل
💕هدف ما #نجات جامعه از #فقردانش_جنسی رواج #همسرداری_فاطمی و #پیوندبهتربین همسران است💕 ⛔کپی‌مطالب فقط باذکرمنبع ولینک جایزاست❤ 🙏آیدی #فـقـط جهت ارسال‌ایده‌هاوتجارب @Banoo9669 🎀 #تبلیغ‌کانال‌شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 🌸یا صاحب الزمان(عج) ای واژه ی "انتظار" هم منتظرت ای گردش روزگار هم منتظرت فریاد"لثارات"،بلند است،ببین ای قبضه ی ذوالفقار هم منتظرت
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :6⃣8⃣1⃣ کارتش را از شیشه ماشین به نگهبان نشان داد و حرکت کرد. من و بچه ها با تعجب به تانک هایی که توی پادگان بودند، به پاسدارهایی که همه یک جور و یک شکل به نظر می رسیدند، نگاه می کردیم. پرسید: «می ترسی؟!» شانه بالا انداختم و گفتم: «نه.» گفت: «اینجا برای من مثل قایش می مانَد. وقتی اینجا هستم، همان احساسی را دارم که در دهات خودمان دارم.» ماشین را جلوی یک ساختمان چندطبقه پارک کرد. پیاده شد و مهدی را بغل کرد و گفت: «رسیدیم.» از پله های ساختمان بالا رفتیم. روی دیوارها و راه پله هایش پر از دست نوشته های جورواجور بود. گفت: «این ها یادگاری هایی است که بچه ها نوشته اند.» توی راهروی طبقه اول پر از اتاق بود؛ اتاق هایی کنار هم با درهایی آهنی و یک جور. به طبقه دوم که رسیدیم، صمد به سمت چپ پیچید و ما هم دنبالش. جلوی اتاقی ایستاد و گفت: «این اتاق ماست.» ادامه دارد...✒️ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :7⃣8⃣1⃣ در اتاق را باز کرد. کف اتاق موکت طوسی رنگی انداخته بودند. صمد مهدی را روی موکت گذاشت و بیرون رفت و کمی بعد با تلویزیون برگشت. گوشه اتاق چند تا پتوی ارتشی و چند تا بالش روی هم چیده شده بود. اتاق، پنجره بزرگی هم داشت که توی حیاط پادگان باز می شد. صمد رفت و یکی از پتوها را برداشت و گفت: «فعلاً این پتو را می زنیم پشت پنجره تا بعداً قدم خانم؛ با سلیقه خودش پرده اش را درست کند.» بچه ها با تعجب به در و دیوار اتاق نگاه می کردند. ساک های لباس را وسط اتاق گذاشتم. صمد بچه ها را برد دستشویی و حمام و آشپزخانه را به آن ها نشان دهد. کمی بعد آمد. دست و صورت بچه ها را شسته بود. یک پارچ آب و یک لیوان هم دستش بود. آن ها را گذاشت وسط اتاق و گفت: «می روم دنبال شام. زود برمی گردم.» روزهای اول صمد برای ناهار پیشمان می آمد. چند روز بعد فرماندهان دیگر هم با خانواده هایشان از راه رسیدند و هر کدام در اتاقی مستقر شدند. اتاق کناری ما یکی از فرماندهان با خانمش زندگی می کرد که اتفاقاً آن خانم دوماهه باردار بود. صبح های زود با صدای عقِّ او از خواب بیدار می شدیم. شوهرش ناهارها پیشش نمی آمد. یک روز صمد گفت: «من هم از امروز ناهار نمی آیم. تو هم برو پیش آن خانم با هم ناهار بخورید تا آن بنده خدا هم احساس تنهایی نکند.» ادامه دارد...✒️ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت : 8⃣8⃣1⃣ زندگی در پادگان ابوذر با تمام سختی هایش لذت بخش بود. روزی نبود صدای انفجاری از دور یا نزدیک به گوش نرسد. یا هواپیمایی آن اطراف را بمباران نکند. ما که در همدان وقتی وضعیت قرمز می شد، با ترس و لرز به پناهگاه می دویدیم، حالا در اینجا این صداها برایمان عادی شده بود. یک بار نیمه های شب با صدای ضد هوایی ها و پدافند پادگان از خواب پریدم. صدا آن قدر بلند و وحشتناک بود که سمیه از خواب بیدار شد و به گریه افتاد. از صدای گریه او خدیجه و معصومه و مهدی هم بیدار شدند. شب ها پتوی پشت پنجره را کنار می زدیم. یک دفعه در آسمان و در مسافتی پایین هواپیمایی را دیدم. ترس تمام وجودم را گرفت. سمیه را بغل کردم و دویدم گوشه اتاق و گفتم: «صمد! بچه ها را بگیر. بیایید اینجا، هواپیما! الان بمباران می کند.» صمد پشت پنجره رفت و به خنده گفت: «کو هواپیما! چرا شلوغش می کنی هیچ خبری نیست.» هواپیما هنوز وسط آسمان بود. حتی صدای موتورش را می شد به راحتی شنید. صمد افتاده بود به دنده شوخی و سربه سرم می گذاشت. از شوخی هایش کلافه شده بودم و از ترس می لرزیدم. ادامه دارد...✒️
✅از همسرت همه جوره توقع نداشته باش ✍ازدواجی موفق هست که " طرف مقابل همه چیز " ما نباشه. ما حال خوبمون رو از چند منبع می‌گیریم: ▫️ خانواده ▫️ کار خوب ▫️ تحصیلات ▫️ تاثیرگذاری اجتماعی ▫️ دوستان خوب و ازدواج. وقتی همه ی حال خوب خودمون رو به عهده همسر بذاریم یا نامزدمون به عهده ما ‌بذاره، بازی بسیار خطرناکی آغاز شده چون هیچ انسانی چنین قابلیتی نداره که در درازمدت همه جوره ما روخوشحال نگه داره ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
✨﷽✨ 🌼بی مهری خانواده ✍آقاي محققي(ره) كه از طرف مرحوم آيت الله العظمي بروجردي(رحمةالله علیه) براي تبليغ به آلمان رفته بود، داستان عجيبي نقل كرده است. او مي‌گفت: در بين كساني كه مسلمان شدند، يك پروفسور آلماني بود كه مردي عالم و دانشمند بود و ما با هم، رفت و آمد داشتيم. وي، در اواخر عمر سرطان پيدا كرد و در بيمارستان بستري شد. من با عده‌اي از مسلمانها به بيمارستان مي‌رفتيم و از پروفسور عيادت مي‌كرديم. روزي اين پيرمرد زبان به شكايت گشود و گفت: وقتي بيمار شدم و پزشكان تشخيص دادند كه سرطان است، پسرم و زنم آمدند و گفتند حالا كه تو سرطان داري، معلوم است كه مي‌ميري. بنابر اين، خداحافظ! رفتند و مرا تنها گذاشتند. آقاي محققي فرمود: ما چون ديديم او كسي را ندارد، مرتب به عيادتش مي‌رفتيم. روزی از بيمارستان خبر دادند كه پروفسور از دنيا رفته است. ما براي كفن و دفن جنازه‌اش به بيمارستان رفتيم. ديديم پسرش نيز آمده است. پيش خود گفتيم، خوب است كه لااقل براي تشييع جنازه آمده است. امّا وقتي تحقيق كرديم، معلوم شد آن جوان بي‌ عاطفه، قبلاً جنازه پدرش را به بيمارستان فروخته و حالا آمده است تا جنازه را تحويل بدهد و پولش را بگيرد و برود! 📚انسان كامل(نوشته ی شهيد مرتضی مطهری، ص٢٩4 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 🎙 💥 اگر این یک خُلق، در کسی وجود داشت؛ باهاش ازدواج نکنید❗️ 👌پیشنهاد ویژه 📲نشر حداکثری ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مامان خودت باش! 🔰 وقتی بدی‌ها با یک نگاه از بین می‌روند! 🔴 @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
🔴 💠 عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْإِنَاثِ أَرْأَفُ مِنْهُ عَلَى اَلذُّكُورِ وَ مَا مِنْ رَجُلٍ يُدْخِلُ فَرْحَةً عَلَى اِمْرَأَةٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا حُرْمَةٌ إِلاَّ فَرَّحَهُ اَللهُ تَعَالَى يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ. ✍ امام رضا عليه السّلام فرمود: پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله فرمود: خداوند متعال به جنس مهربان‌تر است تا جنس مرد. و هر مردى كه زن محرمى را كند خداوند در روز قيامت آن مرد را خوشحال خواهد نمود. 📙 الکافي، جلد ۶،صفحه ۶ ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
12.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 وظایف مدیر خانواده چیست؟ 🔴 @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
🍃💝🍃 🎀 🎀 📌اين كه تن به انجام هر کاری نميدی به اين معنی نيست كه نمیتونی؛ این یعنی "چارچوب" ... چارچوبی كه خودت برای خودت تعريف ميكنی و پايه و اساسش از "خانواده" شكل ميگيره... 👈 كسی كه چهارچوب داره، "اصالت" داره... اصالت رو نه ميشه خريد نه ميشه اداشو درآورد و نه ميشه با بزک و دوزک بهش رسيد! اصالت يعنی: ▪️دلت نمياد خيانت كنی، ▪️دلت نمياد دل بشكنی، ▪️دلت نمياد "دورو" باشی، ▪️دلت نمياد"آدما رو بازی" بدی. اين اسمش اصالته، اصالت رو با توهم اشتباه نگيريم! ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
10.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 چرا بچه‌های خوب بد می‌شوند؟ ➕نکته‌ای برای خوشبخت شدن فرزندان 🔴 @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜