eitaa logo
مشاوره محسن پوراحمد خمینی
35.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
59 ویدیو
8 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🍃🌸 #محسن_پوراحمد_خمینی 💚روانشناسی با رویکرد اسلامی ایرانی🇮🇷 💓 ثبت نام و دریافت کلاسها 👇 @hamsaranclass 💓 راهنمای کانال 👇 (مشاوره #رایگان، مشاوره #تلفنی، نظرات، فروشگاه‌های همسران خوب، تبلیغات و...) 👇 @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام و عرض خسته نباشید. (دختر هستم)میخواستم بدونم که آیا برای ازدواج اگر فرد موردنظر از نظر ایمانی_ اعتقادی کمی ضعیف باشن و به مسایلی مثل نماز و روزه و ارتباط با نامحرم کم توجه باشن و انجام ندن میتونم باهاشون با قصد تغییرشون ازدواج کنم؟ و آیا موفق میشم؟ آخه تو آیات و احادیث و روایات ما اولین و مهم ترین گزینه همیشه ایمان بوده و هست. ممنون میشم توضیح بدید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار همانطور که خود شما هم در مطلع هستید، یکی از اشتباه ترین کارها در امر ازدواج، ازدواج کردن به قصد تغییر فرد مقابل هست، این رویکرد بسیار غیر واقع بینانه و مشکل زاست!!! چرا که تقریباً در اکثریت قریب به اتفاق موارد، فرد تنها تغییری نمی کند، بلکه در رفتار قبلی خود بیشتر فرو می رود و این مشکل را در روابط زناشویی دوچندان میکند و سرآغاز لجبازی ها، کینه ها و اختلافات خواهد شد. مسلما اگر برای شما حد مشخصی از ارتباط با نامحرم، انجام رفتارهای مذهبی و تقید به مسائل دینی اهمیت دارد، نه تنها باید در گفت و گو با خود شخص به این نتیجه برسید که ایشان ملاک‌های شما را دارد، بلکه به گفته های خود فرد اکتفا نکنید و حتماً حتماً این مسائل را در بحث تحقیقات جامع و کامل و جزئی- که در صوت های هنر انتخاب همسر به تفصیل بیان شده- از افراد متعدد استخراج کنید و با صحبت‌های خود فرد تطبیق دهید تا صدق کلام ایشان برای شما مشخص شود! وگرنه خدای نکرده از همین ناحیه ضربه خواهید خورد. خواهر بزرگوار همانطور که خود می دانید ازدواج کردن به هر قیمتی درست نیست و ازدواج نکردن، بهتر از ازدواجِ بد کردن است. مطمئن باشید اگر به خدا توکل کنید و خود در زندگی به شیوه درستی عمل کنید، انشاالله خداوند شما را در امر ازدواج مناسب یاری خواهد کرد. مطمئن باشید اگر ملاک را ایمان و اخلاق بگذارید و با چشم باز و عاقلانه همه جوانب این دو امر مهم را، در رفتار و سبک زندگی فرد بسنجید، و پس از انجام همه تلاش خود در جهت شناخت درست، با توکل بر خدا تصمیم بگیرید. توصیه میکنم حتما صوت های هنر انتخاب همسر استاد پوراحمد را گوش کنید. و کتاب های نیمه ی دیگرم از دکتر عباسی ولدی و کتاب آموزش پیش از ازدواج از دکتر میر محمد صادقی را مطالعه بفرمایید،چرا که امر انتخاب همسر، بسیار مهم هست از جهت یک عمر زندگی و اینکه شما نه فقط یک همسر برای خود انتخاب میکنید بلکه در حال انتخاب یک پدر و یک الگو در همه زمینه ها برای فرزندان خود نیز هستید.... پس هر چه اطلاعات و مهارت خود را در این زمینه بالاتر ببرید، سود خواهید کرد. همچنین از مشاوری متعهد و متدین در امر ازدواج هم کمک بگیرید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
با سلام و تبریک دهه کرامت. من و همسرم18ساله ازدواج کردیم،زیادبه هم گیرمیدیم،الان من بیشترکوتاه میام همسرم ازبیرون وجای دیگه و....ناراحت بشه،یه جورایی سرمن خالی میکنه،دوست نداره بیرونه بهش زنگ بزنم یاپیام بدم مگرخیلی مهم وحیاتی باشه،کلااهل گیردادن به همه چی هست،من زیادتحویل نمیگیرم که ادامه دارنشه جروبحث مون. اگه ازفامیل همسرم بهم توهین شه،وایمیسته وساکته وحمایت نمی کنه،درخلوت هم که بهش میگم چراحمایت نکردی،جواب نداره که بده،بهونه واهی میاره،امااگرازسمت خانواده خودم باشه،جواب میده و مسأله رو خیلی بزرگ میکنه ومدام سرکوفت و یادآوری میکنه،اگه دفاع کنم،جروبحث وتوهین میکنه تمام تلاشش روبرای خوردشدن من بکارمیبره،چه توی خلوت،چه توی جمع،میخوادمن کاملابی اراده،پوچ و...باشم ومدام برای همه چی ازش اجازه بگیرم،حال خودموواطرافیان به هم خورده ازین عادتش،همه چی حرف وتصمیم خودش باشه،حتی ازفامیل دوتایی مون کسی زنگ میزنه بهم که میخوادبیادخونه ما،ناراحت میشه میگه توچکاره ای که به توزنگ بزنن،بیتربیتن که به توزنگ میزنن بایدبه خودم زنگ بزنن،برای مراسم عروسی،تولد و.....اگه به من زنگ بزنن دعوت کنن،هم نمیاد،هم نمیذاره برم،میگه باید یادبگیرن به مردخونه زنگ بزنن نه به تو. لطفا راهنماییم کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و تبریک اعیاد خدمت شما بانوی بزرگوار مشخص هست که این مسائل باعث رنجش شما شده است، اما باید دلیل این رفتار ها و ریشه ی آن ها مشخص بشود، در کنار توضیحاتی که فرمودید، باید به این سوالات پاسخ داده بشود که - آیا این مسائل از همان ابتدای عقد یا عروسی وجود داشته؟ -آیا هیچ زمانی نبوده که این مشکلات وجود نداشته باشه یا کم تر باشه؟ -تا کنون چه تلاش هایی برای حل این مشکلات انجام دادید؟ -آیا به روان شناس یا مشاور خانواده مراجعه داشتید؟ -تا الان چقدر پیش آمده که نقاط قوت همسرتون را بیان کنید و در مسائل از ایشان تعریف کنید؟ -تا الان چقدر پیش آمده که ایشان را با دیگران مقایسه کنید و نحوه عملکرد ایشان را سرزنش کنید یا تحقیرشون کنید؟ -چقدر معمولا از ایشان انتقاد میکنید؟ -در مسائلی که اختلاف نظر دارید و نظرتتان مخالف هم هست چگونه مخالفت خودتان را ابراز میکنید؟ -در واکنش به رفتار های ایشان جهت هماهنگی همه کار ها با ایشان،شما چگونه واکنش نشان میدهید؟ -خودتون علت این رفتار ها را چی حدس میزنید؟ -به نظرتون اگر متقابلا همسرتون بخواهند از رفتار های شما انتقاد کنند به چه مسائلی اشاره میکنند؟ برای یافتن راه حل باید پاسخ این سوالات مشخص بشوند، و جوانب دیگر موضوع بررسی شود برای همین پیشنهاد میکنم از مشاوره امین استفاده کنید، گرچه اگر صوت های هنر زن بودن را گوش بدهید، چه بسا پیش از تماس تلفنی بسیاری از مسائل برای شما آشکار شود و پاسخ خیلی از مسائل خودتون را بگیرید. در هر حال، به صورت اجمالی نکات زیر را در نطر داشته باشید،هر چه بیشتر از همسر انتقاد کنید یا او را تحقیر، سرزنش یا با دیگران مقایسه کنید و بخواهید به او اثبات کنید که کاره ای نیست و نمیتواند برای شما تصمیم بگیرد و ... رفتار های این چنیتی همسر بدون شک تشدید خواهد شد و ایشان بیشتر سعی خواهد کرد که به اشکال منفی اقتدار خود را در خانه تثبیت کند و فاصله عاطفی بین زوجین هم بیشتر خواهد شد. در ارتباط با مخالفت کردن با همسر،این نکته را در نظر داشته باشید که اولین پاسختان به ایشان پاسخی مثبت باشد و بعد با گذشت اندکی زمان،مخالفت خودتان را با لحن و ادبیات مثبت و آوردن دلیل یا پیشنهاد جایگزین بیان کنید مثلا برای رفتن به جایی اگر الان نمیتوانید، ابتدا پاسخ مثبت بدهید و پس از آن دلیلی برای نیامدن ذکر کنید و زمان دیگری را برای بیرون رفتن یا انجام کار دیگری پیشنهاد کنید که طرف مقابل برداشت لجبازی یا مخالفت از رفتار شما نداشته باشد،در این صورت خود او نیز به مرور زمان این رفتار هایش را کاهش خواهد داد. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
با سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد محترم بنده دختر ۱۹ ساله هستم در حال حاضر یک خواستگار دارم همه شرایطشان خوب هست تنها مشکل اینکه ایشون چاق هستن چطوری به ایشون بگم لاغر کنن که ناراحت نشوند 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت ببینید اگر ایشان به دل شما نشسته است یعنی شما از کلیت ظاهر ایشان راضی هستید،میتوانید این مسئله را ذیل سلامتی بررسی کنید یعنی اگر از نظر سلامتی ایشان دچار مشکلی نمیشود،حساسیت زیاد نداشته باشید اما بهترین کار این است که مشاور شما این مسئله را مطرح کند یعنی کلا مسائلی که خود زوجین برایشان راحت نیست که مطرح کنند را مشاور مطرح میکند اگر شما در مرحله ی مشاوره نیستید و آن را طی کرده اید ،خودتان ذیل مسئله ی سلامتی مطرح کنید که مثلا ورزش کردن،نخوردن غذاهای چرپ و..را چقدر مد نظر دارید؟و بعد از مطرح کردن میتوانید این مسئله را نیز ادامه دهید که برای من حفظ سلامتی و ...بسیار مهم است البته وزن کم کردن ،خیلی راحت نیست و خیلی به عادت های غذایی و سبک زندگی فرد بستگی دارد شما باید این فرد را همینطور که هست بپذیرید و به امید تغییر وزن و...نباید با ایشان ازدواج کنید چرا که اگر با این ذهنیت بروید یک انتظار زیادی در ذهن تان هست که ارضا نمیشود و حال شما را بد میکند ان شاالله خوشبخت و عاقبت بخیر شوید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام. پسر ۲۱ساله دانشجو هستم. دو ساله احساس نیاز به همسر دارم. (آمادگی ذهنی لازم رو هم به نظرم دارم. شغل هم دارم ولی کم درآمده.) به مادر می‌گم، می‌گه «ما شرایطمون مناسب نیست تو چرا درک نمی‌کنی». به پدر می‌گم، می‌گه «صبر کن شرایطمون بهتر بشه». (دو سال همینطوری و به سختی برام گذشته...) شرایط ما: پدر و مادر اختلاف شدید دارن و همه‌ش بحث و دعوا و داد و بیداد و قهر هست. کلا محیط، محیط پرتنشی هست و این‌ها نمی‌تونن با هم پنج دقیقه با آرامش بحث کنن. وقتی هم ظاهرا دعوایی نیست، در واقع یکی از دو نفر داره خودش رو نگه می‌داره که ابراز نارضایتی و مخالفت نکنه... که معمولا بعد از مدتی دیگه طاقت نداره و ابراز می‌کنه و بعد دوباره دعوا می‌شه... تا اینکه حالا به یه عللی بعدش دوباره آشتی کنن. با فامیل رفت و آمد نداریم بخاطر همین آشفتگی اوضاع خانه. مادر میگه «من اونطوری مجبور می‌شم درد‌هام رو بخورم و ظاهرسازی کنم جلوی فامیل و نمی‌تونم. و تازه بعدا هم باید سرزنش‌ها و سرکوفت‌های پدرت رو هضم کنم.» خلاصه مادر بخاطر فرار از این فشار روانی، قید رفت و آمد رو زده و می‌گه «خودتون برید». پدر هم می‌گه «معنا نداره و خانواده باید با هم باشه». پس کلا اگر کسی بخواد بیاد سر بزنه، پدر می‌پیچونتش. و خودمون هم تا همه با هم نخوایم بریم، پدر جایی نمی‌بره. مگر یه حالتی باشه که تنهایی رفتن مشکوک نباشه. در ثانی، با بعضی از فامیل‌ها (حتی درجه۱ ها) هم اختلاف داریم و رابطه قطعه (عمدتا از سر دلخوری‌های قبلی سر مسائلی مثل زمین و ارث... یا «اونجا چرا به من کمک نکردی» و اینا... که بخشیده نمیشه.). البته پدر مایل به وصل و آشتی هست ولی اونا نیستن. پدر می‌گه «ما با این اوضاعمون، حال و حوصله و حس رفت و آمد رو نداریم» (که لازمه‌ی وصلت هست) و «خانواده‌ی دختر هم اگر بیان وضع ما رو ببینن، احتمالا پا پس بکشن چون ما که به هر حال نمی‌تونیم مخفی کنیم ازشون و می‌فهمن.» مادر هم طبق انتظار، طاقت اینهمه پیچیدگی و فشار رو نداره و کلا می‌گه «به من نگید خودتون هر کار می‌کنید بکنید». ینی اصلا نمی‌خواد فکرش رو هم بکنه. ولی پدر میگه «اینطوری بدون همراهی مادر که نمی‌شه»... من الان قفل شدم. از طرفی این وضعیت آشفته موضوع یکی دو سال نیست که بخوایم بگیم سریع رفع میشه... اقلا هفت هشت سال همین بوده حالا با غلظت کمتر (رفته رفته تشدید شده). معلوم نیست کی قراره حل بشه. اصلا شاید حل نشه. اقلا کسی که نقشه و برنامه و استراتژی برای حل نداره! و خب نمیشه تا مدت نامعلوم صبر کرد. چیکار کنم؟ خودم برم جلو بدون همراهی اونا خواستگاری کنم و همه چیزو به خانواده‌ی طرف توضیح بدم ببینم قبول میکنن یا نه؟ یا صبر کنم تا یه زمان نامعلوم؟ پدر و مادر قبلا مشاوره روانشناس رفتن ولی مادر قبول نداشت طرف رو. پاشد وسط جلسه رفت بیرون. الان مادر با یکی مشاوره میره ولی ایندفعه پدر قبولش نداره و حاضر نیست جلسه‌ی بعدی رو با همدیگه برن. اصلا یه وضع قفلی هست واقعا... من یک خواهر که نصفم سن داره هم دارم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت احسنت به شما بابت آگاهی تان واقدام از راه صحیح نکته اول اینکه باید تلاش کنید پدرومادر بصورت زوجی به مشاوره بروند که چندین راهکار دارد اما بطور کلی باید با صبر و شناخت ویژگی هرکدام با آنها با زبان خودشان بصورت جداگانه صحبت کنید و آنها را راضی کنید،باید توان گفت وگو را در خود بالا ببرید و البته بدانید بصورت کاملا آرام بدون تنش و عجله بایدبحث را پیش ببرید یعنی در فواصل متعدد صحبت های آرام و منطقی خود را بگویید ودر مقابل دعوا ها و...سکوت کنید.از طرفی جانب احترام را نگه دارید و با مادرتان خصوصا بسیار با محبت و درک وهمدلی صحبت کنید.حتماباید ایشان احساس کند شما حال او را متوجه میشوید و درک میکنید سختی هایشان را ۱) شما ابتدا خودتان نزد یک مشاور خبره بصورت حضوری بروید و شرایط را برایشان توصیف کنید و خط قرمزهای برخورد با پدر و مادرتان را شرح دهید وبعدا پدرومادر خود را ببرید ۲)مادرتان بصورت جداگانه و پدرتان نیز بصورت جداگانه به مشاوره بروند بنظر میرسد مادرتان نیاز داشته باشد از نظر شخصیتی و روحیه تعدیل شوند لذا حتی اگر اینگونه هم درمان ومشاوره را پیگیری کنند برایشان مفید است. سعی کنید کارهایی که به بهتر شدن فضا وجو خانواده کمک میکند را انجام دهید مثلا ابراز محبت به مادر،افزایش اقتدار پدر با احترام به او و تصمیماتش و مخصوصا مواقع دعوا و اختلاف نظر سعی کنید مدیریت داشته باشید ان شاالله مدتی صبر فعال داشته باشید و نکات بالا را رعایت و پیگیری کنید بعد از آن میتوانیددرمورد ازدواج خود با خانواده صحبت کنید و آنها را با همان شیوه های مطرح شده در پیام قانع کنید.تکرار اما با حفظ آرامش و احترام. 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
با سلام و وقت بخیر. من خانم مجرد ۲۷ ساله شاغل هستم‌.بچه اول خانواده . با ازدواج مشکلاتی دارم مثل ۱. از اینکه زندگی خوبی نداشته باشم ،همسرم مرد خوبی نباشه ، معتاد بشه خیانت کنه و ... می ترسم. ۲.از اینکه یک مرد برام تعیین تکلیف کنه بدم میاد. در کل ازدواج یک سری محدودیت میاره که آزادی رو بیشتر دوست دارم. ۳.نسبت به برقراری رابطه جنسی هم ذهنیت خوبی ندارم ، دوست ندارم درگیر قضیه های قبل و بعد این موضوع بشم.(رابطه ای نداشتم تا حالا) ۴.از دغدغه هایی مثل همسرداری، بچه داری، تربیت فرزندان بخصوص در این زمانه که خیلی سخته ، بیزارم . هیچ هدفی از ازدواج پیدا نمی کنم که به این موارد بچربه و بخوام این ها رو به خودم تحمیل کنم ۵. از کارهای خانه داری مثل آشپزی ، میزبانی متنفرم.از اینکه اینهمه زحمت داره واقعا خسته میشم و کل انرژی مو از دست میدم ، در نتیجه تا حد متوسط رو به بالا بداخلاق و عصبی میشم.به همین دلیل خواستگارهای پر جمعیت رو رد کردم.واقعا تحملش برام سخته. ۶.یک مشکل دیگه هم اینه که وقتی در جمع قرار میگیرم یا دست کسی رو میگیرم دستام عرق سرد میکنن و تغییر رنگ میدن. واقعا اذیت میشم. قطعا اون نفر هم اذیت میشه. به طور کلی هدف مهمی داخل ازدواج نمی بینم که بخوام مسیر زندگیم رو به سمتش تغییر بدم الان که این پیام رو به شما دادم ، دلیلش این هست که از تنهایی مجرد ۴۰ ، ۵۰ ساله می ترسم، و نگرانی های مادرم نگرانم کرده.به ازدواج با مرد زن فوت شده یا طلاق داده هم اصلا فکر نمیکنم و دوست ندارم.و اینکه هر کسی از خوبی ها و بدی های مجردی یا متاهلی میگه من سریع تحت تاثیر قرار میگیرم و به فکر فرو می رم .من میخوام یک نگاه جامع تر به زندگی داشته باشم تا بتونم بهتر تصمیم بگیرم.و در انتخاب مسیر زندگیم چه متاهلی چه مجردی ، مصمم و راسخ باشم.و حسرتی نخورم ممنون میشم راه حل هایی رو بفرمایید که این مشکلات نام برده برام عادی بشه. با کانال شما هم تازه آشنا شدم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام ورحمت ❇️در وهله اول به شما پیشنهاد میکنم حتما به یک‌مشاور و روانشناس بالینی مراجعه کنید و ریشه ی این مسائل را بررسی کنید و علت این بی حوصلگی و بی علاقگی شما را پیدا کنند.آیا در شغل و تحصیل خود همین گونه هستید؟علت موارد بالا چیست؟؟؟ ❇️اینکه از نداشتن زندگی خوب بترسید،عیبی ندارد اما مواجه با ترس دونوع است،یا شما تدابیری می اندیشید و اقداماتی انجام میدهید که بطور منطقی از آن ترس عبور کنید یا از ترس ،قدرت انجام و عمل را از دست میدهید ایا بهتر نیست که برای مقابله با ترس خود،مهارت خود را بالا ببرید،اگاهی تان درمورد ازدواج را افزایش دهید و انتخاب مناسب و دقیقی داشته باشید ؟مثل این است که شما از تصادف کردن بترسید لذا کلا از خانه بیرون نروید چون ممکن است تصادف کنید! ❇️مهم ترین نکته ای که انسان ها در زندگی خود باید با آن مقابله کنند تا بتوانند اوضاع خود را تغییر دهند و به خیر دنیا و آخرت دست پیداکنند،راحت طلبی است.یعنی باید با این خصلتی که در همه ی ما وجود دارد و مقدارش متفاوت است مقابله کنیم و بنظر میرسد شما نیز به این بعد بها داده اید لذا باید ریشه های آن را پیدا کنید و با آن مقابله کنید ❇️خیلی از اوقات افراد در ذهن خود دچار فاجعه سازی میشوند یعنی از کاه کوه میسازند مثلا اینکه شما مهمان داری را اینقدر سخت و آزارنده تلقی میکنید،از دو حال خارج نیست یا در خانواده شما رسم و رسومات وتدارکات و... آنقدر زیاد است که شما را آزار میدهد،یا شما خودتان آدم سخت گیری هستید و البته مهارت کافی پیدا نکرده اید ❇️سوال مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا شما همه ی ابعاد منفی را مطرح کرده اید؟یعنی هیچ لذتی در کنار این مسائل وجود دارد؟هیچ سودی نیست؟یعنی لذت ارتباط با دیگران،هنرنمایی برای مهمان داری,همنشینی و گذران وقت با آشنایان و..لذتی ندارد؟ از طرفی این مسائل با ساده گرفتن مهمانی ها و تغییر سبک زندگی براحتی قابل حل است اما از پیام شما یک روحیه ی منفی و فاجعه ساز دریافت میکنم،لذا به شما پیشنهاد موکد میکنم در این موارد بصورت تلفنی یا حضوری از یک مشاور امین کمک بگیرید ❇️درمورد رابطه ی جنسی باید منظورشما ازقضایای قبل و بعد مشخص شود که دقیقا اشکال ذهنی شما کجاست! خیلی از اوقات بدلیل عدم تجربه و دریافت آگاهی و اطلاعات غلط،شما دچار ذهنیت منفی میشوید ،اما اصل و اساس رابطه جنسی با آنچه امروزه در فضای مجازی و..مطرح است متفاوت است. ❇️جدول سود و زیان بکشید اگر‌نتوانستید سودی بنویسید باید توسط مشاور جدول شما بررسی شود ان شاالله با پیگیری نکات بالا قطعا تصمیم بهتری میتوانید بگیرید ان شاالله 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام استاد وقت بخیر سوالی که ذهنم رو درگیر کرده شما فرمودین مرد رو تبدیل به عابربانک نکنیم و همراه خودمون کنیم اما همسرم میگه زن باید مستقل باشه و به قولی اویزون نباشه من میخواستم دکتر برم بچه ها رو نگه میداشت تا خودم برم وقتی برمی گشتم بهم میگفت بهت افتخار میکنم کلا از افراد مستقل خوشش میاد البته بهشون میگم دوست داشتم شما هم باشین اما میگن چون دور هست و بچه ها خسته میشن نمیشه ولی اگه میتونستم همراهت میومدم لطفا راهنمایی بفرمائید. سوال بعدی اینکه خانواده شوهرم خیلی فرق بین بچه ها می زارن آدم آزار میدن با این رفتارشان به شوهرم میگم باهاشون برخورد میکنه ولی فایده نداره تا اینکه چندروز پیش بین بچه ها دعوا شد منم بچه خواهر شوهرم دعوا کردم الان از دست من دلخور شدن اخه قبلا هرکاری میکردن بچه هاشون هیچی نمی گفتم انتظار این رفتار رو از من نداشتن. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام ورحمت دقت کنید همه ی مردان شبیه هم‌نیستند ،مشا باید نکات کلاس را با توجه به شخصیت همسرتان و شرایط تان تطبیق دهید و متناسب با آن رفتار کنید اگر همسر شما از استقلال زن خوششان می آید شما با رعایت حدودی آن را به ایشان نشان دهید،مثلا بر روی مهارت هایتان کار کنید و شخصیت قوی داشته باشید مثلا اگر ایشان از تحصیل خوشش می آید و با این کار شما شخصیت مستقل خود را نشان میدهید این کار را انجام دهید .اما دقت کنید که در این زمینه زیاده روی نکنید خیلی از ویژگی ها و شاخص ها نشان دهنده ی یک زن مستقل و قوی است که خطوط قرمز را نیز رد نمیکند مثلا اینکه منظم باشید ،برای خودتان ارزش قائل شوید به سلامت خود رسیدگی کنید،اهل مطالعه باشید ،در زمان هایی که همسر نیست برای خود برنامه ی مخصوص به خود را داشته باشید وعلایق خود را نیز دنبال کنید داشتن موارد بالا ومثال هایی از این دست یک شخصیت قوی شکل میدهد که آویزان همسرش نیست و مهارت های بالایی دارد. و در مواردی که شرایط این چنین است که بچه ها خسته میشوندیا... مشکلی ندارد،شما به بهترین نحو کار را انجام دهید اما ابراز نیاز خود را به همسر نیز اعلام کنید یا مثلا در مواردی که کنار شما هستند بگویید با اینکه وقتی تنهایی هستم ،کارها پیش میرود وقتی تو در کنارم هستی،حال بهتری دارم. درمورد سوال دوم باید دقت داشته باشید که شما نباید زیاد به دعوای بچه ها ورود کنید و اجازه بدهید خود بچه ها قضیه را حل و فصل کنند و شما از دور مدیریت کنید اما این که بخواهید بچه ی دیگری را دعوا کنید و...شخصیت فرزندتان وابسته بار می آید و از جهتی مسیر رشدی اش دچار خدشه میشود. درمورد تفاوتی که میگذارند اول از همه تلاش کنید توجه نکنید و اگر ۹۹دلیل میگوید که تفاوت گذاشتند و ۱دلیل وجود داردکه بگویید تبعیض نبوده و بدون قصد بوده و.... آن یک دلیل را بگیرید و خودتان و همسرتان را درگیر نکنید و اتفاقا با بی اهمیت دانستن و محبت کردن ،حساسیت آنها را کم کنید یعنی به فرزندخواهر شوهر خود نیز مثل فرزندتان محبت کنید درمورد دعوای بچه ها فقط مواقعی ورود کنید که آسیبی در میان باشد و نکته مهم اینکه در خانواده ی همسر،ایشان باید در مسائل ورود کنند و شما نباید مستقیما مثلا بچه را دعوا کنید یا صحبتی را منتقل کنید یا... ان شاالله با رعایت موارد بالا مشکل شما به خوبی مرتفع شود 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
با عرض سلام و رحمت :) بنده خانمی ۲۳ ساله و اقا ۲۴ ساله ماه دیگه میشه ۱ سال ک عقد کردیم همسرم در اوایل یکم خوش اخلاق تر بود .الانم هستاااا ولی خب کلا آدمی هس ک کلا صبر و تحملش کمه صبور نیس اصلا همش نق میزنه غرمیزنه چرا فلان کردی فلان نکردی عصبانی میشه زود همش تا یه ذره دیر بشه چیزی میکه زودی باش زودی باش ... من خیلی سعی کردم صبرشو ببرم بالا بهش راه حل هم دادم ولی اصلااااا ب حرفم گوش نمیدع میگه من هر جا گفتم بیا باید بیای من دوس دارم با زنم برم خب میگم شاید یه وقت من حوصله نداشته باشم ... میگه حرف گوش کن نیسی خب خیلی وقتا زور میگه منم حرفشو گوش نمیدم ... همش میخواد همه کاره خودش باشه... مدتیه معده درد بهم زده هر چی بهش میگم چیزای گازدار بده همین اخلاق بدت و عصبانیتت رو معدت اثر میذاره و بدترش میکنه اصلااااااا اهمیت نمیده ب حرفم ... جلوم میشینه نوشابه دلستر و .... سر میکشه عین خیالشم نیس روز ب روز بد اخلاق تر و عصبانی تره تا بهش میگی میگه خودتو درست کن تا منم درست بشم اصلاااااا زیر بار اشتباهاتش نمیره همش میمدازه تقصیر من منم بهش گفتم هر رفتاری بکنی باهام همون رفتار رو میبینی از این بعد واقعا خستم کرده دیگه نمیتونم باهاش خوب باشم و مهربون باشم حتی دلم نمیخواد باهاش جایی برم یا اصلا ببینمش چون بد اخلاقیش زورگوییاش و عصبانیتاش واقعا اذیتم میکنه و باعث شده من اینجوری بشم خلاصه به شدت ناراحتم و اونم زیر بار نمیره و همش میگه تو درست باش تا من درست شم همش میخواد تلافی کنه یا شرط و شروط بذاره ک تو درست شو تا منم درست شم اصلا حاضر نیس از خودش شروع کنه و اشتباهش رو بپذیره ممنون میشم راهنمایی کنید 😭 انقدر حالم بده و خسته شدم ک خدا میدونه بهش میگم حقوقت چقدری شده این ماه چقدری داریم میگه دخالت نکن تو این چیزا نمیپرسم این ماه چیکار کردی و چیشد این پول میگه برات مهم نیس به خدا دیگه موندم چیکار کنم از دستش حرف بزنم میگه چرا حرف زدی حرف نزنم میگه چرا نزدی به شدت هم دروغ میگه و پنهون کاری میکنه مثلا یه چیزیو میدونه میگع نمیدونم یا خلافشو میگه یا بعضی کارا رو میکنه بعضی جاها رو میره و نمیگه به ادم از ادم پنهون میکنه همش دارم مدارا میکنم ولی تمام جسم و ذهنم درگیر شده بعضی وقتا با خودم میگم چه اشتباه بزرگی کردم تو زندگیم ک ازدواج کردم کاش صبر کرده بودم شاید زود بوده من خیلی صبورم خیلی ولی یکم حس میکنم دیگه قوی نیستم حتی به طلاق فکر میکنم میگم بهتره راحت کنم خودمو و اونو اون بره هرکاری دلش خواست بکنع منم دیگه نه ازدواجی میکنم نه چیزی فقط ذهنم آروم میشه میرم ب همون آرامشی ک همیشه دنبالشم (اخه آرامش تنها چیزیه ک من تحت خر چیز و شرایطی از دل و جونم خواستمش و داشتمش) و اینکه شروط ضمن عقد ادامه تحصیل بوده خودم دانشجوی (لیسانس) هستم دو ترم دیگه تمومم اقا (دیپلم هستن) و قرار بر این شد ک ادامه بدهند الان ترم دو هستن و زدن زیرش یعنی کار کردنشونو بهونه کردن (کارشون عوض شده) و با اینکه نسبت ب کار قبلی آزاد تر هستن و وقتشون بیشتره همین کار رو بهونه کردن و میگن من وقت نمیکنم امتحان بدم تو به جای من امتحان بده منم گفتم من خودم درس دارم وظیفه من فقط کمک کردن ب شماس تو درسها وظیفه من نیس ب جات امتحان بدم و ایشونم با خیال راحت دیروز و امروز امتحان ندادن چرا؟؟؟؟چون وقت نداره چون سرکاره چون من باید ب جاش امتحان بدم !!! خب اخه وظیفمه من نیس!!!! ایشون مگه کمکی تو درس های من میکنن ؟ مگه اصلا من کمکی خواستم کارای شخصی خودشو ادم باید خودش انجام بده همش بهانه هست بخدا دیگه خسته شدم هر روز یک بحث هر روز یک اعصاب خوردی در ضمن هر از گاهی فهمیدم ک قلیون میکشه ولی هم با روش غیر مستقیم و هم مستقیم گقتم ک دوس ندارم ولی الان بعضی وقتا حس میکنم داره ازم پنهون میکنه و میکشه هر از گاهی ولی نمیدونم چطور بفهمم ک میکشه یا نه و این مسئله هم ب شددددددت برام مهمه تو دوره خواستگاری هم فهمیدم ولی قول شرف داد ک نکشه ولی بعضی وقتا فهمیدم و دیدم ک دروغ گفته و کشیده دیگه واقعا کشش ندارم و به شدت پشیمونم از ازدواجم و حتی بیشتر وقت ها به طلاق فکر کردم تو رو خدا کمکم کنید راهنمایی کنید لطفا 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت آنچه از پیام شما دریافت شد این نکته است که بنظر میرسد نوع دیدگاه و تلقی شما از زندگی مشترک غلط است و با این رویکرد شما قطعا نمیتوانید آرامش را تجربه کنید نه در زندگی مشترک با این فرد و نه هیچکس دیگر لذا باید نوع دیدگاه خود رانسبت به ازدواج،ژندگی زناشویی،تقسیم وظایف و...تغییر دهید اینکه تا زمانی که طرف مقابل تغییر نکند من نیز خودم را تغییر نمیدهم یا اینکه هر رفتاری که داشته باشد من نیز متقابلا آن را انجام میدهم،تماما نشان از عدم شناخت زندگی زوجی دارد 👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆همه ی ما نیازمند مهارت آموزی هستیم و زندگی و مسائل مختلف آموختنی می باشد لذا در برهه های مختلف باید بطور جد یاین مهارت آموزی را داشته باشیدو بدانید اگر شما رفتار خود را تغییر دهید قطعا واکنش ها و رفتارهای همسرتان نیز متعادل تر میشود حتما صوت های هنر زن بودن،صوت های مهارتی خانم کشوری،کتاب های مربوط در این زمینه را مطالعه کنید و بدانید تا شما رشد و تغییر نکنید ،قطعا اوضاع زندگی تان بهبود نخواهد یافت نکته ی مهم دیگر اینکه شما باید نیازهای همسرتان رابشناسید و مطابق با آنها رفتار کنید به گونه ای که بتوانید آن ها را تامین کنید دقت داشته باشید این که به همسرتان امر و نهی کنید درمورد سلامتی یا موارد دیگر نه تنها کمک کننده نیست که همسرتان موضع نامناسبی نسبت به شما می گیرند پس تلاش کنید به جای توصیه و امرونهی رابطه تان را بهبود بخشید و بدانید شما باید همسر باشید نه مادر یا پزشک یا موارد دیگر تلاش کنید که بتوانید گام موثری در بهبود شرایط خود بردارید. 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
با سلام دختر ۸ساله ای دارم (فرزنداول و یک برادر ۳ساله داره) از اینکه خوابش نبره می ترسه و بخاطر همین به هیج وجه بعدازظهرها نمیخوابه و گاهی که خیلی خسته میشه (چون فعالیت بدنی نسبتا خوبی داره) وچند ثانیه چشمش بسته میشه با هول بلند میشه و می پرسه چنددقیقه خوابیدم یا گاهی از خستگی زیاد موقع خواب میگه پادرد یا سر درد داره و همه اش در طول روز می پرسه بنظرت خسته شدم یا شما خوابت میاد وظهرها اصرار میکنه که من بخوابم تا اگر شب خوابش نگرفت من کنارش بیدار باشم اینقدر استرس خواب داره که گاهی که شبها خوابش میبره بعد از چند دقیقه با هول و تکان بیدار میشه و میگه خوابم نمی بره یا میگه پیشم بمون تقریبا از ابتدای کرونا ناخن جوی داره در کل شخصیت تقریبا مغرور و تاحدودی انتقادناپذیر داره و هر چی بگی سریع جواب میده مثلا من تنبلم یا میخواد کاردستی درست کنه همش میگه من هیچی بلد نیستم یا خیلی زشت درست کردم. و خیلی خیلی کم دوست داره تو خونه مسئولیتی رو بپذیره بنظرتون برای اصلاح رفتارهاش چه کارکنم؟ ممنون خدا خیرتون بده. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم در سوالتان نفرمودید از چه زمانی شرایط خواب فرزندتان اینگونه شده است؟ خودتان علت را در چه می بینید؟ آیا کودک شاهد حادثه یا تصادفی بوده است؟ آیا تنش و مشاجرات خانگی در منزل وجود دارد؟ و .... به هر حال مشخص است این سطح استرس و همچنین اضطراب کودک بالاست. باید مشخص شود که ابتدا ناخن جوی رخ داده است و بعد اضطراب خواب و یا برعکس. پیشنهاد بنده این است حتما بایستی بصورت بالینی وضعیت کودکتان بررسی شود تا علت یابی و زمینه یابی صورت گیرد. در خصوص قسمت دوم سوالتان هم، علل و راهکارهای تنبلی کودکان به تفصیل در کانال بیان شده است، حتما سرچ بفرمایید، انشاالله راه گشا خواهد بود. هر چند که احساس میشود ضعف اعتماد به نفس وجود داشته باشد. بایستی عزت نفس و اعتماد به نفس کودک تقویت شود و از سرزنش ، بیان جملات منفی و گلایه از کودک در حضور دیگران به شدت پرهیز شود. انشاالله موفق و سربلند باشید 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام و عرض ادب خدمت مشاوران گرامی و دلسوز ،من و همسرم حدود ۲ سال اختلاف سنی داریم و نزدیک به ۱۸ سال هست که ازدواج کردیم و فقط یک دختر ۱۱ ساله داریم،همسرم و دخترم خیلی عجول و بی صبر هستند و من دقیقا برعکس اونها،همین خیلی مشکلات برامون بوجود آورده،من صوتهای هنر زن بودن و همسر هم هنر مرد بودن رو گوش کردند،لطفا راهنمایی کنید که چیکار کنم با این عجول بودن همسرم و دخترم که بخاطر عجله ضررهای مالی و روحی داشتیم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ممنون از اعتماد و همراهی شما 🌹 همانطور که مستحضرید هیچ انسانی نمره اش بیست نیست و همه ما دچار یکسری رفتارها و خصیصه های منفی ممکن است باشیم، قدم اول و مهمترین قدم این است که خود فرد پی ببرد که فلان خصیصه اخلاقی یا رفتاری در وی ، او را در روابط و مسائل اجتماعی و روزمره دچار چالش کرده است. وقتی این تفکر ایجاد شد، سپس فرد را سوق دهیم به سمت راه حل ها و تمرین های رفتاری، اخلاقی، علنی و معنوی در جهت رفع آن خصیصه و بهبود شرایط. لذا خواهر عزیزم، در وهله اول پذیرش این مسئله که در کنار همه خوبی های همسر و دختر گرامی تان، ممکن است یک یا دو ویژگی منفی هم داشته باشند، حال تا جاییکه در توان و شرایط شما بگنجد انشالله سعی در بهبود و کمرنگ کردن آن داشته باشید و اگر در این مسیر خیلی موفق نبودید ، با چشم مثبت بین انشاالله شرایط را بر خود سخت نکنید و ناامید نباشید. در قدم اول، باید خود فرد به این نتیجه برسد که کم صبری و عجول بودن وی، باعث آسیب و خسران برای او شده است. این نتیجه گیری نباید توسط شما و با سرزنش شما و یا خدای نکرده توهین و تنش به وجود بیاید، که علاوه بر اینکه ممکن است اصلا قبول نکنند ، هیچ تلاشی هم سعی در برطرف نمودن آن نداشته باشند. پس با مشاهده صبر و آرامش از جانب شما ، و بیان نکاتی در حد چند جمله از سمت شما بگذارید اقدامی که تمایل به انجام آن دارند، را انجام دهند. در صورت موفقیت حتما تعریف و تمجید داشته باشید و بعد از آن گفتگو کنید و علت های این موفقیت را با یکدیگر رصد و برداشت نمایید. در صورت شکست، شماتت و سرزنش نباشد، که مثلا دیدی گفتم، از اول معلوم بود، ند بار بهت بگم، بس که عجولی و ... بلکه علت را از خود فرد جویا شوید، مثلا بنظرت چرا نتیجه ای که فکر میکردی نگرفتی؟ مگه همه چیز رو نسنجیده بودی، پس فکر میکنی چه چیزی رو در نظر نگرفتی که موفق نشدی یا ضرر کردی؟ بعد از رسیدن به نقطه ضف، ایجاد روحیه مثبت از جانب شما ، با بیان مثلا، خب چکار میشه کرد که دوباره این اتفاق نیفته؟ یا اصلا راهی هست که دیگه این ماجرا تکرار نشه؟ منم میتونم کمکی بکنم؟ نهایت دادن اطمینان و اعتماد به نفس با بیان، من مطمئنم با این هوش، مهربانی، نکته سنجی، پشتکار، ارداه، نیت پاک و ... (بیان ویژگی های مثبت) حتما شما میتونی جلوی اشتباهات بعدی رو بگیری و منم در کنارت هستم، میتونی روی من هم حساب کنی، این مرحله برامون یه تجربه شد و فهمیدیم عیب کارمون کجا میتونه باشه و ... در خصوص آموزش صبر به فرزندان هم زبان قصه، پرورش گل و گیاه، و ... میتونه بسیار راه گشا باشه. انشاالله موفق و سربلند باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
باسلام.دختری 17 ساله هستم هنرجو و در حال حفظ قرآن الحمدلله...با توجه به اینکه هنرجو‌ هستم هم باید درس بخونم و هم فعالیت‌های عملی مربوطه رو انجام بدم و هم زمانی رو برای حفظ قرآن و دوره اختصاص بدم...علاوه بر این خودم رو در انجام کارهای خانه هم مسئول میدونم... الحمدلله در کارهام موفق هستم فقط مشکلی که دارم اینه که هیچوقت نتونستم برنامه ریزی کتبی منظمی داشته باشم و به همین سبب دچار مشکل میشم..ممنون میشم راهنماییم کنید که چطور برنامه ریزی کنم و البته بهش عمل کنم.پیشاپیش از پاسخگوییتون سپاسگزارم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم بسیار خرسندیم که نوجوانان ما برای بهره گیری از وقت و عمرشان با هدفمندی، مشاوره و مطالعه در کانال حضور دارند🌹 در خصوص سوالتان چند نکته خدمتتان عرض میشود: وجود مبارك امام هفتم فرمود: «اجتهدوا في ان يكونَ زمانُكم اربع ساعاتٍ»؛ بكوشيد كه شبانه ­روز را به چهار قسمت تقسيم كنيد: بخشي از شبانه ­روز را براي اينكه با خدا مناجات كنيد قرار دهيد، براي اينكه با او كار داريد زيرا تمام اين امور در هر دو دنیا را او دارد اداره مي‌كند. (عبادت) دوم، تلاش جهت تأمين معاش. (کار) سوم، معاشرت با دوستان صالح (تفریح) چهارم، بهره ­مندی از لذت‌های حلال (استراحت) اين راهنمايي‌هاي ائمه(ع) هم دنياي ما را تأمين مي‌كند هم آخرت ما را تأمين مي‌كند. برنامه اگر ایده آل باشد ، دست نیافتنی میشود، و وقتی عمل به آن دشوار و خسته کننده شود دچار عدم موفقیت و در نتیجه ناامیدی خواهید شد. پس باید با واقع نگری برنامه ریزی کرد. در قدم نخست ، حتما بایستی ساعت ثابت و خواب و بیداری خودتان را منظور کنید. دوم، ساعت و میزان استفاده در رسانه. سوم، تغذیه. بدون شک عقل سالم در بدن سالم است و تغذیه ، نوع و زنان دریافت آن به توانایی های جسمی و روحی شما اثر گذار است و حال عبادت، تلاش و حتی خواب شما را دست مایه تغییر قرار خواهد داد. و لذا با اعمال قوانین سه عامل مهم فوق و بهره گیری از حدیث امام معصوم، میتوانید برنامه شخصی خودتان را پیاده سازید. انشاالله موفق و سربلند باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
با سلام تشکر فراوان همسرم در عین خوبی هایی که دارن گاهی به شدت عصبانی میشن و مسئله ی من عصبانیت با خانواده ی خودشونه. مثلاسر یه چیزی که به نظرشون ناراحت کننده و غیر منطقی میاد دادو فریاد و ابرو ریزی و فحش... و بعدش هم به این زودی ها فروکش نمیکنه و بعضا تا مدت ها قهرشون ادامه پیدا میکنه. سالی چندبار این اتفاق میفته. البته ۲ سالی بود که خیلی این اتفاق نیفتاده بود اما اخیرا دو بار پشت هم این اتفاق افتاد. این رفتار ها خیلی من رو ازار میده و از طرفی اصلا دوست ندارم با خانوادشون قطع ارتباط باشیم و بچه هامون از هم دور بشن. نمیدونم چه کاری از دستم برمیاد. ایشون توی این شرایط دائم نظرشون اینه که من خوبی میکنم و دیگران بدی. در حالی که اگه بی طرفانه از بالا نگاه کنیم اینطور نیس و خوبی ها دو طرفس. این حس رو گاهی به دیگران هم پیدا میکنن مثلا به خانواده ی خودمن حتی دیگه فکر میکنم درست نیس پشت سرشون نماز بخونم مثل قبل اما چون میدونم ناراحت میشن میخونم. لطفا کمکم کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم الحمدلله که با نگاه مثبت بین خود، رضایت از زندگی را در وجود خود نهادینه کرده اید و دغدغه تان در جهت رشد و پیشرفت شرایط فعلی است🌹 همانطور که مستحضرید هر فردی دچار یک یا چند خصلت منفی و یا بهتر بگوئیم نقطه ضعف هست و شیطان رجیم برای درگیر کردن او از همان وسیله وارد میشود، و چه بسا در همسر محترم شما نیز همین خصیصه عصبانیت باعث خطا و لغزش ایشان شود. در اولین قدم بهتر است با لحنی آرام و در فضایی مهربان، بعد از بیان خوبی ها، ایشان را دلسوزانه و با محبت متوجه این زاویه قضایا بفرمائید. در هفته برنامه سخنرانی مذهبی و موعظه برای خودتان داشته باشید، سخنرانی های اخلاقی حاج آقا عالی در این زمینه بسیار دلنشین و راه گشا است. گهگاه از ایشان سوال کنید، بنظر شما اگر من چه کارهایی روی نفس خودم انجام دهم بنده بهتری خواهم بود؟ و ... تا فضای فکری ایشان به این سمت سوق پیدا کند. از سوی دیگر خواهر عزیزم، در متن سوال فرمودید حدود دو سال ایشان تنشی نداشته اند، این خودداری و کنترل خشم دو ساله را به ایشان بیان کنید تمجید و تعریف نمایید و انرژی مثبت بدهید که می توانند تسلط روی افکار و رفتارشان داشته باشند. کلاس کنترل خشم استاد پوراحمد نیز در این زمینه میتوانید کمک بگیرید و به عنوان هدیه به ایشان تقدیم کنید. انشاالله موفق و سربلند باشید 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
با سلام خدمت استادگرامی پسری ۷ساله دارم پدر همسرم سال گذشته سرطان داشتن شب فوتشون پسرم با پدرش اونجابوده وقتی ایشون فوت کردن خیلی همه سرو صدا و گریه کردن احساس میکنم از اون زمان دچار اضطراب شده اگر با همسرم بیرون باشیم دیر گوشیمون جواب بدین شدید نگران میشه فکر میکنه ما مُردیم چطور کمکش کنم؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم تسلیت عرض میکنم فقدان پدر گرامی همسرتان را. 🌹 فقدان پدربزرگ و مادربزرگ برای نوه ها ، فقدان سنگین و دیر هضم است چرا که تعریف مرگ برای کودکان در سنین مختلف ، متفاوت است. و از طرفی واکنش اطرافیان این مفهوم را برای کودک دست خوش تغییراتی میکند که متاسفانه اکثرا منفی و تشدید شده است. البته در سوالتان قید نفرمودید که کودک شما چه مدت است دچار این فقدان شده است؟ و واکنش و پاسخ شما به ایشان چه بوده است؟ به هر حال چند نکته خدمت شما عرض میشود: ۱. قطعا کودک دچار سوالاتی میشود از خدا، مرگ، بهشت و ... به جای پاسخ های واهی و بعضا غیر واقع که گاها باعث بدتر شدن شرایط میشود، پیشنهاد میکنم کتاب ۶۰ پرسش اعتقادی از سید رضا طباطبایی را مطالعه بفرمائید. با مطالعه کتاب بطور علمی و با خیال راحت و آرامش می توانید از پس سوالهای کودکتان برآیید و آرامش را به ایشان نیز منتقل کنید. ۲. اکیدا توصیه میکنم، فضای غالب خانه فضای غم و اندوه برای کودکان نباشد. از بردن کودکان به مراسمات شلوغ و مزار و ... خودداری کنید. ۳. در طول روز زمان بیشتری را به لحاظ حضور فیزیکی و بازی با کودکتان داشته باشید. فضای خانه دور از تنش و ناآرامی باشد. مادر عزیز سعی کنید در منزل مداوم از رنگهای تیره و مشکی از حضور فرزندان استفاده نکنید. ۴. هنگام خواب شبانه که این نگرانی ها تشدید میشوند، سعی کنید فضای آرامی مهیا کنید، و با نوازش و قصه کودک را تا خوابیدنش همراهی نمایید. ۵. برای بهبود و تغییر شرایط روحی کودکتان و اهل خانه، حتما برنامه های تفریحی و معنوی داشته باشید. ۶. در آخر هر زمان که کودک یاد و پرسش از پدربزرگ خود را میکند، میتوانید کودک را تشویق به عمل خیری برای ایشان نمایید مثل، ذکر صلوات، خواندن سوره های کوچک، مهربانی به بندگان خدا، صدقه و ... انشاالله با رعایت موارد فوق و گذشت زمان شرایط بهتر و آرام تر خواهد شد. موفق و سربلند باشید انشاالله. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام خسته نباشیدمن ده ساله ازدواج کردم یه پسر۹ساله دارم شوهرم خیلی بی ادبه وبیمحبت اصلااظهارمحبت نمیکنه وحتی باخنده هم حرفهاش بیادبیه وایرادازمنه مثلاخرشدم توروگرفتم باشوخی اصلاتوزندگیم شادنیستم وهمش حسرت زندگی دیگرانومیخورم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خواهر خوبم، در سوالتان نفرمودید؟ در طی این ده سال زندگی مشترک آیا اوقات خوش نداشته اید؟ آیا همسر شما از روز اول چنین برخوردهایی داشته اند؟ چه راهکارهایی را جهت حل مشکلتان تا بحال اجرا کرده اید؟ همسر شما هیچ نقاط قوتی ندارند؟ اکنون اگر از همسر شما سوال کنیم که از بابت شما چه دغدغه و ناراحتی در زندگی مشترک دارند پاسخ ایشان چه خواهد بود؟؟👌 بی شک در به هم خوردن یا به چالش رسیدن در یک رابطه، دو طرف رابطه سهیم هستند. چون هیچ انسانی صد درصدی نیست . و لذا به شما بانوی محترم پیشنهاد میشود، ابتدا فایل هنر زن بودن را دریافت بفرمایید و کامل به مهارتهای همسرداری واقف و عیوب خود را رصد و انشاالله برطرف نمایید. قطعا برای تغییر شرایط و تغییر دیگران باید تغییر را از خودمان شروع کنیم. به جای حسرت خوردن زندگی دیگران و قیاس که جز ناامیدی و سردی که در متن پیامتان پیداست، بایستی با امید و توکل بخدا در پی چاره و عمل بود. انشاالله موفق و سربلند باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام علیکم وقت شما بخیر. من ۲۳ ساله هستم و همسر ۲۵ و دوسال هست که ازدواج کردیم و یک بچه‌ی یک و نیم ماهه داریم. از وقتی یادم میاد پدر و مادرم با هم اختلاف داشتن و همیشه حتی جلوی دیگران به هم بی‌احترامی میکنن و تنش دارند. الان که ازدواج کردم و بچه دارم، دوست ندارم همسر و بچم در جریان این موضوعات باشند. پدر و مادرم هم اصلا رعایت نمیکنند و جلوی همسر و بچم رفتارهای زشت دارند. من چون خودم توی بچگیم توی خونمون تنش داشتیم و همیشه توی استرس بودم، دوست دارم زندگی خودم آروم باشه و هیچ وقت بچه هام شاهد چنین تنش‌هایی نباشند. خودم و همسرم هم رعایت میکنیم‌ جلوی بچه‌مون و من خودم حتی اگر خسته و عصبانی باشم، سر بچه داد نمیزنم و عصبانیتم رو بروز نمیدم. چون به نظرم بچه روحش لطیفه این چیزا رو متوجه میشه و رفتارای آدما رو میفهمه و اذیت میشه. خیلی حساس هستم سر این موضوع‌. وقتی خونه‌ی مادرم میریم، دعواها و رفتارهاشون خیلی ناراحتم میکنه و اعصابمو خرد میکنه. ولی از طرفی هم میگم اگه نرم اونا ناراحت میشن و دلشون میشکنه. پدر و مادرم هم مدام اصرار میکنن که برم خونشون به خاطر اینکه بچه‌ی من تنها نوه‌ی اونها هست و خیلی دوستش دارن. بارها برای مادرم توضیح دادم که رفتاراشون ناراحتم میکنه و دوست ندارم به خاطر این کارهاشون برم اونجا ولی فایده نداشته. حتی باهم پیش روانشناس رفتیم ولی مادرم تمایلی به ادامه‌ی جلسات مشاوره نداره. پدرم هم خیلی زودرنج هستن و نمیتونم راحت حرفی رو بهشون بگم. به نظرتون به جز کم کردن رفت و آمد، چاره‌ی دیگه‌ای دارم؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر عزیز 🌹احسنت به شما که فهمیده رفتار میکنید و نسبت به مسائل تربیتی دقت نظر دارید. 🍀خواهر گلم سعی کنید تا میتوانید در زندگی مشترک مهارت آموزی کنید و در همه جنبه ها آگاهی کسب کنید چرا که اول زندگی مشترک هستید و مبادا به مرور زمان به دلیل بی مهارتی رفتاری داشته باشید که موجب بهم خوردن آرامش زندگیتان شود. شناخت خوبی از همسر و نیازهایش داشته باشید و اهل برنامه ریزی و اولویت بندی در زندگی مشترک باشید تا انشالله به مرور زمان صمیمت و احترام برای همیشه مهمان زندگی مشترک شما باشد. 🍀در رابطه با پدر و مادر هم این دقت را داشته باشید که مبادا بی احترامی به آنها شود و یا اعتراض شما منجر به رنجش شود. بلکه میتوانید رفت و آمدتان را مدیریت کنید و تایم کوتاه تری آنجا باشید. مثلا اگر بناست هفته ای سه روز بروید این گونه نباشد که از صبح زود بروید تا آخر شب... بلکه تایم حضور را کوتاه تر کنید. مثلا 2 ساعتی حضور داشته باشید. در حدی که دیداری تازه شود احوالپرسی کنید والدین نوزاد شما را ببینند و چه بسا حضور نوه خردسالشان انعطاف به روابط آنها بدهد. و یا اینکه شما خلاقیت به خرج دهید و مسیر بحث و تنش را به مسیری دیگر هدایت کنید. یعنی موضوع بحث را عوض کنید. گاهی مناسبتی را در کنارشان جشن بگیرید و از خاطرات خوب کنار هم بودن بگویید. 🍀در کل از تلاش برای بهبود روابط والدینتان خسته نشوید. با آرامش و صبوری با مادر خود حرف بزنید. مجموعه هنر زن بودن را تشویق کنید گوش کنند. همچنین مجموعه نبرد بی برنده از استاد علی اکبر مظاهری تهیه کنید و در اختیارشان بگذارید. در این کتاب به بحث و جدل های بی نتیجه بین همسران پرداخته شده و بسیار کتاب مفیدی هست. و در صورت پذیرش هماهنگ کنید با یکی از مشاوران امین نیز تلفنی صحبت کنند. آرامش و آسایش همراه همه لحظه های زندگیتان 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام وقتتون بخیر بعضی از کارشناسان ازدواج و خانواده این نکته را گوشزد می کنند که بعد از اتمام دقیق و کامل پروسه های خواستگاری، تحقیقات و مشاوره، وقتی که تصمیم به عقد گرفته شد، برای اطمینان بیشتر از نتایج بدست آمده در میدان نزدیک تر به واقعیت، مدتی از وقتی که میخواهید در عقد باشید را بصورت عقد موقت بگذرانید تا دو طرف اطمینان بیشتری به تصمیم نهایی برسند، در این صورت هم فرصت بهتری برای شناخت قبل از تعهد کامل برای طرفین پیش خواهد آمد و هم در صورت انصراف از ادامه ی این رابطه، هزینه ی قطع آن برای طرفین به مراتب کمتر خواهد بود نظر شما در این باره چی هست؟ آیا نکته یا زاویه ی دیده نشده ای در این پیشنهاد وجود دارد؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر بزرگوار 🍀این مسئله در واقع بستگی به پذیرش خانواده ها و عرف و رسوم منطقه زندگی خانواده های دختر و پسر دارد. چون برخی مناطق پذیرش خوبی نسبت به این مسئله ندارند. 🍀مطلب مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که پروسه خواستگاری اعم از سوالات؛ تحقیقات و مشاوره قبل از محرم شدن به نحو دقیق انجام شده باشد. و برای این شناخت وقت کافی گذاشت ولو که چند ماه طول بکشد. رفت و آمد خانوادگی و جلسات خواستگاری متعدد و تحقیقات مستقیم و غیر مستقیم قطعا به شناخت طرفین کمک خوبی خواهد کرد. و نهایتا نزد مشاور امین که مراجعه کنید و بررسی لازم انجام شود توصیه لازم را خدمت شما خواهند نمود. مسئله مهمی که باید به آن توجه نمود سیر دقیق مراحل خواستگاری هست تا به اطمینان لازم برسید. که حالا برخی هم بعد از شناخت لازم تا مهیا شدن مراسم عقد و خرید و... مدتی را صیغه محرمیت می‌خوانند که ایرادی ندارد. در کل اگر بنا باشد مراحل خواستگاری دقیق انجام نشود و سریعا وارد رابطه صیغه محرمیت شوند این به صلاح نیست. چون هنوز شناخت دقیقی از طرف مقابل به دست نیامده و معیار ها و کفویت ها بررسی دقیق نشده و احتمال به هم خوردن نامزدی به دلیل این عدم کفویت هست. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
با سلام و خسته نباشید امیدوارم تمام لحظات زندگیتان سرشار از یاد خدا باشد استاد پور احمد عزیز شوهرم مرد کامل و پدری عالی است خیلی مرد آبرو مند و متدینی است تابحال کوچکترین کم و کسری برای زندگیمان نگذاشته هرچه برا بچه ها و خونه بهش بگم میخرد ولی مشکل کوچکی که دارد به خودم پول نمیدهد مثلا اگه دوسال نرم آرایشگاه یا لباس نخرم نمیگه برو حتی وقتی جایی می ره پول تو خونه نمی ذاره بارها بهش گفتم براش نامه نوشتم ولی فایده نداره دیگه خسته شدم دوست دارم خودش بهم بده نه من بهش بگم هر راهی بگی امتحان کردم فایده نداره هنر مرد بهش دادم گوش کرد هنر زن خودم گوش کردم این مشکل فقط با شما در میان گذاشتم چون واقعا مرد خوبی خیلی همدیگر دوست داریم امیدوارم شما بتوانید کمکم کنید ممنون و سپاسگزارم 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی 🌹از دعای خیر شما خواهر خوبم سپاسگزاریم و ان شاء الله عاقبت بخیر باشید. الحمدلله که از همسر محترم رضایت دارید و احسنت به شما که نگاه مثبت بین به خوبیهای همسرتان دارید. 🍀با توجه به وصفی که از همسر محترم کردید و اینکه هر زمان درخواست مالی داشتید ایشان پاسخگو بودند به نظرم زیاد روی این مسئله حساس نشوید و برای خودتان چالش نکنید. 🍀به هر حال این عدم پرداخت می‌تواند یا ناشی از غفلت آقا و حواس پرتی ایشان بدون قصد و غرض باشد که می‌توانید یادآوری کنید از طریق چسباندن یک پیام محبت آمیز روی در یخچال یا آینه.... و یا اینکه مردان ذاتا تمایل دارند که درخواست و نیاز مالی همسرشان را پاسخ دهند و این درخواست و تامین نیاز به آنها حس اقتدار و مفید بودن می‌دهد اگر علت عدم پرداخت از این نوع باشد و آقا هم با گشاده رویی دریغ نمی‌کنند پس سعی کنید این فرصت و رابطه را از بین نبرید. 🍀گاهی نیز می‌توانید شرایطی صحنه سازی کنید که مثلا چون هزار تومان پول همراه نداشتید مجبور شدید مسافت طولانی را پیاده برید. و یا برخی امور منزل و یا بچه ها را به دلیل نداشتن توان مالی ناقص بماند که آقا خودشان محبور به انجام شوند و به مرور بپذیرن که هزینه ای برای مخارج روزانه بگذارند. 🍀در کل هر چه میتوانید کیفیت رابطه عاطفی و جنسی خود را با همسر محترم تقویت کنید و در طول روز گفتگوی صمیمانه برای دقایقی با ایشان داشته باشید. و درخواستتان را نرم و با مهارت مطرح کنید. و مقدار مبلغ رو هم دست بالا نگیرید که در توان آقا نباشد. ناامید و خسته نشوید با توجه به شناختی که از ایشان دارید و با استفاده از مهارت و جذابیت های زنانگی سعی کنید در ایشان اثرگذار باشید. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام عرض میکنم خدمت شما وهمکاران محترمتان مشکل یکی از دوستانم هست ایشون 4 سالی میشه که عقدکردن شوهرشون یک عادت بد دارند باهرناراحتی یامشکلی زود قهرمیکنن مثلا اگه کسی با نظر ایشون مخالفت کنه یااینکه اگه ازکسی یه کاری بخواد واون طرف دلش نخواد که اون کارو انجام بده یا اینکه رووسایلشون خیلی حساس هستن اگه بیاد ببینه که جابه جاشدن وخلاصه باهرمسئله کوچیکی قهرمیکنه با همه خانواده وهمکاراشون وخصوصا مادرشون هم همینطوری رفتارمیکنن ایشون وقتی قهرمیکنن تاچندروز میرن ونمیان وجواب تلفنهاشون هم نمیدن یا اینکه توجمع میرن تواتاق و دیگه باهیچ کس حرف نمیزنن ویااینکه غذانمیخورن اگرم هم بنده خدا اصراربه آشتی داشته باشه به خودش یا خانواده اش توهین میکنه اینقدر جدی قهرمیکنه که همه متوجه میشن وتا اینکه چندماه پیش که ایشون قهرکردن وخانواده دوستم که خیلی این رفتاررو ازشون دیدن نمیذارن دوستم واسه آشتی پیش قدم بشه ویه چندماهی قهرشون طول میکشه وچندبارم شوهردوستم خودش هرچی زنگ میزنه ومیخواسته بیاد واسه آشتی امادوستم به روش خودش جوابش رونمیده تااینکه خانواده شوهرش میان وآشتیشون میدن وایشون هم قول میدن که دیگه قهرنکنن و مشکلشون رو باحرف زدن حل کنند دوستم میگه بعدازاون رفتارش خیلی بهترشد چندماهی اصلا قهر نداشتن اما الان دوباره قهرمیکنه فقط سعی میکنه که بقیه متوجه نشن هنوزهم وقتی ناراحت میشه یکی دو روزی جواب تلفنش نمیده یا بهش کم محلی میکنه واما میاد پیشش که خانواده هاشون نفهمن ایشون چکارکنن که مشکلشون حل بشه ودیگه قهرنکنه ببخشید طولانی شد 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 سلام و عرض ادب خدمت شما 🍀در رابطه با مسئله دوست شما نیاز به بررسی دقیق هست که ریشه رفتاری همسر ایشان مشخص شود. برخی افراد به دلیل شخصیت و یا سبک تربیتی روحیه حساس دارند و سریعا نسبت به برخوردی که خلاف میلشان باشد عکس العمل اینچنین نشان می‌دهند و قهرهای طولانی می‌کنند که البته پسندیده هم نیست. و یا ممکن است خانم در ارتباط با همسرش رفتارهای اقتدار شکن و یا عدم احترام دارد که معمولا آقایان در این گونه مواقع یا عصبی می‌شوند و بددهنی می‌کنند و یا قهر میکنند و کمتر روش منطقی یعنی گفتگو و تعامل را پیش می‌گیرند. 🍀به هر حال بهتر است این موارد بررسی شود تا اگر خانم هم رفتاری که نباید دارد آگاهی یابد و اصلاح کند و با مهارت رفتار کند و در واقع با توجه به شناختی که از همسر دارد نسبت به مسائلی که ایشان حساسیت دارد دقت کند و همسرش را تحریک نکند. در کل بهتر است در فضایی آرام با همسر محترم صحبت کنند و از ایشان بخواهد که با گفتگو اختلافات به وجود آمده را حل کنند. با قهر و دوری باعث فاصله بین خودشان نشوند. البته زمانی هم آقایان نیاز به خلوت و سکوت دارند تا بتوانند مسئله پیش آمده را فراموش کنند این فرصت را به ایشان بدهند اما به حالت قهر و دوری آن هم برای چند روز نباید باشد و اخلاقا هم قهر کردن بین زن و شوهر حرام هست. 🦋به ایشان پیشنهاد کنید مجموعه هنر زن بودن را از کانال تهیه و گوش کنند. و در صورت پذیرش همسرشان حتما حضوری به مشاوری امین مراجعه کنند تا به صورت دقیق بررسی شود و راهکارهای لازم را دریافت کنند. بهتر است این مسئله تا قبل از عروسی حل شود. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام استاد وقت بخیر دختر 23 ساله ای هستم که در دوران نامزدی هستم و نامزدم مرد خوبیه مشکل من اینه که یکم بی حوصله هستم و بعضی وقتا که دعوای تلفتی میکنیم پیام های خیلی بدی به نامزدم میدم که برخاسته از پشیمونی هست از این ازدواج ..نمیدونم چرا نمیتونم جلوی خودمو بگیرم و حرفای ناامیدکننده زیادی تا حالا زدم توی اوج دعوا ..لطفا بهم بگید چیکار کنم این عادت از سرم بیفته ناگفته نماند الان 2 سال هست نامزدم خارج از کشوره و هم دیگر رو ندیدیم .کلاس هنر زن بودن هم گوش دادم ممنون 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 سلام و عرض ادب خدمت شما خواهر عزیزم 🍀این بی حوصلگی شما دلایل مختلف می‌تواند داشته باشد که حتما باید ریشه یابی شود. یکی از دلایل آن همین مسئله دوری هست که باید بررسی شود و در صورت امکان این فاصله کوتاه شود. هر کدام از شما نیازهایی دارید که باید نسبت به هم متعهد باشید و به بهترین نحو پاسخ دهید. در کل باید تلاش کنید روحیه صبر و مدارا و سازگاری را در خود تقویت کنید. به هر حال زندگی بالا و پایین بسیار دارد و باید برای حفظ زندگی مشترک و آرامش آن صبورانه و با تأمل رفتار کرد. پس ابتدا باید یک شناخت وخودآگاهی خوب از خودتان پیدا کنید و نقاط مثبت خود را تقویت و نقاط ضعف خود را برطرف کنید. این کار هم نیاز به تمرین و مراقبه دارد. باید نسبت به صحبت‌ها و رفتارهایتان خودکنترلی داشته باشید. و گرنه نتیجه حرفهای زده شده جز دلسردی و فاصله چیزی نخواهد بود. پیشنهاد میکنم یک اصلاح مزاج نزد یک متخصص طب سنتی داشته باشید و مجموعه صوتی کنترل خشم نیز از ادمین محترم درخواست بدید و گوش کنید. 🍀البته نیاز به این بررسی هم هست که شما پروسه خواستگاری را به چه نحو پیش بردید. آیا کفویت های لازم را با ایشان برای ازدواج دارید یا خیر؟ و سوالات دیگر که حتما باید بررسی شود. 🦋پیشنهاد میکنم با یک مشاور امین به صورت تلفنی و یا حضوری ارتباط برقرار کنید. تا راهکار مفید با توجه به شرایط شما داده شود. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام خدا قوت استاد برای اینکه همسرم از بابت ناراحت بودن اینکه من مخالفت کردم که مادرشون بیان کنار خونه ما زندگی کنن و خدا رو شکر تصمیم شون به خرید خونه کنار ما کنسل شد ... به روال عادی زندگی برگرده راهکار میخواستم تا این حد نمیدونستم تو روحیه اش تاثیر میذاره ایشون خیلی اعتقادی به دوری دوستی ندارن اما من واقعا بنظرم این حرف درسته. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار اصل کاری که انجام دادید، در شرایط عادی، درست هست اما این که به چه شکلی این کار را انجام دادید؟ چه صحبت هایی بین شما و همسر رد و بدل شده؟ شما علت این رفتار را چگونه برای همسر توضیح دادید؟ و ... ؛ بسیار اهمیت دارد که توضیحی در این باره نفرمودید. از طرفی نفرمودید که این اتفاق دقیقا چه تاثیری بر رفتار همسر شما داشته و ایشان به چه شکل واکنش نشان می دهند؟ برای پاسخ به سوال شما این موارد باید مشخص شود. به طور کلی نوع مواجهه شما با این مسئله بسیار اهمیت داشته، اینکه شما علت این رفتار را چه ذکر کردید؟ طبیعتا اگر از طرف شما طوری القا شده باشد که دوست ندارید نزدیک خانواده همسر باشید، یا انتقادات و ایراداتی را نسبت به خانواده همسر بیان کرده باشید و ... طبیعتا دلخوری همسر طبیعی است، چه بسا اگر شما هم به جای همسر بودید از طرف مقابل خودتون ناراحت می شدید، قطعا خانواده هر فرد برای او عزیز هستند، هر چقدر هم که مشکلات و مسائلی داشته باشند، به هر حال ریشه و اصل و خانواده فرد هستند و او نمیتواند آن را ها دور بیندازد یا طرد کند،کما اینکه مردی که مادر خود را که سال های سال برای او زحمت کشیده و او را بزرگ کرده،طرد کند، معلوم نیست که به همسر خود چقدر وفادار باشد!!! بنابراین همچین انتظاری هیچ وقت از همسر نداشته باشید، خودتون را حقیقتا جای او قرار بدهید و ببینید اگر جای ایشان بودید از چه مسائلی دلخور و ناراحت بودید و دوست داشتید طرف مقابل چه اقداماتی برای رفع این دلخوری انجام دهد؟ مسلما احترام و ابراز علاقه و محبت به مادر همسر، رسیدگی های گاه و بی گاه، احوالپرسی ها، هدیه های مناسبتی مثل تولد،روز مادر، سوغاتی و ...، دعوت کردن ایشان به منزل یا سر زدن به ایشان و ... جزو این رفتار هاست، اهمیت این رفتار ها از این جهت هست که حداقل هرازگاهی خود شما در آن پیشقدم بشوید و به همسر محترم پیشنهاد بدهید. مکمل این رفتار ها، توضیح درست و منطقی علت انجام این کار از طرف شماست، در این توضیح باید تاکید شود که شما هیچ مشکلی با خانواده همسر ندارید یا از آن ها بدتان نمی آید و ... بلکه کنار هم زندگی کردن چه چالش هایی را هم برای شما و هم برای خانواده همسر شما در پی داشته... چرایی دوری و دوستی را برای همسر با لحن و بیان خوب توضیح دهید و به دنبال این نباشید که حرف خود را به طرف مقابل اثبات کنید یا در کوتاه مدت بقبولانید، بلکه نظرات طرف مقابل را بشنوید، با بخشی از آن همراهی کنید و در ادامه نظرات خود را بیان کنید و تاکید کنید که جدا زندگی کردن اصلا به معنای دوست نداشتن خانواده همسر نیست بلکه این به نفع دو طرف هست و باعث بهبود شدن روابط خواد بود. اگر همسر به خصوص در دفعات اول نپذیرفت اصرار نکنید، بلکه ادامه بحث را به زمان بهتری موکول کنید. نکات صوت های هنر زن بودن را به طور کامل در ارتباط با همیر خود پیگیری کنید که روابط خود شما با هم سریع تر به شرایط عادی برگردد. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام و خداقوت استاد یک سوالی داشتم در ازدواج دختر و پسر جوان، مباحث سیاسی تاثیر گذار هست؟ یعنی تفاوت در مباحث سیاسی دلیل بر رد کردن آقا می شود؟ ممنون از پاسخگوییتون. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بزرگوار مسائل سیاسی بسته به دیدگاه ها و رویکرد سیاسی خانواده ها و خود دختر و پسر دارد، طبیعتا در شرایط فعلی جامعه ما، دیدگاه ها سیاسی اهمیت زیادی پیدا کرده و متاسفانه یا خوشبختانه در روابط اجتماعی ما بسیار اثرگذار شده است، متاسفانه شکاف های اجتماعی و اعتقادی و سیاسی در جامعه ما عمیق تر از گذشته شده است و شرایط فعلی جامعه ما با سال ها و دهه های گذشته بسیار متفاوت شده است، بنابراین بهتر است دیدگاه های سیاسی حتما مد نظر قرار گیرد و پرسیده شود، میزان اختلاف هم به دقت بررسی شود، حتی اگر در مورد آن به نتیجه نرسیدید به طور خاص در مورد مسئله محل اختلاف، با مشاوری امین و قابل اعتماد صحبت کنید. به خصوص اگر فرد بر موضع سیاسی خود و خانواده خود تاکید دارد، تنش های بیشتری با طرف مقابل خواهد داشت،در نتیجه این جر و بحث ها و ... که موجب فاصله عاطفی بین زوجین و استهلاک روانی آن ها میشود، یا یکی از طرفین ناچارا عقیده خود را کنار گذاشته و هم رنگ طرف مقابل خواهد شد یا این تنش ها همچنان ادامه خواهد داشت، از طرفی با ورود فرزندان به ماجرا، اینکه عقیده سیاسی آن ها شبیه کدام یک از پدر و مادر باشد، خود مسئله ی پر تنش دیگری خواهد بود... بعضی از اوقات زوجینی که در ابتدای ازدواج دیدگاه های سیاسی یکسانی داشتند به مرور زمان و با تاثیر پذیری از وقایع مختلف سیاسی-اجتماعی، رویکرد های مختلفی پیدا خواهند کرد که محل اختلاف آن ها خواهد شد، این مسئله در رابطه با کسانی که از ابتدا اختلاف دارند، شدید تر است، کما اینکه ممکن این این اختلافات در ادامه عمیق تر شود یا از اول عمیق بوده اما فرد برای سرگرفتن ازدواج، خیلی ملایم آن را مطرح کرده است. بنابراین به طور کلی دیدگاه های سیاسی در ازدواج اهمیت زیادی دارد، اگر ابهامی در این رابطه دارید، میتوانید با ارائه توضیحات بیشتر از مشاوره امین نیز کمک بگیرید، ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
با سلام و احترام وقت بخیر سوالی از محضرتون داشتم در مورد ازدواج و انتخاب همسر بنده یک ویژگی اخلاقی دارم که میگم ب چیزی ک دست خودانسان نیست نمیشه ایرادگرفت مثل چهره وظاهرفرد،خیلی دراین زمینه دچارمشکل میشم چندموردخواستگاری داشتم ک شرایط اولیه خوبی از لحاظ شغل ایمان خانواده...داشتن اماازنظرظاهروچهره مناسب نبودندوخانوادم گفتند ازنظرظاهرمناسبت نیست.همش ترس دارم ک نکنه چون این خصلت اخلاقی درمن پررنگ هست خیلی درمن تأثیرگذاشته الان نمیتونم درست تصمیم بگیرم اصلا درفهم اینکه از این فردبدم اومده یانه دچارمشکل میشم متوجه نمیشم. زیبانیستندقاعدتاخوشم نیومده امااینکه بدم اومده باشه یانه رونمیفهمم.راه حلهایی راپیاده کردم امابازهم موفق نشدم(آیادوست داری به صحبت ادامه بدی یامیتونی بعنوان همسرت به دوست فامیل معرفی کنی) ازیک طرف ب خودم میگم نکنه چون نمیخوام ازچیزی ک دست خودفردنیست ایرادبگیرم الان متوجه نمیشم ک ازاین فردبدم اومده یانه میتونم بعنوان همسرم که قراره همیشه کنارم باشه بپذیرم ازطرفی هم میترسم توآینده پشیمون شم وبه خودم بگم چرااین فردوانتخاب کردی واقعا دچارمشکل شدم خیلی اذیت میشم ممنون میشم راهنماییم کنید و اگر راه حل های دیگری دارید ارائه دهید با تشکر فراوان 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار در ارتباط با ویژگی هایی که اکتسابی هست، باید ملاک های خود را قبل مشخص کنید و بر اساس آن فرد را ارزیابی کنید، گر چه بعضی از ویژگی ها صفر و صدی نیست و دارای طیف هست و بعضی به لحاظ زمانی، فرآیند دارد و نمیتوان صرفا بر اساس وضعیت فعلی قضاوت نهایی کرد، مثلا ممکن هست فردی در حال حاضر وضعیت مالی خوبی نداشته باشد اما با بررسی های دقیق و تحقیق ها، نشان داده شده باشد که فردی زرنگ و اهل کار است، برای چنین فردی آینده ی خوبی به لحاظ شغلی و مالی میتوان پیش بینی کرد. اما در ارتباط با برخی از ویژگی های ذاتی فرد، مثل چهره و هیکل و ... باید سطحی از خوشایندی اولیه وجود داشته باشد، این خوشایندی الزاما ممکن هست در جلسه اول به وجود نیاید اما اگر فرد خیلی بدش نیامده باشد و از طرفی بقیه ویژگی های فرد تقریبا مورد تایید و مورد پسند باشد تا حدود سه جلسه می توان ادامه داد، اگر روند خوشایندی از چهره و ... رو به مثبت بود و روند صعودی داشت ،میتوان جلسات و گفت و گو را ادامه داد. این را توجه داشته باشید که انتخاب در نهایت بر اساس مجموعه ای از ملاک ها انجام میگیرد و اگر فرد از قبل ملاک های خود را درست شناخته باشد و هنر انتخاب همسر را کسب کرده باشد و بتواند ملاک های خود را در طرف مقابل تشخیص دهد، پشیمانی ان شاالله شکل نخواهد گرفت. اما اگر هیچ خوشایندی بعد از حدود سه جلسه، ایجاد نشد و یا حتی روند منفی بود و حتی میزان از ناخوشایندی ایجاد شد، خب طبیعتا ادامه دادن جلسات ریسک زیادی داد و توصیه نمیشود. در مورد برخی دیگر از ویژگی های ذاتی مثل خانواده و فرهنگ خانوادگی فرد، باید دقت کافی به خرج داد، چرا که هر چقدر هم فرد با خانواده اختلاف عقیده و سلیقه داشته باشد،اما به هر حال سال های سال در آن خانواده بزرگ شده و بسیاری از اخلاق ها و فرهنگ خانوادگی خود را کسب کرده و در لایه های عمیق شخصیت او نهادینه شده است‌. توصیه میکنم هم صوت های هنر انتخاب همسر استاد پوراحمد را حتما گوش دهید، و حتما منابع دیگری که در پاسخ به سوالات مختلف معرفی شده را مطالعه بفرمایید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام و عرض احترام خدمت استاد گرامی. بنده دختر اول خانواده ۵ نفری هستم و بعد من یک خواهر و برادر دوقلو دارم که باهم ۴ سال اختلاف سنی داریم و اونها ۱۳ سالشون هست. خواهر و برادرم باهم خیلی فرق دارند و چون باهم مقایسه میشن برادرم ضعیف تر هست. از لحاظ اخلاقی و رفتاری. برادرم خیلی مهربونه و همه رو دوست داره و به اصطلاح محبتی هست. و یه کاری که انجام میده زود میگه ببخشید ، غلط کردم. از بچگی همین طور بود. تنها پسر خانواده پدری هم هست و خیلی عزیز شده که تا الان به سختی جلوی این تبعیض رو گرفتیم. پدرم با داداشم ارتباط خوبی نداره با اینکه برادرم از همه بیشتر پدرم رو دوست داره ولی اصلا از طرف پدرم محبت به مقدار خودش رو نمی بینه و پدرم هی میگه منو بغل نکن .. البته اشتباه نشه که برادرم هم هی همه رو بغل میکنه و هی بوسمون میکنه و به زور میگه بوسم کنید و بغلم کنید و این حرفا .. جدیدا حدود ۱ سالی میشه که یه مشکل بدتر هم پیدا کرده .. مدام تکرار میکنه .. مثلا داره راه میره هی برمیگرده عقب و دوباره تکرار میکنه یا هی میگه لیوانو بده من .. آجی لیوانو بده من .. لیوانو بده من .. و حسابی اعصابمون رو بهم میریزه و اینکه باید بگم به طور موروثی اعصابمون هم ضعیف هست. جالبه که وقتی بیرون هستیم یا با کس دیگه هست این رفتارا رو انجام نمیده. اوایل بهش میگفتیم نکن اونم میگفت ببخشید .. گفتم که سر هر چیزی الکی میگه ببخشید .. ولی گفتیم اگه محلش نگذاریم خوب میشه .. یه مدت خوب شده بود تا اینکه چند روز پیشا رفته بود بیرون که اینطور که خودش می گفت یکی خودکشی کرد و خودش رو انداخت از ساختمان پایین و برادرم هم بالای سرش رفته بود .. حالش بد شده بود و دوباره تکرار میکرد .. تازه حرفه ای تر شده و چون میدونه محلش نمیگذاریم مدل هاش رو تغییر میده و اگه هم بهش نگیم تکرار نکن، عصبانی میشه و داد و فریاد میکنه.. مثلا امروز بالای سرم نشسته بود هی نفس میکشید و معلوم بود داره تکرار میکنه که محلش نگذاشتم و اون عصبانی شد و برگم رو مچاله کرد و همون موقع هم پشیمون شد و برگه رو نوازش کرد و به من گفت ببخشید و هی دوباره گفت ببخشید .. خیلی ناراحتشم .. اگر میدونید نیاز هست تلفنی صحبت کنیم یا حضوری مشاوره برم بگید چون من واقعا نگران آینده ش هستم. خیلی از معایبش رو هم که به این موضوع ربط داره رو نگفتم. اگر طولانی شد عذرخواهم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما دختر بزرگوار اینکه در ارتباط با خانوادتون دغدغه مند هستید و از سوال میپرسید و ... بسیار عالی هست، ان شاالله که خدا شما را برای خانواده محترم حفظ کنه. با توجه به مسائلی که فرمودید به خصوص پس تشدید آن ها پس از اتفاقی که برای برادرتون افتاده، احتمال وجود یک مسئله هست، به خصوص اینکه ارتباط چندان گرمی هم به عنوان تک پسر، با پدرتون ندارند. باید اولا در ارتباط با یک روان شناس مجرب و متدین و قابل اعتماد، که در حیطه نوجوان کار میکنند، تحقیق کنید و زمانی که چنین فردی یافتید، یک مراجعه حضوری داشته باشید، تا بقیه جوانب خم توسط ایشان بررسی شود، اگر مسئله ای وجود دارد درمان بشود و اگر صرفا کمبود مهارت های ارتباطی است، آموزش در اختیار ایشان قرار بدهند. توصیه میکنم پدر و مادر را برای گوش دادن به صوت های تربیت نوجوان استاد پوراحمد نیز ترغیب کنید. در طول روز سعی کنید حداقل حدود یک ربع به طور منظم بهشون این فرصت را بدید تا با شما صحبت کنند و اجازه دهید صحبت های خودش را بیان کند بدون اینکه بهشون غر بزنید، دعواشون کنید یا قضاوتشان کنید، بهتر هست این کار توسط والدین انجام شود، اما اگر انجام نمیشود و بعد از صحبت شما باز هم انجام نمیدهند، لااقل شما چنین کاری برای ایشان انجام دهید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام بنده ۳۴سالمه..ازاول نوجوانی که تمایل به جنس مخالف درمن شکل گرفت دوست داشتم ازدواج کنم ولی بدلیل بیماری چشم که به ضعیف شدن پی درپی چشام منجرمیشه وناشنوایی گوش چپم بعلت کتکی که برادرم تونوجوانی بهم زدکم شنواشدم وخواستگارکه میادتاشرایط روبگم قبول نمیکنن الان که سنم رفته بالابشدت احساس سرخوردگی.تنهایی.مبهم بودن اینده رودارم چشام روعمل کردم به امیدبهترشدن ولی بازم بینایی ام خوب نشدگوشم هم درمان نداردبعلت پاره شدن پرده گوش..کارم شده شبانه گریه کردن چرامن اینجورم بین اینهمه ادم..دوست دارم ازدواج کنم.طعم مادربودن روبچشم ولی بالاگفتم کسی شرایطم روقبول نمیکنه..پیام دادم که بهم بگیدچکارکنم فقط آرامش داشته باشم زندگی بکنم .راحت بخندم.راحت بخوابم.شاغلم بیرون خودم رو هم مشغول کردم توخونه ولی بازم ارامش ندارم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر بزرگوار درک میکنم که به لحاظ مشکلاتی که براتون پیش اومده و موانعی که بر سر راه ازدواج هست، ناراحتی ها و دلخوری هایی دارید. آن چه که پیش آمده ناراحت کننده هست اما ناراحتی عمده شما نه به علت مشکلات پیش آمده، بلکه به علت افکار بسیار مخرب و منفی است که دائما با خود مرور میکنید و به خود می گویید، این افکار شما را افسرده کرده، در موضع ضعف قرار داده، چه بسا بر وضعیت جسمانی شما نیز اثر منفی گذاشته و به شکل ناخودآگاه روابط اجتماعی شما را هم تحت تاثیر قرار داده است. بدون شک شما تنها فردی نیستید که با مسائل این چنینی مواجه هستید، بسیار افرادی هستند که وضعیت های جدی ناتوان کننده دارند ، اما همین افکار تحریف کننده واقعیت را طوری برای شما جلوه می دهد که کاملا نقاط مثبت و ظرفیت های خود را نادیده بگیرید، چند مورد مسائل خود را بیش از حد واقعی، بزرگ جلوه دهید، در نتیجه خود را در وضع اسفبار و وحشتناکی ببینید که همه از شما وضع بهتری دارند و فقط شما هستید که با مشکلات و مسائل دست و پنجه نرم میکنید، طبیعتا با چنین افکاری آرامش نخواهید داشت و کار هر شب شما گریه میشود. توصیه میکنم حتما با یک مشاور یا روان شناس امین صحبت داشته باشید، تا بتوانید به شکل درست و کامل، بر افکار منفی و مخرب خود غلبه کنید و راه حل های برای بهبود شرایط بیابید. مهم ترین نکته این هست که به علت اینکه چند نفر با شرایط شما برای ازدواج تناسب نداشتند، خود را این قدر تحقیر نکنید و دست کم نگیرید، قطعا در وجود شما ظرفیت های فراوانی است که میتوانید آن ها را شکوفا کنید اما توانمندی های خود را بالا ببرید، از طرفی ازدواج مسیر یکسانی برای همه ی افراد نیست، اگر شرایط ازدواج مناسب برای فرد فراهم شد نباید آن را پس بزند اما اگر به هر دلیلی این شرایط فراهم نشد، نباید آینده و سرنوشت خود را فقط و فقط به ازدواج گره بزند و در صورت رخ ندادن آن دچار افسردگی و رکود بشود. راهکار این هست اولا در شرایط فعلی حتما باید با یک مشاور یا روان شناس امین و قابل اعتماد صحبت داشته باشبد، در کنار شغل سعی کنید حتما یک کار هنری یا ورزشی، قرآنی یا ... را پیگیری کنید و توانمندی های خود را افزایش دهید، این کار هم به گسترش روابط اجتماعی شما کمک میکند و هم اعتماد به نفس شما را بالاتر میبرد، اگر شما همه توانمندی های خود را نادیده بگیرید و بر چند مورد معدود از مشکلات خود تمرکز کنید، نمیتوانید از دیگران انتظار داشته باشید که تصویر مثبتی از شما داشته باشند، چون شما پیش از آن تصویری ضعیف و منفی از خود القا کرده اید. اولین تغییر، تغییر ذهنیت خود شماست... شما از این رکود با توکل به خدا دربیایید، یک قدم رو به جلو بردارید تا ان شاالله خدا گام های متعددی به سمت شما بردارد و برکت خود را به زندگی شما بیش از پیش عطا کند. همچنین توصیه میکنم صوت های رضایت از زندگی استاد پوراحمد را حتما گوش بدهید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
با عرض سلام و رحمت :) بنده خانمی ۲۳ ساله و اقا ۲۴ ساله ماه دیگه میشه ۱ سال ک عقد کردیم همسرم در اوایل یکم خوش اخلاق تر بود .الانم هستاااا ولی خب کلا آدمی هس ک کلا صبر و تحملش کمه صبور نیس اصلا همش نق میزنه غرمیزنه چرا فلان کردی فلان نکردی عصبانی میشه زود همش تا یه ذره دیر بشه چیزی میکه زودی باش زودی باش ... من خیلی سعی کردم صبرشو ببرم بالا بهش راه حل هم دادم ولی اصلااااا ب حرفم گوش نمیدع میگه من هر جا گفتم بیا باید بیای من دوس دارم با زنم برم خب میگم شاید یه وقت من حوصله نداشته باشم ... میگه حرف گوش کن نیسی خب خیلی وقتا زور میگه منم حرفشو گوش نمیدم ... همش میخواد همه کاره خودش باشه... مدتیه معده درد بهم زده هر چی بهش میگم چیزای گازدار بده همین اخلاق بدت و عصبانیتت رو معدت اثر میذاره و بدترش میکنه اصلااااااا اهمیت نمیده ب حرفم ... جلوم میشینه نوشابه دلستر و .... سر میکشه عین خیالشم نیس روز ب روز بد اخلاق تر و عصبانی تره تا بهش میگی میگه خودتو درست کن تا منم درست بشم اصلاااااا زیر بار اشتباهاتش نمیره همش میمدازه تقصیر من منم بهش گفتم هر رفتاری بکنی باهام همون رفتار رو میبینی از این بعد واقعا خستم کرده دیگه نمیتونم باهاش خوب باشم و مهربون باشم حتی دلم نمیخواد باهاش جایی برم یا اصلا ببینمش چون بد اخلاقیش زورگوییاش و عصبانیتاش واقعا اذیتم میکنه و باعث شده من اینجوری بشم خلاصه به شدت ناراحتم و اونم زیر بار نمیره و همش میگه تو درست باش تا من درست شم همش میخواد تلافی کنه یا شرط و شروط بذاره ک تو درست شو تا منم درست شم اصلا حاضر نیس از خودش شروع کنه و اشتباهش رو بپذیره ممنون میشم راهنمایی کنید 😭 انقدر حالم بده و خسته شدم ک خدا میدونه بهش میگم حقوقت چقدری شده این ماه چقدری داریم میگه دخالت نکن تو این چیزا نمیپرسم این ماه چیکار کردی و چیشد این پول میگه برات مهم نیس به خدا دیگه موندم چیکار کنم از دستش حرف بزنم میگه چرا حرف زدی حرف نزنم میگه چرا نزدی به شدت هم دروغ میگه و پنهون کاری میکنه مثلا یه چیزیو میدونه میگع نمیدونم یا خلافشو میگه یا بعضی کارا رو میکنه بعضی جاها رو میره و نمیگه به ادم از ادم پنهون میکنه همش دارم مدارا میکنم ولی تمام جسم و ذهنم درگیر شده بعضی وقتا با خودم میگم چه اشتباه بزرگی کردم تو زندگیم ک ازدواج کردم کاش صبر کرده بودم شاید زود بوده من خیلی صبورم خیلی ولی یکم حس میکنم دیگه قوی نیستم حتی به طلاق فکر میکنم میگم بهتره راحت کنم خودمو و اونو اون بره هرکاری دلش خواست بکنع منم دیگه نه ازدواجی میکنم نه چیزی فقط ذهنم آروم میشه میرم ب همون آرامشی ک همیشه دنبالشم (اخه آرامش تنها چیزیه ک من تحت خر چیز و شرایطی از دل و جونم خواستمش و داشتمش) و اینکه شروط ضمن عقد ادامه تحصیل بوده خودم دانشجوی (لیسانس) هستم دو ترم دیگه تمومم اقا (دیپلم هستن) و قرار بر این شد ک ادامه بدهند الان ترم دو هستن و زدن زیرش یعنی کار کردنشونو بهونه کردن (کارشون عوض شده) و با اینکه نسبت ب کار قبلی آزاد تر هستن و وقتشون بیشتره همین کار رو بهونه کردن و میگن من وقت نمیکنم امتحان بدم تو به جای من امتحان بده منم گفتم من خودم درس دارم وظیفه من فقط کمک کردن ب شماس تو درسها وظیفه من نیس ب جات امتحان بدم و ایشونم با خیال راحت دیروز و امروز امتحان ندادن چرا؟؟؟؟چون وقت نداره چون سرکاره چون من باید ب جاش امتحان بدم !!! خب اخه وظیفمه من نیس!!!! ایشون مگه کمکی تو درس های من میکنن ؟ مگه اصلا من کمکی خواستم کارای شخصی خودشو ادم باید خودش انجام بده همش بهانه هست بخدا دیگه خسته شدم هر روز یک بحث هر روز یک اعصاب خوردی در ضمن هر از گاهی فهمیدم ک قلیون میکشه ولی هم با روش غیر مستقیم و هم مستقیم گقتم ک دوس ندارم ولی الان بعضی وقتا حس میکنم داره ازم پنهون میکنه و میکشه هر از گاهی ولی نمیدونم چطور بفهمم ک میکشه یا نه و این مسئله هم ب شددددددت برام مهمه تو دوره خواستگاری هم فهمیدم ولی قول شرف داد ک نکشه ولی بعضی وقتا فهمیدم و دیدم ک دروغ گفته و کشیده دیگه واقعا کشش ندارم و به شدت پشیمونم از ازدواجم و حتی بیشتر وقت ها به طلاق فکر کردم تو رو خدا کمکم کنید راهنمایی کنید لطفا 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت آنچه از پیام شما دریافت شد این نکته است که بنظر میرسد نوع دیدگاه و تلقی شما از زندگی مشترک غلط است و با این رویکرد شما قطعا نمیتوانید آرامش را تجربه کنید نه در زندگی مشترک با این فرد و نه هیچکس دیگر لذا باید نوع دیدگاه خود رانسبت به ازدواج،ژندگی زناشویی،تقسیم وظایف و...تغییر دهید اینکه تا زمانی که طرف مقابل تغییر نکند من نیز خودم را تغییر نمیدهم یا اینکه هر رفتاری که داشته باشد من نیز متقابلا آن را انجام میدهم،تماما نشان از عدم شناخت زندگی زوجی دارد 👇👇👇👇👇👇👇👇