eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
20.2هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
1.9هزار ویدیو
16 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ 🌸سلام ✨صبحتون پُر از عطر خدا 🌸یک سـلامِ بی حسرت ✨بی نگــــرانی 🌸سلامی سرشار از آرامش ✨روزتــــوڹ بخیـر و شاد شاد 🌸عاقبتتوڹ بخیـــر ✨مهرتوڹ مستـدام 🌸محبتِ خــدا ✨در دلتوڹ پیوسته جاری 🌸 http://eitaa.com/joinchat/5636108Ce03add5e68 @hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮نکته 💪 ... ⏪کــــــــ⛰ـــــوه ها را کوچک نمی کند...‼️ ✅اما بــــالا رفتن از آن را ...👌 http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074 @kodaknojavan
❤️🍃❤️ 👌صبور باشید 👈شما و همسرتان در دو مکان مختلف با شرایطی متفاوت بزرگ شده اید ✍ پس اگر می خواهید همیشه در کنار هم باشید ✅باید برخی از را بپذیرید. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ ‼️مردها از بی تفاوتی متنفرند ❌تصور نکنید اگر از او فاصله بگیرید به شما جذب خواهد شد ❣ ❣ ‼️نه آن قدر دور که شما را نبیند ‼️و نه آن قدر نزدیک که عادی شوید. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️‍ 💘 💘 ❌نگذارید به راحتی از دست برود 👌 را بگیرید 👈 هر از گاهی اگر کم جان است کنید ⏪بعضی ها فقط میخواهند که برگردند به روزِ اول ❣ !❣ ⛔️ @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️ آویشن دوست رحم و دشمن بیماری‌های زنانه است. خواص دیگر آویشن عبارتند از: 🖱بهبود سردرد 🖱تقویت اعصاب 🖱رفع تنگی‌نفس 🖱درمان افسردگی 🖱جلوگیری از ریزش مو 🖱درمان مشکلات عصبی 🖱ضد عفونت‌های قارچی @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
✨🍮🍮 حوضچه ی صورتش پر از اشک شد. این زن به چه چیزی در  آن خاک دلبسته بود؟؟ پریشان و گیج از خانه بیرون زدم. شب  بود و تاریک.. دوست داشتم به جایی بروم تا دیوانگی کنم. وارد اولین کلوپ شبانه شدم. مشروب.. شاید آرامم میکرد.. همیشه آرامم کرده بود و من باز همان انتظار را داشتم.. خوردم اما جز منگی و تجدید خاطرات چیزی عایدم نشد.  تهوع و درد به معده ام لگد میزدند. دومین پیک را طلب کردم که دستی مردانه مانعم شد..(شنیدم مسلمونا از این چیزا نمیخورن.. عثمان هم هیچ وقت نمیخوره..) سر چرخاندم. همان روانشناس کت و شلوار پوش امروز بود. (من مسلمون نیستم). ابرویی بالا انداخت و سر تکان داد ( اگه قصد کتک کاری نداری.. بشینم) در سکوت به درد بی امان معده ام فکر میکردم. صندلی گرد کناریم را کشید و رویش نشست. ساعت مچی مردانه و فلزی اش با آن صفحه ی بزرگ و پر عدد، نظرم را جلب کرد. گیلاس را از جلویم برداشت. ( من زیاد با این چیزاموافق  نیستم.. بیشتر از آرامش، تداعی میکنه، مشکلاتتو.. دختر ایرونی..) نمیداستم که چه اصراری به ایرانی خواندنم داشت. حواسم جمع نبود و حضورش در آن زمان درست در کنارم سوالی، بی جواب.. سرم را روی میز گذاشتم. فضای رو به تاریکی آنجا آرامم میکرد اما شلوغیش نه.. یان بی توجه به اطراف با انگشت اشاره اش با لبه ی گیلاس بازی میکرد.( بعد از اینکه  عثمان از خونه ات اومد بیرون، تنها کاری که نکرد کتک زدنم بود.. اووووووف.. فکر کنم خدا خیلی دوستم داشت.  و اِلا با اون چشمای قرمز عثمان؛ زنده موندنم یه جور معجزه محسوب میشه..) او هم از خدا حرف میزد.. این خدا انگار خیالِ بی خیالی نداشت.. صدایش صاف بود ( میدونستی عثمان هم روانشناسی خوونده؟؟ اما خب هیچ چیزش شبیه روانشناسا نیست.. مخصوصا اخلاقِ افتضاحش.. ) ولی از نظر من عثمان روانشناس بزرگی بود که این چنین خام و رامم کرده بود. به ساعت مچی اش نگاه کرد و به سمتم چرخید ( نمیدونم چی به عثمان گفتی که اونطور رم کرد. اما وقتی که رفت، من همونجا تو ماشینم منتظرموندم. مطمئن بودم که از خونه میزنی بیرون..) کش و قوسی به صورتش داد ( ولی خب.. انگار یه کوچولو تو اندازه گیری زمان اشتباه کردم. چون چند ساعته که هیچی نخوردم و الان دارم از حال میرم..) صاف نشست (مشخص نیست؟؟) این مرد دیوانه چه میگفت؟؟ انگار از تمام دنیا فقط لبخند را به او بخشیده بودند.. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨ امروز پنجشنبه 🌸🍃 براتون یه حال خوب ارزو دارم ارزو دارم, امروزتون پر باشه🌼🍃 از خبرهای خوب و اتفافهای بینظیری که همیشه منتظرش بودین 🌸🍃 http://eitaa.com/joinchat/5636108Ce03add5e68 @kodaknojavan
🌹امام علی علیه السّلام: 💠اِحْذَرْ مُجَالَسَةَ قَرِينِ اَلسَّوْءِ فَإِنَّهُ يُهْلِكُ مُقَارِبَهُ وَ يُرْدِي مُصَاحِبَهُ 🔴از همنشينىِ همـــراه بــ💥ـد بپرهيز ⏪همانا او همراه خود را هـــــــــ🔥ـــــــــلاك و همنشين خود را خـــــــــــــــ💥ــــــــــــوار مى‌كند.❌ http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074 @kodaknojavan
❤️🍃❤️ 🧕بانو با باش😍 👌یک لبخند تاثیر فوق العاده ای روی مردان دارد. 👈 زنانى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند ✍بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند. ‼️بسیاری از زنان اشتباه می کنند و دوست دارند همواره جدی به نظر برسند. 🧕بانو! همیشه بخند که 👌 اهل خانه با 😊 تو از زندگی لذت می برند. و خودت هم احساس بهتری خواهی داشت☺️ http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 😊 خانم عزیز.......‼️ همسرت به رابطه جنسی نیاز داره.....‼️ حداقل دوبار در هفته....‼️ خانم عزیز مراقب همسرت باش.... اگر این نیاز رو براش براورده نکنی...‼️..باعث خودارضایی میشه.....باعث نگاه الوده به زنهای دیگه میشه....‼️ از دستت میره.....‼️‼️‼️ خانم عزیز..حتی اگر سرد مزاجی...همسرت نیاز داره اون سرد مزاج نیست....‼️ باورتو درست کن...... واجازه بده هردو ازین رابطه لذت ببرید.....‼️ پس حواست بهش باشه از دستت میره👌‼️👍‼️👌‼️ ✍ http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ ✍ ثابت کنید یک خوب می تونید باشید. ❌ به همسرتون این اطمینان رو بدید که می تونه با شما درد و دل کنه و خودش رو بهتون بگه. ⏪باید بهش ثابت کنید بهترین مأمن اسرار و یا همدرد براش هستید. 🔻چون معمولا افراد رازهای دل و درد و دل هاشون رو به نزدیکانی که خیلی دوسشون دارند میگند. ❤️ قدرت عشق رو باور داشته باشید که می تونه آدم و زندگیش روبه کلی متحول کنه 😍پس باشید و همسرتون رو کنید. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ ⏪ گام اول در و چیست؟ 👈 یکی از سوالات رایج زوجین این هست که میگن وقتی با یک مشکل در زندگی با همسرمون برخورد میکنم اینقدر بهم میریزم و اندوهگین میشم که نمیدونم چه کار کنم؟ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ⬅️در جواب باید گفت: اولین گام برای هرانسان در مسیر حل مشکلاتش اینه که بتونه به سطحی ازآرامش برسه تا:👇 ⏪اولا بتونه توانایی فکر کردن رو داشته باشه ⏪دوما بتونه به مشکلاتش منطقی فکر کنه ✍جالبه بدونید اگر نتونید درست فکر کنید حتما اضطراب و سپس احساس حقارت ،افسردگی و کسالت و اندوه تمام وجود شما رو فرامیگیره ✍پس ریشه این احساساتی که گفتم نشات گرفته از افکار و شیوه فکر کردن ماست. ادامه دارد... ✍ http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨🍮🍮 وقتی با بی تفاوتیم مواجهه شد. دستش را زیر چانه اش زد ( ظاهرا.. فعلا از غذا خوردن خبری نیست..  خب میدونی.. به نظر من گاهی بعضی از آدما بیشتر از آرامش و حرفهای ایده آل روانشناسانه به شوک احتیاج دارن..  و من امروز تمام تلاشمو کردم.. انگار کمی هم موفق بودم.. ) و شروع کرد به حرف زدن.. از مادر.. از حالِ وخیم روحش.. از سکوتی که امکانِ ماندگاری داشت.. از کمکی که باید میکردم.. و.. و.. و… در سکوت فقط گوش دادم.. تمام عمر فقط شنونده بودم نه گوینده..  نگاهم کرد ( میدونم از ایران و مسلمونا متنفری.. عثمان خیلی چیزا از تو برام گفته.. اما فراموش نکن که عثمان هم یه مسلمونه و تا جایی که میشد کمکت کرده.. شاید ایران هم مثه عثمانِ مسلمون، زیادم بد نباشه..) کمکهای عثمان محضِ علاقه ی احمقانه اش بود نه از سرِ انسان دوستی.. مسلمانها همه شان نفرت انگیزند.. اعتماد به عثمان حماقت بود، اعتماد به ایران چه چیزی را به گندآب میکشید؟؟ لابد تمام زندگیم را.. چانه اش را خاراند ( اگه عثمان بدونه که دارم واسه رفتن به ایران تشویقت کنم.. احتمالا میکشتم..) صدایش پچ پچ وار، به گوشم رسید (پسره احمق..). عثمان چقدر ساده بود که ماندنم را مساوی با کامیابی اش میدانست.. با انگشتانش روی میز ضرب گرفت ( اصلا شاید ایران خیلی بدتر از چیزی باشه که فکرشو میکنی.. اما خب.. به یه بار امتحانش میارزه.. حداقل فقط و فقط به خاطر اون زن که اسم مادر رو به دوش میکشه.. راستی چرا خودتو ایرانی نمیدونی؟؟ ) صدایم کش میآمد ( من نه ایرانیم..نه مسلمون.. من فقط سارام..) سری  تکان داد ( اوه.. با اینکه قابل قبول نیست.. اما باشه.. خیلی دوست دارم نظرتو در مورد  اون عثمان دیوونه بدونم.. اونکه روی ابرا راه میره.. نمونه ای بارز از یه عشق شرقی.. ) حرفهایش مسخره بود.تلو تلو خوران ایستادم ( اونم یه عوضیه.. مثه پدرم.. مثه برادرم.. و همه ی مردها..) ابرویی بالا انداخت ( اوه.. متشکرم دختر ایرانی.. فکر میکردم مشکل تو با مسلمونهاست .. اما ظاهرا بیشتر یه فمنیستی.. ) کمی سرش را خاراند و به چیزی فکر کرد ( آخه فمنیست هم نیستی.. اگه بودی که حال و روز مادرت اونطور نمیشد.. واقعا تو چکاره ای؟) قدمهایم سست و پر لرزش بود ( من فقط سارام.. سارا..) ندایی از درون مرا به سمت ایران هل میداد.. مادر حقِ زندگی داشت.. او تمام عمرش صرفِ حفظ من و دانیال در خرابه های فکری و سازمانی پدر شد.. اما.. اما رفتن به ایران هم یعنی خوردن زهر با دستان خود..  کاش هرگز به دنیا نمی آمدم.. اما به قول یان، به یکبار امتحان میارزید.. کمترین سودش، ندیدنِ عثمان بود.. یان بازویم را گرفت تا زمین نخورم. ( بهتره ببرمت خوونه.. اگه اینجا.. اینطوری رهات کنم. باید فردا با گل بیای بیمارستان ملاقاتم.. چون احتمالا عثمان دو تا پامو خورد میکنه..) حرفهای یان در مورد حال و روز مادر و سفر به ایران مدام در ذهنم تکرار و تکرار میشد.. و من سرگردانتر از همیشه.. ادامه دارد... http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨ 🍃🌷آخرین روز هفته تون پراز لبخند و پراز بهترینها امیدوارم سلامتی ، صفای زندگیتون 🌷🍃 شادی و لبخند تقدیرتون ❤️مهربانی راه و رسمتون و لطف خدا همراهتون باشد🌷🍃 🤗 🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
🏴 حضرت امام خمینی(ره): ☑️خود را به ساده زیستن عادت دهید ⛔️و از تعلق قلب به ❗️ مال و منال ❗️ ❗️و جاه و مقام❗️ بپرهیزید. 🖤سالگرد عروج ملکوتی امام خمینی(ره) را بر عموم مسلمین جهان تسلیت عرض می نماییم. http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074 @kodaknojavan
❤️🍃❤️ 🦋🌼🌹🌿 ❓ملاک صحیح برای چیه؟ 🔴بعضی از دختر خانم‌ها ملاکهای غلطی برای انتخاب همسر دارن مثلا ملاکش اینه که 👈پسر مذهبی و متدین باشه کافیه ❌خب این ملاکها "به تنهایی" درست نیست. ✅ "تربیت خانوادگی خواستگار" بسیار مهم‌تر است. ✅ "رفتار پدر و مادر اون پسر با همدیگه" ✅ "شغل یا حداقل اهل کار و تلاش بودن پسر" و خیلی مسائل دیگه اینا هم مهمه. @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️‍ 👈مرد است 👌و مهم ترین نقش او ایجاد و است. ⏪رفاه روانی مهم ترین خواسته زن از مرد است؛ ✍ بنابراین شما باید باشید که به همسرتان می دهید. @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️ یکی از رایج ترین اشتباهاتی که مرد مرتکب می شود این است که؛ ‼️ احساسات و نیازهای همسرش را دست کم می گیرد. ✨و به کار و فرزندانش بیشتر اهمیت می دهد. @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
✨🍮🍮 آن  شب در مستی و  گیجیم، یان مرا به خانه رساند. وقتی قصد پیاده شدن از ماشین را داشتم مانعم شد ( اجازه بده تا بازم به مادرت سر بزنم..) نگاهش کردم ( عثمان یه کلید داره..) خنده روی لبهایش نشت ( در مورد حرفهام فکر کن.. یه سفر تفریحی نمیتونه زیاد بد باشه..) آن شب تا خود صبح از فرط درد معده و تهوع به خود پیچیدم و دراین بین حرفهای یان در ذهنم مرور میشد.. شاید یک سفر تفریحی زیاد هم نمیتوانست بد باشد.. هر چند که ایران برایم مساوی بود با جهنمی پر از مسلمانِ خدا زده.. چند روزی از آن ماجرا گذشت و من با خودم کنار نمیآمدم. پس به رودخانه پناه بردم. تنها جایی که صدای خنده هایم را کنار دانیال شنیده بود. نمیتوانستم تصمیم بگیرم. ترس و تنفر از ایران، پاهای رفتنم را بسته بود. پشت نرده ها رو به رودخانه ایستادم. فکری بچه گانه به ذهنم خطور کرد. من و دانیال هر گاه سر دوراهی گیر میافتادیم و نمیدانستیم چه کنیم. هر یک در گوشه ای میایستادیم دستمانمان را از هم باز میکردیم و با چشمان بسته آرام آرام دستمانمان را به هم نزدیک میکردیم. اگر تا سه مرتبه سر انگشت اشاره دو دستمان به هم میخورد شک مان را عملی میکردیم. اینبار هم امتحان کردم اما تنها.. هر سه مرتبه دو انگشت اشاره ام به یکدیگر برخورد کرد. پس باید میرفتم.. به ایران.. کشور وحشت و کشتار.. نفسی از عطر رودخانه در ریه هایم پر کردم و راهی خانه شدم.. ماشین یان جلوی در پارک بود. حتما عثمان هم همراهیش میکرد. بی سرو صدا، وارد خانه شدم. صدایشان از آشپزخانه میآمد.. گوش تیز کردم. باز هم جر و بحث ( یان.. تو حق نداشتی چنین غلطی کنی.. قرار ما این نبود.. ) صدای یان همان آرامش همیشگی اش را داشت ( من با تو قرار نداشتم.. ما اومدیم اینجا تا به این مادرو دختر کمک کنیم.. نه اینکه مراسم عروسی تو رو برگزار کنیم..) صدای نفسهای تند و عصبی عثمان را میشنیدم ( یان.. میشه خفه شی؟؟ ) لبخند گوشه ی لبِ یان را از کنار در هم میتوانستم تصور کنم (عذر میخوام نمیشه.. میدونی، الان که دارم فکر میکنم میبینم اون سارا بیچاره در مورد تو درست فکر میکرد.. حق داشت که میگفت اگه کمکی بهش کردی، فقط و فقط به خاطر علاقه ی احمقانه ات بوده.. ) صدای شکستن چیزی بلند شد. پشت دیوار ایستادم. حالا در تیررس نگاهم قرار داشتند. عثمان، یانِ اسپرت پوش را به دیوار چسبانده بود و چیزی را از لای دندانهای پیچ شده اش بیان میکرد (دهنتو ببند یان.. ببند.. من هیچ وقت به خاطر علاقم به سارا کمک نکردم..) یان یقه اش را آزاد کرد ( اما سارا اینطور فکر نمیکنه) . عثمان دستی به صورتش کشید و روی صندلی نشست ( اشتباه میکنه.. هر کس دیگه ای هم بود کمکش میکردم.. یان تو منو میشناسی، میدونی چجور آدمیم.. ادامه دارد... http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨ 🌸سلامی گرم 🕊در طلوعی زیبا 🌸تقدیم شما مهربانان 🌸سلامی به زیبایی عشق 🕊و به لطافت دل مهربانتون 🌸آرزومیکنم 🕊پنجـره دلتـون 🌸همیشه رو 🕊به خوشبختی باز بشه صبح اولین روز هفته تون بخیر🕊🌸 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕