#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_43
حوضچه ی صورتش پر از اشک شد. این زن به چه چیزی در آن خاک دلبسته بود؟؟
پریشان و گیج از خانه بیرون زدم. شب بود و تاریک.. دوست داشتم به جایی بروم تا دیوانگی کنم. وارد اولین کلوپ شبانه شدم. مشروب.. شاید آرامم میکرد.. همیشه آرامم کرده بود و من باز همان انتظار را داشتم.. خوردم اما جز منگی و تجدید خاطرات چیزی عایدم نشد.
تهوع و درد به معده ام لگد میزدند. دومین پیک را طلب کردم که دستی مردانه مانعم شد..(شنیدم مسلمونا از این چیزا نمیخورن.. عثمان هم هیچ وقت نمیخوره..) سر چرخاندم. همان روانشناس کت و شلوار پوش امروز بود. (من مسلمون نیستم).
ابرویی بالا انداخت و سر تکان داد ( اگه قصد کتک کاری نداری.. بشینم) در سکوت به درد بی امان معده ام فکر میکردم. صندلی گرد کناریم را کشید و رویش نشست. ساعت مچی مردانه و فلزی اش با آن صفحه ی بزرگ و پر عدد، نظرم را جلب کرد. گیلاس را از جلویم برداشت. ( من زیاد با این چیزاموافق نیستم.. بیشتر از آرامش، تداعی میکنه، مشکلاتتو.. دختر ایرونی..)
نمیداستم که چه اصراری به ایرانی خواندنم داشت.
حواسم جمع نبود و حضورش در آن زمان درست در کنارم سوالی، بی جواب..
سرم را روی میز گذاشتم. فضای رو به تاریکی آنجا آرامم میکرد اما شلوغیش نه.. یان بی توجه به اطراف با انگشت اشاره اش با لبه ی گیلاس بازی میکرد.( بعد از اینکه عثمان از خونه ات اومد بیرون، تنها کاری که نکرد کتک زدنم بود.. اووووووف.. فکر کنم خدا خیلی دوستم داشت. و اِلا با اون چشمای قرمز عثمان؛ زنده موندنم یه جور معجزه محسوب میشه..) او هم از خدا حرف میزد.. این خدا انگار خیالِ بی خیالی نداشت..
صدایش صاف بود ( میدونستی عثمان هم روانشناسی خوونده؟؟ اما خب هیچ چیزش شبیه روانشناسا نیست.. مخصوصا اخلاقِ افتضاحش.. ) ولی از نظر من عثمان روانشناس بزرگی بود که این چنین خام و رامم کرده بود.
به ساعت مچی اش نگاه کرد و به سمتم چرخید ( نمیدونم چی به عثمان گفتی که اونطور رم کرد. اما وقتی که رفت، من همونجا تو ماشینم منتظرموندم. مطمئن بودم که از خونه میزنی بیرون..) کش و قوسی به صورتش داد ( ولی خب.. انگار یه کوچولو تو اندازه گیری زمان اشتباه کردم. چون چند ساعته که هیچی نخوردم و الان دارم از حال میرم..) صاف نشست (مشخص نیست؟؟)
این مرد دیوانه چه میگفت؟؟ انگار از تمام دنیا فقط لبخند را به او بخشیده بودند..
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
امروز پنجشنبه 🌸🍃
براتون یه حال خوب ارزو دارم
ارزو دارم, امروزتون پر باشه🌼🍃
از خبرهای خوب و اتفافهای بینظیری
که همیشه منتظرش بودین
#آخر_هفتهتون_عالی🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/5636108Ce03add5e68
@kodaknojavan
🌹امام علی علیه السّلام:
💠اِحْذَرْ مُجَالَسَةَ قَرِينِ اَلسَّوْءِ
فَإِنَّهُ يُهْلِكُ مُقَارِبَهُ
وَ يُرْدِي مُصَاحِبَهُ
🔴از همنشينىِ همـــراه بــ💥ـد بپرهيز
⏪همانا او همراه خود را
هـــــــــ🔥ـــــــــلاك
و همنشين خود را
خـــــــــــــــ💥ــــــــــــوار مىكند.❌
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
@kodaknojavan
❤️🍃❤️
#همسرداری
🧕بانو با #خنده #مالک_قلب_شوهرت باش😍
👌یک لبخند #ساده تاثیر فوق العاده ای روی مردان دارد.
👈 زنانى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند
✍بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند.
‼️بسیاری از زنان اشتباه می کنند و دوست دارند همواره جدی به نظر برسند.
🧕بانو! همیشه بخند که
👌 اهل خانه با #لبخند😊 تو از زندگی لذت می برند.
و خودت هم احساس بهتری خواهی داشت☺️
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#سیاستهای_زنانه😊
خانم عزیز.......‼️
همسرت به رابطه جنسی نیاز داره.....‼️
حداقل دوبار در هفته....‼️
خانم عزیز مراقب همسرت باش....
اگر این نیاز رو براش براورده نکنی...‼️..باعث خودارضایی میشه.....باعث نگاه الوده به زنهای دیگه میشه....‼️
از دستت میره.....‼️‼️‼️
خانم عزیز..حتی اگر سرد مزاجی...همسرت نیاز داره اون سرد مزاج نیست....‼️
باورتو درست کن......
واجازه بده هردو ازین رابطه لذت ببرید.....‼️
پس حواست بهش باشه از دستت میره👌‼️👍‼️👌‼️
✍ #کپی_فقط_با_ذکرلینک
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#سیاستهای_همسرداری
✍ ثابت کنید یک #همدم خوب می تونید باشید.
❌ به همسرتون این اطمینان رو بدید که می تونه با شما درد و دل کنه و #رازهای خودش رو بهتون بگه.
⏪باید بهش ثابت کنید بهترین مأمن اسرار و یا همدرد براش هستید.
🔻چون معمولا افراد رازهای دل و درد و دل هاشون رو به نزدیکانی که خیلی دوسشون دارند میگند.
❤️ قدرت عشق رو باور داشته باشید که می تونه آدم و زندگیش روبه کلی متحول کنه
😍پس #عاشق باشید و همسرتون رو #جذب کنید.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
⏪ گام اول در #حل_اختلافات_زناشویی
و #مشکلات چیست؟
👈 یکی از سوالات رایج زوجین این هست که
میگن وقتی با یک مشکل در زندگی با همسرمون برخورد میکنم
اینقدر بهم میریزم و اندوهگین میشم که نمیدونم چه کار کنم؟
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
⬅️در جواب باید گفت:
اولین گام برای هرانسان در مسیر حل مشکلاتش اینه که بتونه به سطحی ازآرامش برسه تا:👇
⏪اولا بتونه توانایی فکر کردن رو داشته باشه
⏪دوما بتونه به مشکلاتش منطقی فکر کنه
✍جالبه بدونید اگر نتونید درست فکر کنید
حتما اضطراب و سپس احساس حقارت ،افسردگی و کسالت و اندوه تمام وجود شما رو فرامیگیره
✍پس ریشه این احساساتی که گفتم نشات گرفته از افکار و شیوه فکر کردن ماست.
ادامه دارد...
✍ #کپی_فقط_با_ذکرلینک
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_44
وقتی با بی تفاوتیم مواجهه شد. دستش را زیر چانه اش زد ( ظاهرا.. فعلا از غذا خوردن خبری نیست.. خب میدونی.. به نظر من گاهی بعضی از آدما بیشتر از آرامش و حرفهای ایده آل روانشناسانه به شوک احتیاج دارن.. و من امروز تمام تلاشمو کردم.. انگار کمی هم موفق بودم.. ) و شروع کرد به حرف زدن.. از مادر.. از حالِ وخیم روحش.. از سکوتی که امکانِ ماندگاری داشت.. از کمکی که باید میکردم.. و.. و.. و… در سکوت فقط گوش دادم.. تمام عمر فقط شنونده بودم نه گوینده..
نگاهم کرد ( میدونم از ایران و مسلمونا متنفری.. عثمان خیلی چیزا از تو برام گفته.. اما فراموش نکن که عثمان هم یه مسلمونه و تا جایی که میشد کمکت کرده.. شاید ایران هم مثه عثمانِ مسلمون، زیادم بد نباشه..) کمکهای عثمان محضِ علاقه ی احمقانه اش بود نه از سرِ انسان دوستی.. مسلمانها همه شان نفرت انگیزند.. اعتماد به عثمان حماقت بود، اعتماد به ایران چه چیزی را به گندآب میکشید؟؟ لابد تمام زندگیم را..
چانه اش را خاراند ( اگه عثمان بدونه که دارم واسه رفتن به ایران تشویقت کنم.. احتمالا میکشتم..) صدایش پچ پچ وار، به گوشم رسید (پسره احمق..).
عثمان چقدر ساده بود که ماندنم را مساوی با کامیابی اش میدانست..
با انگشتانش روی میز ضرب گرفت ( اصلا شاید ایران خیلی بدتر از چیزی باشه که فکرشو میکنی.. اما خب.. به یه بار امتحانش میارزه.. حداقل فقط و فقط به خاطر اون زن که اسم مادر رو به دوش میکشه.. راستی چرا خودتو ایرانی نمیدونی؟؟ )
صدایم کش میآمد ( من نه ایرانیم..نه مسلمون.. من فقط سارام..)
سری تکان داد ( اوه.. با اینکه قابل قبول نیست.. اما باشه.. خیلی دوست دارم نظرتو در مورد اون عثمان دیوونه بدونم.. اونکه روی ابرا راه میره.. نمونه ای بارز از یه عشق شرقی.. )
حرفهایش مسخره بود.تلو تلو خوران ایستادم ( اونم یه عوضیه.. مثه پدرم.. مثه برادرم.. و همه ی مردها..)
ابرویی بالا انداخت ( اوه.. متشکرم دختر ایرانی.. فکر میکردم مشکل تو با مسلمونهاست .. اما ظاهرا بیشتر یه فمنیستی.. ) کمی سرش را خاراند و به چیزی فکر کرد ( آخه فمنیست هم نیستی.. اگه بودی که حال و روز مادرت اونطور نمیشد.. واقعا تو چکاره ای؟)
قدمهایم سست و پر لرزش بود ( من فقط سارام.. سارا..)
ندایی از درون مرا به سمت ایران هل میداد.. مادر حقِ زندگی داشت.. او تمام عمرش صرفِ حفظ من و دانیال در خرابه های فکری و سازمانی پدر شد.. اما.. اما رفتن به ایران هم یعنی خوردن زهر با دستان خود.. کاش هرگز به دنیا نمی آمدم..
اما به قول یان، به یکبار امتحان میارزید.. کمترین سودش، ندیدنِ عثمان بود..
یان بازویم را گرفت تا زمین نخورم. ( بهتره ببرمت خوونه.. اگه اینجا.. اینطوری رهات کنم. باید فردا با گل بیای بیمارستان ملاقاتم.. چون احتمالا عثمان دو تا پامو خورد میکنه..)
حرفهای یان در مورد حال و روز مادر و سفر به ایران مدام در ذهنم تکرار و تکرار میشد..
و من سرگردانتر از همیشه..
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
🍃🌷آخرین روز هفته تون
پراز لبخند و پراز بهترینها
امیدوارم
سلامتی ، صفای زندگیتون 🌷🍃
شادی و لبخند تقدیرتون
❤️مهربانی راه و رسمتون
و لطف خدا همراهتون باشد🌷🍃
#سلام_صبح_آدينه_تون_شادوزیبا 🤗
🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
🏴 حضرت امام خمینی(ره):
☑️خود را به ساده زیستن عادت دهید
⛔️و از تعلق قلب به
❗️ مال و منال ❗️
❗️و جاه و مقام❗️
بپرهیزید.
🖤سالگرد عروج ملکوتی امام خمینی(ره)
را بر عموم مسلمین جهان تسلیت عرض می نماییم.
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
@kodaknojavan