🔺«اقلیت» آری یا نه؟
✍️در قاموس سیاسی-فکری هر جامعه و فرهنگ، واژهها و مفاهیمی حساس و چالش برانگیز وجود دارد که همواره محل بحث و تضارب آرا بودهاند. در این میان، برخی اصطلاحات به سبب ذات و ماهیت حساسیتبرانگیز خود، نهتنها در بعد ملی، بلکه در ابعاد فراملی، به عنوان مفاهیم پیچیده مطرح هستند. #اقلیت، یکی از این لغات میباشد که چندی است در جامعه ما نیز محل مناقشه گشته است.
در یکی از جامعترین تعاریف اقلیت در حوزه حقوق بینالملل، آمده است: اقلیت، عبارت از گروهی است که در حاکمیت شرکت نداشته و از نظر تعداد، کمتر از بقیه باشند و اعضای آن در عین حالی که تبعه آن کشور هستند، ویژگیهای متفاوت قومی، مذهبی و یا زبانی با سایر جمعیت دارند و از نوعی حس وحدت منافع و همبستگی در جهت حفظ #فرهنگ و آداب و رسوم یا زبان خود برخوردارند. به نظر میرسد تمایز جدی با سایرین و وضعیت غیر مسلط سیاسی( عدم مشارکت در قدرت سیاسی)، دو عنصر عینی مهم در خصوص مفهوم اقلیت است. به لحاظ ذهنی نیز احساس مشترک درونگروهی در تشکیل اقلیت، اهمیت زیادی دارد. به نظر بسیاری، گروه اقلیت تا هنگامی که احساس در #اقلیت بودن نداشته باشد، اقلیت محسوب نمیشود.
🔹با وجود تعریف مفهوم اقلیت، یافتن نمونهها و مصادیق اقلیت در ایران، اندکی دشوار است. بر اساس عناصر عینی( مشارکت در حاکمیت) و ذهنی( احساس اقلیت بودن) که تاکنون از سوی حقوقدانان سازمان ملل اعلام شدهاند، دستکم در میان آذریها، کردهای شیعه و...، یافتن چنین ویژگی عینی و حسی، امکانپذیر نیست. به نظر میرسد در اینجا مسئله مشارکت در #حاکمیت، یک خط ممیز و آشکار است. گروههایی که امکان مشارکت در حاکمیت را دارا باشند، اقلیت نیستند، هرچند واجد سایر ویژگیها باشند؛ اما مفهوم #اقلیت_دینی، نهتنها مصادیق دقیقی دارد، بلکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز شناخته شده است و با وجود انتقادات نهفته در واژه اقلیت، این کلمه در عرف جامعه متکثر ایران، ذوب شده و بهویژه، قائل شدن حقوق شناختهشده در #قانون_اساسی برای آن، اهمیتی مضاعف بر این پذیرش و جایگاه، بخشیده است. به نظر میرسد، وجه عمده مناقشات و تضاربآرای موجود در این زمینه، ریشه در همان جنبه ذهنی یادشده در تعریف مفهوم اقلیت دارد؛ آنچه در بیان برخی با عنوان احساس تبعیض و بیعدالتی مورد اشاره قرار گرفتهاست؛ اما نکته قابل تأمل آن است که این احساس بیش از آنکه برگرفته از شرایط واقعی یعنی بیعدالتی باشد، امری است درونی و ناشی از فضای اندیشهای حاکم بر #جامعه. البته شکی نیست که بازسازی ساخت فکری و فرهنگی، جهت اصلاح نگرش اجتماعی نسبت به نقش و جایگاه اقلیتهای دینی به عنوان شهروندان درجه یک- و چنانچه اشاره شد، اعضای یک ملت- ضروری است.
🔺«اقلیت» آری یا نه؟
✍️در قاموس سیاسی-فکری هر جامعه و فرهنگ، واژهها و مفاهیمی حساس و چالش برانگیز وجود دارد که همواره محل بحث و تضارب آرا بودهاند. در این میان، برخی اصطلاحات به سبب ذات و ماهیت حساسیتبرانگیز خود، نهتنها در بعد ملی، بلکه در ابعاد فراملی، به عنوان مفاهیم پیچیده مطرح هستند. #اقلیت، یکی از این لغات میباشد که چندی است در جامعه ما نیز محل مناقشه گشته است.
در یکی از جامعترین تعاریف اقلیت در حوزه حقوق بینالملل، آمده است: اقلیت، عبارت از گروهی است که در حاکمیت شرکت نداشته و از نظر تعداد، کمتر از بقیه باشند و اعضای آن در عین حالی که تبعه آن کشور هستند، ویژگیهای متفاوت قومی، مذهبی و یا زبانی با سایر جمعیت دارند و از نوعی حس وحدت منافع و همبستگی در جهت حفظ #فرهنگ و آداب و رسوم یا زبان خود برخوردارند. به نظر میرسد تمایز جدی با سایرین و وضعیت غیر مسلط سیاسی( عدم مشارکت در قدرت سیاسی)، دو عنصر عینی مهم در خصوص مفهوم اقلیت است. به لحاظ ذهنی نیز احساس مشترک درونگروهی در تشکیل اقلیت، اهمیت زیادی دارد. به نظر بسیاری، گروه اقلیت تا هنگامی که احساس در #اقلیت بودن نداشته باشد، اقلیت محسوب نمیشود.
🔹با وجود تعریف مفهوم اقلیت، یافتن نمونهها و مصادیق اقلیت در ایران، اندکی دشوار است. بر اساس عناصر عینی( مشارکت در حاکمیت) و ذهنی( احساس اقلیت بودن) که تاکنون از سوی حقوقدانان سازمان ملل اعلام شدهاند، دستکم در میان آذریها، کردهای شیعه و...، یافتن چنین ویژگی عینی و حسی، امکانپذیر نیست. به نظر میرسد در اینجا مسئله مشارکت در #حاکمیت، یک خط ممیز و آشکار است. گروههایی که امکان مشارکت در حاکمیت را دارا باشند، اقلیت نیستند، هرچند واجد سایر ویژگیها باشند؛ اما مفهوم #اقلیت_دینی، نهتنها مصادیق دقیقی دارد، بلکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز شناخته شده است و با وجود انتقادات نهفته در واژه اقلیت، این کلمه در عرف جامعه متکثر ایران، ذوب شده و بهویژه، قائل شدن حقوق شناختهشده در #قانون_اساسی برای آن، اهمیتی مضاعف بر این پذیرش و جایگاه، بخشیده است. به نظر میرسد، وجه عمده مناقشات و تضاربآرای موجود در این زمینه، ریشه در همان جنبه ذهنی یادشده در تعریف مفهوم اقلیت دارد؛ آنچه در بیان برخی با عنوان احساس تبعیض و بیعدالتی مورد اشاره قرار گرفتهاست؛ اما نکته قابل تأمل آن است که این احساس بیش از آنکه برگرفته از شرایط واقعی یعنی بیعدالتی باشد، امری است درونی و ناشی از فضای اندیشهای حاکم بر #جامعه. البته شکی نیست که بازسازی ساخت فکری و فرهنگی، جهت اصلاح نگرش اجتماعی نسبت به نقش و جایگاه اقلیتهای دینی به عنوان شهروندان درجه یک- و چنانچه اشاره شد، اعضای یک ملت- ضروری است.
🔺«اقلیت» آری یا نه؟
✍️در قاموس سیاسی-فکری هر جامعه و فرهنگ، واژهها و مفاهیمی حساس و چالش برانگیز وجود دارد که همواره محل بحث و تضارب آرا بودهاند. در این میان، برخی اصطلاحات به سبب ذات و ماهیت حساسیتبرانگیز خود، نهتنها در بعد ملی، بلکه در ابعاد فراملی، به عنوان مفاهیم پیچیده مطرح هستند. #اقلیت، یکی از این لغات میباشد که چندی است در جامعه ما نیز محل مناقشه گشته است.
در یکی از جامعترین تعاریف اقلیت در حوزه حقوق بینالملل، آمده است: اقلیت، عبارت از گروهی است که در حاکمیت شرکت نداشته و از نظر تعداد، کمتر از بقیه باشند و اعضای آن در عین حالی که تبعه آن کشور هستند، ویژگیهای متفاوت قومی، مذهبی و یا زبانی با سایر جمعیت دارند و از نوعی حس وحدت منافع و همبستگی در جهت حفظ #فرهنگ و آداب و رسوم یا زبان خود برخوردارند. به نظر میرسد تمایز جدی با سایرین و وضعیت غیر مسلط سیاسی( عدم مشارکت در قدرت سیاسی)، دو عنصر عینی مهم در خصوص مفهوم اقلیت است. به لحاظ ذهنی نیز احساس مشترک درونگروهی در تشکیل اقلیت، اهمیت زیادی دارد. به نظر بسیاری، گروه اقلیت تا هنگامی که احساس در #اقلیت بودن نداشته باشد، اقلیت محسوب نمیشود.
🔹با وجود تعریف مفهوم اقلیت، یافتن نمونهها و مصادیق اقلیت در ایران، اندکی دشوار است. بر اساس عناصر عینی( مشارکت در حاکمیت) و ذهنی( احساس اقلیت بودن) که تاکنون از سوی حقوقدانان سازمان ملل اعلام شدهاند، دستکم در میان آذریها، کردهای شیعه و...، یافتن چنین ویژگی عینی و حسی، امکانپذیر نیست. به نظر میرسد در اینجا مسئله مشارکت در #حاکمیت، یک خط ممیز و آشکار است. گروههایی که امکان مشارکت در حاکمیت را دارا باشند، اقلیت نیستند، هرچند واجد سایر ویژگیها باشند؛ اما مفهوم #اقلیت_دینی، نهتنها مصادیق دقیقی دارد، بلکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز شناخته شده است و با وجود انتقادات نهفته در واژه اقلیت، این کلمه در عرف جامعه متکثر ایران، ذوب شده و بهویژه، قائل شدن حقوق شناختهشده در #قانون_اساسی برای آن، اهمیتی مضاعف بر این پذیرش و جایگاه، بخشیده است. به نظر میرسد، وجه عمده مناقشات و تضاربآرای موجود در این زمینه، ریشه در همان جنبه ذهنی یادشده در تعریف مفهوم اقلیت دارد؛ آنچه در بیان برخی با عنوان احساس تبعیض و بیعدالتی مورد اشاره قرار گرفتهاست؛ اما نکته قابل تأمل آن است که این احساس بیش از آنکه برگرفته از شرایط واقعی یعنی بیعدالتی باشد، امری است درونی و ناشی از فضای اندیشهای حاکم بر #جامعه. البته شکی نیست که بازسازی ساخت فکری و فرهنگی، جهت اصلاح نگرش اجتماعی نسبت به نقش و جایگاه اقلیتهای دینی به عنوان شهروندان درجه یک- و چنانچه اشاره شد، اعضای یک ملت- ضروری است.
🔺«مانفیست رنسانس ایران آزاد»؛ سودای حکمرانی «طاهری»
🌀پشت به عرفان، رو به صندلی قدرت
✍️محمدعلی طاهری، سرکرده #فرقه_عرفان_حلقه با انتشار اعلامیهای موسوم به «مانفیست رنسانس ایران آزاد» در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، تقریبا ردای عرفان و معلم به اصطلاح معنوی را از تن بدر کرده و به سمت اریکه قدرت، رهسپار شد.
⭕️طاهری در این اعلامیه در مقام یک اندیشمند سیاسی-اجتماعی از لزوم تحول ساختار و ماهیت نظام و حاکمیت و قانون اساسی دمزده و مطالب مدنظر خود را ذیل اصولی ذکر کرده که موارد زیادی از تحول #قانون_اساسی و حاکمیت گرفته تا تاسیس نظامهای تازه اقتصادی، اجتماعی و حتی رنگ پرچم را در برمی گیرد!
⏮البته مشخص نیست که این موارد و دانش سیاسی نیز مانند اصول #عرفان_حلقه به وی تفویض الهی و درونی شده یا از اندیشه جامع الجهاتشان برآمده است! به هر روی، طاهری نشان داده مانند اغلب جریانهای فرقهای مترصد بهرهبرداری از شرایط #اغتشاشات است و فضا را برای کوچ از عرفان و معنویت که تا به امروز، پوششی برای همین مانفیستش بوده، مساعد دیده است.
⚠️عبارت «بنیانگذار سازمان صلح طاهری» در محل امضا و اعلام ممنوعیت کلاسهای آموزشی(تحت عنوان عمومیت یافتن آموزش) چند روز پیش از انتشار #مانفیست نیز نشان از همین تغییر رویه دارد. به هر حال اغتشاشات اخیر، نقابها را از چهره بسیاری کنار زد.
@hanif_news
🔺«اقلیت» آری یا نه؟
✍️در قاموس سیاسی-فکری هر جامعه و فرهنگ، واژهها و مفاهیمی حساس و چالش برانگیز وجود دارد که همواره محل بحث و تضارب آرا بودهاند. در این میان، برخی اصطلاحات به سبب ذات و ماهیت حساسیتبرانگیز خود، نهتنها در بعد ملی، بلکه در ابعاد فراملی، به عنوان مفاهیم پیچیده مطرح هستند. #اقلیت، یکی از این لغات میباشد که چندی است در جامعه ما نیز محل مناقشه گشته است.
در یکی از جامعترین تعاریف اقلیت در حوزه حقوق بینالملل، آمده است: اقلیت، عبارت از گروهی است که در حاکمیت شرکت نداشته و از نظر تعداد، کمتر از بقیه باشند و اعضای آن در عین حالی که تبعه آن کشور هستند، ویژگیهای متفاوت قومی، مذهبی و یا زبانی با سایر جمعیت دارند و از نوعی حس وحدت منافع و همبستگی در جهت حفظ #فرهنگ و آداب و رسوم یا زبان خود برخوردارند. به نظر میرسد تمایز جدی با سایرین و وضعیت غیر مسلط سیاسی( عدم مشارکت در قدرت سیاسی)، دو عنصر عینی مهم در خصوص مفهوم اقلیت است. به لحاظ ذهنی نیز احساس مشترک درونگروهی در تشکیل اقلیت، اهمیت زیادی دارد. به نظر بسیاری، گروه اقلیت تا هنگامی که احساس در #اقلیت بودن نداشته باشد، اقلیت محسوب نمیشود.
🔹با وجود تعریف مفهوم اقلیت، یافتن نمونهها و مصادیق اقلیت در ایران، اندکی دشوار است. بر اساس عناصر عینی( مشارکت در حاکمیت) و ذهنی( احساس اقلیت بودن) که تاکنون از سوی حقوقدانان سازمان ملل اعلام شدهاند، دستکم در میان آذریها، کردهای شیعه و...، یافتن چنین ویژگی عینی و حسی، امکانپذیر نیست. به نظر میرسد در اینجا مسئله مشارکت در #حاکمیت، یک خط ممیز و آشکار است. گروههایی که امکان مشارکت در حاکمیت را دارا باشند، اقلیت نیستند، هرچند واجد سایر ویژگیها باشند؛ اما مفهوم #اقلیت_دینی، نهتنها مصادیق دقیقی دارد، بلکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز شناخته شده است و با وجود انتقادات نهفته در واژه اقلیت، این کلمه در عرف جامعه متکثر ایران، ذوب شده و بهویژه، قائل شدن حقوق شناختهشده در #قانون_اساسی برای آن، اهمیتی مضاعف بر این پذیرش و جایگاه، بخشیده است. به نظر میرسد، وجه عمده مناقشات و تضاربآرای موجود در این زمینه، ریشه در همان جنبه ذهنی یادشده در تعریف مفهوم اقلیت دارد؛ آنچه در بیان برخی با عنوان احساس تبعیض و بیعدالتی مورد اشاره قرار گرفتهاست؛ اما نکته قابل تأمل آن است که این احساس بیش از آنکه برگرفته از شرایط واقعی یعنی بیعدالتی باشد، امری است درونی و ناشی از فضای اندیشهای حاکم بر #جامعه. البته شکی نیست که بازسازی ساخت فکری و فرهنگی، جهت اصلاح نگرش اجتماعی نسبت به نقش و جایگاه اقلیتهای دینی به عنوان شهروندان درجه یک- و چنانچه اشاره شد، اعضای یک ملت- ضروری است.
@hanif_news
✡️ فریبکاری در ظاهرسازی از «صداقت» انسان غربی
1️⃣ ظهور #مدرنیته و شکلگیری حاکمیّتهای نوین در غرب سبب شد تا حدودی #دروغگویی در میان تودههای اجتماعی کاهش یابد! زیرا این نوع از حاکمیّت در بَردارندهٔ نظام ارزشی جدیدی بود که مبتنی بر آن چیزی بهنام #امر_قدسی در ساحت اجتماعی موضوعیّت نداشت و با #تقدسزدایی سبب میشد تا بسیاری از #ارزشها آنچنان «بیارزش» تلقّی گردند که دیگر نیازی برای «دروغگویی» و کتمان آن توسط مردم وجود نداشت.
2️⃣ #انسان_سکولار مبتنی بر اصل #نسبیگرایی تمام افعال را مباح انگاشته و عقل بشری را تنها ملاک تعیین خوب و بد قرار میدهد، و هیچ قید و بندِ از پیش مقرّر شدهای را برای زندگی خود بر نمیتابد که حالا بخواهد عدم پایبندی خود به آن قیود را بهواسطهٔ #دروغگویی بپوشاند و بیقیدی خود را کتمان کند.
3️⃣ اما این تمام قضیّه نیست. اصل ماجرای عدم رواج «دروغگویی» در غرب به آن سبب است که در این جوامع پس از بازتعریف امور فردی و اجتماعی مبتنی بر «عُرْف»، مجموعهای از توافقها یا معیارها و هنجارهای بشری و تفکیک آن در قالب «حقوق عمومی و خصوصی» موضوعیتی جدّی دارد. توافقاتی که #مقررات نامیده میشود و بر ساختارها و روابط اجتماعی آنچنان حاکم است که «نظم اجتماعی» جدیدی را پدید آورده است.
4️⃣ بر این اساس، عدم گستردگی پدیدهٔ «دروغگویی» در غرب به معنی #صداقت ایشان نیست و هیچ ارتباطی با نهادینه بودنِ فرهنگ #راستگویی در این جوامع ندارد! بلکه این موضوع در ارتباط مستقیم با «نظمدهی» و #دیسیپلین است، که بر روح این جوامع حاکم است و بهسبب اِعمال مجازاتهای سنگین و نظارتهای سفت و سخت بر اجرای «مقررات» پدید آمده است. رشتهٔ انضباطیِ در هم تنیدهای که عملاً امکان «تخلّف» و «نقض مقررات» را برای طیف گستردهای از مردم ناممکن و «دروغگویی» را به «امکانی غیرقابل استفادهٔ عمومی» بدل ساخته است.
5️⃣ بخش عمدهای از رشد سریع این فرایند اجتماعی در غرب را باید در نقشآفرینی #رسانهها و بالأخص حضور قدرتمند #صنعت_سینما دید. استفادهٔ هوشمندانهٔ «نظام ارزشی لیبرالیسم» از ظرفیت عظیم #رسانه موجب شد تا این نظام ارزشی بتواند رفتارها، آداب اجتماعی و گفتار انسان غربی را دگرگون سازد و با حذف #شریعت بهتدریج #آستانه_شرم و #آستانه_انزجار در این جوامع را آنچنان بالا ببرد که انسان غربی دیگر نیازی به #دروغگویی نداشته باشد و با صراحت، هر رفتار خلاف شرع و فطرت را انجام داده و نسبت به اظهار آن در فضای عمومی #شرم نکرده و در مقابل، جامعه نیز نسبت به ارتکاب چنین رفتاری #انزجار پیدا ننمایند.
6️⃣ توجه به همین کارکرد «رسانه» بود که موجب پیدایش ژانر #وسترن گردید. ایالات متحده آمریکا توانست با بهرهگیری هوشمندانه از #سینما پروسهٔ #ملتسازی را پیش بَرَد و «دینی مُدرن» تعریف کند که در آن #قانون_اساسی منبع مقدّس تلقی میشود. در اکثر تولیدات «ژانر وسترن»، صورت کریه و پلید جامعهای تصویر میشود که «قانون» در آن مراعات نمیگردد. این تصویرسازی سبب میشود تا بینندگان به یک درک مشترک برسند و باور کنند که عدم پایبندی به «مقررات» موجب ایجاد #ناامنی گسترده شده و #خشونت وحشتناکی را بر پیکرهٔ اجتماع حاکم میسازد.
@hanif_news