eitaa logo
حقیق
6.6هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1هزار ویدیو
124 فایل
حقیق به معنی شایسته و لایق برگرفته از آیه شریفۀ «حَقِيقٌ عَلَىٰ أَنْ لَا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ» اعراف ۱۰۵ مرجع ترویج و تبیین فرهنگ و معارف اصیل اسلامی ارتباط @H_chegeni کانال روبیکا : https://rubika.ir/haqiq_center
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 🤔شبهه: فروید روان‌‌شناس معروف مى‌گوید: انسان نیازمند است در دل حس کند کسى بزرگ‌‌تر و قوی‌‌تر از وى، پشتیبان اوست؛ بنابراین به پرستش موجودى که «خدا» نامیده مى‌‌شود، نیاز می‌‌یابد. در اصل، خدا وجود ندارد و خود انسان او را ساخته است. ✍️ 🔸پاسخ: این فرضیه را «زیگموند فروید»، و پیش از او یک شاعر رومی به نام «تیفوس لوکرتیوس» مطرح کردند. آنان معتقدند ترس از عوامل طبیعى (مانند سیل، طوفان، زلزله، بیمارى و مرگ) موجب شده انسان‌های اولیه براى همۀ عوامل طبیعى هراس‌‌آور، منشأ مشترکى بسازند و او را «خدا» بنامند و برای فرار از ترس و دلهره در برابر این عوامل آسیب‌رسان، رفته‌رفته به موجوداتی صاحب قدرت و شعور و مسلط بر طبیعت اعتقاد پیدا کنند تا بتوانند از طریق عبادت، دعا، قربانی و کارهایی ازاین‌‌دست، مهر و محبت آن موجودات را برانگیزند و خود را از خطر برهانند. بنابراین انگیزۀ انسان برای خداباوری، مسئلۀ ترس است و درواقع خدا و عقاید دینی ساختۀ ذهن انسان‌ها برای محفوظ ماندن از آسیب برخی عوامل طبیعی است. 👌 در پاسخ باید گفت: 🔸 اولاً، این دیدگاه در حد یک فرضیه و احتمال است و هیچ دلیلى بر اثبات آن وجود ندارد؛ 🔹ثانیاً، به‌‌طورکلى خاستگاه ترس انسان دو چیز است: یکى «ناآگاهى» و دیگرى «نداشتن توانایى جسمى و روحى.» اگر مطابق دیدگاه فروید، ترس سبب گرایش به خدا و دین باشد، کسانی که از ابتدا هیچ ترسی ندارند و نیز کسانی که ترسشان برطرف شد؛ یعنی آگاهی آن‌‌ها به چیزی که از آن می‌ترسند، افزون شد یا توانایی جسمانی و سلامت روحی و روانی یافتند، ایمان و گرایش به خدا نیز در آنان نباید وجود داشته باشد، طبق این نظریه، دانشمندانی مانند انیشتین، ماکس پلانک، ویلیام جیمز، برکسون و داروین نباید به خدا و دین معتقد باشند؛ درحالی‌‌که چنین نیست؛ برای نمونه می‌بینیم علم و اندیشۀ داروین که ابزار دست مارکسیست‌ها قرار گرفته، خودِ او را بی‌دین نکرده و در نقل‌ها آمده است که داروین در هنگام مردن، کتاب مقدس را روى سینه‏اش چسبانده بود و رها نمى‏کرد. بنابراین ترس را که ناشی از جهل و ضعف جسمی و روحی است، نمی‌توان عاملی برای گرایش به خدا و دین دانست؛ چه‌بسا افرادی که از علم و آگاهی بی‌بهره‌اند یا توانایی جسمی و روحی ندارند؛ از سویی به خدا و دین نیز معتقد نیستند و چه‌بسا دانشمندانی که به‌رغم برخورداری از علم و توانایی جسمی و روحی، به خدا و دین نیز معتقدند؛ 🔸ثالثاً، اگر عده‌ای تنها از سرِ ترس خدا را می‌پرستند، این دلیل بر انکار وجود خدا و حقانیت نداشتن دین نیست؛ بلکه نشان می‌دهد انگیزۀ دینداری و اعتقاد مردم در مسیر صحیح قرار ندارد؛ برای نمونه بسیارى از اکتشاف‌هاى علمى بشر در طول تاریخ، به انگیزۀ شهرت‌‌طلبى یا کسب مال و موقعیت اجتماعى صورت گرفته و این انگیزه‌ها غیراخلاقى و نادرست است؛ اما نادرست بودن این انگیزه‌ها، هرگز به معناى باطل بودن کشف علمى نیست؛ 🔹رابعاً، بر اساس گواهی تاریخ، پیامبران الهی و کسانی که مردم را به سوی خدا و دینداری دعوت می‌کردند، انسان‌های ترسو نبودند؛ بلکه شجاع‌ترین مردم بودند و در برابر سخت‌ترین شکنجه‌ها پایداری می‌کردند و از سویی نیز انسان‌های ترسوی فراوانی بوده و هستند که هیچ اعتقادی به خدا و دین نداشته و ندارند. بنابراین عامل گرایش به خدا و دینداری ترس نیست؛ بلکه حس خداجویی است که در فطرت همۀ انسان‌ها وجود دارد و برخی به این سبب طینت خود را به گناه آلوده کردند که گرایش به خدا و دین ندارند. ⛱با حقیق همراه باشید @haqiq_center
💠 شبهه: در اسلام بر خلاف ادیان دیگر، قوانین و احکامی وجود دارد که خشونت را ترویج می‌کند؛ قوانینی مانند قصاص، حبس و شلاق نشان‌دهندۀ خشونت‌بار بودن آموزه‌های اسلام است. ✏️ 👌پاسخ: 🔸اولاً، احکامی که مجازاتی را برای خطاکار در نظر می‌گیرد، درحقیقت به منظور جلوگیرى از خشونت است؛ نه آنکه خود خشونت باشد. 🔖 شهید مطهری فلسفۀ این‌گونه احکام را چنین بیان می‌کند: «فایدۀ این‌گونه مجازات‌ها دو چیز است: یکی جلوگیری از تکرار جرم به وسیلۀ خود مجرم یا دیگران از طریق رعبی که کیفر دادن ایجاد می‌کند و به همین جهت می‌توان این نوع مجازات را "تنبیه" نامید؛ دیگر تشفی و تسلی خاطر ستمدیده است و این در مواردی است که جرم از نوع جنایت و تجاوز به دیگران باشد.» 🔘 ایشان سپس دربارۀ فلسفۀ روانی انگیزۀ "تشفی خاطر" می‌نویسد: «حس انتقام‌جویی و تشفی‌طلبی در بشر بسیار قوی است و در دوره‌های ابتدایی و جامعه‌های بدوی ظاهراً قوی‌تر بوده است. اگر جانی را از طریق قانون مجازات نمی‌کردند، تباهی و فساد بسیاری در جامعه پدید می‌آمد، این حس اکنون هم در بشر وجود دارد. نهایت اینکه در جوامع متمدن، اندکی ضعیف‌تر یا پنهان‌تر است. انسان ستمدیده دچار عقدۀ روحی می‌گردد. اگر عقدۀ او خالی نگردد، ممکن است به طور آگاهانه یا ناآگاهانه، روزی مرتکب جنایت گردد؛ ولی وقتی که ستمگر را در برابر او مجازات کنند، عقده‌اش باز می‌گردد و روانش از کینه و ناراحتی پاک می‌شود. قوانین جزایی برای تربیت مجرمین و برای برقراری نظم در جامعه‌ها ضروری و لازم است. هیچ چیز دیگری نمی‌تواند جانشین آن گردد.» 🔸ثانیاً، احکامی که برای افراد مجرم مجازاتی را تعیین کرده، مخصوص اسلام نیست و در ادیان دیگر نیز این گونه مجازات‌ها وجود دارد؛ مثلاً در متون یهود، مجازات قتل، قصاص است و چیزی به عنوان دیه وجود ندارد، به‌جز در یک مورد؛ اما در دین اسلام، قصاص در مواردی قابل‌تبدیل به دیه است و حتی در مواردی قاتل عفو می‌شود. در متون یهود، زنا دارای شدیدترین مجازات‌هاست که ازجمله آن‌ها سوزاندن در آتش است؛ ولی در اسلام، مجازات سوزاندن جایگاهی ندارد و جهت حفظ آبروی مسلمانان، برای اثبات این جرم نیز شرایط سختی قرار داده شده است. حتی در جوامعی که دین هم ندارند، مجازات‌های سختی برای افراد جانی و خطرناک در نظر گرفته می‌شود. همان کسانی که نظریه ‏پردازان نفى خشونت هستند، قوانین به‌ظاهر خشونت ‏آمیز را نیز وضع کرده ‏اند که از آنها به عنوان خشونت ‏هاى مشروع یا خشونت ‏هاى قانونى یاد می‏‌کنند. ⛱با حقیق همراه باشید @haqiq_center
🔶 شهادت و گواهی به پیامبر ندیده ✏️ 😯😯 شبهه: برای شهادت دادن به هر چیزی باید آن را با چشم خود دید یا با گوش شنید؛ اما مسلمانان هر روز به پیامبری انسانی شهادت می‌دهند که او را ندیده‌اند و هیچ‌گاه صدایش را نشنیده‌اند. پاسخ: 1️⃣ اولاً، برای شهادت دادن، نیازی به دیدن با چشم یا شنیدن با گوش نیست؛ شهادت دادن ـ در کتب لغت ـ دو معنا دارد: اقرار به دانسته‌ها، دادنِ خبری قطعی. با توجه به این دو معنا، روشن است برای «شهادت دادن» نیازی به دیدن یا شنیدن نیست. انسان می‌تواند به همۀ معلوماتی که به درستی آنان اطمینان دارد، شهادت دهد. به این‌گونه معلومات در اصطلاح علم منطق «یقینیات» گفته می‌شود و در کتب منطق دربارۀ آن‌ها توضیح داده شده است. البته شهادت دادن در دادگاه و نزد قاضی شرایط خاص خود را دارد که گویا در شبهه مطرح شده، بین شهادت در اذان و نماز، با شهادت نزد قاضی اشتباه شده است. انسان می‌تواند به همۀ مسائلی که با عقل خویش آن‌ها را درک کرده، شهادت دهد؛ مثلاً کسی که پدربزرگش را ندیده، می‌تواند شهادت دهد او روزی زنده بوده و از آب و غذا استفاده کرده است. اگر کسی بگوید کوه دماوند در مشت من است، انسان می‌تواند بدون دیدن درون مشت او، شهادت دهد که او راست نمی‌گوید؛ انسان می‌تواند بدون آنکه حافظ و سعدی را با چشم دیده باشد یا صدایشان را شنیده باشد، با دیدن دیوان اشعار آن‌ها شهادت دهد که آنان دو شاعر بوده‌اند؛ 2️⃣ ثانیاً، مگر شهادت دادن به رسالت حضرت محمد (ص) حتی در زمان ایشان ـ بر اساس دیدن و شنیدن صدای ایشان بوده است؟ اگر پاسخ مثبت است، پس چرا بسیاری از افراد با وجود دیدن پیامبر، به پیامبری ایشان شهادت ندادند و حتی با ایشان جنگیدند؟ بنابراین شهادت دادن به رسالت پیامبر، بر اساس دیدن او نبوده است‌؛ بلکه بر اساس درک نبوت ایشان و شناخت اعجاز آیات قرآن چنین شهادتی می‌دادند؛ آیاتی که بشر از آوردنِ مانند آن ناتوان است. همین قرآن اکنون هم در میان ماست و دانشمندان مسلمان دلایل محکم برای معجزه بودن آن آورده‌اند. با خواندن این دلایل، انسان می‌تواند گواهی دهد این کتاب از جانب خداوند فروفرستاده شده و آورندۀ آن پیامبر خدا بوده است. ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
🔶 جای خالی در کتب صحاح اهل سنت ✏️ 🔹شبهه: اگر احادیث مهدویت از نظر سند صحیح هستند، پس چرا در کتاب‌های حدیثی اهل‌‌سنت مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم از آن سخنی به میان نیامده است؟ 🔹پاسخ: ▪️ اولاً، کتاب‌‌های صحیح بخاری و صحیح مسلم، شامل تمام روایات صحیح اهل‌‌سنت نیست. حتی حدیث غدیر هم که با 250 سند از 120 راوی نقل شده و از نظر محدثان اهل‌‌سنت از احادیث متواتر است، در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم نقل نشده است. ابن‌‌حجر عسقلانی که خود از علمای اهل‌‌سنت است، به نقل از بخاری می‌گوید: «من همۀ روایاتی را که در نزد من صحیح بود، در کتابم نیاورده‌‌ام تا کتابم طولانی و زیاد نشود.» ابن‌‌حجر در کتاب دیگری از بخاری نقل می‌کند: «من صدهزار روایت صحیح را حفظ کرده‌ام»؛ این در حالی است که مجموع روایات صحیح بخاری از 7‌‌هزار روایت کمتر است؛ بنابراین بخاری بیش از 93هزار روایت صحیح را نقل نکرده است. وقتی او اعتراف می‌کند که همۀ روایات صحیح را در کتاب خود نیاورده، نباید انتظار داشت حتماً باید روایات مهدویت در این کتاب آمده باشد؛ ▫️ ثانیاً، هچ‌‌یک از علمای حدیث‌‌شناس اهل‌‌سنت اعتقاد ندارند شرط صحت یک روایت آن است که در صحیح مسلم و صحیح بخاری آمده باشد؛ 🔘 ثالثاً، بر اساس برخی شواهد، بعضی از روایات در نسخه‌های قدیمی‌‌تر صحیح مسلم و صحیح بخاری وجود داشته؛ اما در چاپ‌های جدید حذف شده است. ابن‌‌حجر هیتمی از دانشمندان اهل‌‌سنت می‌گوید: «روایت "المهدی مِنْ عِتْرَتی وهو من ولد فاطمه؛ مهدی از عترت من و از فرزندان فاطمه است" را مسلم در صحیح مسلم نقل کرده است» ؛ اما این روایت امروزه در کتاب صحیح مسلم وجود ندارد. متقی هندی از دیگر علمای بزرگ اهل‌‌سنت نیز همین مطلب را نقل کرده است. ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
🔶 سلام کردن به امام زمان(ع) پیش از تولد ✏️ 💢 شبهه: در روایات آمده است که امام صادق علیه السلام فرموده‌: به امام زمان(ع) سلام کنید. این منطقی نیست؛ زیرا در زمان امام صادق علیه السلام ، هنوز امام زمان علیه السلام متولد نشده بودند. 🔖 پاسخ: 🔹اولاً، در روایت موردبحث از امام صادق علیه السلام پرسیده‌اند که در زمان قائم علیه السلام چطور به ایشان سلام کنیم و امام پاسخ دادند: می‌گویی: «السلام علیک یا بقیة الله» که معنایش این است: اگر زمانِ او را درک کردی، چنین می‌‌گویی؛ پس شبهۀ بالا در اینجا راه ندارد؛ 🔹ثانیاً، اگر کسی بگوید در زیارت‌‌نامه‌های امام زمان علیه السلام که امامان پیشین تعلیم داده‌اند، سلام کردن به ایشان آمده است و اصحاب امامان در همان زمان این زیارت‌‌نامه‌ها را می‌خواندند؛ درحالی‌‌که امام زمان هنوز به دنیا نیامده بود، پاسخ می‌دهیم: ➖ معنای سلام کردن به شخصی، دعا برای سلامتی اوست؛ چنان‌‌که در کتاب‌‌های لغت و تفسیر اهل‌‌سنت آمده است: «سلام دعای برای سلامت است.» ▪️ پس، وقتی به کسی سلام می‌کنیم، برای سلامتی او دعا کرده‌ایم و در دعا کردن برای شخص، موجود بودن او شرط نیست؛ مثلاً می‌توانیم برای فرزندانی که در آینده ـ به اراده و لطف خدا ـ خواهیم داشت، دعا کنیم و بگوییم: خدایا اگر به من فرزندانی عطا کردی، آن‌ها را به سلامت بدار و از اهل ایمان قرارشان بده! چنان‌‌که به تعبیر قرآن‌کریم حضرت ابراهیم برای ذریۀ خود که در آینده متولد می‌شوند، دعا می‌کند و می‌گوید: «رَبِّ اجْعَلْنی‏ مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیتی‏ رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ (ابراهیم: 40)؛ پروردگارا! مرا برپاکنندۀ نماز قرار بده و از فرزندانم [نیز چنین فرما]. پروردگارا! دعاى مرا بپذیر!.» حال دربارۀ امام زمان چون یقین به وجود آن حضرت در آینده بوده است، در زیارت‌‌نامه‌ها همین «اگر» را نیز نفرموده‌اند و به گونۀ قطعی گفته‌اند: «سلام بر تو ای بقیة الله... .»؛ 🔹ثالثاً، در مورد وجود نورانی رسول گرامی اسلام (ص) و ائمۀ اطهار پیش از حضور در این عالم در کتاب‌‌های شیعه و سنی روایاتی داریم؛ برای نمونه دو حدیث دراین‌‌باره گزارش می‌کنیم: 🔘 از رسول خدا (ص) پرسیدند چه زمانی شما به نبوت برانگیخته شدید؟ حضرت فرمود: «هنگامی که آدم در بین روح و بدن بود (روح و بدنش از هم جدا بود)...» از امام سجاد ع روایت شده که فرمود: «به‌‌درستی که خداوند عزوجل محمد و علی و یازده نور از ذریۀ او را از نور عظمتش خلق کرد؛ پس ایشان را به‌‌صورت سایه‌‌هایی در سایۀ نور خودش قرار داد که او را عبادت می‌‌کردند، پیش از آنکه مخلوقات دیگر خلق شوند.» 💠 این روایات بیانگر وجود معنوی و روحانی ائمۀ اطهار(ع) حتی پیش از آفرینش پیامبران‌‌ است؛ با وجود این چه اشکالی دارد پیش از تولد و وجود زمینی ایشان به وجود معنوی و روحانی آنان سلام کنیم. ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
🔶 تناقض حجت بودن امام زمان با قرآن ✏️ 🔷شبهه: برخی از اهل‌‌سنت معتقدند حجت بودن امام زمان در نزد شیعیان مخالف این آیه است که می‌فرماید: «رُّسُلاً مُّبَشِّرینَ وَ مُنذِرِینَ لِئَلَّا یکونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ...؛ پیامبرانی که بشارت‌‌دهنده و بیم‌‌دهنده بودند تا پس از این پیامبران، حجتی برای مردم نباشد»؛ زیرا قرآن در این آیه، پیامبران را آخرین حجت خداوند معرفی کرده است. بنابراین، معنا ندارد خداوند پس از پیامبران، کسی را به عنوان حجت برای مردم بفرستد. 🔸پاسخ: 🔸اولاً، شبهه‌‌کننده متوجه معنای آیه نشده است. مضمون آیه می‌فرماید اگر خداوند برای هدایت مردم پیامبران را نمی‌فرستاد، آن‌‌گاه روز حساب و کتاب به مردم می‌گفت چرا راه نادرست را انتخاب کرده‌‌اید، مردم می‌توانستند در برابر پروردگار دلیل یا حجت بیاورند و بگویند ما بی‌گناهیم؛ چون کسی نیامد که راه درست و نادرست را به ما نشان دهد. اما وقتی پیامبران را فرستاده، دیگر مردم در مقابل پروردگارشان دلیل یا حجتی ندارند. این معنا کجا و اینکه خدا پس از پیامبران، دیگر کسی را روی زمین به عنوان حجت نمی‌فرستد کجا؟! 🔸ثانیاً، اینکه خداوند پس از پیامبران، دیگر هیچ حجتی روی زمین نخواهد داشت، مخالف نظر خود اهل‌‌سنت است؛ زیرا بر اساس روایات اهل‌‌سنت، امیرمؤمنان با وجودی که پیامبر نبود، حجت خداوند بر بندگان بود. از انس‌‌بن‌‌مالک روایت شده که می‌گوید: رسول خدا (ص) به علی‌‌بن‌‌ابی‌‌طالب نگاه کرد و فرمود: من و این شخص، حجت خدا بر خلق خدا هستیم. همچنین اهل‌‌سنت صحابه و برخی علمای خود را «حجةالله» بر خلق می‌دانند؛ برای نمونه مروزی در کتاب السنة پس از نقل آیۀ «لَّقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یبَایعُونَک تَحْتَ الشَّجَرَة...» که دربارۀ صحابه است، می‌گوید: «صحابۀ پیامبر (ص) پس از پیامبر (ص) حجت خدا بر بندگانش بودند.» ✔️☑️ بنابراین سخن برخی اهل‌‌سنت که وجود هرگونه حجت الهی را پس از رسول خدا (ص) نفی می‌کند، مخالف خود آیه قرآن، روایات و نظرات عالمان اهل‌‌سنت است. 🔹منابع _ احمدبن‌‌محمد الفیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، قم، دار الهجره، 1414ق، ج 2، ص 121 _ علی‌بن‌حسن ابن‌‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، بیروت، دار الفکر، 1995 م، ج 30، ص 382 و ج 42، ص 309. _ محمدبن‌‌نصر المروزی، السنة، بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیة، 1408ق، ج 1، ص 15. ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
🔶 آیۀ «بقیة الله» سخن شعیب (ع) است؛ نه به معنای امام زمان (عج) ✏️ 😡 شبهه: شیعه ادعا می‌‌کند آیۀ «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنین» دربارۀ امام زمان نازل شده است؛ درحالی‌‌که این جملۀ قرآن فقط سخن حضرت شعیب به قومش است که کم‌‌فروشی می‌‌کردند در مورد هیچ‌‌کس دیگری هم نیست. در هیچ روایتی نیز این موضوع نیامده است؛ ولی شیعیان همه‌جا چنین ادعایی دارند. 🔹پاسخ: 🔸اولاً، قرآن‌کریم کتاب هدایت برای همۀ انسان‌ها و در همۀ زمان‌هاست و این‌‌گونه نیست که اگر آیاتی در مورد شخص یا گروهی نازل شده باشد یا گزارشگر ماجرایی در گذشته باشد، دیگر نتوان از آن برای زمان‌‌ها و اشخاص دیگر درس گرفت. اگر این‌‌گونه بود، دیگر ذکر آن ماجرا برای درس گرفتن دیگران و هدایت آن‌ها بی‌‌معنا بود. در روایات نیز آمده است که قرآن ظاهر و باطنی دارد؛ ظاهر آن مربوط به کسانی است که آیه دربارۀ آن‌ها نازل شده است و باطن آن مربوط به کسانی است که در آن زمان نبوده‌اند و بعداً می‌‌آیند؛ اما رفتار و کردار همان‌ها را تکرار می‌‌کنند. همچنین در قرآن‌‌کریم آیات بسیاری داریم که دربارۀ رخدادهایی در زمان پیامبران پیشین است؛ اما مصداقی از آن رخدادها در زمان رسول خدا(ص) نیز وجود داشته است. بسیاری از ماجراهایی که در قرآن از پیامبران گذشته نقل شده، به این دلیل بوده است که آن ماجرا ربطی مستقیم به دورۀ رسول‌‌الله یا پس از آن حضرت داشته است که این ارتباط و تطبیق آیه بر زمان رسول خدا یا زمان‌‌های پسین در روایات مشخص شده است. از روشن‌‌ترین این آیات می‌توان به آیۀ 73 سورۀ مبارکۀ هود اشاره کرد که عبارت «رَحمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیکم أهلَ البَیتِ؛ رحمت و برکت‌های خداوند بر شما اهل این خانه باد» در آن آمده است. این آیه دربارۀ حضرت ابراهیم و خاندانش نازل شده است؛ اما بر اساس روایات، رسول‌‌الله از خداوند خواست آن را در نسل وی نیز قرار دهد. شوکانی ـ از عالمان اهل‌‌سنت ـ دراین‌‌باره می‌نویسد: «...فَسَأَلَ النَّبِیُّ (ص) إِعطاءَ ما تَضَمَّنَتْهُ الآیَةُ؛ رسول خدا از خداوند خواست آنچه را که در این آیه آمده است، به وی نیز عطا فرماید.» برخی دیگر از عالمان اهل‌‌سنت نیز همین را گفته‌اند. در روایات شیعه نیز می‌بینیم هنگام درود فرستادن بر اهل‌‌بیت رسول خدا همین تعبیر به کار رفته است: ثُمَّ نَهَضَ الْیمَانِی و هُوَ یقُولُ: رَحْمَةُ اللَّهِ و بَرَکاتُهُ عَلَیکمْ أَهْلَ الْبَیت‏...؛ شخص یمنی ایستاد و به امام گفت: رحمت و برکت‌های خداوند بر شما اهل این خانه باد. آیۀ موردپرسش نیز همین‌‌گونه است؛ این آیه دربارۀ سخن حضرت شعیب خطاب به قومش است، هنگامی که آن‌ها را از کم‌‌فروشی نهی می‌‌کند و می‌‌گوید: «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیرٌ لَّکمْ ...»؛ یعنی آن نعمتی که خداوند پس از دادن حق دیگران باقی می‌‌گذارد، برای شما بهتر است. گرچه این آیه دربارۀ این ماجرای خاص نازل شده است؛ اما ازآنجاکه معنای «بقیةالله» عام است و شامل هر نعمتی است که خداوند برای مردمان باقی گذاشته است، می‌تواند شامل امام عصر نیز بشود؛ 🔸 ثانیاً، در روایات شیعه، این آیه را مربوط به حضرت مهدی دانسته‌‌اند؛ کسی که باقیماندۀ نعمت الهیِ امامان حق در زمان خود است. افزون بر شیعه، برخی علمای اهل‌‌سنت نیز این روایت را نقل کرده‌‌اند که امام زمان هنگام ظهور، خود را «بقیةالله» معرفی می‌‌کند و دیگران نیز به آن حضرت «بقیةالله» می‌گویند: عن أبی جعفر أیضا قال: ...فَإِذَا خَرَجَ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْکعْبَةِ وَاجْتَمَعَ إِلَیهِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا وَأَوَّلُ مَا ینْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآیةُ «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»، ثُمَّ یقُولُ أَنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَخَلِیفَتُهُ وَحُجَّتُهُ عَلَیکمْ فَلَا یسَلِّمُ عَلَیهِ مُسَلِّمٌ إِلَّا قَالَ السَّلَامُ عَلَیک یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِه‏...؛ از ابوجعفر امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: وقتی مهدی ظهور کند، به کعبه تکیه می‌‌دهد و سیصدوسیزده نفر همراه وی جمع می‌شوند. پس اولین چیزی که می‌‌گوید این آیه است: «بقیة الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین»، سپس می‌‌گوید: ای مردم! من بقیةالله در زمین و خلیفۀ خداوند و حجت او بر شمایم. پس هرکس به وی سلام کند، می‌گوید: سلام بر تو ای بقیة الله... . آیت‌‌الله مرعشی نجفی در کتاب احقاق الحق مدارک دیگری نیز از کتاب‌‌های اهل‌‌سنت برای این مطلب گزارش کرده است. ◀️ بنابراین تطبیق آیۀ مورد بحث بر امام زمان که مهم‌‌ترین باقیماندۀ نعمت‌های خدا برای بشر است، نه‌‌تنها از نظر معنای آیه و هدایتگری همیشگی قرآن که در ابتدای مطلب اشاره شد اشکالی ندارد؛ بلکه به دلیل وجود روایاتی در این زمینه، شکی در درستی آن باقی نمی‌‌ماند. ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
🔶 مهدویت در قرآن وجود دارد؟؟ ✏️ 🔷 شبهه: مفسران شیعه در کتاب‌های خود معتقدند بعضی آیات مربوط به امام مهدی است. اگر این مسئله درست بود، مفسران اهل‌‌سنت نیز که مسلمان هستند و قرآن را قبول دارند، در کتاب‌های خود آن را ذکر می‌کردند؛ درحالی‌‌که چنین نیست. 🔸پاسخ: مطالعه و دقت در کتاب‌‌های تفسیری علمای اهل‌‌سنت نشان می‌دهد مفسران اهل‌‌سنت برخی آیات را مرتبط با مهدویت دانسته‌اند که در ادامه برخی از این موارد را ذکر می‌کنیم: الف) «لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْی وَ لَهُمْ فِی الْآَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ (بقره: 114)؛ این گروه را در دنیا ذلت و خواری نصیب است و در آخرت عذابی بزرگ.» طبری مفسر بنام اهل‌‌سنت در تفسیر این آیه نقل می‌کند: «کافران در دنیا ذلیل خواهند شد؛ زمانی که مهدی قیام می‌کند و قسطنطنیه را فتح می‌کند، کافرانی را که در برابر حکومت ایشان مقاومت می‌کنند، به ذلت و خواری می‌کشاند.» ابن‌‌ابی‌‌حاتم، مفسر بزرگ اهل‌‌سنت، نیز نقل می‌کند: «مراد از «خزی» در دنیا، اشاره به قیام مهدی و تأسیس حکومت جهانی اسلامی و نابودی همۀ کافران دارد.» همین تعبیر را سیوطی، عالم بزرگ اهل‌‌سنت، نیز آورده است. ب) «وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ (زخرف: 61)؛ و [نزول] عیسی علم و نشانۀ ساعت قیامت است [و مبشر حضرت محمد خواهد بود]؛ زنهار در آن ساعت شک و ریب روا مدارید و [امر] مرا پیروی کنید که راه راست همین است.» بر اساس نظر بسیاری از مفسران اهل‌‌سنت همچون زمخشری و ابن‌‌کثیر، منظور از صراط مستقیم در این آیۀ شریفه، پیروی از حضرت مهدی عج است. 🔸🔸منابع . محمدبن‌‌جریر طبری، جامع البیان، دار المعرفه، بیروت، 1412ق، ج 1، ص 699. . محمدابن‌‌ابی‌‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، عربستان سعودی، کتابخانۀ نزار مصطفی، ۱۴۱۹ق، ج 1، ص 211. . جلال‌الدین عبدالرحمن‌بن‌ابی‌بکر سیوطی، الدر المنثور، قم، مکتبة آیت‌الله المرعشی النجفی، 1404ق، ج 1، ص 108. . محمود زمخشری، الکشاف، تهران، ققنوس، 1389، ج 4، ص 26؛ اسماعیل‌‌بن‌‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه، منشورات محمد علی بیضون، 1419ق، ج 4، ص 142. ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
💠 💢چرا امروزه پیامبری نمی آید؟ ✍️ 🔺🤔🤔 شبهه: در زمان‌های گذشته با وجود آنکه عقل بشر ناقص بود، خداوند پیامبران را می‌فرستاد؛ چرا امروزه با وجود اینکه علم بشر بیشتر شده است و مردم پذیرش بیشتری دارند، پیامبری نمی‌آید؟ 🙂🙂 پاسخ: 1️⃣ اولاً، در این شبهه ادعا شده است که مردم عصر پیامبران عقل ناقصی داشتند؛ بنابراین نیاز کمتری به پیامبر داشتند. این سخن باطل است؛ زیرا مردم آن زمان عقل ناقصی نداشتند؛ بلکه تنها اطلاعات کمتری نسبت به زمان ما داشتند؛ ولی درک و فهم آنان ناقص نبود، بسیاری از دانشمندان، حکیمان، فیلسوفان، طبیبان، شاعران، هنرمندان و صنعتگران بزرگ از مردم همان عصرِ پیامبران بوده‌اند، برخی از آثار علمی و صنعتی و هنری آنان هنوز برای مردم عصر ما حیرت‌‌انگیز است؛ بنابراین این ادعا که مردم عصر گذشته درک ناقصی داشتند، به‌‌سادگی پذیرفتنی نیست. با فرض درستی چنین ادعایی، باز هم نمی‌توان گفت مردم آن زمان نیاز کمتری به پیامبران داشتند؛ بلکه به‌‌عکس، به همین دلیل، احتمال گمراهی بیشتری در آنان وجود داشت؛ بنابراین ارسال رسل برای آنان نسبت به زمان حاضر ضروری‌‌تر بود؛ 2️⃣ ثانیاً، اینکه ارسال رسل و آمدن پیامبر جدید قطع شد، ارتباطی به توانایی و ناتوایی ادراک عقلی مردم ندارد؛ زیرا علت تعدد و پی‌در‌پی آمدن پیامبران به چند دلیل بوده است: 1. تبلیغ رسالت الهی به وسیلۀ یک پیامبر در همۀ عالم امکان‌پذیر نبود. 2. پیدایش پدیده‌های اجتماعی جدید، نیازمند قوانین جدید یا تغییر قوانین پیشین بود. 3. گذشتگان امکانات کافی برای حفظ آموزه‌‌های پیامبران از تحریف نداشتند. ▪️ با توجه به این سه دلیل، اگر جامعه در اوضاعی باشد که تبلیغ رسالت الهی در همۀ عالم به وسیلۀ یک پیامبر و یاران و جانشینان او میسر باشد و احکام و قوانین یک شریعت، پاسخگوی نیازهای حال و آیندۀ جامعه باشد و نیز برای مسائل نوظهور پیش‌بینی‌های لازم شده باشد، همچنین تضمینی برای مصونیت از تحریف وجود داشته باشد، دیگر دلیلی برای مبعوث شدن پیامبری دیگر وجود نخواهد داشت. ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center
💠 💢چرا به رهبران انقلاب امام میگوییم؟ ✍️ 🔸پاسخ: امام دو معنا دارد: معنای عام و خاص. معنای عام در فرهنگ قرآن و روایات به هر رهبری گفته می‌شود، حتی رهبران گمراهی مثل یوم ندعو کل اناس بامامهم. و در فضای رهبران صالح نیز همین‌طور است، مانند امام جماعت یا اینکه اهل سنت به بسیاری از شخصیت‌های خود امام می‌گویند، مثل امام ابوحنیفه، شافعی، مالکی و فخر رازی. نمونه‌ای از اطلاق امام به رهبران صالح در قرآن‌کریم، اطلاق امام بر حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) است. خداوند متعال پس از موفقیت حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) در امتحانات متعدد الهی می‌فرماید: وَ إِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیتِی قَالَ لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ (بقره: 124). (به‌خاطر آورید) هنگامی‌که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او به‌خوبی از عهدۀ این آزمایش‌ها برآمد. خداوند به او فرمود، من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم! ابراهیم عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!) خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد! (و تنها آن‌دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایستۀ این مقام‌اند). اما امام خاص به‌معنای امام معصوم، جانشینان و اوصیای پیامبر ص است. ما به‌معنای عام و مثبت آن به رهبران انقلاب اسلامی امام می‌گوییم. ⛱با حقیق همراه باشید 🔻 @haqiq_center