eitaa logo
🌷هر روز با شهداء🌷
1.4هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
25 فایل
امام خامنه‌ای حفظه الله : گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. ۱۳۷۶/۰۲/۱۷ اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك #شما_به_دعوت_شهداء_اینجایید_خوش_آمدید آدرس مدیر کانال برای انتقادات وپیشنهادات @s_m_najaf کپی با ذکر صلوات آزاد ♧
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره ازعلی بادامی : می گفتی : « ذکر ظاهری ارزشی ندارد . ذکر باید عملی باشد . خدا را به خاطر نعمت هایی که به ما داده عملا" شکر کنید . » یک شب ، بعد از مراسم احیا تا صبح مردم را از امام زاده یحیی تا خانه هایشان رساندی . آن قدر این مسیر را رفتی و آمدی تا خیالت راحت شد که دیگر هیچ کس باقی نمانده است . می گفتی : « این شکر است . خدا به من ماشین داده ؛ این طوری شکرش را به جا می آورم . » خاطره ازمحمد حمید زاده داخل سنگر بودیم . سپیدۀ صبح می زد . سرش را بالا آورد . کلاه خودش از سنگر بیرون زد. شروع کرد به تیراندازی. حدود سی متر با عراقی ها فاصله داشتیم . نگاهم کرد و گفت : « خوب تیراندازی میکنم ؟» گفتم : « مواظب باش ! جایت را عوض کن . عراقی ها می خواهند پاتک بزنند. » صدای تقه ای داخل سنگر پیچید. مثل صدای برخورد یک تکه سنگ با کلاه خود . سرش خم شد روی سینه اش.نیم خیز شدم طرفش . سرش را بالا گرفتم ؛ صورتش سرخ شده بود . گلولۀ تک تیرانداز دشمن به سجده گاهش خورده بود . وسط پیشانی اش مثل خورشید می درخشید . ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
_._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
✨بســــــم الّله‌ ‌ الرّحمن الرّحــــــیم✨ ❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز می‌کنیـم 🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَ‌مُوسَـی‌اَلرِضَـا اَلمُرتَضـی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ 🌴اللّـــهُـم‌َّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪ‌َ_اَلْفَــــــــــرَجْ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
1_1082963901.mp3
1.25M
☘زیارتـنامـه ی شـهـــــــداء☘ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
🌼بسم‌الله الرحمن الرحیم 🌼 ✋🌷به رسم نوکری وادب هر روزیک سلام به حضرت جانان امام زمان ارواحنا له الفداء✋❣ 🌸السلام علیک یا معدَنَ العُلومِ النَّبَویَّة 🌸السلام عليك يابنَ العِترةِ الطاهـرةِ 🌼منتظرنگاه تو ... 💫کی دل خسته‌ام شود 🌼معتکف پناه تو... 🌼زمـزمه‌‌ی لبان من 💫این طلب است از خدا... 🌼کاش شـوم من عاقبت 💫یک نفر از سپاه تو...😭😭😭 ❤️❤️اللهم عجل لولیک الفرج❤️❤️ ✋❣سلام بر همه عاشقان ولایت ! ‌خوشا‌بـہ‌حاݪ‌اوݩ‌دݪـے‌ڪہ‌درڪ‌ڪرد بزرگترین‌گمشده‌ے‌زندگیش ،‌امام‌زمانشـہ!✨ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
چه زيباست به ياد آوردنِ شما ‏ميان اين همه شلوغى ‏و خستگى‌هايم... پدر شهیدمان... 🌷🕊 عاقبتمون‌شهدایی... ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"محبت الهی" در کلام مرحوم آیت‌الله العظمی ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌وقتی گره های بزرگ به کارتون افتاد از خانم «فاطمه زهرا سلام الله علیها» کمک بخواید ، گره های کوچیک رو هم از «شهدا» بخواید ،براتون باز کنند .. ...🌷🕊 ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔ایام هست این صحبت‌های آقای در مورد توسل به سلام الله علیها را حتماً ببینید اولین فاطمیه است که در بین ما نیستی...💔😭 ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢گوشه ای از روایت مادر طلبه شهید مدافع حرم ...🌷🕊 من میدونستم محمد شهید میشه محمد می‌گفت: من نیومدم که برگردم، من اومدم بمونم و شب آخر غسل شهادت می‌کنه محمد می‌گفت: شهادت جان کندن نیست، دل کندن است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ مادرست دیگر... 😭💔 ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
_._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
✨بســــــم الّله‌ ‌ الرّحمن الرّحــــــیم✨ ❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز می‌کنیـم 🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَ‌مُوسَـی‌اَلرِضَـا اَلمُرتَضـی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ 🌴اللّـــهُـم‌َّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪ‌َ_اَلْفَــــــــــرَجْ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷"باسم ربّ الشّهداء و الصّدیقین"🌷 ســـلام بـر آنـان کـه اول از ســیم خاردار نـفـــس گــذشـتـنـد و بَـعْد از سیم خار دار دشــمـن... ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق.. به نیابت از همه شهداء اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ...☘ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 🌸 رسم ادب هرروزیک سلام به امام زمان ✋🌼السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا اَلْإِمَامُ اَلْوَحیدُ و القَائِمُ الرَّشیدُ…    صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص۶۱۰ . .    ✋🌼سلام بر تو ای یگانه روزگار و ای تنهاترینِ عالم؛ سلام بر تو و بر روزی که برای هدایت و محبّت قیام خواهی کرد! .  🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌟 😭😭حالا که همه درها به رویمان بسته شده، برای فرج به همان نامی متوسل می شویم که هر معادله ای را بهم می زند: حسین علیه السلام… . » ❤️یا قدیم الاحسان بحقّ الحسین عجّل لولیک الفرج… ☀️ امام صادق علیه السلام فرمودند: هیچ عملی در روز جمعه برتر و با فضیلت‌تر از صلوات بر محمّد و آل محمّد نمی‌باشد. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
❤️ ۱۶ آذر ۱۳۴۵در زنجان است. وی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زنجان، دوره کارشناسی را در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی امیرکبیر ( از سال 1363 تا سال 1368 )، دوره کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی هسته‌ای در دانشگاه صنعتی شریف ( از سال 1369 تا سال 1371) و دوره دکترا را در رشته مهندسی هسته‌ای در دانشگاه امیرکبیر (از سال 1372 تا 1377 ) گذارند. بدین تربیت، این شهید عزیز تمام تحصیلات خود را در کشور جمهوری اسلامی ایران گذرانده است.شهید شهریاری پس از فراغت از تحصیل در دانشگاه امیرکبیر به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه مشغول به کار شد. شروع به کارش به عنوان عضو هیات علمی در دانشگاه شهید بهشتی در دانشکده مهندسی هسته‌ای و در گروه آمورشی کاربرد پرتوها بحا مرتبه استادیاری پیمانی بود.شهید شهریاری از سال 83 تا زمان شهادت نماینده دانشگاه شهیدبهشتی در امور اجرایی همکاری با سازمان انرژی هسته‌ای بود.زمان شهادت شهید مجید شهریاری دانشمند فرزانه و استاد فیزیک هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی ایران سرانجام در تهران در 8 آذر 1389 توسط رژیم صهیونیستی و باهمکاری اطلاعاتی منافقین در یک عملیات تروریستی به درجه رفیع شهادت نائل شد. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
از آن زمان که خاطرم نماز شب پدرم ترک نمی‌شد. هر شب قرآن می‌خواند و خیلی به مستحبات داشت. مادر بزرگم می‌گفت: پدر از پنج سال نمازش را کامل می‌خواند و روزه می‌گرفت. از دوران کودکی تزکیه نفس را شروع کرده بود و تا همین اواخر حفظش کرد. پدرم شعرهای حافظ را خیلی دوست داشت. فرزند شهید شهریاری صحنه‌های خاصی از پدرش در ذهن دارد: ما در خانه پدر را زیاد نمی‌دیدیم و بیشتر سر کار بودند. پدرم همیشه لبخند روی صورتش بود. گاهی با هم شوخی می‌کردیم، ولی سر کار همه چیز را جدی می‌گرفت. در کلاس، معلمی دقیق بود؛ ولی خارج از کار از جدی بودن فاصله می‌گرفت. پدر در تعیین رشته ام کمکم کرد محسن شهریاری در مورد همراهی علمی پدر با خود می‌گوید: پدرم رتبه 2 کنکور و لیسانس مهندسی الکترونیک دانشگاه امیرکبیر بود. به یک رشته اش برقی بود. مادرم نیز در رشته فیزیک تحصیل می‌کرد که بعد از مقطع کارشناسی ارشد وارد رشته فیزیک شد. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
همسر شهید شهریاری در گفت‌وگویی با خبرنگار واحد مرکزی خبر ماجرای آن حادثه تلخ و فراموش نشدنی را اینگونه توصیف می‌کند: روز قبل از حادثه دکتر از دانشگاه به من زنگ زد و گفت در دانشگاه جلسه‌ای هست که من هم باید بروم، چون من یک طرح در دست اجرا داشتم که مدتی بود به مشکل خورده بودم و دکتر گفت مشکل طرح من در آن جلسه حل می‌شود. فردای آن روز من خیلی خوشحال بودم. صبح روز بعد با دکتر از منزل بیرون رفتیم. به علت آلودگی هوا و زوج و فرد شدن خودروها،‌ دکتر نمی توانست خودرو بیاورد به همین دلیل با خودروی من رفتیم و به پسرم محسن هم گفتیم با ما بیاید اما گفت کلاس دانشگاه او ساعت 10 صبح است و نیامد و این لطف خدا بود که نیاید تا شاهد این حادثه تلخ نباشد. شهیدشهریاری و راننده جلو نشستند و من هم عقب، دکتر مطابق معمول که بیشترین استفاده را از وقتش می کرد در ماشین شروع به گوش کردن تفسیر قرآن آیت اله جوادی آملی کرد، حدود پانصد، ششصد متر در بزرگراه ارتش رفته بودیم که یک موتوری نزدیک ماشین شد در همین حین راننده فریاد زد دکتر برو بیرون. شهیدشهریاری پس از فریاد راننده گفت چی شده؟‌ من چون کمربند نداشتم بلافاصله از ماشین پیاده شدم راننده هم سریع پیاده شد من رفتم در سمت دکتر را باز کنم تا دکتر سریع پیاده شود که در همین حین بمب جلوی صورت من منفجر شد. بیهوش نشدم، حرارت اولیه انفجار را در صورتم احساس می‌کردم. خواستم بروم به مجید کمک کنم اما نمی‌توانستم حرکت کنم و فقط می‌گفتم مجید من. راننده آمد بالای سر من به او گفتم برو مجید را کمک کن اما راننده که آمد بالای سر مجید، دیدم توی سر خود می زند. یک نگاه به من می‌کرد و یک نگاه به مجید. دیدم کسی نبود کمک کند خودم را کشان کشان رساندم به درب خودرو دیدم مجید بی سر و صدا سرش به سمت راننده بی حرکت افتاده، فهمیدم که مجید شهید شده در این دقایق من فقط داد می زدم و ناله می کردم مجید من. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
از آن زمان که خاطرم نماز شب پدرم ترک نمی‌شد. هر شب قرآن می‌خواند و خیلی به مستحبات داشت. مادر بزرگم می‌گفت: پدر از پنج سال نمازش را کامل می‌خواند و روزه می‌گرفت. از دوران کودکی تزکیه نفس را شروع کرده بود و تا همین اواخر حفظش کرد. پدرم شعرهای حافظ را خیلی دوست داشت. فرزند شهید شهریاری صحنه‌های خاصی از پدرش در ذهن دارد: ما در خانه پدر را زیاد نمی‌دیدیم و بیشتر سر کار بودند. پدرم همیشه لبخند روی صورتش بود. گاهی با هم شوخی می‌کردیم، ولی سر کار همه چیز را جدی می‌گرفت. در کلاس، معلمی دقیق بود؛ ولی خارج از کار از جدی بودن فاصله می‌گرفت. پدر در تعیین رشته ام کمکم کرد محسن شهریاری در مورد همراهی علمی پدر با خود می‌گوید: پدرم رتبه 2 کنکور و لیسانس مهندسی الکترونیک دانشگاه امیرکبیر بود. به یک رشته اش برقی بود. مادرم نیز در رشته فیزیک تحصیل می‌کرد که بعد از مقطع کارشناسی ارشد وارد رشته فیزیک شد. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خار و گل میخک از شهید یحیی السنوار 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑 هر کدام نامه را در دهان میگذاشتند و با احتیاط زیاد آن را رد و بدل می.کردند اگر یکی از آنها متوجه حرکت نگهبان زندان در راهرو میشد و گلویش را صاف میکرد یا پاهایش را روی زمین میکوبید تا پنهان کردن نامه تمام شود، و منتظر وعده غذایی بعدی می ماندن در حالی که یکی از توزیع کننده گان غذا نامه را به آنها داده و آنها شروع به پخش و خواندن آن می کردند و بنابراین در عرض دو هفته همه زندانیان آماده شدند و آماده اجرای اعتصاب بودند. روز یکشنبه صبح بعد از شمارش و رسیدن غذا، زندانبانان زندانیان معمولی را برای تقسیم غذا بیرون آوردند آنها غذا را گرفتند و دم در اتاق اول گذاشته و گفتند: بخورید. بچه ها جواب دادند نمی خواهیم ما اعتصاب می کنیم زندانبانان تعجب کردند و به همراه خود حرف میزدند تا به مسئولان اطلاع دهند و به مردان جوان دستور دادند که به اتاق بعدی بروند آنجا هم همان عملکرد اولی تکرار شد گفتند:بخورید، م آنها جواب دادند: ما اعتصاب می کنیم، سوم و چهارم و به همین ترتیب برای بقیه اتاق ها و به همین ترتیب برای بقیه بخش ها نگهبانان زندان دیوانه شدند و رئیس زندان و افسرانش با نیروی زیادی از نگهبانان زندان که چوب و سپر و گاز حمل می کردند دوان دوان به سمت بخشها آمدند و رئیس به زندانبان فریاد زد در را باز کن او در را باز کرد. در اتاق اول مدير فریاد زد غذا را بیاورید زندانی غذا را آورد و مدیر شروع به پرسیدن یکی یکی از زندانیان کرد: "آیا غذا می خواهید؟ پاسخ داد نه از دومی پرسید و پاسخ داد نه نفر سوم و چهارم در اکثر ادارات چندین اتاق را گشتند، بدون اینکه کسی آماده برای خوردن یا دریافت غذا پیدا کنند فقط آب و کمی نمک نوشیدند. ناهار آمد و پذیرفته نشد و شام دریافت نشد روز دوم و سوم گذشت یک هفته و دو هفته گذشت و اسرا شروع به ضعیف شدن کردند و بدنشان رو به زوال رفت و چشمانشان در حدقه فرو رفت هر روز و یا هر چند روز یکبار مدیر یا یکی از افسران او می آمدند تا کسانی را که شکسته یا فرو ریخته بودند و در حال آماده شدن برای خوردن غذایشان بودند بیابند که فایده ای نداشت و مشخص شد که زندانیان مصمم به مقابله و ادامه دادن هستند و شکی نیست که موضوع به مقامات بالاتر ارجاع شده بود مدیر آمد تا از این یا آن زندانی در مورد خواسته هایش بپرسد و برای همه یک جواب پیدا کردند، اجازه نیست در این مورد صحبت کنم. از کمیته سه نفره بپرسید محمود الصالح حسن ثابت عبدالعزيز شاهو مدیر فریاد زد هیئت ،نیست ما کمیته نداریم ما کمیته ها را به رسمیت نمی شناسیم و نه شما را شما خرابکار و جنایتکار هستید.... هفته سوم گذشت و مشخص شد که همه چیز واکنشی نشان داده می شود و مشخص شد که خطر واقعی جان زندانیان را تهدید می کند و درست نیست این مردم از گرسنگی بمیرند درست نیست که تصویر فلسطینی ها با این قهرمانی و غرور برجسته شود. مذاکرات با کمیته شروع شد آنها را به دفتر ریاست زندان احضار کردند بشقاب های خوشمزه غذا روی میز گذاشته شد و کارکنان اداره زندان به ریاست مدیر .نشستند سه زندانی روبروی آنها .نشستند یکی از آنها به سختی می توانست روی چوکی خود بایستد اما تلاش کرد و سعی کرد آخرین اتمها را در بدن اش را جمع کند مدیر به آنها وعده غذایی داد و آنها با ادب و مهربانی عذرخواهی کردند که مانند برادرانشان اعتصاب کرده اند و در صورت برآورده شدن مطالبات آخرین نفری هستند که غذا می خورند. مدیر پرسید: چه خواسته هایی دارید؟ گفتند توقف سیاست ضرب و شتم و حملات فیزیکی اجازه دادن به مردم برای نشستن در اتاقها به دلخواه خودشان اجازه خواب در طول روز آزادی ،نشستن، راه رفتن یا تجمع، 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
خار و گل میخک از شهید یحیی السنوار 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑 تشک هایی برای خوابیدن بهبود غذا و افزایش مقدار آن در اختیار ما قرار گیرد. دوبرابر کردن وسایل نظافتی افزایش زمان دستشویی و دو بار در هفته ساختن آن اجازه دادن ،کتابچه خودکار و کتاب و مطالبات دیگر آنها مطالبات را ثبت کردند و قول دادند که در فرصتی دیگر به آنها پاسخ دهند زندان بانان که به نظر می رسید روز به روز در چهره های خود از آنچه از عزم و اراده این مردان و رویارویی آنها با مرگ می دیدند، و اطاعت نمودن از اجرای اعتصاب شگفت زده می شدند دو روز بعد مجدداً كميته احضار شد و مدیر شروع به اعلام موضع در مورد آن مطالبات کرد که با برخی از آنها موافقت و برخی دیگر رد شد و اعضای کمیته برخاستند و اعلام کردند که قصد خروج دارند و گفتند: کافی نیست. و اعتصاب ادامه دارد آنها سعی کردند آنها را متقاعد کنند که در جای خود بنشینند که در مورد مطالبات دیگر گفت و گو شود، اما آنها نپذیرفتند و پاسخ این بود ما پاسخ میخواهیم مطالبات ما را کامل کنید روز بعد کمیته احضار شد و پاسخ هایی را ارائه کرد که با اکثر این درخواستها همخوانی داشت کمیته موافقت اولیه خود را برای توقف اعتصاب اعلام کرد، اما از مدیر خواستند تا برای دیدن نتایج زندانیان و شنیدن آنها در اطاقها پرسه بزنند نظر درخواست رد شد بنابراین کمیته ادامه اعتصاب را اعلام کرد و رفتند و ساعاتی بعد مجددا احضار و اطلاع رسانی شدند و با رضایت وی برای بازدید از ادارات به همراهی یکی از افسران شروع به بازدید از اطاقها .کردند یکی یکی وارد اتاقها میشدند، به زندانیان سلام می کردند، آنچه را که اتفاق افتاده بود باخبری میکردند و موافقت آنها را برای پایان دادن به اعتصاب می گرفتند تا اینکه گشت و گذار خود را در کل زندان انجام دادند سپس مأموران مطمئن شدند که اعتصاب پایان یافته است و زندانیان آماده پذیرش غذا می شوند اما این باید فقط در سه روز اول به مایعات محدود شود و سپس در دریافت غذای جامد و توسعه یافت چون مانند معده و رودهشان هفته ها کار نکرده بودند آماده .نبودند غذای معمولی به توصیه یکی از پزشکان بازداشتی باید به تدریج شروع شود. پس از صرف غذای اول زندانیان در هر اتاق در جلسه گروهی به صورت دایره ای در اتاق می نشستند. در اطاق شماره 7 بخش ( ب ) محمود) در جلسه) در مورد پیروزی حاصل شده صحبت میکرد و اینکه عزم و اراده مردان برای مردن به دست آمد آنگاه هیچ چیز نتوانست در مقابل آنها بایستد و متحد بودن سبب پیروزی آنها بود و شروع به صحبت از انقلاب فلسطین کرد که از عزم و آمادگی مردان به تنهایی آغاز شد یکی از شعارهای جنبش فتح این بود که هیچکس نمی تواند زمین را آزاد کند مگر مردانش همانطور که اجداد ما می گفتند: کسی نمی تواند زمین را شخم ،بزند مگر گوساله هایش زندانیان به میدان فورا بدون زندانبانان حاضر با چماق هایشان می رفتند هر کدام هر کاری می خواست انجام میداد راه میرفت یا می نشست دو سه چهار بدون دخالت کسی و یا یکی از زندانبانهای که قبلا بالای سرشان می ایستاد زندانبانها از سقف مجاور بدون دخالت اوضاع را زیر نظر داشتند... در دوره بعد موضوع جلسات فرهنگی عبادی و مطالعاتی در زندان به امری عادی تبدیل شد زیرا در آن اتاق ها جلساتی را می بینیم که در آن از هر مورد بحث و صحبت صورت می گرفت مثلا در یک اتاق تاریخ فلسطین و در اتاق دوم جلسه سیاسی درباره آخرین تحولات و در اتاق سومی جلسه درباره اصول شعارها و اهداف جنبش فتح و در جلسه چهارم جلسه تفکر سوسیالیستی و مارکسیستی برگزار میشد ،بنابراین زندان شروع به تبدیل شدن به مدرسهای پیشرفته کرد که در آن تحصیل کردهها به دیگران آموزش میدادند و افراد بی تجربه در بحث و تفکر سیاسی آموزش میدیدند. یک تفکر سیاسی و ایدئولوژیک روشن برای زندانیان با توجه به گرایشهای سیاسیشان شروع به متبلور شدن کرد واضح بود که نیروهای آزادیبخش خلق با گرایشات لنینیستی خود متحد میشدند و فتح با رویکرد ناسیونالیستی خود متحد میشود. و خلاصه جبهه مردمی با پیشنهاد چپ مارکسیستی خود گرد هم می آمدند. 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._