eitaa logo
🌷هر روز با شهداء🌷
1.4هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
25 فایل
امام خامنه‌ای حفظه الله : گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. ۱۳۷۶/۰۲/۱۷ اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك #شما_به_دعوت_شهداء_اینجایید_خوش_آمدید آدرس مدیر کانال برای انتقادات وپیشنهادات @s_m_najaf کپی با ذکر صلوات آزاد ♧
مشاهده در ایتا
دانلود
خار و گل میخک از شهید یحیی السنوار 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑 پدربزرگم از این تعجب کرد پس چگونه میتوانی نیم لیر از او کم کنی و چند لیره از او کم کردی؟ مادرم به تفحص حسن ادامه داد، کجا افتاد؟ سپس حسن شروع کرد به لکنت زبان به آنها به گونه ای که دروغ او را تایید کنند مادرم سر محمود فریاد زد و حسن او را به سمت تیر کشید و طناب را تکان داد و گفت : از کیف پدربزرگم از زمانی که آنرا به میله آویزان کرد آن را درآوردم و او در خواب بود. مادرم فریاد زد: "گرفتم" و به این میگویی "گرفتن بگو از کیف پدربزرگم دزدی کردم و رو به پدربزرگم کرد و گفت: ابابراهیم چه فکر میکنی؟ با آن چه کنیم؟ پدربزرگم بعد از اینکه کیسه پولش را بیرون آورد و بررسی کرد که چه چیزی در آن بود، دستش را به کف دست دیگرش زد، فقط نیم پوند در آن پیدا کرد و گفت: حسن نصف دیگر را برداشته یعنی نیمی از هزینه های خانواده را برداشته پدربزرگم که صدای ضعیفی داشت :گفت ببندش به میله ببندش مادرم طوری به پدر بزرگ نگاه کرد که انگار از او میپرسید که آیا او در این مورد جدی است؟ با اشاره سرش را تکان داد. در جواب مثبت چشمانش را به سمت ما چرخاند، انگار به او می گفت پسرا ببینند او را مجازات می کنند. در غیر این صورت این موضوع چه تاثیری بر ما خواهد داشت؟ مادرم حسن را به میله بست و تادیب اش کرد و گریه کنان برایش گفت وای بر تو ای فرزند شهید پدرت شهید است حسن معنی شهید را می دانی؟ پدرت شهید است و تو نصف کیف پدربزرگت را می دزدی نیمی از خرج خانواده را خجالت بکش حسن بعد سر همه ما فریاد زد همه بیایند داخل اتاق و همه بدون معطلی بلند شدیم در آن شب نه تنها در خانه توسط نیروهای اشغالگر، بلکه در اتاق توسط مادرم منع رفت و آمد به ما تحمیل شد. که در تمام شب به جز در موارد بسیار ضروری از خروج ما از اتاق جلوگیری نمود و ما را زود به رختخواب روان کرد.. 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._