eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
 اوّل زنِ اسيرِ بني هاشمي شدم یازدهم محرم ، حركت كاروان اسيران از كربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞یاامام رضا مددی اقا💞 شاید عیار دل به خلوص قدیم نیست عقلم برای درک مقامت فهیم نیست ریزه خور مرام تو هستیم گرچه دل لایق برای نوکری این حریم نیست راهم بده که توبه کنان باز آمدم نزد کریم، هیچ خطایی عظیم نیست 💝 💝
4_6037275476030916296.mp3
10.52M
داستان هنده،همسر یزید بن معاویه بسیار زجر اور. با حالتی مناسب گوش کنید ایام اسارت ال الله است.😔
⚫️ ! ♨️مردى كه دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز كور بود، فریاد مى زد: خدایا مرا از آتش🔥 نجات بده! ✳️به او گفتند:از براى تو که مجازاتى باقى نمانده، باز مى گویى خدایا مرا از آتش نجات بده؟! 🔴گفت: من در كربلا با افرادى بودم، كه امام حسین (علیه السلام) را كشتند، وقتى امام شهید شد، مردم لباسهاى او را به تاراج بردند. 💠شلوار و بند شلوار گران قیمتى در تن آن حضرت دیدم، دنیاپرستى مرا به آن داشت تا آن بند قیمتى را از شلوار درآورم. 🔘به طرف پیكر حسین (علیه السلام) نزدیك شدم. 💥همین كه خواستم آن بند را باز كنم، ناگاه دیدم آن حضرت دست راستش را بلند كرد و روى آن بند نهاد! من نتوانستم دست آن مظلوم را كنار بزنم، لذا دستش را قطع كردم! ♨️ همین كه خواستم آن بند را بیرون آورم، دیدم حضرت دست چپ خود را بلند كرد و روى آن بند نهاد! 🔥 هر چه كردم نتوانستم دستش را از روى بند بردارم، بدین جهت دست چپش را نیز بریدم! ⛔️باز تصمیم گرفتم آن بند را بیرون آورم، صداى وحشتناك زلزله اى را شنیدم! 🔷 ترسیدم و كنار رفتم و شب در همان جا كنار بدن هاى پاره پاره شهدا خوابیدم. ♻️ناگاه،در عالم خواب، دیدم كه گویا محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) همراه على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) آمد، حسین علیه السلام را بوسید و سپس فرمود: پسرم تو را كشتند، خدا كسانى را كه با تو چنین كردند بكشد! 🌸شنیدم امام حسین (علیه السلام) در پاسخ فرمود: شمر مرا كشت و این شخص كه در اینجا خوابیده، دست هایم را قطع كرد. 🌷فاطمه (سلام الله علیها) به من روى كرد و فرمود: خداوند دست ها و پاهایت را قطع و چشم هایت را كور نماید و تو را داخل آتش🔥 نماید! ⚡️از خواب بیدار شدم. دریافتم كه كور شده ام و دست ها و پاهایم قطع شده. ✳️ سه دعاى فاطمه (سلام الله علیها) به استجابت رسیده و هنوز چهارمى آن یعنى ورود در آتش باقى مانده، این است كه مى گویم: خدایا! مرا از آتش نجات بده... 🔥لعنت الله علی قوم الظالمین... 💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠 📙بحارالانوار، ج 1 ص 723 ح 5 3
🌸🍃💫🌸🍃💫🌸🍃💫🌸🍃💫 امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام فرمودند: به واسطه من خداوند توبه حضرت آدم علیه السلام را پذیرفت. 📚الفضائل (لابن شاذان القمی)، ص ٨١ *پی‌نوشت* حضرت آدم علی نبيّنا و آله و عليه السلام از خداوند طلب کرد: بارالها از تو می خواهم به حق حضرت محمد و علی و فاطمه و حسن و حسين صلوات الله علیهم مرا بیامرزی. خداوند نيز او را آمرزيد و اين همان است که خداوند در قرآن فرموده: آدم از پروردگارش کلماتی دریافت کرد، پس او را آمرزيد. زمانی که آدم به زمين هبوط کرد، انگشتری ساخت و بر نگين آن نقش کرد: محمد رسول الله و علی اميرالمؤمنين است. 📚بحارالأنوار، ج ١١، ص ١٨٧، باب ٣ ✨یا علی✨ @haram110
🌸❣💫🌸❣💫🌸❣💫🌸❣💫 مناظره عليه السلام با در مورد حضرت علیه السلام امام رضا عليه السلام به ابن رامين (فقيه) فرمودند: ابن رامين، آن وقت كه پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم از مدينه خارج شد، كسی را جای خود نگذاشت؟ ابن رامين: چرا، را جای خود گذاشت. امام رضا عليه السلام: پس چرا به اهل مدينه نفرمود خودتان کسی را انتخاب كنيد، چون انتخاب شما خطا نمی شود؟ ابن رامين: حضرت پيامبر چون نگران بود اختلاف و درگیری در ميان مردم بيفتد. امام رضا علیه السلام: خوب چه عیبی داشت، اگر هم اختلافی رخ می داد، هنگامی كه از مسافرت به مدينه بر می گشت آن را اصلاح می نمود. ابن رامين: البته عمل آن حضرت كه خود جانشين تعيين فرمود، با محكم کاری مناسب تر و منطقی تر بود. امام رضا علیه السلام: بنابراين برای پس از مرگ خود نيز حتما کسی را جای خود قرار داده است؟ ابن رامين: نه!😳 امام رضا علیه السلام: آيا مرگ پيامبر صلی الله عليه و آله از مسافرتش مهم تر نبود؟ كوتاه است و طولانی و ابدی. پس چگونه شد كه هنگام مرگ از اختلاف امت خاطر جمع بود (جانشين تعيين نكرد) اما در مسافرت چند روزه دنيا خاطر جمع نبود (جانشين تعيين كرد) با اين كه خود آن حضرت زنده بود و می توانست اختلافات را اصلاح نمايد. ابن رامين در مقابل سخنان منطقی امام عليه السلام نتوانست حرفی بگويد و ساكت شد. 📚بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۵۶ ✨یا علی✨ @haram110
1_124581719763329352.mp3
1.84M
🎵فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام👈از کتب اهل سنت 🔴 هرکس یک فضیلت از فضائل مولا رو بگه تمام گناهانش پاک میشه! . 👆بسیار شنیدنی👆 🎤استاد 👈 🌸بسیار جالب و شنیدنی 🌸
❗️ ↯↯ آهـای بچـه شیعـه‌ها 🚩 آهـای عـزادارای امـام حسیـن علیه‌السلام آهـای مـردان و زنـانـی ڪه دلتـون رو بہ عشـق امـام حسیـن علیه‌السلام پـرواز دادیـد ▪️بعـد از ایـن گریـه‌هـا ▪️بعـد از ایـن شـور گرفتـن‌هـا ▪️بعـد از ایـن ضجـه زدن‌هـا ▪️قـدر ایـن نعمـت خـدا رو بدونیـد ▪️خـدا محبت امام حسیـن علیه‌السلام رو به هر کسی نمی‌دهـد اشک برای امـام حسیـن علیه‌السلام نصیـب هر کسـی نمی‌شـود... نکنـه دوبـاره بہ گنـاه بیفتیـم❗️ نکنـه از دعـا کردن غافـل بشیـم یه بچـه شیعـه یه بچـه هیئتـی دعـا کردن از دهنش نباید بیفته دعـای خاضعـانه دعـای یک بنـده دعـای کسی که خودشو در برابر خـدا هیـچ میـدونه پـروردگارتان را با تضـرع بخـوانید 《سـوره اعـراف، آیـه ۵۵》 ‌‌〰️❁🍃❁🌸❁🍃❁〰️
امام حسین علیه السلام: سوگند به خدا خون من از جوشش باز نمی ایستد تا خداوند مهدی را برانگیزد. 📚مناقب ابن شهرآشوب،ج۴،ص۸۵ 😭
🖤عاشورا...درس حمایت و تبعیت از ولایت
مرحوم علامه و عج مرحوم علامه سيد بحرالعلوم روز عاشورا با عده اي از طلاب از كربلا به استقبال دسته سينه زني طويرج مي روند ، ناگهان طلاب مي بينند مرحوم سيد بحرالعلوم با آن عظمت و مقام شامخ علمي عمامه و عبا و عصا و قبا را كنار انداخت و مثل ساير سينه زنها لخت شده و خود را ميان عزاداران و سينه زنان انداخت و به سر و سينه مي زند . طلابي كه با معظم له به استقبال آمده بودند هرچه مي كنند كه مانع از آن همه احساسات پاك و محبت بشوند ميسر نمي گردد . بالاخره عده اي از طلاب براي حفظ سيد بحر العلوم اطراف ايشان را مي گيرند كه مبادا زير دست و پا بيفتد و ناراحت شود تا آنكه بعد از اتمام برنامه سينه زني بعض از خواص از آن عالم بزرگ مي پرسند چگونه شد كه شما بي اختيار وارد دسته سينه زني شديد و آن گونه مشغول عزاداري گرديديد ؟ فرمود : وقتي به دسته سينه زني رسيدم ديدم حضرت بقيه الله عجل الله تعالي فرجه الشريف با سر و پاي برهنه ميان سينه زنها به سر و سينه مي زنند و گريه مي كنند من نتوانستم طاقت بياورم لذا از خود بي خود شدم و در خدمت حضرتش مشغول سينه زدن گرديدم . @haram110
@haram110 هر وقت سیلی خوردی بگو: یـازهـرا هر وقت دستت را بستند بگو: یـاعلـی هر وقت بی یاور شدی بگو: یـاحسـن هر وقت آب خوردی بگو: یـاحسیـن هر وقت شرمنده شدی بگو: یـاعبـاس ولـی اگـر ... تشنـه شـدی... آب نخـوردی... بی یـاور شـدی... دستـت را بستنـد... سیلـی خـوردی... شرمنـده شـدی... بگـو: 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری 🎥سخنرانی حاج آقا دانشمند 💠موضوع: خطرناکترین دشمنان امام حسین(ع) ‌‌@haram110
❤️🍃❤️ ❤️ پنج كليد در و ازدواج : ▪️ به جاي پنهان كردن، تعمير كنيد. از مشكلات، ناراحتي ها دلخوري ها فرار نكنيد. آنها روي هم تلمبار شده باعث ميشود منفجر شده يا نااميد شويد. ▪️همكاري كنيد. رابطه يك كار دو نفره است. يك نفر به تنهايي نميتواند رابطه را به موفقيت برساند. ▪️ نشان دهيد قابليت شنيدن گله و انتقاد را داريد. اگر گلايه همسرتان به شما بربخورد به مرور رابطه رو به سردي خواهد گذاشت. ▪️تمركز خود را بر قسمتهاي مثبت رابطه بگذاريد نه قسمتهاي منفي آن. ▪️برقراري درست رابطه را بياموزيد.
عزیزم! تو تنها یار و زندگی‌ام هستی و چه بخواهی، چه نخواهی تا ابد در من می‌مانی. دوستت دارم.
برخی پاسخ های که هستند و یا به عبارتی نمونه هایی از محسوب می شوند: ۱)خانم : خواستگاران زیادی داشتم ! آقا : پس من آدم خوشبختی هستم که تورو به چنگ آوردم! ۲)خانم : خسته شدم از بس تواین خونه کار کردم! آقا : فدای اون دستای ظریف و قشنگت که خسته شدن! ۳)خانم : دلم گرفت توی این خونه ! آقا : در اولین فرصت رودوشم سوارت می کنم تو آسمونا می گردونمت تا دل قشنگت واشه! ۴) خانم : توخیلی زبون بازی ! آقا : آخه زبون ترجمان دله! ۵)خانم : من از خانواده ات خوشم نمی یاد! آقا : من که به خانواده ات احترام می ذارم ! ۶) خانم : توخسیسی! آقا : منظورت اینه که حسابگرم ؟! ۷) خانم : من حوصله ندارم غذا درست کنم ! از رستوران بیار! آقا: یعنی من از غذاهای خوشمزه تو محروم بشم ؟! ۸ ) خانم : از قیافه ات خوشم نمیاد ! آقا : عوضش تو خیلی خوشگلی ! ۹) خانم : بچه هات منو خیلی خسته کردن ! آقا : بهت حق می دم ! تو خیلی صبوری ! ازت متشکرم ! انشاالله بزرگ می شن جبران می کنن! ۱۰)خانم : تو منو دوست نداری ! آقا : به اندازه دنیا دوستت دارم ! ۱۱) خانم : من بدبختم که با تو ازدواج کردم ! آقا: عوضش من خیلی خوشبختم که با تو ازدواج کردم! ۱۲)خانم : تو خیلی بدی! آقا : عوضش تو خیلی خوبی ! ۱۳) خانم : به روت خندیدم پرروشدی ! آقا : فدات بشم ! اخم نکن، زشت می شی ! ۱۴) خانم : باهات قهرم ! آقا : قهرت هم مثل مهرت قشنگه ! ۱۵) خانم : با من حرف نزن ! آقا : اون وقت دلم از غصه آب می شه ! ۱۶) خانم : مادرو خواهرت اصلاً منو دوست ندارند ! آقا : مهم اینه که من تو رودوست دارم ! ۱۷) خانم : من می رم خونه بابام ! آقا : دلت میاد منو تنها بذاری! ۱۸) خانم : من اصلاً تو رو نمی خوام ! آقا : من فقط تورو دارم! ۱۹)خانم : می خوام باهات حرف بزنم ! آقا : سراپا گوشم ! امیدوارم سنگ صبورت باشم ! ۲۰) خانم : بخت من سیاه بود که زن تو شدم ! آقا : عوضش بخت با من یار بود که تو روبه من بخشید! ۲۱) خانم : تو خیلی زشتی ! آقا : عوضش تو خیلی ناز و قشنگی ! ۲۲) خانم : بهت می گم زشتی ! آقا : زیبایی مرد درعقل اونه ! ۲۳) خانم : از ته دل منو دوست نداری ! آقا : هزاربار می گم : دوست دارم ، دوستت دارم ، دوستت دارم ، … ! ۲۴) خانم : تو غیر از من دیگران را هم دوست داری ! آقا : عشق من از ازل به نام تو ثبت شده ! باور نمی کنی دلمو بشکاف تا خودت ببینی ! ۲۵) خانم : تو فقط از پولت برای من هزینه می کنی ، نه از عشقت ! آقا : دل من اسیر توست ! این چه حرفیه می زنی ! ۲۶) خانم : من همینم ! عوض بشو نیستم ! آقا : تو کریستال منی ! همین طوری قشنگی ! لازم نیست عوض بشی ! ۲۷) خانم : تو دل منو شکستی ! آقا : خدا نکنه ! به خدا قصد بدی نداشتم ! من فدای دل شکسته تو ! ۲۸) خانم : تو به من ایمان نداری ! آقا : با همه وجود قبولت دارم ! ۲۹) خانم : تو به من شک داری ! آقا : تو پاک ترین گل وجودی ! اما هرزه چشمان کم نیستند ! ۳۰) خانم : تو منو درک نمی کنی ! آقا : امیدوارم به کمک خودت بتونم درکت کنم ! ۳۱) خانم : تو تکیه گاه خوبی برام نیستی ! آقا : به من اعتماد کن ! امیدوارم شایسته اعتمادت باشم ! ۳۲) خانم : تو خیلی سختگیری ! آقا : حق با توست ! مثل این که خیلی زیاده روی کرده ام ! ۳۳)خانم : من که برات زیبا نیستم ! اینو خودم می دونم ! آقا : تو گل خوشبوی منی ! امیدوارم هیچ وقت پژمرده نشی ! ۳۴) خانم : من مثل تو نمی شم ! من همینم که هستم ! آقا : من که راضیم ! از این بهتر نمی شه ! خودتو اذیت نکن ! ۳۵) خانم : با من بحث نکن ! حوصله ندارم ! آقا : منو ببخش ! مثل این که زیاد حرف زدم ! ۳۶)خانم : تو همش از من ایراد می گیری ! آقا : آخه این قدر خوبی که نمی خوام کوچک ترین عیبی داشته باشی ! ۳۷) خانم : سر به سرم نگذار! آقا : می خوامت ! دوستت دارم ! ۳۸ ) خانم : زبونت نیش داره ! آقا : گازش می گیرم تا دیگه هوس نکنه تو رو آزار بده ! ۳۹) خانم : مسخره ام می کنی ؟! آقا : غلط بکنم ! ۴۰) خانم: من طلاق می خوام! آقا : بسیار خوب ! اول با بزرگ ترها و یک مشاور مشورت می کنیم !
حرم
برخی پاسخ های #خلاقانه که #برطرف_کننده_تنش هستند و یا به عبارتی نمونه هایی از #طنازی_های_کلامی محسوب
۱)آقا : با تو کسی ازدواج نمی کرد ! فقط من بودم که با تو ازدواج کردم ! خانم : پس من باید خیلی از تو ممنون باشم ! ۲) آقا : دوستت ندارم ! خانم : عوضش من به تو افتخار می کنم ! ۳) آقا : خانم فلانی از تو بهتره ! خانم : اما تو از همه برای من بهتری ! ۴) آقا : من زیر دست تو نیستم ! خانم : همین طوره ! تو آقای منی ! اقتدار و غرورت برام زیباست ! ۵) آقا : این قیافست که من دارم ؟ ! خانم : زیبایی شخصیت و عقلت فوق العاده است ! ۶) آقا : خیلی اسراف می کنی ! خانم : از توجهت متشکرم ! ۷) آقا : برای من ناز نکن ! خانم : ناز نکنم چکار کنم ! ۸) آقا : ثروت باباتو به رخم نکش ! خانم : پول و ثروت چرک دسته ! ۹) آقا : تو متکبری! خانم :منو ببخش ! شاید زیادی ناز کردم ؟! ۱۰) آقا : برام دلبری ، فریبای و طناری کن ! خانم : ای به چشم ! ۱۱) آقا : تو خیلی احساساتی هستی ! خانم :برای همین عاشق توام ! ۱۲) آقا : توخیلی به خودت می رسی ! خانم : برای این که عاشقم بشی ! ۱۳) آقا : لجبازی نکن که از چشمم می افتی ! خانم :خدا اون روز رو نیاره ! ۱۴) آقا : تو آشپزی بلد نیستی ! خانم :امیدوارم با راهنمایی های شما یاد بگیرم ! ۱۵ ) آقا : نمی خوام رانندگی یاد بگیری ! خانم : مهم نیست ! عوضش سازندگی رو یاد می گیرم ! ۱۶ ) آقا : چرا آرایش نکردی ؟! خانم :منو ببخش ! الان خودمو برات خوشگل می کنم ! ۱۹) آقا : دهنت بو می ده ! خانم : الان مسواک می کنم تا خوشبو بشه! ۲۰) آقا : چقدر توی خواب خورو پف می کنی ! خانم :کاش بیدار می کردی !منو ببخش ! ۲۱ ) آقا:موها تو کوتاه نکن ! دوست ندارم ! خانم :هر جور تو بخوای ! ۲۲ ) آقا: چرا اخم می کنی ، طلب باباتو داری ؟! خانم :معلومه لبخند منو خیلی دوست داری ؟! دیگه اخم نمی کنم ! ۲۳) آقا:چرا ناراحتی ، کشتی هات غرق شدن ؟! خانم :عشق تورنجورم کرده ؟! ۲۴ ) آقا:حوصله توروندارم ! خانم :منم غیر از توکسی روندارم ! ۲۵ ) آقا: از خانوادت خوشم نیماد! خانم :عوضش من خانواده تو رو دوست دارم ! ۲۶) آقا:از دست تو خیلی عصبانیم ! خانم :منو ببخش که عصبانیت کردم ! ۲۷ ) آقا:تو مادر منو دوست نداری! خانم :خدا سایه بزرگ ترها رو برسرما نگه داره! ۲۸ ) آقا:می خوای به من دستور بدی! خانم :می خوام خواهش کنم ! ۲۹) آقا:این قدر کارم سخت ، سنگینه ! خانم :خسته نباشی !خدا بهت قوت بده که به خاطر من خود تو خسته می کنی ! ۳۰) آقا:تو آبروی منو می بری ! خانم :خدا اون روز نیاره ! انشاالله تو دنیا و آخرت روسفید باشه ! ۳۱) آقا:کاری نداری ؟! من رفتم ! خانم :فدات بشم ! چشم براهت می مونم ! خدا نگهدارت باشه ! ۳۲) آقا:تو بی عرضه ای ! خانم :عوضش مربی فهمیده ای مثل تو دارم ! ۳۳) آقا:چرا این لباس من اتو نداره ؟! خانم :شرمنده صبر و حوصله توام ! الان مثل برق برات اتو می کنم ! ۳۴) آقا:چقدر شلی ؟! خانم :عشقت من از پا انداخته ! ۳۵) آقا:دیر به هم بجنبی ، رفتم ! خانم :فدات بشم ! آقایی کن ! یک کم مهلت بهده ! ۳۶) آقا:چقدر حرف می زنی ؟! سرم رفت ! خانم :شنونده خوبی مثل تو آدمو به ذوق میاره ! ۳۷) آقا:خیال کردی کی هستی ؟! خانم :عاشق و معشوق تو ! ۳۹) آقا:می خوام طلاقت بدم ! خانم :دل مهربونت نمی ذاره !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞ڪلیپ قابل تامل دلبـــــری باحجاب در فضای مجــــــازی☝️ 🌹 #عفاف_و_حجاب @haram110
😎 🦋 بیخود برایم دلیل و مدرڪ نیاورید من دختــرم💓 میدانم ڪہ صلاح من در «حجاب »اسٺ براي من دلیلي بزرگٺـراز سخن خدايم نیسٺ من حجابـــ میڪنم چون خداے من اینگونہ مےخواهد😇 @haram110
زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام به روشی ساده حضرت آقا امام هادی صلوات الله علیه: هرکس در خواندن زیارت عاشورای معروفه، بخش لعن زیارت را یک بار بخواند و سپس بگوید:« اللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً تِسْعاً وَ تِسْعینَ مَرَّةً»، گویا مانند کسی است که صد بار بخش لعن را خوانده است؛ و هرکس، بخش سلام زیارت را یک بار بخواند و سپس بگوید: «السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ،‌ وَ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ،‌وَ عَلَی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَ عَلَی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ تِسْعاً وَ تِسْعینَ مَرَّةً»، گویا مانند کسی است که بخش سلام را به طور کامل صد بار خوانده است. منبع: شفاء الصدور،ج1،پاورقی ص110-111 به نقل از الصّدف المشحون ص199، تألیف مولی شریف شیروانی
🌸پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم : پنج چیز را از سنت های پیامبران الهی معرفی کردن : حیا ، حلم ، حجامت ، مسواک ، عطر زدن نهج الفصاحه ص ۴۶۲
🕚🕛🕜..‌در چنین روزی ، در یازدهم محرم سال ۶۱ هجری، عمر سعد ملعون تا وقت ظهر در کربلا ماند و بر کشتگان سپاه خود نماز گزارد و آنان را به خاک سپرد، وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران و نوامیس پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام را بر شتران بی‌‌جهاز سوار کردند و سیدالساجدین علیه‌السلام را نیز با غل جامعه، بر شتر سوار نمودند و به حالت اسارت به طرف کوفه بردند.... (ارشاد ۱۱۴/۲- مقتل الحسین/ابی‌مخنف۲۰۳ و...) ============= حکایت زیر را که داستانی بی‌نظیر است و نشان دهنده اهتمام ورزی اهل بیت علیهم السلام به حضرت زینب سلام الله علیها و نیز غیرت آنان به وجود نازنین عقیله بنی هاشمیان سلام الله علیها است بخوانید! 📜«یحیی المازِنی قال: کنتُ فی جَوارِ امیر المؤمنین علیه السلام فی المدینة مدةً مدیدة و بالقُربِمِن البیت الذی تَسْکنُه زَینبُ اِبنَتُه فلا وَاللهِ ما رأیتُ لَها شخصاً و لا سَمِعْتُ لَها صوتاً وکانَت اِذا اَرادَتِ الخُروجَ لِزیارة جَدِّها رسولِ الله قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تَخْرجُ لیلاً و الحسنُ علیه السلام عَن یمینها و الحسینُ علیه السلام عن شِمالِها و امیرُالمؤمنین علیه السلام اَمامُها، فاذا قَرِبَتْ مِنَ القبر الشریف سَبَقها امیرالمؤمنین علیه السلام فَاَخْمَدَ القَنادیلَ، فَسَألَهُ الحسنُ مَرّةً عَن ذلک فقالَ علیه السلام: اَخْشی اَن ینْظُرُ اَحدٌ الی شخصِ اُختِک زینبّ» 🔹«یحیی مازنی می‌گوید: من مدت زیادی همسایه حضرت علی (علیه‌السلام) بودم و منزل ما نزدیک خانه‌ای بود که حضرت زینب(سلام‌الله) در آن ساکن بود. به خدا قسم در این مدت نه من زینب را بیرون دیدم و نه صدایش را از داخل خانه شنیدم و هر وقت می‌خواست به زیارت قبر شریف جدش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌واله) مشرف شود، شبانه از منزل خارج می‌شد در حالی‌که امام حسن(علیه‌السلام) در طرف راست او و امام حسین (علیه‌السلام) در طرف چپش و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در جلو او حرکت می‌کردند و هنگامیکه حضرت زینب به قبر شریف رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌واله) نزدیک می‌شود حضرت علی(علیه‌السلام) جلوتر می‌رفت و نور چراغی را که بالای سر پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌واله) بود کمتر می‌نمود. امام مجتبی(علیه‌السلام) علت این کار را از آن حضرت سئوال نمود، حضرت علی(علیه‌السلام) در جواب فرمود: می‌ترسم (کسی زیارت آمده باشد) و به خواهرت زینب نگاه کند» 📙📘نام کتاب : زينب الكبري نویسنده : الشيخ جعفر النقدي جلد : 1 صفحه : 22 http://lib.eshia.ir/86783/1/22 ___ 💦💦 یا امیرالمومنین و یا حسن و حسین و یا اباالفضل جان عالم به فدایتان، در کربلا، عصر روز یازدهم کجا بودید؟؟ @haram110
کسی نداد، جواب سلام هایش را به احترام نبردند نام هایش را تمام مردم نامرد خویش را کوفه... به کوچه ریخته حتی غلام هایش را مسیر تنگ، مکافات رد شدن دارد خدا به خیر کند ازدحام هایش را ز کوچه رد شد و گیرم کسی نگاه نکرد ولی چه کار کند پشت بام هایش را یکی است نیزه نشین و یکی است ناقه نشین ببین چگونه می آرند امام هایش را به این سه ساله بچسبد،سکینه می افتد مراقبت کندآخرکدام هایش را
💔 💔به سوی شام وکوفه‌ام چه‌دلشکسته میبرند 🖤ببین‌که‌زینب تورا غریب وخسته میبرند 💔همان‌وجودنازنین‌ خدای صبردرزمین 🖤تمام‌رکن‌قامتش زهم گسسته میبرند