4_5951729721883492826.mp3
2.05M
🔳 #شهادت_امام_سجاد (علیه السلام)
مدینه صحن و کبوتر دوست دارم
بگن بمیر واسه مادر دوست دارم
#جوادمقدم
#شور
@haram110
4_5891062750481744986.MP3
5.24M
#صوت_مداحے🔊
🎶آب میبینم گریه میکنم
( #زمینہ)
🎤 کربلایی #مهدی_رعنايے
#شهادت_امام_سجاد_ع_تسلیت😭
#اللﮩـم_عجـل لولیڪ الفرج
4_6037122910202627160.mp3
4.66M
🔳 #شهادت_امام_سجاد (ع)
🌴با یاد کربلا سوزم من هر زمان
🌴از شام بلا گویم من الامان
🎤 #محمدحسین_پویانفر
⏯ #زمینه
👌بسیار زیبا
@haram110
▪️هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
▪️او ماند که در کنار زینب باشد
▪️سجّاد که سجّاده به او دل میبست
▪️تدبیر خدا بود که در تب باشد
🔳 #شهادت_امام_سجاد (ع) وارث نهضت عاشورا تسلیت باد.
@haram110
🏴💪
💪 #گفتگوی_امام"سجاد (ع) با #ابن_زیاد در دارالاماره #کوفه👇
🔴ابن زیاد رو به امام سجاد (ع) کرد و پرسید:
_تو کیستى؟
🔵حضرت پاسخ داد:
_من على بن الحسین هستم.
🔴ابن زیاد گفت:
_مگر على بن الحسین را خداوند (در کربلا) نکشت؟
🔵امام(علیه السلام) فرمود:
_من برادرى به نام على بن الحسین (حضرت علی اکبر) داشتم که مردم (ستمگر) او را به قتل رساندند.
🔴ابن زیاد گفت:
_نه، او را خداکشت!
🔵امام (ع) با استفاده از آیه ۴۲ سوره زمر فرمود:
_«اللهُ یَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا» (خداوند، جانها را به هنگام مرگشان مى گیرد).
(یعنى هر چند خداوند، جان هر کس را هنگام مرگ مى ستاند ولى برادرم را عده اى ستمکار به #شهادت رساندند).
🔴ابن زیاد که از این جواب دندان شکن خشمگین شده بود، گفت:
_تو با جرأت و جسارت پاسخ مرا مى دهى؟! هنوز در تو، توانایى پاسخگویى به من وجود دارد؟ او را ببرید و گردن بزنید!!
🔵#حضرت_زینب (س) وقتی این وضع را دید، #امام_زین_العابدین (ع) را در آغوش گرفت و خطاب به ابن زیاد فرمود:
_بس است! هر چه خواستى از خون ما بر زمین ریختى. سپس افزود: به خدا سوگند! از او جدا نخواهم شد، اگر مى خواهى او را بکشى، مرا نیز همراه او به قتل برسان!
🔴ابن زیاد به حضرت زینب و #امام_سجاد (ع) نگاهى انداخت و گفت:
_شگفتا از مِهرِ خویشاوندى! به خدا سوگند! گمان مى کنم این زن دوست دارد با برادرزاده اش کشته شود. از او (#علی_بن_الحسین) درگُذرید که گمان مى کنم همین بیمارى براى درد و رنجش کافى است!
🔵امام سجاد (ع) رو به عمه اش کرد و فرمود:
_عمه جان! تو آرام باش تا من با وى سخن بگویم. آنگاه رو به ابن زیاد کرد و فرمود:
_آیا ما را به قتل تهدید مى کنى؟ مگر نمى دانى که کشته شدن [در راه خدا]، عادت [دیرین] ما و شهادت، مایه کرامت و افتخار ماست؟!
🔴پس از این گفتگوها ابن زیاد که کاملا شکست خورده بود، دستور داد على بن الحسین (ع) و همراهانش را درخانه اى کنار مسجد اسکان دهند.
📚لهوف، ص ۲۰۲
#شهادت_امام_سجاد (ع) تسلیت 🏴💔
@haram110
♥️ #امام_سجاد علیه السلام
مردى را ديدند كه #طواف_كعبه مى كند و مى گويد:
▪️بار خدايا ! به من #صبر عطا فرما.
دستى به شانه او زدند و فرمودند:
#بلا مى طلبى؟ بگو:
🔻بار خدايا! به من #عافيت و #شكر_بر_عافيت عطا فرما.
📓الدعوات، ص ۱۱۴، ح۲۶۲
🔶▪️🔻▪️🔶
⚫️ @haram110
4_5990131415319052655.mp3
7.25M
4_5990349818701021956.mp3
14.37M
🍂 فخرالذاکرین استاد #حاج_سلیم_موذن_زاده
▪️ #خطبه امام سجاد(ع)
▫️ فوق العاده زیبا و #سوزناک #عربی #ترکی #ماندگار
▪️ ویژه #شهادت_امام_سجاد(ع)
▫️پیشنهاد ویژه دانلود
🏴 @haram110
✨﷽✨
🔰امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
ان زين العابدين بكى على اءبيه اءربعين سنة، صائما نهاره، قائما ليله، فاذا حضر الافطار جاء غلامه بطعامه و شرابه فيضعه بين يديه فيقول: كل يا مولاى، فيقول (عليه السلام): قتل ابن رسول الله (عليه السلام) جائعا، قتل ابن رسول الله (عليه السلام) عطشانا، فلا يزال يكرر ذلك و يبكى حتى يبل طعامه بدموعه، و يمزج شرابه بدموعه فلم يزل كذلك حتى لحق بالله عزوجل.
🏴امام زين العابدين (عليه السلام) چهل سال براى پدر بزرگوارش گريه كرد، در حالى كه روزش، روزه دار بود و شبش، شب زنده دارى مى كرد، هنگامى كه وقت افطار مى شد غلامش غذا و نوشيدنى براى او مى آورد و جلويش مى گذاشت و مى گفت:
بخور، امام (عليه السلام) مى فرمودند: فرزند رسول خدا (عليه السلام) گرسنه و تشنه شهيد شد اين جمله را تكرار مى كرد و گريه سر مى داد تا اينكه غذايش با اشك چشمش مخلوط مى شد او هموار اينطور بود تا اين كه به جوار رحمت حق شتافت.
📕وسائل الشيعة، ۲، ۹۲۳.
#شهادت_امام_سجاد_ع_تسلیت_باد
☑ @haram110
✨﷽✨
💢 #هفت_مصیبتِ_شام_از_زبان_امام_سجاد_علیه_السلام...
✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
▪️2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
▪️3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
📚برگرفته از: تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
@haram110
༻﷽༺
آن ڪسے ڪه همہاش گریہے عاشورا بود
آب مےدید بہ یاد جگرسقا بود
چشمایش همہ شب هیأٺ واویلا داشٺ
تانفس داشٺ فقط گریہ ڪن بابا بود
#شهادٺ_امام_سجاد_ع🥀
#پیامبرڪربلاےعشق💔
#تسلیٺ_باد🏴
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
علّامه مجلسی در دهه عاشورا در عالی قاپو در حضور شاه از هیئات عزاداران پذیرایی میکرد و خوش آمد میگفت.
روز عاشورا میبینند ایشان نیامد
خود شاه عهدهدار پذیرایی میشود و یکایک هیئات میآمدند تا هیئت حمّالها وارد میشوند.
شاه میبیند علّامه مجلسی با لباس سیاه بلند در میان آنها مشغول سینه زدن است.
شاه فردا با جمعی به منزل علّامه مجلسی رفته و علّت را جویا میشود.
علّامه میگوید: روز تاسوعا که مشغول خوشامد گفتن بودم در هنگام ورود دسته حمّالها در میان آنها پیرمرد قوزداری بود که وقتی سینه میزد خیلی قیافه مضحکی پیدا میکرد
من بی اختیار تبسمی کردم
شب رسول خدا ﷺ را در خواب دیدم
سلام کردم، حضرت عنایت نفرمود
فرمودند: چرا امروز به سینهزن حسین من تبسم کردی؟
عرض کردم: آقا عمدی نبود
فرمود: اگر عمدی بود که حسابت پاک بود!
برای جبران کار امروزت فردا برو در دسته حمّالها و سینه بزن
📗ما سمعت ممن رأیت صفحه 65-66
〰️❁🍃❁🌸❁🍃❁〰️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨خــدایا
در این شـبهای معنـوی
تـو رو بہ دل داغدیده
زینب سلام الله علیها
و بـزرگی و کرمـت
تـو رو بہ مهـربونیهات
تـو رو بہ لطـف بیکرانـت
هر ڪسی هر مشڪلی داره
خـودت برطـرفش ڪن
✨الهــی
هر چی از دلتـون میگـذره
بہ لطـف خــــدا
همیـن امشـب بـرآورده بشـه
و مشکلات همـه حـل بشـه
🌙شبتـون منـور بہ نـور خـدا🌟
Gomnam-Haftegi920907[05].mp3
3.95M
🔉 #روضه امام سجاد(ع)
حاج میثم مطیعی
#محرم_98
🚩 @haram110
12-1.mp3
3.89M
🔊 سخنرانی حاج آقا حسینی
✅ موضوع: قله های ولایتمداری
جلسه دوازدهم
#محرم_98
🏴 @haram110
Roze-Panahian-DoayePirGholamImamSajad-64k.mp3
2.26M
🔉 #روضه | دعای پیر غلام امام سجاد(ع)
#محرم_98
🚩 @haram110
⚫️ #بعد_از_کربلا_چه_گذشت_قسمت_دوم
🔷 در این روز دفن شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد و با راهنمایی و نظارت امام سجاد (علیه السلام) که به صورت معجزه به کربلا برگشته بود تا اجساد را شناسایی و دفن کنند، در کربلا صورت گرفت.
🔵چون اسرا را وارد کوفه کردند ابن زیاد دستور داد تمام مردم شهر در قصر اجتماع کنند
🌸سر حسین ابن علی علیه السلام در داخل سپر کنار ابن زیاد قرار داشت،با چوب بر لب و دندان ابی عبدالله می زد و میخندید...
🌹 زید ابن ارقم که از صحابه رسول خدا بود وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را مانند باران بر لب و دندان ابی عبدالله وارد میکند... صدا زد:
📛 ابن زیاد!! چوب را از لبان حسین بردار که بخدا قسم مکرر در مکرر دیدم که رسول این لبها را میبوسید...
☘سپس شروع به گریستن کرد...
♨️ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را بگریاند که برای پیروزی خدا گریه میکنی! اگر نبود که پیر و خرفت شده و عقلت را از دست داده ای، میدادم همین الان سرت را از بدنت جدا کنند!
🌹زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا چه کردی...؟! سپس از مجلس خارج شد و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده خواهید بود که پسر پیغمبر خدا را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید تا نزدیکان شما را بکشد !
🌷حضرت زینب سلام الله علیها در حالیکه پست ترین لباسها را بر تن داشت در گوشه ای از مجلس ابن زیاد نشست . زنان و کنیزان اطرافش را گرفتند.
💠 ابن زیاد سه بار پرسید: این زن که اینچنین گوشه نشینی اختیار کرده کیست؟ کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست.
♨️این بار ابن زیاد با شماتت گفت: خدا را سپاس که شما را کشت و حرکتتان را باطل گردانید.
🌹زینب کبری فرمود: خدا را حمد میکنم که به وسیله پیامبرش مارا گرامی داشت و از پلیدیها پاک ساخت،همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه!
♨️ابن زیاد: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟
🌷حضرت زینب: من جز زیبایی و خوبی چیزی ندیدم،اینها جماعتی بودند که خدا شهادت را بر ایشان مقدر کرده بود و به قتلگاه آمدند.و روزی خدا میان تو و ایشان را جمع میکند و با تو مخامصه میکنند آنگاه خواهی دید که پیروز کیست،مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه.
♨️ابن زیاد از نحوه ی پاسخگویی حضرت زینب به خشم آمد و خواست او را بکشد.عمروبن حریث گفت: این زن از مصیبت نزدیکانش ناراحت است و نباید اورا مواخذه کرد.
♨️ابن زیاد : خدا قلب مرا شفا داد و راحت نمود از طرف برادر سرکش تو و پیروانش!
🌷حضرت زینب: بجانم قسم بزرگان مرا کشتی و خاندان مرا نابود ساختی و ریشه های مرا بریدی ،اگر اینها شفای توست..،پس شفا یافتی!
♨️ابن زیاد با مغالطه گری گفت: این زن شاعر و سخنور است مانند پدرش!
♨️سپس ابن زیاد نگاهی به اسرا انداخت و امام زین العابدین را دید و پرسید: کیست این؟
گفتند: علی ابن الحسین.
♨️ابن زیاد: مگر خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟
🌺امام سجاد: برادر دیگری داشتم به اسم علی که شما او را کشتید .
♨️ ابن زیاد با وقاحت فریاد کشید: نه خدا او را کشت!
🌸 امام سجاد فرمود: آری خدا جان هرکس را هنگام مرگ میگیرد و هیچکس نمیمیرد مگر به اذن او.
🔥 جسارت و حاضرجوابی امام خشم ابن زیاد را برانگیخت و فریاد زد: تورا چنین جراتی است که جواب مرا میدهی!!جلاد نفسش را بگیر!
🌹حضرت زینب با شنیدن این سخن از جا پرید و امام سجاد را در بغل گرفت و گفت: پسر مرجانه! خونهایی که از ما ریختی کافی نیست برایت ؟ غیر از این جوان چه کسی را برای ما باقی گذاشتی؟ اگر میخواهی اورا بکشی اول مرا بکش!
🔥 ابن زیاد نانجیب شرمنده شد و با تعجب گفت: چه خویشاوندی عمیقی! براستی حاضر است با او کشته شود...
✍ ادامه دارد...
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
📘ارشاد ص228،
📘طبری 371/7
📘 نفس المهموم ص 404
📘 کامل 81/4
⚜بین اذڪار #حسین_عشق_منے را عشق اسٺ
✨اینڪہ غیر از تو نگویم سخنے را عشق اسٺ
⚜ ذڪرٺ آمد بہ میان ، باز عسل خیز شدم
✨با #حسین_جان تو شیرین دهنے را عشق اسٺ
#حضرٺ_عشق❤️
#حسین_علیہ_السلام❤️
༻﷽༺
#یا_اباعبدالله_ع🌷
در فراق ڪربلا محزون و دلخونم حسین
تا بہ ڪے ازجمع زوار تو بیرونم حسین؟
مےرسد آیا ڪه روزے روبروے گنبدٺ
سجدهے شڪرے ڪنم گویم ڪه ممنونم حسین؟
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا❤️
༻
🌷هر جا دلٺ اسیر بلا شد بگو #حسین_ع
قلبٺ تهے زشور و صفا شد بگو #حسین_ع
🌷نام حسین نسخہ درمان دردهاسٺ
دردٺ اگر بہ ذڪر دوا شد بگو #حسین_ع
#حسین_آرام_جانـم❤️⚜
#درمانگرے_ڪار_شماسٺ❤️
༻
#اےداغدار_آینۀ_ڪربلا_سلام💔
#سجاد اے صحیفۂ تومصحف شهود
سجادۀ گشوده بہ سمٺ خدا سلام
جان داده باتمام شهیدان #حسین را
سجّاد،اے #شهادٺ بےانتها،سلام
#السلام_علیک_یازینالعابدین🌷
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
از ما زمینیان
بہ شما آسمان، سلام
مولاے دلشڪستہ
امام زمان سلام...
این روزها هزار و
دو چندان شڪستہ اے
حالا ڪجا روضہ ے
جدٺ نشستہ اے ؟😭
#آجرڪ_الله_یا_صاحب_الزمان💔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ