#ایهاالارباب♥️
✧پیشِ رخ ِ توُ ، ماه هویدٰا نشود
بےچاره کسے ڪه بر تو شیدا نشود
✧از نوڪرِ بد هم ڪه بپرسےٖ گویَد
#ارباب بہ خوبےِ تو پیدا نشود
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا🥀
#سلام_اربابم✋
سلام همراهان عزیز،خوانندگان عزیز رمان های کانال ✋🌺
از امروز با #رمان_اینک_شوکران در خدمت شما بزرگواران هستیم.
این رمان عاشقانه مذهبی #واقعی میباشد و داستان زندگی شهید منوچهر مدق به روایت همسرشان (فرشته)می باشد
✍نویسنده: مریم برادران
ویراستار:بابک آتشین جان
ناشر کتاب:روایت فتح
لطفا تا پایان این رمان ما را همراهی کنید☺️
پیشنهادات و انتقادات خودتون رو در مورد رمان های کانال برای ما بفرستید😊
در پناه حق باشید✨
زیر سایه امام زمان عج باشید😍
یا علی👋
@haram110
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_عاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_اول 🎬
هرچه یک دختر به سن و سال او دلش میخواست داشته باشد او داشت. هر جا میخواست میرفت و هر کار میخواست میکرد. می ماند یک آرزو: این که یک سینی بامیه متري بگذارد روي سرش و ببرد بفروشد. تنها کاري که پدرش مخالف بود فرشته انجام بدهد...
و او گاهی غرولند میکرد چه طور میتوانند او را از این لذت محروم کنند.
آخر، یک شب پدر یک سینی بامیه خرید و به فرشته گفت توي خانه به خودمان بفروش. حالا دیگر آرزویی نداشت که بر آورده نشده باشد....
پدر همیشه هواي ما رو داشت لب تر میکرد همه چیز آماده بود. ما چهارتا خواهر بودیم و دوتا برادر. فریبا که سال بعد از من با جمشید برادر منوچهر ازدواج کرد، فرانک، فهیمه و من، محسن و فریبرز.
توي خونه ما براي همه آزادي به یک اندازه بود. پدرم میگفت: هر کاری ميخواید، بکنید فقط سالم زندگی کنید ...
چهارده پانزده سالم بود که شروع کردم به کتاب خواندن. همان سالهاي پنجاه و شیش و پنجاه و هفت هزار و یک فرقه باب بود و میخواستم ببینم این چیزها که میبینم و میشنوم یعنی چی.
از کتابهاي توده اي خوشم نیومد. من با همه وجود خدا رو حس میکردم و دوستش داشتم نمیتونستم باور کنم که نیست. نمی تونستم با قلبم و با خودم بجنگم. گذاشتمشون کنار دیگه کتابهاشون رو نخوندم. کتابهاي مجاهدین از شکنجه هایی که می شدند می نوشتند. از این کارشون بدم اومد. با خودم قرار گذاشتم اول اسلام رو بشناسم بعد برم دنبال فرقه ها. به هواي درس خوندن با دوستان مینشستیم کتابهاي دکتر شریعتی رو می خوندیم.
کم کم دوست داشتم حجاب داشته باشم. مادرم از چادر خوشش نمیومد. گفته بودم براي وقتی که با دوستام میریم زیارت چادر بدوزه...
هر روز چادر رو تا می کردم می گذاشتم ته کیفم و کتابها رو میچیدم روش. از خونه که میومدم بیرون سرم میکردم تا وقتی بر میگشتم. اون سالها چادر یک موضع سیاسی بود. خونوادم از سیاسی شدن خوششون نمیومد. پدرم میگفت: من ته ماجرا رو میبینم شما شر و شورش رو...
اما من انقلابی شده بودم، میدونستم این رژیم باید بره..
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
💍
💞💍
💍💞💍
حرم
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_اول 🎬 ه
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_واقعی_وعاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_دوم 🎬
درِ پشتی مدرسمون روبروی دبیرستان پسرانه باز می شد. از اون در با چند تا از پسرا اعلامیه و نوار امام رد و بدل میکردیم. سرایدار مدرسه هم کمکمون می کرد.
یادم هست اولین بار که نوار امام روگوش دادم بیشتر محو صداش شدم تا حرفاش. امام مثل خودمون بود. لهجه امام ،کلمات عامیانه و حرفهاي خودمانیش. میفهمیدم حرف هاش رو... به خیال خودم همه ی این کارا رو پنهان میکردم. مواظب بودم توي خونه لو نرم...
《پدر فهمیده بود که فرشته یک کارهایی میکند. فرشته با خواهرش فریبا هم مدرسه اي بود. فریبا میدید صبح که می آید مدرسه چند ساعت بعد جیم می شود و با دوستانش می زند بیرون. به پدر گفته بود اما ، پدر به روي خود نمی آورد. فقط میخواست از تهران دورش کند. بفرستدش اهواز یا اراک پیش فامیل ها.
فرشته می گفت: چه بهتر آدم برود اراک، نه که شهر کوچکی است راحت تر به کارهایش می رسد. اهواز هم همینطور.
هرجا میفرستادنش بدتر بود! هرجا خبري بود او حاضر بود...! هیچ تظاهراتی را از دست نمیداد. با دوستانش انتظامات میشدند. حتی نمیدانست که در تظاهرات 16 آبان دنبالش کرده بودند و چیزی نمانده بود گیر بیوفتد... 》
16آبان گاردي ها جلوی تظاهرات رو گرفتن .ما فرار کردیم چند نفر دنبالمون کردن. چادر وروسري رو از سر من کشیدن و با باتوم می زدن به کمرم...
یک لحظه موتور سواري که از اونجا رد میشد دستم رو از آرنج گرفت و من رو کشید روی موتورش...
پاهام رو میکشید روی زمین کفشم داشت در می اومد...
چندتا کوچه اونطرفتر نگه داشت لباسم از اعلامیه باد کرده بود و یک طرفش از شلوارم زده بود بیرون...
پرسید : اعلامیه داري ؟
کلاه سرش بود صورتش رو نمیدیدم.
گفتم:آره
گفت :عضو کدوم گروهی
گفتم: گروه چیه؟ اینها اعلامیه امامه
کلاهش رو زد بالا..
-تو اعلامیه امام پخش میکنی؟
بهم برخورد...مگه من چم بود؟ چرا نمیتونستم این کار رو بکنم؟!
گفت :وقتی حرف امام رو خودت اثر نداشته، چرا این کار رو میکنی این وضعه اومدي تظاهرات؟
و روش رو برگردوند...
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
💍
💞💍
💍💞💍
💐🍃💐💐🍃💐💐🍃
#شعبانیه
✨نماز، ادعیه،اذکار و اعمال ماه شعبان✨
💕صلوات شعبانیه💕
🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلائِكَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَيْتِ الْوَحْيِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْكِ الْجَارِيَةِ فِي اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَهَا وَ يَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْكَهْفِ الْحَصِينِ وَ غِيَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِينَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًى وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الْأَبْرَارِ الْأَخْيَارِ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وِلايَتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْمُرْ قَلْبِي بِطَاعَتِكَ وَ لا تُخْزِنِي بِمَعْصِيَتِكَ وَ ارْزُقْنِي مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ،
🔸خدايا! بر محمّد و مخاندان محمد درود فرست، درخت نبوت، و جايگاه رسالت، و محل آمد و شد فرشتگان، و معدن دانش، و خانواده وحى، خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، كشتى روان در اقيانوس هاى عميق، هركه به آن توسّل جويد ايمنى يابد، و هركه آن را رها كند غرق شود، پيش افتاده از آنها از دين خارج است و عقب مانده از آنان نابود اس، و همراه آنان ملحق به حق است.
خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، پناهگاه محكم، و فريادرس بيچارگان درمانده، و پناه گريختگان، و دستاويز استوار براى چنگ اندازان، خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، درودى كه براى آنان موجب خشنودى، و براى ما مايه اداكردن و بجا آوردن حق محمّد و خاندان محمّد باشد، به حول و نيرويت اى پروردگار جهانيان.خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن پاكان و نيكان و خوبان، كه حقوقشان را بر همه واجب كردى، و پيروى و و لايتشان را بر همگان فرض نمودى.
خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و دلم را با طاعتت آباد كن، و به نافرمانى از خود رسوايم مساز، و هميارى با آن كه رزقت را بر او تنگ گرفتى
🔹بمَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ نَشَرْتَ عَلَيَّ مِنْ عَدْلِكَ وَ أَحْيَيْتَنِي تَحْتَ ظِلِّكَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِي حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِي كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ [سَلَّمَ ] يَدْأَبُ فِي صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ فِي لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ بُخُوعا لَكَ فِي إِكْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِي شَفِيعا مُشَفَّعا وَ طَرِيقا إِلَيْكَ مَهْيَعا وَ اجْعَلْنِي لَهُ مُتَّبِعا حَتَّى أَلْقَاكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّي رَاضِيا وَ عَنْ ذُنُوبِي غَاضِيا قَدْ أَوْجَبْتَ لِي مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِي دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَارِ
🔸به مدد آنچه از فضلت بر من وسعت دادى، و از عدلت بر من گستردى، و مرا در سايه رحمتت زنده داشتى روزى من فرما، اين است ماه پيامبرت، آن سرور فرستادگان، شعبانى كه آن را به رحمت و رضوانت پوشاندى، ماهى كه رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) در روزه دارى و بپادارى عبادت در شب ها و روزهايش، تا هنگام مرگ، با تمام توان كوشش مى كرد، تنها براى فروتنى در برابرت و گرامى داشت ماه شعبان، خدايا! ما را در اين ماه به پيروى از روشش، و رسيدن به شفاعتش يارى فرما، خدايا! او را برا من شفيعى با شفاعت پذيرفته، و راهى روشن به سويت قرار ده، و ما را پيرو او گردان، تا آنگاه كه تو را در قيامت ديدار كنم، درحالیكه از من خشنو باشى، و از گناهانم چشم پوشى، و رحمت و رضوانت را بر من واجب نموده و مرا در بهشت و جايگاه خوبان درآورده باشى.
📚منبع: مصباح کفعمی، باب اعمال ماه شعبان
💐🍃💐💐🍃💐💐🍃
🔷🔸 راز استجابت... 🔸🔷
🔹شیخ صدوق علیه الرحمه در اول کتاب نفیس و ارزشمند کمال الدین و تمام النعمه مینویسد:
خلاصه و ترجمه کلام شیخ : وقتی آرزویم بر زیارت حضرت رضا سلام الله علیه برآورده شد، به نیشابور بازگشتم، در آنجا اقامت گزیدم، دیدم اکثر شیعیانی که به نزد من می آمدند در امرِ غیبت حیرانند.
پس تلاش خود را کردم تا با کمک روایات و اخبار وارده از حضرت رسول و ائمه صلوات الله علیهم آن هارا به عقیده ی حق برسانم.
تا اینکه شیخی از اهل فضل که از دانشمندان قم بود، از بخارا مهمان من شد.
یک روز برایم سخن می گفت؛ کلامی از یکی از فلاسفه و منطقیان بزرگ بخارا را نقل کرد، که آن کلام او را در مورد امام غایب حیران ساخته بود و بواسطه ی طول غیبتش و انقطاع اخبارش او را به شک و تردید انداخته بود.
پس من بخشهایی در اثبات وجود آن حضرت بیان کرده و روایاتی از رسول الله و ائمه برای او بیان کردم که بواسطهی این ها قلبش آرام گرفت و شک و تردیدش برطرف شد و از من خواست کتابی برای او در همین زمینه تالیف کنم.
من به او وعده دادم که هرگاه خداوند منان وسائل مراجعتم را به وطنم (شهر ری) فراهم کند این کار (تالیف کتابی در مورد حضرت) را انجام دهم.
در این میان یک شب که به وطنم شهر ری می اندیشیدم و خانواده و فرزندان و برادران و نعمتهای در آن، خواب بر من غلبه کرد و در خواب دیدم گویا در مکه هستم و در حال طواف در شوط هفتم، به حجرالاسود رسیدم، آن را استلام کرده و بوسیدم و این دعا را میخواندم: امانتم را ادا می کنم و میثاقم را معاهده می کنم تا اینکه تو شهادت دهی برای من به وفای عهد
پس مولایم حضرت صاحب الزمان را دیدم که بر در خانه ی کعبه ایستاده است و من بادلی مشغول و حالی پریشان به ایشان نزدیک شدم و سلام کردم، پس حضرت دانست آنچه در دل من است با نگاه به صورتم.
سلام کردم و حضرت پاسخ فرمودند،
بعد فرمودند :چرا در باب غیبت کتابی تالیف نمی کنی تا اندوهت زایل شود، عرض کردم آقا من رساله هایی در باب غیبت نوشته ام، فرمودند نه به این نحو، اکنون امر میکنم که درباره ی غیبت کتابی تالیف کنی و غیبت انبیاء را بازگو کنی، آنگاه حضرت گذشتند... صلوات الله علیه و علی آبائه
✅نکته ای که قابل توجه ویژه است اینکه؛ حضرت صلوات الله علیه می فرمایند : چرا کتابی نمی نویسی تا با آن غم و همّت برطرف شود...
خدمتی که شیخ صدوق می تواند انجام دهد،نوشتن کتابی است در باب غیبت، خدمت و کاری است که از دست او بر می آید...
اگر میخواهد غمِ او برطرف شود باید خدمتی بکند به آستان مقدس ولیّ عصر
👌🏻سِرّ استجابت دعا و زایل شدن غم این است... خدمت به آستان امام زمان و حجت دوران مهدی موعود عجل الله فرجه
چه خدمتی از دست ما برمی آید؟
نوشتن در مورد حضرتش
سخنوری، خرج کردن مال و اموال، مجلس گرفتن،
دعا کردن،
مطالعه کردن و...
هرچیزی که میتوانیم به محضرش باید تقدیم کنیم تا خدای منان به واسطه ی خدمت به امام عصر به ما نگاه کند.
🔹اگر میخواهی غمهایت برطرف و حاجتت برآورده شود خدمتی به آستان امام انجام بده...
اللهم عجل لولیڪ_الفـرج_الساعه♥️
@haram110
🍃 💖🍃💖🍃💖🍃
#تقویم_اسلامی_نجومی_سه_شنبه
۱۲ فروردین ۱۳۹۹ هجری شمسی
ششم شعبان ۱۴۴۱ هجری قمری
۳۱ مارس ۲۰۲۰ میلادی
🌺 روز جمهوری اسلامی گرامی باد
🌸 اذکار سه شنبه :
- یا اَرحَمَ الرّاحِمین ( 100مرتبه )
- یا اللهُ یا رَحمانُ
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
🌸 سه شنبه روز بسیار خوبی است و برای کارهای زیر مناسب است :
🔹امور مربوط به عقد و ازدواج،
🔹طلب حاجات و رفع نیازهای معاش
🔹دیدارهای سیاسی و ملاقات با بزرگان
🔹و سعی و تلاش برای انجام کار ها
🔹امور تجارت و خرید و فروش
🔹انجام معالجات و درمان
🔹 کلا" انجام هر امر خیر و اساسی، خوب است
🌹 نوزادی که امروز به دنیا بیاید خوش روزی و از آفت و بلا به دور باشد ان شاءلله.
🌷 سه شنبه شب طبق روایات (سه شنبه که شب شد) مباشرت برای زفاف و عروسی و فرزند دار شدن ، #مکروه است باید از آن #پرهیز شود.
✂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست و سبب فقر و بی پولی و بلا می گردد .
♦ #خون_دادن یا #حجامت از نظر ماه قمری در این روز خوب نیست و موجب درد و رعشه در اعضا می گردد.
🚫 سه شنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. (به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد).
❌️️ این سه شنبه برای #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نیست.
وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
#اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔹اذان صبح: ۲۷ : ۵ 🔹طلوع آفتاب: ۵۲: ۶
🔹اذان ظهر:: ۰۸: ۱۳ 🔹غروب آفتاب: ۲۵: ۱۹
🔹اذان مغرب:۴۴ : ۱۹ 🔹نیمه شب شرعی: ۲۶ : ۰۰
💫ذات الکرسی عمود ۱۰:۱۲
❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است.
🔴ذات الکرسی مخصوص روز #سه_شنبه است
📚 منابع مطالب ما:
الدروع الواقیة سید بن طاووس ،سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی
@haram110
#تقویم_نجومی_اسلامی حرم👆
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کف زدن نتایج معجزه آسا و شگفت انگیزی برای بدن به همراه دارد که هیچکدام از ما تاکنون آن را نمی دانستیم و کسی هم به ما نگفته بود! درمان خیلی از دردهای ریوی و تنفسی، قلبی و عروقی و سردرد و سرگیجه همین مالش نقطه ای و درست کف دستان است که اگر درست انجام بدهید بدنتان به تنظیمات اولیه کارخانه باز می گردد! لازم نیست جزییات حرکات را به حافظه بسپارید، فقط کلیت حرکات را در روزهای قرنطینه در خانه روزی یک بار انجام دهید! امتحان کنید، ضرر ندارد!
✅ عسل، سرکه و نمک را جایگزین مصرف آنتی بیوتیک ها کنیم!
🔸 عَنْهُ عَنْ بَعْضِ مَنْ رَوَاهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى خِوَانٍ عَلَيْهِ خَلٌّ وَ مِلْح.
📚 المحاسن، ج2، ص: 487 . وسائل الشيعة، ج25، ص: 92
🔹 «خداوند و ملائکه درود میفرستند بر سفرهای که در آن سرکه و نمک است.»
برای گلو درد مخلوط عسل ، سرکه ونمک طبیعی را در آب جوشیده ولرم قرقره کنید.
همین ترکیب به صورت خوراکی برای انواع عفونت بسیار مجرب است.
🟡رسول خدا صلیالله علیه و آله:
كميابترين چيز در آخرالزّمان، برادرى قابل اعتماد، يا درهمى حلال است.
📚تحفالعقول، ص۵۴
«اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ فیٖ فَرَجِ مَولاٰناٰ صاٰحِبَ العَصرِ وَ الزَّماٰن»🤲
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 #داستان_هایی_از_امام_زمان(عج) 💠غذاي #بهشتي؛ و #پذيرايي از
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
#داستان_هایی_از_امام_زمان(عج)
💠 #ولي_عصرعليه السلام؛ و #نصب_حجر_الاسود! 💠
۱۱۶ولي عصرعليه السلام؛ و نصب حجر الاسود!
محمّد بن قولويه، استاد شيخ مفيد، ميگويد:
قرامطه - كه پيروان احمد بن قرمط بودند - اعتقاد داشتند كه او (احمد بن قرمط) امام زمان است!! آنها به مكّه حمله كرده و حجر الاسود را ربودند، پس از مدّتها آن را در سال ۳۰۷ هجري قمري باز پس فرستادند، و ميخواستند در محل قبلي خود نصب نمايند.
من اين خبر را پيشتر در كتابهاي خويش خوانده بودم، و ميدانستم كه حجر الاسود را فقط امام زمان عليه السلام ميتواند در جاي خود نصب كند. چنان كه در زمان امام زين العابدين عليه السلام نيز از جاي خود كنده شد، و فقط امام عليه السلام توانست آن را در جاي خود نصب كند.
به همين خاطر؛ به شوق ديدار امام زمان عليه السلام به سوي مكه به راه افتادم.
ولي بخت با من ياري نكرد و در بغداد به بيماري سختي مبتلا شدم. ناچار شخصي به نام «ابن هشام» را نايب گرفتم تا علاوه بر اداي حجّ به نيت من، نامه اي را كه خطاب به حضرت عليه السلام نوشته بودم، به دست آن حضرت برساند.
در آن نامه خطاب به ناحيه مقدّسه معروض داشته بودم كه آيا از اين بيماري نجات خواهم يافت؟ و مدّت عمر من چند سال خواهد بود؟
به او گفتم: تمام تلاش من آن است كه اين نامه به دست كسي برسد كه حجر الاسود را در محل خود نصب ميكند. وقتي نامه را به او دادي، پاسخش را نيز دريافت كن!
ابن هشام، پس از اين كه با موفقيت مأموريت خود را انجام داد، بازگشت و جريان نصب حجر الاسود را چنين تعريف كرد:
وقتي به مكه رسيدم، خبر نصب حجر الاسود به گوشم رسيد، فوراً خود را به حرم رساندم. مقداري پول به شُرطهها دادم تا اجازه بدهند كسي را كه حجر الاسود را در جاي خود نصب ميكند، ببينم، و عدّه اي از آنها را نيز استخدام نمودم كه مردم را از اطرافم كنار بزنند تا بتوانم از نزديك شاهد جريان باشم.
وقتي نزديك حجر الاسود رسيدم، ديدم هر كه آن را برمي دارد و در محل خود ميگذارد، سنگ ميلرزد و دوباره ميافتد، همه متحير مانده بودند و نمي دانستند چه بايد بكنند؟
تا اين كه جواني گندم گون كه چهره زيبايي داشت جلو آمد و سنگ را برداشت و در محل خود قرار داد، سنگ بدون هيچ لرزشي بر جاي خود قرار گرفت. گويي هيچ گاه نيفتاده بود.
در اين هنگام، فرياد شوق از مرد و زن برخاست، او در
مقابل چشمان جمعيت بازگشت و از در حرم خارج شد.
من ديوانه وار به دنبال او ميدويدم و مردم را كنار ميزدم، آنها فكر ميكردند كه من ديوانه شدهام و از مقابلم ميگريختند. چشم از او برنمي گرفتم تا اين كه از جمعيت دور شدم. با اين كه او آرام قدم برمي داشت ولي من به سرعت ميدويدم و به او نمي رسيدم، تا اين كه به جايي رسيديم كه هيچ كس غير از من، او را نمي ديد.
او ايستاد و رو به من نمود و فرمود: آنچه با خود داري بده!
وقتي نامه را به ايشان تقديم نمودم بدون اين كه آن را بخوانند، فرمود: به او بگو: از اين بيماري هراسي نداشته باش، پس از اين سي سال ديگر زندگي ميكني.
آن گاه مرا چنان گريه اي گرفت كه توان هيچ گونه حركتي نداشتم، و او در مقابل ديدگانم مرا ترك نمود، و رفت.
ابن قولويه گويد: پس از اين قصّه، سال ۳۶۰ دوباره بيمار شدم، و به سرعت خود را آماده نموده و وصيت نمودم.
اطرافيان به من گفتند: چرا در هراسي؟ اِن شاء اللَّه خداوند شفا عنايت خواهد كرد.
گفتم: اين همان سالي است كه مولايم وعده داده است.
و در همان سال و با همان بيماري دار فاني را ترك گفت و به مواليانش پيوست. رحمت خداوند بر او باد. (۱۴۷)
📚منابع:
۱۴۷) خرايج راوندي، ج ۱، ص
۴۷۵ - ۴۷۸، في معجزات صاحب عليه السلام؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۵۸ و ۵۹.
🎗بدترین کارها پس از دعوای زن و شوهر؛
❌کش دادن مـسئله
❌رفتار سـرد داشـتن
❌جدا کردن جای خواب
❌ناامید شـدن از رابطـه
🎗مـرور جملههای همسـر "چـند اصـل مـهم، در دعـواهای زناشـویی"
1⃣ حق نداریم به خانوادههای هم #توهین كنیم.
2⃣ سلام و خداحافظی در هر صورت لازم است.
3⃣ هیچكسی حق ندارد جای خودش را عوض كند.
4⃣ هر كسی برای #آشتی پیشقدم شود؛ نفر دیگر باید برایش كادو بخرد.
5⃣ حق نداریم مسائل و مشكلات كهنه را مطرح كنیم. در حین #دعوا فقط راجع به همان موضوع بحث میكنیم.
6⃣ شام و ناهار نپختن و نخوردن نداریم. همه اعضا باید مثل قبل برای غذا خوردن حاضر باشند.
7⃣ حق نداریم اشتباه طرف مقابل را تعمیم دهیم؛ "مثلا عبارت تو همیشه" ممنوع است چون این كار دعوا را به اوج میرساند.
8⃣ باید به هم فرصت دهیم كه هر فردی راجع به دیدگاهش نسبت به موضوع دعوا پنج دقیقه صحبت كند و طرف دیگر هم پنج دقیقه فرصت پاسخگویی دارد. در صحبت همدیگر نمیپریم. اگر حرفی هم باقی ماند باید به فردا موكول شود تا سر و ته بحث مشخص شود.