حرم
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_بیستم 💠 ما زنها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_ویکم
💠 در این قحط #آب، چشمانم بیدریغ میبارید و در هوای بهاری حضور حیدرم، لبهایم میخندید و با همین حال بههم ریخته جواب دادم :«گوشی شارژ نداشت. الان موتور برق اوردن گوشی رو شارژ کردم.»
توجیهم تمام شد و او چیزی نگفت که با دلخوری دلیل آوردم :«تقصیر من نبود!» و او دلش در هوای دیگری میپرید و با بغضی که گلوگیرش شده بود نجوا کرد :«دلم برا صدات تنگ شده، دلم میخواد فقط برام حرف بزنی!» و با ضرب سرانگشت #احساس طوری تار دلم را لرزاند که آهنگ آرامشم به هم ریخت.
💠 با هر نفسم تنها هق هق گریه به گوشش میرسید و او همچنان ساکت پای دلم نشسته بود تا آرامم کند.
نمیدانستم چقدر فرصت #شکایت دارم که جام ترس و تلخی دیشب را یکجا در جانش پیمانه کردم و تا ساکت نشدم نفهمیدم شبنم اشک روی نفسهایش نم زده است.
💠 قصه غمهایم که تمام شد، نفس بلندی کشید تا راه گلویش از بغض باز شود و #عاشقانه نازم را کشید :«نرجس جان! میتونی چند روز دیگه تحمل کنی؟»
از سکوت سنگین و غمگینم فهمید این #صبر تا چه اندازه سخت است که دست دلم را گرفت :«والله یه لحظه از جلو چشمام کنار نمیرید! فکر اینکه یه وقت خدای نکرده زبونم لال...»
💠 و من از حرارت لحنش فهمیدم کابوس #اسارت ما آتشش میزند که دیگر صدایش بالا نیامد، خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد و حرف را به جایی دیگر کشید :«دیشب دست به دامن #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شدم، گفتم من بمیرم که جلو چشمت به #فاطمه (سلاماللهعلیها) جسارت کردن! من نرجس و خواهرام رو دست شما #امانت میسپرم!»
از #توسل و توکل عاشقانهاش تمام ذرات بدنم به لرزه افتاد و دل او در آسمان #عشق امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پرواز میکرد :«نرجس! شماها امانت من دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) هستید، پس از هیچی نترسید! خود آقا مراقبتونه تا من بیام و امانتم رو ازش بگیرم!»
💠 همین عهد #حیدری آخرین حرفش بود، خبر داد با شروع عملیات شاید کمتر بتواند تماس بگیرد و با چه حسرتی از هم خداحافظی کردیم.
از اتاق که بیرون آمدم دیدم حیدر با عمو تماس گرفته تا از حال همه باخبر شود، ولی گریههای یوسف اجازه نمیداد صدا به صدا برسد. حلیه دیگر نفسی برایش نمانده بود که عباس یوسف را در آغوش کشید و به اتاق دیگری برد.
💠 لبهای روزهدار عباس از خشکی تَرک خورده و از رنگ پژمرده صورتش پیدا بود دیشب یک قطره آب نخورده، اما میترسیدم این #تشنگی یوسف چهار ماهه را تلف کند که دنبالش رفتم و با بیقراری پرسیدم :«پس هلیکوپترها کی میان؟»
دور اتاق میچرخید و دیگر نمیدانست یوسف را چطور آرام کند که دوباره پرسیدم :«آب هم میارن؟» از نگاهش نگرانی میبارید، مرتب زیر گلوی یوسف میدمید تا خنکش کند و یک کلمه پاسخ داد :«نمیدونم.» و از همین یک کلمه فهمیدم در دلش چه #آشوبی شده و شرمنده از اسفندی که بر آتشش پاشیده بودم، از اتاق بیرون آمدم.
💠 حلیه از درماندگی سرش را روی زانو گذاشته و زهرا و زینب خرده شیشههای فاجعه دیشب را از کف فرش جمع میکردند.
من و زنعمو هم حیران حال یوسف شده بودیم که عمو از جا بلند شد و به پاشنه در نرسیده، زنعمو با ناامیدی پرسید :«کجا میری؟»
💠 دمپاییهایش را با بیتعادلی پوشید و دیگر صدایش به سختی شنیده میشد :«بچه داره هلاک میشه، میرم ببینم جایی آب پیدا میشه.»
از روز نخست #محاصره، خانه ما پناه محله بود و عمو هم میدانست وقتی در این خانه آب تمام شود، خانههای دیگر هم #کربلاست اما طاقت گریههای یوسف را هم نداشت که از خانه فرار کرد.
💠 میدانستم عباس هم یوسف را به اتاق برده تا جلوی چشم مادرش پَرپَر نزند، اما شنیدن ضجههای #تشنهاش کافی بود تا حال حلیه به هم بریزد که رو به زنعمو با بیقراری ناله زد :«بچهام داره از دستم میره! چیکار کنم؟» و هنوز جملهاش به آخر نرسیده، غرش شدیدی آسمان شهر را به هم ریخت.
به در و پنجره خانه، شیشه سالمی نمانده و صدا بهقدری نزدیک شده بود که چهارچوب فلزی پنجرهها میلرزید.
💠 از ترس حمله دوباره، زینب و زهرا با #وحشت از پنجرهها فاصله گرفتند و من دعا میکردم عمو تا خیلی دور نشده برگردد که عباس از اتاق بیرون دوید.
یوسف را با همان حال پریشانش در آغوش حلیه رها کرد و همانطور که بهسرعت به سمت در میرفت، صدا بلند کرد :«هلیکوپترها اومدن!»
💠 چشمان بیحال حلیه مثل اینکه دنیا را هدیه گرفته باشد، از شادی درخشید و ما پشت سر عباس بیرون دویدیم.
از روی ایوان دو هلیکوپتر پیدا بود که به زمین مسطح مقابل باغ نزدیک میشدند. عباس با نگرانی پایین آمدن هلیکوپترها را تعقیب میکرد و زیر لب میگفت :«خدا کنه #داعش نزنه!»...
#ادامه_دارد
نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@haram110
🔴 کمک به درمان افسردگی 👇
قال الإمام الصادق عليه السلام:
مَنْ قالَ فى كُلِّ يَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ دَفَعَ اللّه ُ بِهاعَنْهُ سَبْعينَ نَوْعا مِنَ الْبَلاءِ اَيْسَرُهَا الْهَمُّ؛
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
هر كس در هر روز صد مرتبه لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ بگويد، خداوند هفتاد نوع بلا را از او دفع مى كند، كه كوچكترين آن غم و اندوه است.
ثواب الأعمال، ص 162
@haram110
🏴 هشتم شوال، سالروز تخریب حرم مطهّر ائمه بقیع علیهمالسلام توسط وهابیت عنود را به محضر مقدس أعلیحضرت بقیةالله الأعظم عجل الله فرجه الشریف تسلیت عرض میکنیم.
▪️حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله
به حضرت امیرالمؤمنین عليهالسلام:
○ خداوند مدفن تو وفرزندانات را بقعههایی ازبقعهها و میدانی ازمیدانهای بهشت قرارداد. همانا خداوند دل مخلوقات شریف وبرگزیدگان ازبندگان خود را چنان قرارداد که مشتاق شماهستند ودرراه شما سختی وآزار را تحمل و قبورتان را آبادمیکنند وبرای تقرّب به درگاه الهی واز روی دوستی رسول او، بسیار به زیارت میآیند
یا علی! اینان مخصوص به شفاعت من ودرکنار حوض، مهمان من وفردا در بهشت، دیدارکننده من خواهندبود.
● يا أبا الحسنِ إنّ اللهَ جعل قبرَك و قبرَ ولدِك بقاعاً من بقاعِ الجنةِ، وعرصةً من عرصاتها، وإنّ اللهَ جعل قلوبَ نجباءٍ من خلقِه وصفوةٍ من عبادِه تحنُّ اليكم، وتحتمل المذلةَ والأذىٰ فيكم، فيعمرون قبورَكم ويكثرونَ زيارتَها تقرّباً منهم إلى اللهِ ومودةً منهم لرسولِه، اولئك يا عليُّ المخصوصونَ بشفاعتي، الواردونَ حوضي، وهم زوّاري غداً في الجنّةِ.
📚 تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۲
@haram110
4_5893427757043417126.mp3
3.24M
#فایل_صوتي_امام_زمان
کلــ🔑ــید ظهـــور،
در دستان مـن و تـوست!
🔻با نشسـتنِ ما،
با این پا و آن پا کردنِ ما،
قفـــل ظهــور وا نمی شود.
باید برخیزیم رفیــ🤝ــق!
🎤#استاد_شجاعی
💐السَّلَامُ عَلَى رَبيعِ الاَنامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام💐
@haram110
حرم
✨🌏🌤 🌎🌤 🌤 🍃 #منجی_در_ادیان 💕 #امامزمانعجدرادیانومذاهبمختلف🗞 #مهدویت_در_نگاه_اهل_سنت ۱۱ 📖 ⭕
✨🌏🌤
🌎🌤
🌤
🍃 #منجی_در_ادیان 💕
#امامزمانعجدرادیانومذاهبمختلف🗞
#مهدویت_در_نگاه_اهل_سنت 12 📖
✨فرشتگان به یاری او می شتابند✨
🔹 از جمله موضوعات مشترک بين شيعه و سنى، نزول فرشتگان براى يارى حضرت مهدى هنگام ظهور است.
🔸 ابونعيم، از امیرالمومنین نقل میكند: «مهدى خروج خواهد كرد و خداوند به وسيله سه هزار فرشته وى را يارى میكند...»
📗 كنجى شافعى، البيان في أخبار صاحب الزمان، باب ١٩، ص ٨۴
💐السَّلَامُ عَلَى رَبيعِ الاَنامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام💐
@haram110
4_5985576404933150067.m4a
12.66M
#سـلسـله_مبـاحـث_تـخـصصی_نـقـد_جـریـان
#یـمـانی
پیشنهاد دانلود برای شیعیان اهلبیت علیهم السلام
#مـراقـب_دزدان_عـقیـده_بـاشـید
⚡️موضوع:مخالفت حدیث وصیت با تراث شیعی
استاد سيدعبدالصمد موسوي
#جلسه_یازدهم
@haram110
34.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام و دیگر بزرگان_حجةالاسلام بندانی نیشابوری
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
@haram110
4_5949324385578911502.mp3
5.41M
چگونگی تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام و نقش شیعیان
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
@haram110
⚠️⚠️ زیارت آرامگاه جورج واشنگتن آری، زیارت قبور ائمه بقیع علیهم السلام خیر!!
وهابیان در صفر ۱۳۴۴ قمری به مدینه حمله می کنند و هفت ماه بعد، در ماه رمضان۱۳۴۴قمری، شیخ عبدالله بن بُلَیهد، که قاضی القضات مکه بود، وارد مدینه می شود و با استفتائی از مفتیان مدینه، حکم تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام و دیگر بزرگان مدفون در مدینه را دریافت می کند و در ۸ شوال ۱۳۴۴قمری (1926میلادی)، بقعههای بقیع در دوران حکومت ملک عبدالعزیز، پادشاه عربستان تخریب می گردد. پس از تخریب، ملک عبدالعزیز، پادشاه عربستان، در نامهای به تاریخ ۱۲ شوال ۱۳۴۴قمری خطاب به عبدالله بن بلیهد، اقدامات وی در این باره را تحسین می کند.
در ژانویه 1947 میلادی، فرزند ملک عبدالعزیز، شاهزاده ملک سعود (همان کسی که در سال 1953، پادشاهی آل سعود را بنیان می گذارد)، در صدر هیأت بزرگی از شاهزادگان و رجال سیاسی عربستان به واشنگتن سفر می کند. وی در خلال این سفر، بر آرامگاه جورج واشنگتن، نخستین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا حاضر می شود و به ادای احترام، برای وی تاج گل اهدا می کند.
این سؤال همیشه مطرح می شود که: چرا آل سعود و وهابیون، قبور ائمه بقیع علیهم السلام را به بهانه حرمت زیارت قبور، تخریب کردند اما قبر جورج واشنگتن را زیارت کرده و بر آن، دسته گل نهادند!؟!!
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
@haram110