eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💡🙏🙏 چيزي نزد خدا و امام زمان علیه السلام محبوب ‌تر و پسنديده ‌تر از دعاي بر فرج آن حضرت نيست مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در منابر خود در مسجد سیّدعزیزالله تهران در ماه رمضان 1396 قمری می فرمود: من بزرگاني را ديده ‌ام كه اغلب شما نديده ‌ايد، تعارف هم ندارد، تكبّر هم نمي ‏كنم، خاك پاي همه شما هستم، ولي بزرگاني را ديده ‌ام كه شما نديده ‌ايد. صدی نود و نه از شما نديده ‌ايد، و تخم آنها را هم ملخ برداشت و ديگر نيستند. نمونه آنها نيستند كه شما ببينيد. بزرگاني بوده ‌اند كه با امام زمان علیه السلام پيوند داشته ‌اند. جوان‌ها! گوش های خود را باز كنيد، بي ‌ربط نمي ‏گويم، روی هوي و بخار معده حرف نمي ‏زنم، جز هدايت شما و حفظ عقيده شما هم نظر ديگري ندارم. من بزرگاني ديده ‏ام كه اينها پيوند ولايتشان گرفته بود، اينها به شرف حضور پسر امام حسن عسكري علیه السلام مشرّف شده بودند، نه مهدي خيالي، نه مكاشفه عرفاني. همينطور كه من شما را مي ‏بينم، شما خيال نيستيد، همينطور عيناً امام زمان علیه السلام را ديده ‌اند. من بزرگاني را ديده ‌ام كه شرفياب خدمت پسر امام حسن عسكري عنصري مادي در روي همين كره شده ‏اند و از حضرت گرفته ‏اند. يكي، معنوي گرفته است، يكي مادي از نظر معنوي گرفته است. صرفِ حرفِ تنها هم نبوده است، فهميديد؟ اين سنخ بزرگان را ديده ‌ام، و با اين‌ها سر و سرّي داشته ‏ام و محرم راز آن‌ها بوده ‌ام و من مورد توصيه و سفارش آنها هستم. آنها به من مي ‏گفتند و خودشان هم عمل مي ‏كردند. مي ‏گفتند: محمود! تا مي ‏تواني بر فرج حضرت دعا كن، چيزي نزد خدا و خود آن بزرگوار محبوب ‌تر و پسنديده ‌تر از دعاي بر فرج آن حضرت نيست. می ‌فرمودند: دنبال اين علامتهای ظهور و تطبیق كردن‌ ها كه صدي نود و نه آن، خيال ‌بافي است و بعد هم اسباب سستي عقايد مي‏شود، نرو! خدا مرحوم حاج آقا رضاي همداني را رحمت كند. اوّل خطيب و اوّل متكلّم شيعه در عرب و عجم بود. مرد بزرگواري بود. مردي دانا، دارا، اهل حال، اهل مقال، گوينده زبردست بود كه وقتي به سامرا مشرف شده بود، مرحوم ميرزاي بزرگ، میرزا حسن شيرازي رضوان الله عليه، شاگرد شيخ مرتضي انصاري، درس را به احترام ايشان تعطيل كرده بود و فرموده بود: پای منبر ايشان برويد. پنج شب در سامرا منبر رفته بود، و یک كتابي هم نوشته است به نام «هدية النّملة» و تقديم ميرزا نموده است. به هر جهت، اين بزرگوار در همين تهران منبر مي ‏رفت و دائماً علائم ظهور را نقل مي‏ كرد و دائماً تطبیق مي‏ كرد و دائماً به مردم تهران نويد مي ‏داد و مي ‏گفت: پيرمردهای شما هم حضرت را درك خواهند كرد. حضرت را با اين علائم تطبیقی خيالي خودش تا پشت دروازه تهران هم مي ‏آورد. خود آن بزرگوار از دنیا رفت، پيرمردها هم به رحمت الهي واصل شدند، بچّه‏ هاي آن پيرمردها هم به دنيا آمدند، بزرگ شدند و پيرمرد شدند و به رحمت الهي واصل شدند. نوه‏ هاي آن‌ها هم آمده‌ اند و حضرت هنوز ظاهر نشده است، زیرا تطبیق ها درست و صد در صد نبوده است و اغلبش خیالی بوده و اسباب تزلزل در عقائد خيلي ‌ها شده است. لذا اساتيد من به من مي ‏فرمودند: اصلاً در تطبيق علامات بحث نكن، به علامات چه كار داري؟ «يُصْلِحُ‏ اللهُ‏ أَمْرَهُ‏ فِي‏ لَيْلَةٍ»، تا مي ‏تواني بر فرج دعا كن. به من امر می ‌کردند كه نمازی نخواني كه در آن نماز، بر فرج امام زمان علیه السلام دعا نكرده باشي، بايد نماز تو به دعاي بر فرج امام زمان علیه السلام آرايش پيدا كند، در قنوتت بايد بر فرج دعا كني. اين، فرمايش آن پيرمردهاي بزرگ دنیا، يكّه مردهاي دنيا بوده است. امر ظهور امام زمان علیه السلام بدائي است. زمان ظهور، نه اين‌كه تقدير سابق دارد و تغيير پيدا مي ‏كند، بلکه اصلاً جوهرش بدائي است، مثل قيامت مي‏ماند: «یَأْتِي بَغْتَةً». اين بزرگان مي ‏فرمودند: آن قدري ‌كه دعاي بر فرج اثر دارد، هيچ چيزي در جلو انداختن اين كار دخالت و اثر ندارد. تا مي ‏توانيد بر فرج حضرت دعا كنيد، بناليد، بسوزيد، اشك بريزيد، شب، روز، گاه، بي‌گاه، در کوچه، در بازار، در نماز، در حال نياز. تا مي ‏توانيد بر فرج دعا كنيد، عاقبت يك تيري به هدف مي‏خورد، عاقبت يك دل شكسته‌ خالص بي‌ريایی پيدا مي ‏شود كه دلِ سوخته او، عرش را هم سوراخ مي ‏كند و دعا را به هدف اجابت مي ‏رساند. نیزه مؤمن، دعاست، اسلحه انبیاء و اولیاء، دعاست. (سخنرانی های مسجد سیّد عزیزالله تهران ( به دعوت مرحوم آیت الله العظمی خوانساری)، هشتم ماه مبارک رمضان 1396 قمری، شهریور ماه 1355 شمسی) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼📗 در شب های دهه دوم ماه مبارک رمضان در سایه قرآن کریم برویم و برای سلامتی و فرج مولایمان دعا کنیم عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: تَأْخُذُ الْمُصْحَفَ فِي الثُّلُثِ الثَّانِي مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَتَنْشُرُهُ وَ تَضَعُهُ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ تَقُولُ: «اللَّهُمَ‏ إِنِّي‏ أَسْأَلُكَ‏ بِكِتَابِكَ‏ الْمُنْزَلِ‏ وَ مَا فِيهِ ، وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَعْظَمُ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى ، وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ» وَ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَكَ مِنْ حَاجَةٍ. (الكافي، ج‏2، ص629) حضرت باقر عليه السّلام فرمود: در ثلث دوم ماه مبارك رمضان‏ (يعنى از شب یازدهم تا شب بيستم) قرآن‏ كريم را در مقابل خود بگشا و بگو: «اللَّهُمَ‏ إِنِّي‏ أَسْأَلُكَ‏ بِكِتَابِكَ‏ الْمُنْزَلِ‏ وَ مَا فِيهِ ، وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَعْظَمُ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى ، وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ» سپس هر حاجت كه مى‏ خواهى طلب كن. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏👌نمازهای روز دوشنبه حضرت عسکری علیه السلام فرمود: هرکس روز دوشنبه ده رکعت نماز بخواند، در هر رکعت، یک بار سوره حمد و ده بار سوره توحید، خداوند در روز قیامت برای او از آن نماز نوری قرار می دهد که از آن نور، موقف (قیامت) روشن می شود به گونه ای که همه کسانی که خداوند خلق کرده است، در آن روز به واسطه آن نماز به او غبطه می خورند. (جمال الأسبوع، ص41) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، وقتی روز بلند شد، چهار رکعت نماز بخواند، در رکعت اول سوره حمد و آیةالکرسی، در رکعت دوم سوره حمد و سوره توحید، در رکعت سوم سوره حمد و سوره فلق و در رکعت چهارم سوره حمد و سوره ناس، و بعد از نماز ده بار استغفار کند، خداوند همه گناهانش را می آمرزد و به او قصری در بهشت فردوس عطا می کند که ویژگی آنچنانی دارد که در روایت بیان شده است. (جمال الاسبوع، ص68) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏نماز والدین در روز دوشنبه بعد از بالا آمدن آفتاب قَالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله:‏ مَنْ صَلَّى يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ مَرَّةً مَرَّةً، وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، وَ وَهَبَ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، أَعْطَاهُ اللَّهُ قَصْراً كَأَوْسَعِ مَدِينَةٍ فِي الدُّنْيَا.(جمال الأسبوع، ص70) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، بعد از آن که خورشید بالا آمد، 4 رکعت نماز بخواند(دو نماز 2 رکعتی)، در هر رکعت یک بار سوره حمد، یک بار آیة الکرسی، و سه بار سوره توحید؛ و ثواب آن را به پدر و مادرش هدیه کند، خداوند به وی کاخی می بخشد که مانند وسیع ترین شهر در دنیاست. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼 نماز شب دهم ماه رمضان برای افزایش روزی و نیل به رستگاری قال امیرالمؤمنین علیه السلام: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الْعَاشِرَةِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِشْرِينَ رَكْعَةً، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثِينَ مَرَّةً، وَسَّعَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْهِ رِزْقَهُ وَ كَانَ مِنَ الْفَائِزِين‏. (بحارالأنوار، ج97، ص383 به نقل از اربعین شهید) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس در شب دهم ماه رمضان20 رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک حمد و سی بار سوره توحید، خداوند روزی را بر وی وسعت بخشیده و از رستگاران خواهد بود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼 دعای شب دهم ماه رمضان منقول از رسول خدا صلّی الله علیه و آله دعای پیامبر صلّی الله علیه وآله در شب دهم ماه رمضان عبارت است از: اللَّهُمَّ يَا سَلَامُ يَا مُؤْمِنُ! يَا مُهَيْمِنُ يَا عَزِيزُ! يَا جَبَّارُ يَا مُتَكَبِّرُ! يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ! يَا وَاحِدُ يَا فَرْدُ! يَا غَفُورُ يَا رَحِيمُ! يَا وَدُودُ يَا حَلِيمُ! لَسْتُ أَدْرِي مَا صَنَعْتَ بِحَاجَتِي، هَلْ غَفَرْتَ لِي أَمْ لَا؟ فَإنْ كُنْتَ غَفَرْتَ لِي فَطُوبَى، وَ إنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لِي فَيَا سَوْأَتَاهْ، فَمِنَ الْآنَ سَيِّدِي فَاغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي وَ تُبْ عَلَيَّ، وَ لَا تَخْذُلْنِي وَ أَقِلْنِي عَثْرَتِي وَ اسْتُرْنِي بِسِتْرِكَ، وَ اغْفِرْ لِي وَ اعْفُ عَنِّي بِعَفْوِكَ، وَ ارْحَمْنِي بِرَحْمَتِكَ وَ تَجَاوَزْ عَنِّي بِقُدْرَتِكَ، إنَّكَ تَقْضِي وَ لَا يُقْضَى عَلَيْكَ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ. (بحارالأنوار، ج98، ص77-76 به نقل از البلدالامین) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💎👌 حرز بسیار ساده حضرت خدیجه علیهاالسلام برای دور شدن از بلایا دوستان و عزیزان! حرز حضرت خدیجه علیهاالسلام را به خانواده و دوستان خود بیاموزیم تا از شرّ دشمنان و خطرات حفظ شوند. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم،ِ‏ يَا اللَّهُ‏ يَا حَافِظُ، يَا حَفِيظُ يَا رَقِيبُ».(مهج الدّعوات، ص5) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌑😥 دهم ماه مبارک رمضان، سالروز وفات امّ المؤمنین، حضرت خدیجه کبری، صلوات الله و سلامه علیها، را به تمام شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام تسلیت عرض می کنیم. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5953929793111067723.mp3
4.05M
حضرت خدیجه علیهاالسلام در چه سنّی با پیامبر صلّی الله علیه و آله ازدواج کرده است؟ و آیا قبل از ازدواج با پیامبر صلّی الله علیه و آله با کس دیگری ازدواج کرده است یا خیر؟ - استاد دکتر محمدحسین رجبی دوانی ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فضائل حضرت خدیجه علیهاالسلام- حجةالاسلام بندانی نیشابوری ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فضائل حضرت خدیجه علیهاالسلام- حجةالاسلام احمدی اصفهانی ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5953929793111067729.mp3
3.95M
علاقه رسول خدا صلّی الله علیه و آله به حضرت خدیجه علیهاالسلام- حجةالاسلام معاونیان ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
توجه امام زمان علیه السلام به عزاداران حضرت خدیجه علیهااسلام- حجةالاسلام معاونیان ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️شهادت جانسوز حضرت خدیجه کبری صلوات الله و سلامه علیها ، ام الفاطمه صلوات الله و سلامه علیها، زوجه النبی صلوات الله علیه و آله، عصمت الله التامه ، ولیّت الله ،ام المومنین ، طاهره، راضیه ، مرضیه ، سیده قریش ، مبارکه، زکیه ،النقیه را خدمت حضرت حجت بن الحسن العسکری روحی له الفداء و محبین حضرتش تسلیت و تعزیت عرض مینمایم💔🏴 ✊🏻 ▪️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج▪️
▪️◾️ ﷽ اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَان ... 🏴 ✅ مـعـارف حـضـرت ام المومنین خـدیـجـه کبری سلام الله علیها 👈ابو القاسم اسماعيل بن محمد اصفهاني از دانشمندان مخالفین، تصريح مي كند كه حضرت خديجه سلام الله عليها،باكره بوده است. وكانت خديجة امرأة باكرة ذات شرف ومال كثير وتجارة تبعث بها إلي الشام فتكون عيرها كعامة عير قريش. ✍حضرت خديجه،زني باكره،داراي اعتبار و مال بسياري بود، كاروان تجاري اش را به سوي شام مي فرستاد و كاروان او به اندازه تمام كاروان قريش بود. 📚دلائل النبوة، ج ۱ ص ۱۷۸ 👈 ابوالقاسم كوفي از علماي شيعه، در اين باره استدلال جالبي كرده است،وي در كتاب الإستغاثه مي نويسد: أن الإجماع من الخاص والعام من أهل الأنال ونقلة الأخبار علي أنه لم يبق من أشراف قريش ومن ساداتهم وذوي النجدة منهم إلا من خطب خديجة ورام تزويجها فامتنعت علي جميعهم من ذلك فلما تزوجها رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم غضب عليها نساء قريش وهجرنها وقلن لها خطبك أشراف قريش وأمراؤهم فلم تتزوجي أحدا منهم وتزوجت محمدا يتيم أبي طالب فقيرا لا مال له، فكيف يجوز في نظر أهل الفهم أن تكون خديجة يتزوجها أعرابي من تميم وتمتنع من سادات قريش وأشرافها علي ما وصفناه، ألا يعلم ذو التميز والنظر أنه من أبين المحال وأفظع المقال، ولما وجب هذا عند ذوي التحصيل ثبت أن خديجة لم تتزوج غير رسول الله. 👈 مورخان و محدثان شيعه و مخالفین، بر اين مطلب اتفاق دارند كه كسي از بزرگان،اشراف،رؤسا و جوانمردان قريش باقي نماند،مگر اين كه از حضرت خديجه خواستگاري كرد و ازدواج با ايشان را آرزو مي كرد؛ اما خديجه كبري دست رد بر سينه همه آن ها زد؛ولي وقتي رسول خدا صلي الله عليه وآله با او ازدواج كرد،تمام زنان قريش از او فاصله گرفته و رفت و آمد با وي را ترك كردند و گفتند:تو پيشنهاد سران قريش را رد كردي و تن به همسري كسي دادي كه فقير است و مال و ثروتي ندارد❗ 👈 با اين حال چگونه اهل فهم مي توانند بپذيرند كه حضرت خديجه با يك اعرابي از قبيله بني تميم ازدواج كرده باشد،اما خواستگاري بزرگان قريش را نپذيرفته باشد؟ 👈آيا صاحبان فكر و انديشه نمي دانند كه اين مطلب از آشكارترين محالات و ناپسند ترين گفتارها است، وقتي براي اهل تحقيق اين مطلب ثابت شود،ثابت مي شود كه حضرت خديجه با كسي غير از رسول خدا صلي الله عليه وآله ازدواج نكرده است. 📚 الاستغاثة، ج ۱ ، ص ۷۰ 🥀 ادامه دارد ان شاءالله 🍁 🌑ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌑 ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
▪️◼️ خداوند عز و جل سلام رسان خدیجه کبری سلام الله علیها بوده🍁 🔳 عَنْ زُرَارَةَ وَ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: «حَدَّثَ أَبُو سَعِيدٍ اَلْخُدْرِيُّ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) ، قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي وَ حِينَ رَجَعْتُ، فَقُلْتُ: يَا جَبْرَئِيلُ ، هَلْ لَكَ مِنْ حَاجَةٍ؟ فَقَالَ: حَاجَتِي أَنْ تَقْرَأَ عَلَى خَدِيجَةَ مِنَ اَللَّهِ وَ مِنِّي اَلسَّلاَمَ. وَ حَدَّثَنَا عِنْدَ ذَلِكَ أَنَّهَا قَالَتْ حِينَ لَقِيَهَا نَبِيُّ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ لَهَا بِالَّذِي قَالَ جَبْرَئِيلُ ، قَالَتْ: إِنَّ اَللَّهَ هُوَ اَلسَّلاَمُ، وَ مِنْهُ اَلسَّلاَمُ، وَ إِلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، وَ عَلَى جَبْرَئِيلَ اَلسَّلاَمُ». 🔸حضرت امام محمدالباقر (عليه السلام) فرمود: ابوسعيد خدري حدیث کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: در شبی که سیر داده شدم (شب معراج) وقتي كه باز مي گشتم جبرئيل نزدم آمد پس گفتم: ای جبرئیل! آيا برای تو درخواستی است؟ گفت: درخواست من اين است كه از جانب خدا و از جانب من به خديجه سلام برساني. و حدیث کرد ما را پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) وقتي كه خديجه (سلام الله علیها) را ملاقات کرد پس آن چیزی که جبرئیل گفته بود را به او ابلاغ فرمود، (حضرت خدیجه سلام الله علیها) فرمود: همانا خدا سلام است و سلام از او است و سلام به او باز مي گردد، و بر جبرئيل سلام. 📚تفسیر البرهان/ج۳/ص۴۹۳ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام/ج۱۸/ص۳۸۵ 🌑ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌑 ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
▪️◾️ ﷽ اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَان ... 🏴 ✅ مـعـارف حـضـرت ام المومنین خـدیـجـه کبری سلام الله علیها 👈 اما سن ایشان را هنگام ازدواج، بعضی منابع مخالفین ۴۰ سال گفته اند که بطلان آن واضح است، و بعضی منابع مخالف و منابع شیعه از ۲۵ الی ۳۰ سال ذکر کرده اند،اما با در نظر گرفتن مدت زندگی مشترک ایشان با پیامبر اکرم،و قول مشهور در وفات حضرت خدیجه که ۵۰ سالگی است،ازدواج ایشان در حال دوشیزگی و سن ۲۵ سالگی تقویت میشود 📚الصحیح من سیرة النبی الاعظم‌ ،ج ۲ ، ص ۱۱۴ 🔳 مرحوم إربلي از علمای شیعه: حضرت خديجه در زمان ازدواج با حضرت رسول اکرم ۲۸ ساله بود. 📚كشف الغمة،۲/۱۳۳،باب فصل في مناقب خديجة ▪️«العكبري» از بزرگان مخالفین و نويسنده شذرات الذهب مي گويد: «و رجح كثيرون أنها ابنة ثمان وعشرين»یعنی:بسياري از مورخين قول ۲۸ سال را براي حضرت خديجه در زمان ازدواج با پيامبر اكرم ترجيح داده اند. 📚 شذرات الذهب في أخبار من ذهب،۱/۱۴،حوادث سال۱۱ 🥀 ادامه دارد ان شاءالله 🍁 🌑ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌑 ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
‼️حسادت عایشه ملعونه به ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها 🔺عائشه سلقلقیه صریحا اعتراف میکند: آن طوری که به حضرت خدیجه حسد می‌ورزیدم ، به هیچ زنی حسد نمی‌ورزیدم !! 🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴
* 💞﷽💞 ‍ احساس میکرد الان است که راحله منفجر بشود و دری وری هایی را که سودابه تحویلش داده بود بیرون بریزد. ترسی غریب ته دلش میجنید. کمی به سکوت گذشت. راحله این بار سرش را به سوی همسرش چرخاند و همان طور که هنوز سرش به پشتی تکیه داشت به سیاوش خیره شد. نور چراغ های خیابان روی صورت سیا افتاده بود و چهره اش با آن فک استخوانی و زاویه دار، در فضایی نیمه تاریک جذاب تر مینمود. گره کوچکی که بین ابروهایش در آینه پیدا بود نشان میداد در دلش چه بلوایی ست. مثل امروز عصر راحله. وقت تلافی مهربانی عصر سیاوش بود. درکش کرده بود، باید درکش میکرد برای همین گفت: -چقد خوب پیانو میزنی جناب کلایدر من*! هنرهات رو یکی یکی رو میکنیا!! سیاوش ابروهایش بالا رفت. فهمید که آرامش راحله در مهمانی ساختگی نبود. آرامش قبل از طوفان نبوده. چقدر خوب بود این دخترک سفید روی پیچیده در چادر مشکی! کیف کرد از این اعتماد راحله! از این نق نزدن و به رو نیاوردن. قلبش مالامال عشق شد. نفس عمیقی کشید و گفت: -کیا زرنگی کرد! یه قطعه ای رو اجرا کرد که هنر خودشو نشون بده بیشتر و خندید. راحله هم خنده اش گرفت: -دیگه چه چیزایی بلدی? سیاوش دنده را عوض کرد و گفت: -دیگه یه دفعه که نباس همه ش رو رو کنم! گاماس گاماس! راحله با شیطنت گفت: -آخه میخوام ببینم اگه خیلی هنرمندی انصراف بدم! جلوت کم میارم اینجوری سیاوش که حالا خیالش بابت آن ترس موهوم راحت شده بود و میتوانست از بودن کنار همسرش لذت ببرد گفت: -نترس! جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود راحله کش چادرش را از سرش انداخت و گفت: - قدیما عروس از هر انگشتش یه هنر میریخت، حالا برعکس شده سیاوش به این فکر کرد چه هنری بیشتر از این که همسرش با حرف های خاله زنکی خام نشده بود و نگذاشته بود اولین مهمانی کوفتشان شود: -ما شما رو با دنیا عوض نمیکنیم حاج خانم! راحله خنده کنان گفت: -اووووه پس بگو! میخوای لوسم کنی! سیا با خوشحالی از داشتن چنین فرشته ای در کنار خودش گفت: -بریم یکم دور دور? راحله سرخوش جواب داد: -وای اره! من عاشق دور دور تو شبم سیا ضبط را بلند کرد: بمون با من بمون بامن همینجا بمون روزای افتابی تو راهن بمون حس میکنم اینجا دلامون کنار هم همیشه رو براهن... همین جایی ک هستی باش ب تو وابستگی رو دوس دارم یه وقتایی زندگی سخته کنارت زندگی رو دوست دارم... من انقد عاشقت هستم که حتی به عطر پیرهنت احساس دارم به اونایی که هم اسم تو هستن یجورایی یه حس خاص دارم* دم در وقتی راحله میخواست پیاده شود چرخید رو به سیاوش: -شب خوبی بود سیاوش خیلی اهل حرف ز دن های عاشقانه نبود. دست های راحله را گرفت و خیره در چشمانش گفت: -هیچ وقت فکر نمیکردم یه زن بتونه اینقدر عاقلانه رفتار کنه. تو تصور من رو راجع به دختر ها عوض کردی... همیشه فک میکردم دخترهای مذهبی، ادمای خودخواهی هستن که هیچی از محبت حالیشون نمیشه و فقط به فکر اعتقادات خودشونن تا بقیه رو تحقیر کنن...باید اعتراف کنم که اشتباه کردم و یک معذرت خواهی بدهکارم.... راحله احساس کرد این جملات بهترین پاداش تلاش امشبش بود. لب های سرخش به خنده باز شد و موذیانه گفت: -خب پس حالا نوبت شماست که سر کلاس و جلو همه ازم معذرت خواهی کنی اقای پارسا! سیاوش خنده کنان گفت: -ای بد جنس، سریع سو استفاده میکنیا! راحله هم خندید. سیاوش با نگاهی مهربان به چهره خندان راحله چشم دوخته بود. دستانش را بالا آورد و دست های راحله را که در دستش بود، بوسید: -هرگز محبت امشبت رو فراموش نمیکنم... گونه های راحله سرخ شد و نگاهش را به چشمان مشتاق سیاوش دوخت. این صورت گندمگون و آن چشم های آبی رنگ و جدی بدجور دلش را برده بود. شاید هم بیشتر محبتی که در مرد روبرویش بود دلش را لرزانده بود. چرا تا به حال فکر میکرد سیاوش چهره ای معمولی دارد? با خودش فکر کرد این قیافه جذاب ترین چهره ای ست که دیده است...سیاوش دستانش را همچنان گرفته بود: - اشکالی نداره من برم آقایی? و سیاوش که تازه یادش آمده بود دستان راحله را خیلی وقت است گرفته خنده کنان از گیجی خودش دست راحله را رها کرد: -برو عزیزم...شبت بخیر... به مامان اینا سلام برسون خانه تاریک بود. راحله گفته بود که دیر می آید و از مادر خواسته بود که مبادا منتظرش بماند. آرام به اتاق خودش خزید و همان طور که داشت لباس هایش را عوض میکرد صدای پیامک گوشی اش بلند شد. سریع به سمتش خیز برداشت تا مبادا معصومه بیدار شود. گوشی را بی صدا کرد، لباس هایش را عوض کرد و دراز کشید توی رختخوابش. پیام را باز کرد، سیاوش بود: -فردا میام دنبالت میخوام یکی دیگه از هنر هام رو نشونت بدم و شکلک خنده ای ته پیام بود که راحله را خنداند... پ.ن: *ریچارد کلایدرمن: با نام اصلی فیلیپ پاژه،نوازنده مشهور و فرانسوی پیانو * اهنگ بمون با من، سیامک عباسی ...
* 💞﷽💞 ‍ : هنر های سیاوش!! امروز آخرین روز تنفس بود. از فردا تعطیلات آخر ترم برای شروع امتحانات شروع میشد و راحله هم باید می نشست پای درس و بحثش. این مدت و با این اتفاقات اصلا نتوانسته بود درست و حسابی درس بخواند. از طرفی هر کار کنی باز هم قبل از امتحانات باید سرت در جزوه و کتاب باشد تا نمره به درد بخور بیاوری. در طول ترم خواندن و مرور دوره ای و این حرفها تمامش مال قصه هاست. نویسنده خود به یاد دارد در دوران کارشناسی، تنها درسی را که در طول ترم خواندم و مرور میکردم آخر ترم با نمره افتضاحی رد شدم! مجبور شدم درس را به صورت معرفی به استاد بگیرم و با خواندن روز قبل از امتحان با نمره هفده پاس شدم! دلیل از این محکم تر?!! بنابراین راحله نیز مجبور بود آن یک هفته فورجه امتحانات را دست از نامزد بازی بردارد و کله اش را در کتاب و دفتر فرو کند. پس تصمیم داشت از آن یک روز هوا خوری، نهایت استفاده را ببرد. سیاوش دم ماشین منتظرش ایستاده بود. با مهربانی دست یکدیگر را گرفتند: -سلام خانم خانوما -سلام آقای خوش پوش خودم واقعا هم سیاوش در میان آن پیراهن و شلوار پارچه ای سفید تابستانه خواستنی شده بود. آدم را یاد مردهای دهه 80-90 اروپا می انداخت. خصوصا با آن کلاه پانامایی همرنگ پیراهنش. سیا عاشق کلاه بود و معمولا برای هر تیپ لباسش کلاهی متناسب با آن داشت. البته سیاوش اصلا به روی خودش نیاورد که آن شلوار پارچه ای پیشنهاد سید است و عاریتی !! سیاوش جز لباس جین لباس دیگری نداشت و صادق پیشنهاد داده بود چون این تیپ دخترها خیلی علاقه ای به تیپ جین ندارند، برای دل خانمش هم که شده، تیپش را عوض کند و الحق که پیشنهادش از همان اول، تاثیرش را نشان داده بود. وقتی سوار شدند سیاوش کلاهش را عقب گذاشت، کمربندش را بست و پرسید: - یعنی جین بپوشم خوش تیپ نیستم? راحله در حالیکه داشت سر جایش تکان میخورد تا چادرش را جمع و جور کند و کیفش را عقب بگذارد گفت: -شما همه جوره خوش تیپی ولی من این مدل تیپ رو خیلی دوست دارم و سیاوش با خودش فکر کرد باید حتما در اولین فرصت چند دست لباس باب میل خانمش تهیه کند. نگاهی از سر ذوق به این خانم محجبه که مثل وروجک سرجایش وول میخورد انداخت. راحله کمربندش را بست: -خوووب! من آماده ام... بریم قربان! سیاوش سر به سرش گذاشت: -شمام این رنگ نارنجی کمرنگ خیلی بهتون میادها! راحله چون میدانست سیاوش گل بهی را دوست دارد روسری معصومه را قرض گرفته بود! زن و شوهر مثل هم! حتما بعدها که رازهایشان را فاش میکردند کلی به امروز میخندیدند! راحله خندید: -من در حیطه اسم رنگ ها هیچ توقعی از شما ندارم. مهم اینه که به چشمت قشنگ بیاد. سیاوش که از این حاضر جوابی خوشش آمده بود از صندلی عقب پلاستیکی را توی بغل راحله گذاشت. راحله نگاهی به پلاستیک انداخت و با تعجب گفت: -قند?این همه?برای چی? - به هنر دومم مربوط میشه راحله پلاستیک قند را سبک سنگین کرد و گفت: -آها پس هنر دومت خونه داریه! سیاوش که متوجه نشده بود همینطور که داشت با ضبط ور میرفت گفت: -چه ربطی داره? راحله یکی از قند ها را در دهانش گذاشت و گفت: -میخوای بگی بلدی قند بشکنی دیگه سیاوش ریسه رفت: -نخیر خانم باهوش، اینا مال دوستمه که داریم میریم پیشش! میخوام بدی بهش باهات رفیق بشه! ...