eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️موضوع سلقلقیه • قسمت — هفتاد چهارم✔️ ➿ تهمت های عائشه سلقلقیه ▪️آلات موسیقی و نیها و عادات جاهلیت را نابود نمایم.» (١) این است جایگاه غنا و آلات لهو، و این است احادیثی که از خود عایشه سلقلقیه و دیگران در مورد غنا از حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله نقل شده است. حال آیا در این صورت معقول است چنین مسامحه ای - که عصمت پاک آن حضرت را معیوب می سازد و مقام او را پایین می آورد و او را در پرتگاه جهل میاندازد - به وی نسبت داده شود؟ او العیاذبالله گفته شود: تنها کسی که از غنا و آلات لهو نهی کرد و باطل را بی اثر ساخت و شیاطین از وی گریختند، عمر بن زنا بود نه حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله مگر حضرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)نفرمودند: من از لهوولعب نیستم و لهوو لعب از من نیست،' (٢) 👈پس چه شده است که خود صدای آلات لهو را می شنود و زن رقاص نامحرم در حضور او میرقصد و تنبک میزند و او همسرش را در این جایگاه پست نگه می دارد و تنها ابوبکر زندیق از این کار به خشم آمده و میگوید: آیا سرودهای شیطانی را می نوازید؟! و همچنین فقط عمر بن زنا خشمگین شده به گونه ای که شیطان از ترس وی گریخته و پا به فرار گذاشته است؟!!⁉️ 📚۱. مسند ابی داود، ص ۱۵۵؛ مسند احمد، ج۵، صری ۲۶۸؛ جزء اشیب بغدادی، ص ۳۹؛ المعجم الکبیر طبرانی، ج ۸ ص ۱۹۷، کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۴۴۴؛ تفسیر ثعلبی، ج۷، ص ۳۱۰؛ الدرالمنثور سیوطی، ج ۲، ص ۳۲۳؛ تکملة حاشیهٔ رد المختار ابن عابدین، ج ۱، ص ۵۷۱؛ شرح الکبیر ابن قدامه، ج ۱۲، ص ۴۸؛ تکملة البحر الرانق، ج ۱، ص ۱۴۹. ۲. السنن الکبری بیهقی، ج ۱۰، ص ۲۱۷؛ مجمع الزواند هیثمی، ج ۸، ص ۲۲۵؛ الادب المفرد بخاری، ص ۱۷۰؛ المعجم الاوسط طبرانی، ج ۱، ص ۱۳۲؛ البرهان الزرکشی، ج ۲، ص ۱۱۳؛ تفسیر البحر المحیط، ج ۱، ص ۴۹۷؛ الجامع الصغیر سیوطی، ج ۲، ص ۴۰۴؛ میزان الاعتدال ذهبی، ج۴، ص ۴۰۵.
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️موضوع سلقلقیه • قسمت — هفتاد چهارم✔️ ➿ تهمت های عائشه سلقلقیه ▪️آلات موسیقی و نیها و عادات جاهلیت را نابود نمایم.» (١) این است جایگاه غنا و آلات لهو، و این است احادیثی که از خود عایشه سلقلقیه و دیگران در مورد غنا از حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله نقل شده است. حال آیا در این صورت معقول است چنین مسامحه ای - که عصمت پاک آن حضرت را معیوب می سازد و مقام او را پایین می آورد و او را در پرتگاه جهل میاندازد - به وی نسبت داده شود؟ او العیاذبالله گفته شود: تنها کسی که از غنا و آلات لهو نهی کرد و باطل را بی اثر ساخت و شیاطین از وی گریختند، عمر بن زنا بود نه حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله مگر حضرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)نفرمودند: من از لهوولعب نیستم و لهوو لعب از من نیست،' (٢) 👈پس چه شده است که خود صدای آلات لهو را می شنود و زن رقاص نامحرم در حضور او میرقصد و تنبک میزند و او همسرش را در این جایگاه پست نگه می دارد و تنها ابوبکر زندیق از این کار به خشم آمده و میگوید: آیا سرودهای شیطانی را می نوازید؟! و همچنین فقط عمر بن زنا خشمگین شده به گونه ای که شیطان از ترس وی گریخته و پا به فرار گذاشته است؟!!⁉️ 📚۱. مسند ابی داود، ص ۱۵۵؛ مسند احمد، ج۵، صری ۲۶۸؛ جزء اشیب بغدادی، ص ۳۹؛ المعجم الکبیر طبرانی، ج ۸ ص ۱۹۷، کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۴۴۴؛ تفسیر ثعلبی، ج۷، ص ۳۱۰؛ الدرالمنثور سیوطی، ج ۲، ص ۳۲۳؛ تکملة حاشیهٔ رد المختار ابن عابدین، ج ۱، ص ۵۷۱؛ شرح الکبیر ابن قدامه، ج ۱۲، ص ۴۸؛ تکملة البحر الرانق، ج ۱، ص ۱۴۹. ۲. السنن الکبری بیهقی، ج ۱۰، ص ۲۱۷؛ مجمع الزواند هیثمی، ج ۸، ص ۲۲۵؛ الادب المفرد بخاری، ص ۱۷۰؛ المعجم الاوسط طبرانی، ج ۱، ص ۱۳۲؛ البرهان الزرکشی، ج ۲، ص ۱۱۳؛ تفسیر البحر المحیط، ج ۱، ص ۴۹۷؛ الجامع الصغیر سیوطی، ج ۲، ص ۴۰۴؛ میزان الاعتدال ذهبی، ج۴، ص ۴۰۵.
‌◽️ قسمت 🔖 صد و هشتم✔️ 💃💬رقص و پای کوبی ابلیس بعد از شهادت حضرت پیغمبر اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه و اله و رجوع مردم به ابابکر زندیق و عمر بن زنا به جای حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام‼️ (روایت بسیار پرنکته و عجیبیه👇) قسمت یکم ✔️ ♦♦➖➖➖➖♦♦ 👤مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْيَمَانِيِّ عَنْ مِسْمَعِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ صَبَّاحٍ الْحَذَّاءِ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِيِّ 👤عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهما السلام قَالَ: لَمَّا أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله و سلم بِيَدِ عَلِيٍّ علیه السلام- يَوْمَ الْغَدِيرِ صَرَخَ إِبْلِيسُ فِي جُنُودِهِ صَرْخَةً فَلَمْ يَبْقَ مِنْهُمْ أَحَدٌ فِي بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا أَتَاهُ فَقَالُوا يَا سَيِّدَهُمْ وَ مَوْلَاهُمْ مَا ذَا دَهَاكَ فَمَا سَمِعْنَا لَكَ صَرْخَةً أَوْحَشَ مِنْ صَرْخَتِكَ هَذِهِ فَقَالَ لَهُمْ فَعَلَ هَذَا النَّبِيُّ فِعْلًا إِنْ تَمَّ لَمْ يُعْصَ اللَّهُ أَبَداً فَقَالُوا يَا سَيِّدَهُمْ أَنْتَ كُنْتَ لآِدَمَ فَلَمَّا قَالَ الْمُنَافِقُونَ إِنَّهُ يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى وَ قَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ أَ مَا تَرَى عَيْنَيْهِ تَدُورَانِ فِي رَأْسِهِ كَأَنَّهُ مَجْنُونٌ يَعْنُونَ رَسُولَ اللَّهِ ص صَرَخَ إِبْلِيسُ صَرْخَةً بِطَرَبٍ فَجَمَعَ أَوْلِيَاءَهُ فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنِّي كُنْتُ لآِدَمَ مِنْ قَبْلُ قَالُوا نَعَمْ قَالَ آدَمُ نَقَضَ الْعَهْدَ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِالرَّبِّ وَ هَؤُلَاءِ نَقَضُوا الْعَهْدَ وَ كَفَرُوا بِالرَّسُولِ- فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَقَامَ النَّاسُ غَيْرَ عَلِيٍّ لَبِسَ إِبْلِيسُ تَاجَ الْمُلْكِ وَ نَصَبَ مِنْبَراً وَ قَعَدَ فِي الْوَثْبَةِ وَ جَمَعَ خَيْلَهُ وَ رَجْلَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ اطْرَبُوا لَا يُطَاعُ اللَّهُ حَتَّى يَقُومَ الْإِمَامُ وَ تَلَا أَبُو جَعْفَرٍ علیهما السلام- وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیهما السلام كَانَ تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الظَّنُّ مِنْ إِبْلِيسَ حِينَ قَالُوا لِرَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّهُ يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى فَظَنَّ بِهِمْ إِبْلِيسُ ظَنّاً فَصَدَّقُوا ظَنَّهُ. •———••———••———••———••———• حضرت امام محمد الباقر علیه السلام فرمودند : چون رسول خدا در روز غدیر دست علی را گرفت , ابلیس در میان لشکریانش فریادی کشید که هیچ یک از آنان در خشکی و دریا نماند جز اینکه نزد او حاضر شدند و گفتند:ای سرور و مولای ما ! چه مصیبتی برایت رخ داده است که تا به حال چنین فریادی از تو نشنیده ایم !؟ گفت:این پیامبر کاری کرد که اگر به پایان رسد , خداوند هرگز معصیت نخواهد شد . گفتند : ای سرور ما , تو همانی که پیش از این آدم را فریفتی ! و چون منافقان گفتند:پیامبر به دلخواه خودش سخن میگوید و یکی از آنها به رفیقش گفت : دو چشم او (پیامبر) را نمی بینی که در سرش چون دیوانگان میچرخد !! در این جا ابلیس فریادی از شادی برکشید و همه ی دوستان خود را گرد آورد و گفت:آیا ندانستید که من سابقاً آدم را فریفتم ؟ گفتند : آری , گفت:آدم پیمان را شکست ولی به پروردگارش کافر نشد و اینان پیمان را شکستند و به رسولخدا کافر شدند . و چون رسولخدا درگذشت و مردم غیر علی را برپاداشتند , ابلیس تاج حکومت به سر نهاد , منبری برافراشت و در خرگاه نشست و سواران و پیادگان خود را جمع نمود و گفت : شاد باشید که تا زمان قیام امام خداوند اطاعت نخواهد شد . سپس امام علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود: " و به یقین ابلیس گمان خویش را بر ایشان راست یافت و همه از او پیروی کردند مگر گروهی از مؤمنان ۲۰/سبأ " و بیان داشت:تأویل این آیه بعد از رحلت رسول خدا رخ داد و گمان از سوی ابلیس بود که وقتی منافقان درباره ی پیامبر گفتند که :او به دلخواه خود سخن میگوید , گمانی به آنان برد و آنان گمان او را جامه ی عمل پوشاندند. 📚 الکافی - (ط- الاسلامیه) ج ۸ ص ۳۴۵
◽️ قسمت 🔖 صد و نهم✔️ 🔴 انتقامِ از ظالمين بدست ظالمين ♦♦➖➖➖➖♦♦ 📖 وَ كَذلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضاً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ. و بدين گونه بعضى ستمگران را بر بعضى مسلّط مى‌كنيم. 19- عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ: مَا انْتَصَرَ اللَّهُ مِنْ ظَالِمٍ إِلَّا بِظَالِمٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ کَذلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضاً . حضرت امام جعفر الصادق (علیه‌السلام) فرمودند: خدا از ظالم به وسیله ظالم انتقام بگیرد، و این است معنی قول خدا عزوجل (129 سوره انعام): «و همچنین ظالمان را بر یک دیگر گماردیم» (برای انتقام). 📚نام کتاب : الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 2 صفحه : 334 اسكن كتاب: http://fi9.ir/lstzmn http://lib.eshia.ir/11005/2/334 (📸 اسکن آن پیوست خواهد شد.) تصحيح: جناب علامه محمد تقى مجلسى(اول): و في الموثق... 📚📕نام کتاب : روضه المتقین نویسنده : المجلسي‌، محمد تقى جلد : 9 صفحه : 359 اسكن كتاب: http://fi9.ir/y20ped http://lib.eshia.ir/71453/9/359 شيخ احمد الماحوزي: ...و سنده معتبر حسن، رجاله ثقات و أجلا عيون.. 📚📕نام کتاب : ثواب الأعمال و عقاب الأعمال نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 274 اسكن كتاب: http://fi9.ir/5v3xyf http://lib.eshia.ir/15151/1/274 •———••———••———••———••———• پ.ن:: خلاصۀ مطلب همان است که ما در دعا می‌گوئیم: «اللهم اشغل الظالمین باالظالمین و اجعلنا بینهم سالمین غانمین.» لُب سخن امام معصوم علیه السلام اینست که افراد دنیا طلب و خواهان ریاست به جان یکدیگر می‌افتند؛ و مؤمنان از چنین منازعاتی دوری می‌جویند. آنگاه خداوند مؤمنان را از سر لطف و مرحمت، حفظ می‌فرماید.
* 💞﷽💞 💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 سوالی نگاش کردم که گفت: منظورم اینه که چرا دارین بهم کمک می کنین، من اصلا قصد ندارم زندگی تونو خراب کنم، اما شما به خاطر من دارین بهترین روزای زندگی تونو که میتونستین کنار کسی که دوستش دارین بگذرونین دارین صرف من می کنین یه کم نگاهش کردم، این عباس بود، آره، مثل همیشه هم عطر یاسش رو کنارم حس میکردم، همه چیز که سرجاش بود .. پس چرا دنیا برام یه جوره دیگه شده بود .. یه رنگ دیگه .. انگار تو این دنیا بجز عباس و هدفش به هیچ چیز فکر نمی کردم، انگار خودم دیگه مهم نبودم ... بهم می گفت روزامو با کسی بگذرونم که دوستش دارم .. مگه من داشتم همین کارو نمی کردم!! دوباره نگاهمو به بیرون کشیدم و گفتم: شما خودخواهین آقای عباس! با تعجب نگاهی بهم انداخت و بعد کمی مکث گفت: خودخواه؟!!! هنوز نگاهم به دنیای بیرون از ماشین بود که با دنیای درونم متفاوت بود، خیلی هم متفاوت، درون من داشت دنیایی دیگه شکل می گرفت، دنیایی که خودم هم نمیشناختم، دنیایی که داشت مَنیت منو ازم می گرفت ... - خودخواهین چون فقط خودتونو میبینین، چرا فکر می کنین من آرزویی ندارم، منم مثل شما جوون و پر احساسم، منم عاشق خدام، خدایی که مثل شما بی تاب دیدارشم .. اما .. سرمو بیشتر به سمت پنجره کشیدم که نبینه اثرات بغض رو تو چشمام - اما شما دارین به مقصدتون میرسین و منم که قول دادم تمام تلاشمو بکنم تا رسوندن شما به هدفتون، ولی شما چی؟! نمی خواین به من تو رسیدن به این مقصد کمک کنین ... کمی مکث کردم بغضِ تو گلوم آزارم میداد: شما سختی های راه، گرما، سرما، تشنگی، گرسنگی و زخم و درد جنگ رو تحمل می کنین برای رسیدن به شهادت .. اما من که یه دخترم چی؟! من باید چکار کنم، چجوری آروم کنم این دل بی تابم رو .. کدوم راه رو برم تا به خدا برسم، از کجا برم، راهمو از کجا پیدا کنم ... شایدم، شایدم باید برای رسیدن به خدا تنهایی و رنج هایی رو تحمل کنم که میدونم سفید میکنه محاسن یه مرد رو!! بعد کمی مکث که سعی میکردم بغضِ تو گلوم رو مهار کنم و از ریزشش روی گونه هام جلوگیری کنم گفتم: غم انگیزه آقای عباس، نه! .. شهادت مردایی که میرن و خانواده هایی که می مونن و هر روز با یاد اونا شهید میشن ... 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس بامــــاهمـــراه باشــید🌹
* 💞﷽💞 💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 . دیگه هیچی نتونستم بگم، یاد بابا یک لحظه هم ازسرم نمی افتاد، آخ که چقدر دلم هواشو کرده بود .. هوای دلم بارونی بود، تو دنیای درونم بارون میبارید.. تا آخر راه رسیدن به رستوران هیچ کدوممون حرفی نزدیم و تو حال خودمون بودیم ... . . . غذامونو سفارش دادیم، عباس هنوزم تو حال خودش بود و خیره به دستای قفل شده اش که رو میز بود، نمی خواستم انقدر تو خودش باشه، برای اینکه از اون حال و هوا درش بیارم نگاهی به اطراف کردم و گفتم: میگما حالا لازم نبود انقدر جای گرونی بیاییم سرشو بلند کرد و گفت: نمیدونم، من زیاد با شهرتون اشنایی ندارم، یه بار با یکی از دوستام اومده بودم اینجا، حالا دفعه ی بعد هر جا شما بگین میریم از میان حرفاش فقط "دفعه ی بعد " تو ذهنم پررنگ شد .. کاش دفعه های زیادی باهم بیایم بیرون، سرشو باز پایین انداخته بود و تو فکر بود منم محو نگاهِ مرد روبروم پرسیدم: همیشه انقدر ساکتین؟! نگاهم کرد و با لبخندی گفت: نه، اگه بخوام حرف بزنم که پشیمون میشین از ازدواج با من!! خنده ای کردم و به شوخی گفتم: الانم که هنوز حرفی نزدین پشیمونم!!! نگاهش جدی شد و پرسید: واقعا؟؟؟! خاستم بحث و منحرف کنم داشت وارد جاهایی میشد که اصلا به مزاقم خوش نمی اومد .. دلم نمی خواست بحث به جایی کشیده بشه که باز بره تو خودش .. نگاهی به سمت راستم کردم و گفتم: آخش بالاخره داره سفارش مارو میاره..گشنم شد از بس حرف زدم خندید .. و من یقین داشتم که عطر یاسِ خنده هاش تا ابد با من خواهد بود ... . . ... 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس بامــــاهمـــراه باشــید🌹
* 💞﷽💞 💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 . . . در ماشین و باز کردم، برگشتم نگاهی به عباس انداختم و گفتم: ممنون بابت ناهار - خواهش می کنم من ممنونم که دعوتم رو قبول کردین پیاده شدم، و خداحافظی کردم باهاش ... رفت ... من موندم و چند ساعت خاطره که شد جزء بهترین خاطره های عمرم .. دیگه تموم شد ... روزهای بدون عباس تموم شد، حالا دیگه عباس برای همیشه کنارم بود ... . آن دم ڪھ با تو باشم یک ســـال هست روزے/ و آن دم ڪھ بے تو باشم یڪ لحظھ هست سالے . . . در حال درست کردن یه دسر خوشمزه بودم😊 .. مهسا و محمد هم هی میومدن ناخونک میزدن .. با احتیاط و وسواس داشتم تزیینش می کردم، عمو جواد اینا می خواستن از شمال بیان .. یه خونه اینجا به نام عباس خریده بودن که می خواستن بیان همینجا بمونن تا وقتی که منو عباس عروسی کنیم بریم اونجا ... آه که بقیه چه خیالاتی داشتن برای ما دوتا، ولی من نمی خواستم به آخر این راه فکر کنم، برام زمان حال بیشتر از همه چیز اهمیت داشت، امروز عمو اینا رو دعوتشون کرده بودیم برای شام، می خواستم تمام تلاشمو برای خوب شدن همه چیز بکنم .. زنگ گوشیم تمرکزم رو بهم ریخت، دستامو شستم و گوشی رو برداشتم: سلام - سلام دیوونه کجایی؟ با تعجب گفتم: تویی فاطمه؟؟ - اره دیگه - چیشده که زنگ زدی، شماره کیه؟ - شماره مامانمه، حالا اونو ول کن بگو الان کجام - نمیدونم!! - نمیدونی کجام؟؟؟؟ با تعجب گفتم: حالت خوبه فاطمه جون، چیشده خب ..کجایی؟ - بیمارستان سریع گفتم: بیمارستان؟؟؟ چیشده مگه؟؟؟ - اه نفهمیدی واقعا ... نی نی مون بدنیا اومده از خوشحالی جیغی کشیدم که مهسا و محمد با تعجب نگام کردن: وای جدی میگی ..کِی؟ بهم نگفتی چرا؟؟ -خب الان دارم میگم .. پاشو بیا زووود - باشه عزیزم...من اومدم 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس بامــــاهمـــراه باشــید🌹
* 💞﷽💞 💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 . دختر خشگل عاطفه تو بغلم بود، دستای کوچیکش رو تو دستام گرفتم، وای که چقدر هدیه های خدا قشنگن .. سمیرا سریع گفت: بده منم بغلش کنم، همش دست توئه دادمش به سمیرا، فاطمه ام رفت کنار سمیرا و داشت نی نی کوچولو رو ناز می کرد .. کنار تخت عاطفه نشستم و گفتم: به چی فکر می کنی مامان عاطفه؟!! لبخندی رو لبش نشست: تو فکر باباشم، کاش می موند تا بدنیا اومدنش دستشو گرفتمو گفتم: خب میاد، مگه نگفتی قول داده دو ماه دیگه برگرده، تا دختر نازت دو ماهش بشه باباش برگشته فقط سرشو تکون داد، بهش حق میدادم، حالا دلتنگیای عاطفه بیشتر میشد، اگه بلایی سر آقا هادی میومد نه تنها عاطفه همسرشو از دست میداد بلکه پدر بچه شو هم از دست میداد کمی ساکت بودیم و خیره به سمیرا و فاطمه که سر بغل کردن بچه دعوا می کردن.. با فکری تو ذهنم گفتم: راستی اسمشو چی گذاشتین؟؟؟ لبخندی زد و گفت: اسمش رو هادی انتخاب کرده ... نرگس ... . . قبل اینکه عباس اینا برسن خودمو رسوندم خونه .. بهترین لباسامو پوشیدم .. خیلی ذوق داشتم نمیدونم چرا شاید از خوشحالی به دنیا اومدن نرگس یا شایدم از این که عباس رو باز میتونستم ببینم ... بعد خوردن شام عباس ازم خواست بریم بیرون قدم بزنیم، از این پیشنهاد یهویش تعجب کردم، باورم نمیشد برای قدم زدن با من مشتاق باشه.. احساس میکردم خیلی زود با اومدن من به زندگیش کنار اومده .. سریع آماده شدیم و راه افتادیم .. قرار شد از دم خونمون تا پارکی که یه نیم ساعتی با خونه فاصله داشت قدم بزنیم 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس بامــــاهمـــراه باشــید
[ ] ✅تقویت بدن ✅تقویت قوای جنسی ✅موثر در درمان غلبه سودا ✅پیشگیری از جنون، خوره ، پیسی، آکنه ✅موثر در درمان بیماری های پوستی ✅رفع دلگیری و پریشانی ✅موثر در «باعث فربگی بدن میشود» ✅پیشگیری از « در صورت استفاده برای موهای زیر بغل» و « در صورت بوییدن» و 💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺 ثبت سفارش : 👇👇👇 @meshkat120
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️موضوع سلقلقیه • قسمت — هفتاد ششم✔️ ➿ تهمت های عائشه سلقلقیه ▫️حضرت رسول الله محمد مصطفی صلی الله علیه واله در جای دیگر می فرماید؛ (وإذا سمعُوا اللغو أعرضوا عنه)، " (١) دو چون سخن لغو بشئوند ان أن اعراض می کنند.» به خد ! سوگندا این اهانتهای ناروا و نسبت دادن این امور شنیعه به ساحت مقدس حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه واله قلب ھر مسلمان غیوری را آتشی میزند و انسان را به عمق مظلومیت حضرت می رساند، آنجا که فرمودند: ▪️«ما اوذیت نبی بمثل ما اوذیت؛ هیچ پیامبری همچون من آزار ندیده و مورد ظلم قرار نگرفت،" (٢) 👈آری ! نسبت دادن این احادیث جعلی و به تعبیر دیگر: افسانه های ناروا، از مصادیق بارز و روشن ظلم به حضرت رسول الله محمد مصطفی صلی الله علیه واله است؛ چرا که عایشه سلقلقیه با این خیانتش میخواست فضیلتی برای غاصبان اول و دوم و سوم اثبات نماید و از طرف دیگر میخواست از عظمت و قدر و مقام شامخ حضرت پیامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله بکاهد و او را همسنگ غاصبان خلافت جلوه دهد!!! 👈آیا چه کسی است که نفهمد این افسانه ها و دروغ پردازیهای عایشه سلقلقیه برای مشوّه نمودن چهرهٔ تابناک آن خورشید درخشنده است؟! آیا نمیتوان گفت که عایشه سلقلقیه با جعلی این احادیث بر ظلم خود افزوده تا فرمایشات دّر ربار حضرت را بی اثر نماید؟! 📖 ۱. سورهٔ قصص، آیه ۵۵. 📚تفسیر رازی، ج۴، ص ۱۷۵؛ تفسیر آلوسی، ج۸، ص ۲۳؛ و فیات الاعیان ابن خلکان، ج ۵ ص ١٨۶ تاریخ الاسلام ذهبی ج۴١ ص٣٣٣؛ جواهر المطالب ابن دمشقی ج٢ ص ٣٢٠.تفسیر البحر المحیط ابی حیان، ج۷، ص ۲۴۲؛ تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۸۲،
✴️ سه شنبه 👈25 بهمن 👈دلو 1401 👈23 رجب 1444 👈14 فوریه 2023 🕌مناسبت های دینی و اسلامی. ✔️ ترور امام مجتبی علیه السلام توسط جراح بن سنان اسدی ملعون . ✔️ مسموم شدن امام موسی بن جعفر علیه السلام " 183 ه.ق ". ❇️احکام دینی و اسلامی. 📛امروز ساعت 5:04 قمر از برج عقرب خارج می شود. و لیکن حد اقل تا 12 ساعت پس از خروج در انجام امور اساسی اجتناب کنید. 👶مناسب زایمان و نوزاد خوشبخت و زندگی اسوده ای خواهد داشت. 🤕بیمار امروز خوب شود. ان شاءالله. 💑مباشرت امشب : مباشرت و عروسی کراهت دارد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است: ✳️مسهل خوردن. ✳️جراحی چشم. ✳️کشیدن دندان. ✳️بیرون آوردن خال و زگیل. ✳️خارج کردن دمل و غده های چرکین. ✳️خرید باغ و زمین زراعی. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️درختکاری. ✳️حفاری چاه و کانال و آبراه. ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️امور تحقیقی و تفحص و جستجو. ✳️استحمام. ✳️و آبیاری نیک است. 📛ولی برای امور اساسی و زیر بنایی مثل ازدواج و مسافرت خوب نیست. 🔵مناسب نگارش ادعیه و حرز و نماز آن نیست. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) ، باعث روبراه شدن امور می شود. 💉💉حجامت. 🔴 یا موجب شادی دل می شود. ✂️ناخن گرفتن. سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد.)(شامل خرید لباس نمیشود و کسانی که شغلشان خیاطی هست در روزهای خوب برش و ادامه کار را در روزهای دیگر انجام دهند.) ✅ وقت استخاره: در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴تعبیر خواب: تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 24 سوره مبارکه" نور" است. یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم... و مفهومش این است که خواب بیننده را با شخصی دعوا یا خصومتی پیش آید که بر او شاهد بیاورد و بر خصم خود غلبه کند. و شما مطلب خود را قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد. 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸زندگیتون مهدوی🌸
🙏👌نمازهای روز دوشنبه حضرت عسکری علیه السلام فرمود: هرکس روز دوشنبه ده رکعت نماز بخواند، در هر رکعت، یک بار سوره حمد و ده بار سوره توحید، خداوند در روز قیامت برای او از آن نماز نوری قرار می دهد که از آن نور، موقف (قیامت) روشن می شود به گونه ای که همه کسانی که خداوند خلق کرده است، در آن روز به واسطه آن نماز به او غبطه می خورند. (جمال الأسبوع، ص41) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، وقتی روز بلند شد، چهار رکعت نماز بخواند، در رکعت اول سوره حمد و آیةالکرسی، در رکعت دوم سوره حمد و سوره توحید، در رکعت سوم سوره حمد و سوره فلق و در رکعت چهارم سوره حمد و سوره ناس، و بعد از نماز ده بار استغفار کند، خداوند همه گناهانش را می آمرزد و به او قصری در بهشت فردوس عطا می کند که ویژگی آنچنانی دارد که در روایت بیان شده است. (جمال الاسبوع، ص68) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏نماز والدین در روز دوشنبه بعد از بالا آمدن آفتاب قَالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله:‏ مَنْ صَلَّى يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ مَرَّةً مَرَّةً، وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، وَ وَهَبَ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، أَعْطَاهُ اللَّهُ قَصْراً كَأَوْسَعِ مَدِينَةٍ فِي الدُّنْيَا.(جمال الأسبوع، ص70) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، بعد از آن که خورشید بالا آمد، 4 رکعت نماز بخواند(دو نماز 2 رکعتی)، در هر رکعت یک بار سوره حمد، یک بار آیة الکرسی، و سه بار سوره توحید؛ و ثواب آن را به پدر و مادرش هدیه کند، خداوند به وی کاخی می بخشد که مانند وسیع ترین شهر در دنیاست. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼 نماز شب بیست وچهارم ماه رجب عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قالَ: مَنْ صَلَّى فِي لَيْلَةِ الرَّابِعَةِ وَ الْعِشْرِينَ أَرْبَعِينَ بِالْحَمْدِ وَ الْإِخْلَاصِ، كَتَبَ لَهُ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ أَلْفَ حَسَنَةٍ، وَ مَحَی عَنْهُ ألفَ سَيِّئَةٍ، وَ رَفَعَ لَهُ ألفَ دَرَجَةٍ، وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ألفَ مَلَكٍ رافِعُونَ أيْديهِمْ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ، وَ يَرْزُقُهُ اللهُ تعَالَى سَلامَةَ الدّارَيْنِ، وَ كَأنَّمَا أدْرَكَ لَيْلَةَ القَدْرِ. (البلدالأمين، ص169) جناب سلمان از رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل می کند که فرمود: هرکس در شب بیست و چهارم ماه رجب 40 رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد، و یک بار سوره توحید؛ خداوند برای وی هزار حسنه نوشته، هزار سیّئه را پاک کرده، و مقام وی را هزار درجه بالا می برد. همچنین خداوند از آسمان هزار فرشته فرو می فرستد در حالی که دست هایشان بالا بوده و بر این فرد درود می فرستند، و خداوند سلامتی در دنیا و آخرت را به وی روزی می کند، و با خواندن این نماز گویا شب قدر را درک کرده است. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼👌 نماز و اذکار هفت شب آخر ماه رجب در ثلث آخر شب (نزدیک فجر) سلیمان گفت: از حضرت مجتبی علیه السلام شنیدم که از پدر گرامی خویش نقل می کرد که رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: جبرئیل برای من 7 کلمه آورد و آن 7 کلمه، همان هایی هستند که خداوند متعال در قرآن فرموده است: «وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ»، و به من امر کرد که آن را به شما یاد دهم، و آن ها، هفت کلمه از تورات به عبری می باشند. پس رسول خدا صلّی الله علیه و آله آن هفت کلمه را برای علیّ بن ابی طالب علیه السلام بدین صورت بیان نمود: « يَا اللَّهُ! يَا رَحْمَانُ! يَا رَبِّ! يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ! يَا نُورَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ! يَا قَرِيبُ! يَا مُجِيبُ!» وقتی کلام رسول خدا صلّی الله علیه و آله به پایان رسید، آن حضرت رفتند و عبدالله بن سلام وارد شد درحالی که ما درباره آن حدیث سخن می گفتیم. وقتی عبدالله آن حدیث را شنید، تکبیر گفت. رسول خدا صلّی الله علیه وآله وارد شده و مشاهده کردند که عبدالله، تکبیر و تهلیل می گوید. پس فرمودند: عبدالله! چه شده؟ عبدالله عرض کرد: ای رسول خدا! به حقّ آن کس که تو را مبعوث کرد، این اسماء همانهایی هستند که جبرئیل بر حضرت ابراهیم نازل کرد و در مورد همین اسماء بود که خداوند، حضرت ابراهیم را خلیل خود کرد. پس بنده ای این اسماء را در نزد خود نگاه نمی دارد، مگر آنکه خداوند در نزد او حجابی قرار می دهد که شیطان ابداً به سوی او راه نداشته و بر وی تسلّط نمی یابد تا آنکه خداوند را ملاقات نموده و به دار جلال الهی وارد شود. پس هرکس در هفت شبِ آخر ماه رجب در نزدیک فجر صبح، خداوند را به این اسماء بخواند، خداوند به وی هدایا و ولایتش را اعطا می کند. رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: ای عبدالله! آیا می دانی وقتی خداوند این کلمات را فرو فرستاد، حضرت ابراهیم علیه السلام، چه کرد؟ عبدالله گفت: وقتی جبرئیل نازل شد، حضرت ابراهیم علیه السلام درخواست کرد که چگونه توسط این کلمات خدا را بخواند. پس جبرئیل گفت: در ماه رجب روزه بگیر، وقتی به هفت شب آخر ماه رسیدی، بلند شو و با قلبی ترسان دو رکعت نماز بخوان، سپس از خداوند، ولایت، یاری، عافیت، قدر و منزلت در دنیا و آخرت، و نجات از آتش جهنّم را درخواست کن. (بحارالأنوار، ج 97، ص52 به نقل از کتاب النّوادر) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ 🚩 هر روز را با سلام بر شما آغاز می‌کنیم! سلام بر شما ... که صاحب‌اختیار مایی! پدر مهربانم زیر گوش دل من قاصدکی می گوید که تو در راهی و سرشار صفا می آیی اَلسَّلامُ‌عَلَیکَ یا تَالیَ کِتابِ‌اللهِ وَ تَرجُمانَه ... 🟡 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟡
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️موضوع • قسمت — نود ششم ✅ 💌 گزیده ای از روایات تبری ▫️ ☀️حضرت امام محمد الباقر علیه السلام فرمودند : هر جای قرآن : «قال الشيطان» آمده مقصود عمر ( بن زنا ) است. ¹ 🔺در ضمن احتجاج و استدلال دوازده نفر از اصحاب حضرت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام بر ابوبکر زندیق - در روز جمعه هنگام خطبه نماز جمعه! - آمده است: «هنگامی که عمر بن زنا به دفاع از ابوبکر زندیق صحبت کرد ، خالد بن سعيد - در محضر حضرت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام - به عمر بن زنا گفت: پسر خطاب! ساکت باش، تو از زبان دیگران سخن می گویی، به خدا سوگند قریش تو را از پست ترین، بی شخصیت ترین، نالایق ترین، بی ارزش ترین و ... می شمارد که اصلا از تو به نیکی یاد نمی شود، هیچ گاه در راه خدا و حضرت پیامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله کار با ارزشی نداشته ای، در جنگ ها ترسویی، از جهت مالی بخیل و خیس هستی، و ذاتا پست (و خبيث) هستی، هیچ افتخاری در بین قریش نداری، در هیچ جنگی از تو نامی نیست، تو در خلافت ابوبکر زندیق مانند شیطان هستی که پس از گمراه کردن انسان به او گوید: «من از تو بیزارم ، من از خدا می ترسم (و هنگامی که کسی را گمراه کرد او را رها کند و از او بیزاری جوید)... و دو آیه ذیل را قرائت نمود: 📖 سوره الحشر آیه 16 و 17 : «كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ؛ فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا ۚ وَذَٰلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ.» «کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: «کافر شو (تا مشکلات تو را حل کنم)!» امّا هنگامی که کافر شد گفت: «من از تو بیزارم، من از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم!» سرانجام کارشان این شد که هر دو در آتش دوزخ خواهند بود، جاودانه در آن می‌مانند؛ و این است کیفر ستمکاران!» 📚1- تفسیر عیاشی۲۲۳/۲ ،بحار ۲۳۲/۳۰
◻️▫️☀️ 🎉 22 روز مانده تا میلاد حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 💚 بشارت به حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در روایات حضرت امام محمد الباقر علیه السلام فرمودند : «قَالَ لِي يَا أَبَا الْجَارُودِ إِذَا دَارَتِ الْفَلَكُ وَ قَالَ النَّاسُ مَاتَ الْقَائِمُ أَوْ هَلَكَ بِأَيِّ وَادٍ سَلَكَ وَ قَالَ الطَّالِبُ أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ وَ قَدْ بُلِيَتْ عِظَامُهُ فَعِنْدَ ذَلِكَ فَارْجُوهُ فَإِذَا سَمِعْتُمْ بِهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْج‏» «اي ابوجارود! اگر روزگـاري این گونه شـد که مردم بگوینـد «قـائم علیه السـلام مرده یا کشـته شده یا در کدام سـرزمین است، یا انسان جوینده گفت «چگونه چنین کسی بیاید در حالیکه استخوان‌هایش هم پوسیده است»، در این هنگام امیـد داشـته بـاش که او ظهـور کنـد و هرگـاه خـبر ظهور او را شـنیدي به سویش برو، حـتی اگر بر روي برف، سـینه خیز بروي» 📚کمال الدین، ج1، ص326، ح5 🟢 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟢
༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕ ◼️▪️ • قسمت - چهل دوم✔️ 📝..اعتقادِ من به شما , باوری است که به تحقیق جُسته ام …✏️ 📕📗🔍🔎📘📙 ✔️ "دوازده امامی که اولینشان حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام است و آخرینشان حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است" …👥عَن إبنِ عَبّاسٍ قالَ : … فَقامَ جابِرِ بن عَبدُ اللّهِ أنصاري فَقالَ: يا رَسولَ اللّهِ ، وَ ما عِدَّةُ الأئِمَّةِ ؟ فقالَ : ❇️ يا جابِرُ ، سَألتَني رَحِمَكَ اللّهُ عَنِ الإسلامِ بِأجمَعِهِ ، عِدَّتُهُم عِدَّةُ الشُّهورِ وَ هي عِندَ اللّهِ اثناعَشَرَ شَهراً في كِتابِ اللّهِ يَومَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأرضَ وَ عِدَّتُهُم عِدَّةُ العُيونِ الّتي انفَجَرَت لِموسي بنِ عِمرانَ حينَ ضَرَبَ بِعَصاهُ الحَجَرَ فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَيناً وَ عِدَّتُهُم عِدَّةُ نُقَباءِ بَني إسرائيلَ ، قالَ اللّهُ تَعالي : "وَ لَقَد أخَذ اللّهُ ميثاقَ بَني إسرائيلَ وَ بَعَثنا مِنهُم اثنَي عَشَرَ نَقيباً" ؛ فالأئِمَّةُ يا جابِرُ اثناعَشَرَ إماماً ، أوَّلُهُم عليّ بنُ أبيطالبٍ وَ آخِرُهُمُ القائِمُ المَهديُّ. … پس جابر برخاست و عرض کرد:ای حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله ! تعداد این امامان چند نفر است ؟ فرمودند: ✴️ ای جابر _ خدایت رحمت کند _ از همهء اسلام از من سؤال کردی ؛ تعدادشان تعداد ماه هاست و آن نزد خدا دوازده ماه در کتاب خداست روزی که آسمان و زمین را آفرید ، و تعدادشان تعداد چشمه هایی است که برای موسی بن عمران جوشید زمانیکه با عصای خود بر سنگ زد و از آن دوازده چشمه جوشید ، و تعداد ایشان تعداد رؤسای بنی اسرائيل است , خداوند می فرماید:" قطعاً خداوند از بنی اسرائيل پیمان گرفت , و از آنان دوازده رئيس برگزیدیم " (مائده/١٢) ؛ پس ای جابر ! امامان دوازده نفرند که اولشان علی بن ابیطالب (علیهما السلام) و آخرشان مهدی قائم (عجل الله فرجه) است ، درود خدا بر همهء ایشان باد. 📕📗🔍🔎📘📙 ✔️ الإختصاص ص۲۲۳ ب۷۱ ✔️ بحارالانوار ۳۷۰/۳۶ ب۴۱ ح۲۳۴
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️موضوع سلقلقیه • قسمت — هفتاد هفتم✔️ ➿ تهمت های عائشه سلقلقیه ▪️همانطور که ناگفته برای هر مسلمانی روشن و مسلم است که حضرت پیامبر اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه واله در تمام صفات کمالی در قلهٔ رفیع آن قرار دارد تا بتواند برای همهٔ بشریت الگو و نمونه باشد. (ولاتحسبن الله غافلاً عَمًا يعمل الظالِمُون إنما يُؤخَّرهم ليؤم تشخص فيه الابصار»(١) ▪️«و مپندار که خدا از کردار ستمگران غافل است بلکه) کیفر ظالمان را برای روزی به تأخیر میافکند که چشم ها در آن روز [از شدّت ترس] خیره و حیران است.» 👈و آنچه بیشتر موجب اعجاب و حیرت است اینکه: راویان احادیث و حامیان اخبار از عامّه چگونه مثل این دروغ پردازیها و افسانه گوییهای عایشه سلقلقیه را در کتابهاشان نقل کرده اند، بدون اینکه شرم کنند و یا خجالت بکشند؟! در حالی که گمان می کنتد این جعلیات از صحیح ترین اخبار و معتبرترین احادیث می باشد!!!! ▪️و به همین جهت است که مستشرقین قائلند به اینکه حضرت پیامبر اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه واله نستجیر بالله - شخصی عیاش و خوشگذران و شهوتران و مردی دنیوی بوده و توجه او همیشه به مادیات و شهوت بوده و هرگز مبعوث از ناحیهٔ خداوند نمی باشد! 👈آری ! همین جعلیات عایشه سلقلقیه - که در تمام مصادر مهم و معتبر و صحیح تاریخی و فقهی عامّه راه یافته است - راهنمای بسیار بدی برای مستشرقین گردیده و سبب شده است که آنها با تکیه بر احادیث دروغین وی از یک طرف در ضلالت و گمراهی خود باقی بوده باشند و اصلاً رغبتی به داخل شدن به دین مبین اسلام پیدا نکنند و از طرف دیگر، حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله را به زخم زبان بگیرند و دین مقدّس اسلام را دینی مبتذل و شهوانی جلوه گر سازند و مهمتر اینکه: ▪️ حضرت پیامبر اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه وآله و اسلام را به باد تسمخر گرفته و در مقام معارضهٔ با دین مبین اسلام برآیند ! پس آیا جنایت و ظلمی بزرگتر از این وجود دارد و انا لله و انا الیه راجعون. 📖 سورهٔ ابراهیم، آیهٔ۴٢
🔸ولایت تکوینی امیرعوالم: زمین آرام باش! ✍️از حضرت صدیقه علیها السلام نقل شده که: در عهد ابوبکر زلزله‌ای آمد و مردم با ترس و وحشت نزد ابوبکر و عمر رفتند، و دیدند آن دو نیز با ترس نزد علی علیه السلام آمده‌اند، مولا از منزل خارج شد و به طرف مردم آمد در حالی که از آنچه مردم به خاطرش وحشت زده بودند، اندوهی نداشت، سپس مولا از مردم گذشتند و مردم هم به دنبال حضرت حرکت کردند، تا اینکه حضرت به تپه‌ای رسید و بر بالای آن نشست و مردم اطراف تپه قرار گرفتند، حضرت به مردم فرمود: گویا از آنچه می‌بینید به وحشت افتاده‌اید؟ عرض کردند: چگونه وحشت نکنیم حال آنکه هرگز مثل این صحنه را ندیدیم. سپس مولا دو لب مبارک را حرکت دادند و سپس دست بر زمین زدند و فرمودند: «تو را چه شده، آرام باش». زمین آرام گرفت، سپس فرمودند: از این عمل من تعجب کردید؟ گفتند: آری. سپس مولا فرمود: من کسی هستم که خداوند متعال در قرآن راجع به او فرموده: ﴿آن گاه که زمین به لرزش شدید خود لرزانیده شود، .. و انسان گوید: «زمین را چه شده است؟﴾‏ «زلزله ۱-۳» و من همان انسانی هستم که به زمین می‌گوید: تو را چه شده؟
حرم
* 💞﷽💞 💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 #قسمت_چهل_ودوم . دختر خشگل عاطفه تو بغلم بود، دستای کوچیکش
* 💞﷽💞 💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 .. هوای عالی ای بود، یه هوای خنک بهاری، شونه به شونه ی عباس قدم میزدم و نفس عمیق می کشیدم، دلم میخواست حس کنم این یاس رو از نزدیک، حجم این همه خوشبختی کنار من غیر قابل باور بود ... دلم می خواست چیزی ازش بپرسم تا حرف بزنه، دلم نمی خواست این لحظه های باهم بودن و که نمی دونستم تا کی هست رو به آسونی از دست بدم .. بی هوا صداش زدم: عباس! نگاهش رو بهم دوخت که سریع گفتم: آقای عباس لبخندی رو لبش نشست بعد کمی مکث گفتم: یه چیزی بپرسم؟؟ - بفرمایین کمی مِن مِن کنان گفتم: یه سوالی خیلی وقته ذهنمو درگیر کرده - خب کمی فکر کردم و بعد مکثی طولانی گفتم: هیچی!! با تعجب نگاهم کرد و گفت: پشیمون شدین؟ هیچی نگفتم، دو دل بودم از پرسیدنش .. سکوتم رو که دید اشاره کرد رو نیمکتی بشینیم.. بعد نشستن گفت: بپرسین سوالتونو؟ بالاخره دلمو زدم به دریا و پرسیدم: چیشد که قبول کردین همه چیز رو، چرا با خونوادتون مخالفتی نکردین بدون هیچ فکری خیره به روبروش گفت: نمیدونم نگاهش کردم نور ماه کمی صورتشو روشن کرده بود پرسیدم: چبو نمیدونید؟!! در حالی که نگاهش هنوز هم به روبرو بود گفت: میشه از این بحث خارج شیم، امشب حالم زیاد خوب نیست دیگه چیزی نپرسیدم، حالت خوب نبود پس چرا منو کشوندی اینجا آخه!!😒 کمی به سکوت گذشت که گفت: دلم خیلی تنگ شده بازم چیزی نگفتم و به نیم رخ نیمه روشنش خیره شدم - نمی پرسین برای کی؟! شونه هامو بالا انداختم و با دلخوری گفتم: من دیگه سوال نمی پرسم نگاهم کرد، باهمون چشمای سیاهش، اینبار من نگاهمو ا زش گرفتم که گفت: ناراحتتون کردم؟! سرم همچنان پایین بود، من ناراحت شده بودم، از دست عباس؟؟؟ مگه میشد!!!! 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس بامــــاهمـــراه باشــید🌹
* 💞﷽💞 💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 بازم چیزی نگفتم که گفت: میشه قدم بزنیم بلند شدیم و باز شروع کردیم به قدم زدن که شروع کرد - من همون روز اول که دیدمتون یه احساس اطمینانی داشتم بهتون، روز اول منظورم یکسال پیشه، شما متفاوت ترین دختری بودین که من دیده بودم، تازه از پاریس اومده بودم و دیدن شما بدجور ذهنم رو درگیر کرده بود مغزم اصلا نمیکشید، به من فکر می کرد، مگه امکان داشت؟؟ یعنی عباس هم بهم فکر میکرد .. همچنان تو سکوت خودم پناه گرفته بودم که ادامه داد: وقتی از خونتون رفتیم دلم می خواست کاش دیگه هیچ وقت نبینمتون که ذهنم باز درگیرِ دختر عجیبی مثل شما بشه، لبخندی زد و گفت: عجیب میگم، چون برام عجیب بودین .. اون حیا و نجابت خاصی که داشتین خیلی متفاوتتون می کرد سرم پایین بود و حرفاش مثل یه مسکن آرومم میکرد، آقای یاس داشت اعتراف میکرد، به همه ی روزاهایی که من بیقرار عطر یاسش بودم .. اون هم بهم فکر میکرد ... - وقتی دختر عمو و دختر یکی از آشناهامون ردم کردن قرعه ی مادرم افتاد به نام شما، درست چیزی رو که ازش فراری بودم بعد کمی مکث ادامه داد - من فرصت ازدواج نداشتم، میترسیدم وابسته ام کنه و نتونم برم، خاستگاریای قبلی که رفتیم منو رد کردن چون موضوع سوریه رو بهشون گفته بودم و خودشون نخواستن با مردی ازدواج کنن که معلوم نیس فردا باشه یا نه، اما نمیدونم چرا احساس می کردم نکنه شما با رفتنم مشکلی نداشته باشین، برای همین قبل خاستگاری باهاتون حرف زدم که مطمئن بشم جوابتون منفیه نیم نگاهی بهم انداخت و گفت: ولی شما غافلگیرم کردین، واقعا فکر نمی کردم جوابتون مثبت باشه، جلوی پدر مادرمم نتونستم چیزی بگم، راستش انقدر تو بهت بودم که هیچی به ذهنم نمیرسید، بعدشم که چند روز پیش برای ناهار رفتیم بیرون به چیزایی رسیدم که فکرش رو نمی کردم، حرفاتون عجیب بود، تا اون روز باور نمیکردم دختری حاضر بشه با کسی ازدواج کنه که موندش معلوم نیست، فکر میکردم هیچ کس مردی رو که از همین الان تو فکر شهادته نخواد! ناخود آگاه یاد عاطفه افتادم ... 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😷👌 اهمّیّت روزه روز بیست و پنجم ماه رجب 1) عن مولانا عليّ علیه السلام أنَّهُ قالَ: مَنْ صامَ يَوْمَ خَمْسَ وَ عِشرينَ مِنْ رَجَبٍ كانَ كَفّارَةَ مِأَتَيْ سَنَةٍ. (إقبال ‏الأعمال، ص 175/ زادالمعاد، ص34) از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام منقول است که روزه بیست و پنجم رجب ، کفّاره دویست سال گناه است. 2) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: مَنْ صَامَ خَمْساً وَ عِشْرِينَ مِنْ رَجَبٍ جَعَلَ اللَّهُ صَوْمَهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ كَفَّارَةَ سَبْعِينَ سَنَةً. (اقبال الاعمال، ص175/وسائل ‏الشيعة، ج10، ص482/ زادالمعاد، ص34) به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است: هرکس روز بیست و پنجم ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند روزه آن روز را کفّاره هفتاد سال گناه قرار می دهد. 3) مرحوم سید بن طاووس در ذیل این روایت می نویسد: بزرگداشت روزه روز بیست و پنجم ماه رجب بر این امر دلالت دارد که این روز نزد پروردگار جهانیان و سیّد المرسلین صلّی الله علیه وآله، روز بزرگی محسوب می شود. (اقبال الاعمال، ص176) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»