فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یاڪریم_اهل_بیت_علیه السلام🌷
پیرو راه حسینیم و پریشان حسن
همه گویند به ما بی سر و سامان حسن
روے هر شاپـ🦋ـرکے را بخدا ڪم ڪردیم
رمضان تا رمضان دور حسن مےگردیم
#حسنجان_قربانقدومٺ_ارباب🌺
#میلاد_امام_حسن_مجتبی🌺
#مبارڪ_باد✨🌺
♨️ @shahrenore 👈
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
⛔️ حضرت کریم آل الله امام حسن المجتبی علیه السلام ، غاصب اول ابابکر زندیق را غاصب جایگاه حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام می دانند، به نقل از جماعت عمریه ‼️
☑️ ابن جوزي حنفي در كتاب المنتظم، أبوسعيد آبي در نثر الدرر، محب الدين طبري در الرياض النضرة، جلال الدين سيوطي در جامع الأحاديث مينويسند:
📝 حدثنا هشام بن عروة عن أبيه قال: قعد أبو بكر على منبر رسول الله صلى الله عليه وسلم فجاءه الحسن بن علي فصعد المنبر وقال انزل عن منبر أبي فقال له أبو بكر منبر أبيك لا منبر أبي فقال علي رضي الله عنه وهو في ناحية القوم إن كانت لعن غير أمري.
📝ابوبكر ( زندیق ) بر منبر ( حضرت )رسول خدا ( صلی الله علیه واله ) نشسته بود، ( حضرت ) حسن بن علی ( علیه السلام ) آمد و بر منبر بالا رفت و فرمود: از منبر پدر من پايين بيا !
ابوبكر ( زندیق ) گفت : (بلی) اين منبر پدر تو است نه منبر پدر من، ( حضرت امیرالمومنین ) علي ( بن ابی طالب عليه السلام) كه در گوشهای در ميان مردم نشسته بود فرمود : اين كار او به دستور من نبوده است.
📙ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي 597 هـ)، المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ج 4، ص 70، ناشر: دار صادر - بيروت، الطبعة: الأولى، 1358؛
📙الآبي، ابوسعد منصور بن الحسين (متوفاي421هـ)، نثر الدر في المحاضرات، ج 1، ص 227، تحقيق: خالد عبد الغني محفوط، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت /لبنان، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م ؛
📙الطبري، ابوجعفر محب الدين أحمد بن عبد الله بن محمد (متوفاي694هـ)، الرياض النضرة في مناقب العشرة، ج 2، ص 148، تحقيق عيسي عبد الله محمد مانع الحميري، ناشر: دار الغرب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1996م؛
📙السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ)، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج 13، ص 93، طبق برنامه الجامع الكبير.
🟢ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🟢
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
| #ولادت
🌹امام حسنی ها فیض ببرند...🌹
🔅معجزه پسر همچون پدر ▫️🔺
✍🏻علامه مجلسی رحمه الله از کتاب مولد النبی صلی الله علیه و آله و مولد الاصفیاء علیهم السلام تألیف مرحوم شیخ مفید به اسناد او تا جابر، به نقل از امام محمّد باقر علیه السلام حکایت نماید:
روزی عدّه ای از مردم حضور حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام آمده و به حضرت گفتند: یا ابن رسول الله! شما نیز همچون پدرت حضرت امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السلام معجزه ای - که بسیار مهمّ باشد - برایمان آشکار ساز.
حضرت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: آیا پس از دیدن معجزه به امامت من مطمئن خواهید شد؟ و آیا ایمان خواهید آورد؟
گفتند: بلی، اعتقاد و ایمان می آوریم؛ و دیگر هیچ شکّ و شبهه ای وجود نخواهد داشت.
حضرت فرمود: آیا پدرم را می شناسید؟ همگی گفتند: بلی.
در این هنگام، حضرت پرده ای را که آویزان بود کنار زد؛ پس ناگهان تمام افراد مشاهده کردند که حضرت امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السلام نشسته بود.
سپس حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام خطاب به جمعیّت کرد و فرمود: آیا او را می شناسید؟
گفتند: بلی، این مولای ما حضرت امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السلام است؛ و ما ایمان آوردیم و شهادت می دهیم که تو ولیّ و حجّت بر حقّ خداوند هستی؛ و امام و جانشین پدرت خواهی بود.
و پس از آن اظهار داشتند: ما شاهد و گواه هستیم که جنابعالی، پدرت حضرت امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السلام را پس از مرگش به ما نشان دادی، همان طوری که آن حضرت، رسول الله صلی الله علیه وآله را پس از رحلتش در مسجد قُبا به ابوبکر و عمر نمایاند.
▫️حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: وای بر حال شما! مگر این آیه شریفه قرآن را نخوانده و نشنیده اید که خداوند متعال می فرماید:
«وَلا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ الله أمْواتا بَلْ أحْیاءُ وَلکِنْ لا تَشْعُرُون».
[سوره بقره،آیه۱۵۴].
آن هائی را که در راه خدا به شهادت رسیدند، مپندارید که مرده اند؛ بلکه آنان زنده و جاوید می باشند ولی شما درک نمی کنید.
البتّه این حالت مختصّ کشته شدگان فی سبیل الله است، که در همه جا حاضر و ناظر خواهند بود.
سپس در پایان افزود: شماها درباره ما اهل بیت رسالت و نبوّت چه تصوّراتی دارید و چه می اندیشید؟
گفتند: یا ابن رسول الله! ما به تو ایمان آوردیم و مطمئن شدیم که تو امام و خلیفه بر حقّ رسول الله صلی الله علیه وآله هستی.
📚بحارالانوار،جلد۴٣،صفحه٣٢٨، روایت٨.
الخرائج و الجرایح،شیخ راوندی، جلد٢،صفحه٨۱۰، روایت۱٨.
اثبات الهداه،جلد۵،صفحه۱۵۱، روایت۱۴.
الإيقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة،صفحه٢۱٨، روایت۱٨.
فرج المهموم في تاريخ علماء النجوم-معرفة نهج الحلال من علم النجوم،السید ابن طاووس،صفحه ٢٢۴.
🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟
بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
❌13ماه مبارک رمضان سال 95 هجري
❌به درك رفتن #حجاج_بن_يوسف_ثقفي ❌
مادرش فارعه(قارعه) نامي بودكه قبل ازهمسري با يوسف بن عقيل
پدرظاهري حجاج,درمنزل حارث بن كلده طبيب بود.
😆هنگامي كه به دنيا آمد سوراخ
#مقعد نداشت🙈 وطبيب براي اوسوراخي قرارداد.
همچنين او #شير نمي خورد تا اينكه بز سياهي كشتند واز #خونش برپستان مادر و به صورت حجاج ماليدند و او از روز چهارم پستان قبول كرد.
به اين سبب حجاج #خونخوار شدو ميگفت: بيشترين #لذت من در ريختن #خون است
📚مروج الذهب ج3 ص132
‼️کسی که #حرامزاده بودنش بر همه واضح و روشن بود...
اين صفت ازكسي كه مدت حمل او دوسال ونيم بوده وبيش ازدوسال ونيم پس ازمرگ پدرش به دنيا آمده بعيد نيست!
(با وجود اینکه دو سال و نیم بعد از به درک رفتن پدرش به دنیا آمد مادرش مدعی بود که #زنا نکرده و این مدت باردار بوده😂)
📚بحارالانوار ج60ص256
تعدادكشتگان به دست اين ملعون به جزجنگها يكصدوبيست هزارنفر 😳
نوشته اند.
هنگامي كه هلاك شددر زندان او پنجاه هزار مردو سي
هزار زن بودند كه
16هزاراز آنها #عريان وبرهنه بودندوقاعده اين ملعون اين
بودكه #زن و #مرد واطفال راباهم زنداني
ميكردو زندان او #سقف نداشت
📚تاريخ دمشق ج12ص185
مروج الذهب ج3ص175
عده زيادي از بزرگان وشيعيان
اميرالمؤمنين (عليه السلام) ازجمله
#كميل بن زياد نخعي رحمه الله, #قنبر
غلام اميرالمؤمنين رحمه الله, عبدالرحمن بن ابي ليلي انصاري رحمه الله,يحيي بن ام طويل رحمه
الله, #سعيد_بن_جبير رحمه الله رابه شهادت رسانيد كه
15روزبعد ازشهادت جبيربه مرض آكله مبتلا شدوجانش
رابه مالك دوزخ سپرد
📚بحارالانوار ج39ص324
ج42ص126و149,ج71ص220
درزمان سفاح قبرش
راپيداكردندوآنچه مانده ازاو بود #سوزاندند و برباد دادند
📚الوقايع والحوادث ج1ص156
اوبيست سال درعراق حكومت كردوعمرش 53يا73بود
📚توضيح المقاصد ص22
اما و اما يادمان نرود...
درتاريخ آمده #عمر_بن_خطاب حرامزاده با جامعه كاري كردكه بعدها الگوي جنايتكاراني
نظير #زياد_بن_ابيه و #حجاج بن يوسف گرديد
قال الحسن بصري:تشبه زياد بعمر فأفرط وتشبه الحجاج بزياد فأهلك الناس.
📚الاخبارالموفقيات ص311
📚البيان والتبيين ج1ص245
📚البخلاﺀ ج1ص134
گرچه حتي شمشير حجاجها هم
❌نتوانست درايجاد رعب و وحشت به پاي #تازيانه عمر ملعون برسد
شعبي ميگويد:كانت درة عمرأهيب من سيف الحجاج
📚شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج1ص181
📚وفات الاعيان ج3ص14
📚صبح الاعشي قلقشندي ج14ص143
📚الدرالمستطاب ص192
جهت خشنودی دل آقا و مولا #صاحب_العصر والزمان (علیه السلام)
حداقل #صد بار لعن #حجاج فراموش نشود
اَللهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرج🌺
@haram110
✴️ دوشنبه 👈6 فروردین / حمل 1403
👈14 رمضان 1445👈25 مارس 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🏴شهادت جناب مختار ثقفی( ۶۷ هجری)
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅ملاقات با بزرگان و علماء و حاکمان.
✅شراکت و امور شراکتی.
✅داد و ستد و تجارت.
✅و طلب علم و حوائج خوب است.
🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد دارای کمالات و علاقمند به علم و دانش می باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج میزان و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️خواستگاری عقد و ازدواج.
✳️آغاز معالجه و درمان.
✳️و فروش و تبدیل طلا و جواهرات نیک است.
🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب: مباشرت مکروه و ممکن است فرزند جن زده باشد.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه باعث شادی می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، سلامتی در پی دارد.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 15 سوره مبارکه "حجر" است.
لقالوا انما سکرت ابصارنا بل نحن قوم...
و از معنای آن استفاده می شود که شخصی بی حد و حساب با خواب بیننده گفتگویی باطل کند ولی به جایی نرسد و کار خواب بیننده روبراه شود. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعتیاد به اینترنت کودکان را چکار کنیم ؟
نکات مهم تربیتی
@haram110
May 11
هدایت شده از سلامتکده مشکات | ارگانیک
4_6044175246502663130.mp3
4.27M
🛑 به #مختار فحاشی نکنید که او #اهلبیت را یاری کرده.
🖇 ۱۴رمضان سالروزشهادت مختارثقفی رحمه الله و غفره
🌸 امام باقر صلواتاللهعلیه فرمودند:
✅ لاَ تَسُبُّوا اَلْمُخْتَارَ فَإِنَّهُ قَتَلَ قَتَلَتَنَا وَ طَلَبَ بِثَارِنَا وَ زَوَّجَ أَرَامِلَنَا وَ قَسَمَ فِينَا اَلْمَالَ عَلَى اَلْعُسْرَةِ.
🔰مختار را #فحش ندهید زیرا او #قاتلین ما خاندان را کشت و برای ما #خونخواهی کرد بیوه زنان ما را شوهر داد و در موقع تنگدستی ما را #یاری نمود.
📚رجال كشی، ص۱۲۵، ش۱۹۷
💠 نکته ای که هست اینکه انچه در روایات ما هست مدح فعل مختار در قصاص از قاتلین اهلبیت است اما قیام او تایید و مدح نشده.
الروافض الحيدري
@
میلاد مبارک امام حسن مجتبی (سلام الله علیه) را تبریک عرض میکنم🌹
🟢 اعمال شب پانزدهم ماه مبارک رمضان
1️⃣ غسل
امام صادق (علیه السلام) فرمودند : #غسل در شب اول ماه رمضان و شب نیمه آن #مستحب است .
بحارالأنوار ، جلد 81 ، صفحه 17
2️⃣ نماز
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند : هرکس در شب پانزدهم ماه رمضان ، 4 رکعت نماز (دو نماز 2 رکعتی) بخواند ؛ در رکعت اول هر دو نماز بعد از #سوره_حمد ، پنجاه بار #سوره_توحید و در دو رکعت دوم هر دو نماز ، بعد از سوره حمد ، بیست و پنج بار سوره توحید را بخواند ؛ خدا گناهش را در چشم به هم زدنی می آمرزد هرچند به تعداد کف #دریا و به تعداد ریگ های #بیابان و تعداد #ستارگان آسمان و تعداد برگ درختان باشد .
بحارالأنوار ، جلد 97 ، صفحه 383
3️⃣ دعا
دعای پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شب پانزدهم ماه رمضان عبارت است از : " يَا جَبَّارُ ، أَنْتَ سَيِّدِيَ الْمَنَّانُ ، أَنْتَ مَوْلَايَ الْكَرِيمُ ، أَنْت سَيِّدِيَ الْغَفُورُ ، أَنْتَ مَوْلَايَ الْحَلِيمُ ، أَنْتَ سَيِّدِيَ الْوَهَّابُ ، أَنْتَ مَوْلَايَ الْعَزِيزُ ، أَنْتَ سَيِّدِيَ الْقَدِيرُ ، أَنْتَ مَوْلَايَ الْوَاحِدُ ، أَنْتَ سَيِّدِيَ الْقَائِمُ ، أَنْتَ مَوْلَايَ الصَّمَدُ ، أَنْتَ سَيِّدِيَ الْخَالِقُ ، أَنْتَ مَوْلَايَ الْبَارِئُ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي وَ تَجَاوَزْ عَنِّي ، إنَّكَ أَنْتَ الْأَجَلُّ الْأَعْظَمُ " .
بحارالأنوار ، جلد 98 ، صفحه 78 و 77
4️⃣ زیارت امام حسین (علیه السلام)
امام صادق (علیه السلام) فرمودند : هرکس در یکی از سه شب ماه رمضان ، یعنی شب اول ، شب نیمه و شب آخر ، با حالت #خشوع و #اخلاص و #استغفار نزد قبر امام حسین حاضر شود ، گناهان و خطاهایی که مرتکب شده است ، از او می ریزد همانگونه که باد سخت ، برگ های خشکیده را می اندازد ، و در نتیجه آنگونه که مادر وی را زاییده است از گناهان پاک می شود . به علاوه برای او اجری چون اجر کسی که در آن سال به #حج و #عمره برود منظور می شود .
بحارالأنوار ، جلد 101 ، صفحه 99
اللهم عجل لولیک الفرج
May 11
حرم
* 💞﷽💞 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان کابوس رویایی💗
قسمت77
چند جای دیگر هم توقف می کنیم اما متوجه این رفتار های کیانوش نمی شوم.
او برای سرکار رفتن از من خداحافظی کرد اما حالا دور تا دور شهر را دارد می گردد.
پیمان هم دست بردار نیست و هر کجا او می رود، او نیز می رود.
کیانوشت وی این خانهی اشرافی و قصر مانند ساعت ها رفته و الان که هوا تاریک شده، هنوز برنگشته است.
کم کم عصبانی و خسته تر می شوم و غرغرهایم شروع می شود.
_من خسته شدم! این همش داره میره مهمونی. برگردیم ما هم!
انگار دهانش را بهم دوخته اند. دریغ از یک کلام!
بی توجه چشمانش را با پشت دست می مالد و خمیازهی کوتاهی می کشد.
سرم را روی صندلی می گذارم و زیر لب آهسته آهسته غر می زنم.
آخرین حد توجه اش این است که پایش را کمی جا به جا کند.
از این حجم بی خیالی لجم گرفته، انگار من آدم نیستم و به چشمش نمی آیم.
در ماشین را باز می کنم که به طرفم برمی گردد.
_کجا؟
مثل خودش با درجهی آخر بی خیالی و در عین حال که نگاهش نمی کنم، جواب می دهم:" میرم خونه. شما هر وقت دوست داشتین بیاین.
موقع تعقیب گفتی اگه پیاده شم گمش می کنی. من وظیفه مو انجام دادم بقیهش با شما.
سرش را مدام تکان می دهد.
_بشین الان میریم دیگه! این یارو هم یکم دیگه باید بیاد.
_من نمیتونم! از ظهر چیزی نخوردم و گرسنمه. خسته شدم ازین دزد و پلیس بازی!
در حالی که سعی دارد خودش را خونسرد نشان دهد، پلک روی پلک می گذارد.
_باشه! ولی یکم دیگه صبر کنی تمومه!
_آخه چقدر دیگه؟ شما دقیق بگین کی! تا کی خب باید علاف باشیم. این کار خاصی نمیکنه.
از لای در باد سوزناکی می خزد. نمیدانم این وقت شب تاکسی گیرم خواهد کرد.
با خواهش های غیرمستقیم پیمان می گویم یکم دیگر صبر می کنم.
من می نشینم، او قصد رفتن دارد.
از ماشین پیاده می شود و سرش را توی ماشین می آورد.
_من یکم دیگه برمی گردم.
نچی می کنم و استرس مرا می ترساند.
با خود می گویم، من می خواستم بروم سرزنشم می کرد حالا که نوبت خودش شده که خوب بلد است جا بزند.
_آخه اگه تو این فاصله شما نیومدین و این اومد، من چیکار کنم؟
_شما برو دنبالش من خودمو بهت می رسونم.
نگران نباش، قول میدم خیلی دیر نیام.
گرچه مخالف هستم اما نظر من چه اهمیتی دارد.
فعلا اش را جواب نمی دهم و به تکان ریز دست قناعت می کنم.
هر لحظه چشمم به در است و می ترسم باز شود.
هزاران فحش در دل به پیمان و کیانوش و هر کسی که مرا توی این کار انداخت می دهم.
یکهو در باز می شود و آنچه نباید می شد، شد.
برگ های درخت مزاحمم شده اند و نمیتوانم چیزی ببینم.
پایم را روی صندلی جلو می گذارم و با غر کفش هایم را به کف ماشین پرت می کنم.
با دیدن پیرمردی که در دستش سطل آشغال است نفس راحتی می کشم.
سرم را روی فرمان می گذارم و از گوشهی چشم خانه را می پایم.
با باز شدن در قلبم فرو می ریزد.
پیمان با ساندویچ های در دستش مرا غافلگیر می کند.
برای لحظه ای بی هیچ حرف نگاه مان در هم تنیده می شود.
لب می گزم و به سختی روی صندلی شاگرد می نشینم.
پیمان در کنارم مینشیند و ساندویچ ها را به طرفم می گیرد.
سرش پایین است و عذر می خواهد که نمی دانسته من از چه خوشم می آید.
حسابی ذوق زده می شوم اما آن را تنها در درونم می بلعم.
تمام دلخوری هایم با این کارش بر طرف می شود.
سرم را پایین می اندازم و آهسته لقمه ام را قورت می دهم.
نگاه هایش رهگذری است که به دل می نشیند.
هنوز از آرامش مان چیزی نگذشته که دوباره صدای در می شود و این بار کیانوش با یک کیف سامسونت خارج می شود.
مردی هم با لباس رسمی و کت و شلوار اتو کشیده برایش دولا راست می شود.
پیمان ساندویچ را رها می کند و با هیجان لب می زند:
_خودشه! خودشه!
_چی خودشه؟ کیف؟
تکان های ریز سرش و بعد حرفش که تایید می کند این همان مدارک است پایه های دلم را می لرزاند.
ماشین در تاریکی شب و خلوتی خیابان ها به دنبالش می رود.
گاه تنها چشمم به رفتگر هایی می خورد و با جاروی بلند خود بر سینهی خیابان و کوچه جارو می زنند.
اشتهایم کور می شود و تمام وجودم می شود یک جفت چشم که هر سو ماشین مدل بالای کیانوش می رود، آن هم دنبالش به حرکت در می آید.
طولی نمی کشد که جلوی یک خانهی لوکس دیگر می ایستد.
این خانه به چشمم آشنا می زند و یکهو یادم می افتد خانهی خود کیانوش است.
این خانه را همان وقت ها که با آن ها معاشرت داشتیم دیدم.
_این خونهی خودشه. فکر کنم دیگه کار امروزش تمومه.
⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی (آیه)
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان کابوس رویایی💗
قسمت78
پیمان لب کج می کند و اندکی سر خم می کند.
دنده اش را جا به جا می کند و می گوید:
_آره، فکر کنم کارمون تموم شد.
دیگه فهمیدیم الان اون اطلاعات دست خودشه. امیدوارم به همین زودی پای میز قرارداد نره.
هومی می گویم و در تایید حرفش می گویم:" آقاکیوان می گفت فقط یک شب اون اطلاعات دستشه.
من چطور اونا رو گیر بیارم آخه؟"
_نمیدونم. احتمال داره کی بخواد اونا رو بده به قدر قدرتا.
ولی مهم نیست، منو هوشنگ بیستو چهار ساعته تعقیبش می کنیم اگه احساس کردیم موقع تحویلش نزدیکه بهت میگم که بری بیاریش.
تا به خانه برسیم ساندویچ را خورده ام.
پری تشکم را کنار خودش پهن می کند و از کارهایم می پرسد.
من هم تمام ماجرا را از سیر تا پیازش را برایش می گویم.
دلم برای چند ساعت ساعت پیش که در کنار پیمان بودم، تنگ شده.
نمیدانم کی ولی خوابم می برد.
صبح صبحانه نخورده مجبورم از خانه بیرون بزنم.
من و پری خواب مانده ایم و استرس دارم دیر به قرارم با کیانوش برسم.
امروز قرار است خودم مستقیم به گالری بروم.
یک نفس پله ها را طی می کنم.
وقتی به طبقهی سوم می رسم دیگر نایی برایم نمانده.
با اخرین جانی که برایم هست در را می کشم و وارد می شود.
کیانوش با دیدن چهرهی بی رنگ و رویم لب می گزد و لیوان آب را با عجله به دستم می دهد.
_خوبی؟
ردی صندلی نشسته ام و خس خس نفس هایم به گوشش می رسد.
آهسته سر تکان می دهم.
آب را که قورت می دهم انگار آتش عطشم فرو می کشد.
دستش را کنارم ستون می کند. خودم را عقب می کشم تا حرارتش به من نخورد.
ضعف در بدنم می پیچد و رمقی ندارم.
به سختی به این موضوع اعتراف می کنم و کیانوش با دست پر از انواع خوراکی ها به استقبالم می آید.
به نان و پنیر قناعت می کنم و با خوردن چند لقمه جان به تنم برمی گردد.
تا ظهر مشغول اندازه گیری هستیم تا هر تابلو را با فاصلهی مشترک بزنیم.
دستم را از میخ پر می کنم و آهسته با کمک چکش در دل دیوار نفوذ می دهم.
مدام تصاویر دیشب به ذهنم می آید.
سعی دارم طبیعی رفتار کنم اما یک لحظه هم فکر آن سامسونت از سرم بیرون نمی رود.
تابلو را روی دیوار آویزان می کنم و انگشتم را به شکل قاب کنار هم می گذارم.
صدای کیانوش از پشتم ظاهر می شود که می گوید:
_آفرین! کج نیست.
در حالی به پشت سرم نگاه می کنم که او خودش را به من چسبانده است.
به زور لبخند می زنم و به بهانهی تابلو از او جدا می شوم.
_نه! احساس میکنم بیشتر به طرف راست مایل شده.
با این که می دانم راستِ راست است اما مجبورم یک چیزی سر هم کنم.
تابلو را کج می کنم و لبخند زنان می گویم:" الان راست شد!"
انگار نمی خواهد به برجکم بزند و با باشهای خوشحالم می کند.
کارمان تا عصر طول می کشد.
ظرف های ناهار را توی سینک می ریخته است، می شوید.
عصرانه را در کنار تابلو ها می خوریم.
علاوه بر این که استرس آن کیف را دارم؛ حال باید بار اضطراب این که کسی بفهمد نصف شان مال من نیست، هم به دوش بکشم.
دانهی پرتقال را به دهانش می گذارد و برایم تعریف می کند:
_از بعضیام دعوت کردم فردا بیان.
_فردا؟
چشمکی می زند:"آره دیگه...
الان همه چی تکمیل شد و مونده کارای خود کافه که به خود بچه ها سپردم انجامش بدن."
آهان را آهسته می گویم.
دیگر وقا رفتن رسیده.
پالتو و کیفم را از روی جالباسی برمی دارم.
کیانوش می خواهد کمکم کند تا پالتو را بپوشم اما بی اختیار گوشهی پالتو که در دستش است را می کشم و می گویم خودم می توانم!
خیلی به غرورش برمی خورد اما تقصیر خودش هم هست!
مجبور می شوم به دروغ بگویم که کار دارم و او برود.
اول اصرار می کند که نه! من کاری ندارم و هر چقدر هم طول بکشد مهم نیست اما این بار هم مجبورم بزنم به برجکش و بگویم که میخواهم تنها باشم.
لب های افتاده اش را جمع می کند و با یک خداحافظی از من دور می شود.
به رفتن خیره می شوم.
صدای جیغ لاستیک ها در گوشم می جنبد.
طولی نمی کشد که هوشنگ را بر موتور در تعقیب کیانوش می بینم.
نگاه کوتاهم را بدرقه اش می کنم و با قدم هایم خودم را به خیابان می رسانم.
در میان راه گاه خورده سنگ ها را با پا شوت می کنم و در خیالات غرق می شوم.
باد سوزناکی موهایم را از کلاه بیرون می کشد.
یقهی پالتو را بالا می آورم تا گردنم از گزند سرما محفوظ باشد.
⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
💫🌺🍃
🌺
❇️ زیارتنامه امام حسن مجتبی علیهالسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ
سلام بر تو اى فرزند پیامبر (خدا) پروردگار جهانیان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ
سلام بر تو اى فرزند امیرمؤمنان سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبیبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَهَ اللّهِ
سلام بر تو اى حبیب خدا سلام بر تو اى برگزیده خاص خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّهَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللّهِ
سلام بر تو اى امین (وحى ) خدا سلام بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى نور خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَیانَ حُکْمِ اللّهِ
سلام بر تو اى راه (مستقیم ) خدا سلام بر تو اى بیان (کننده) حکم خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دینِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّکِىُّ
سلام بر تو اى یاور دین خدا سلام بر تو اى آقاى پاک (و منزه از هر عیب)
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمینُ
سلام بر تو اى نیکوکردار وفادار سلام بر تو اى قیام کننده (به امر خدا) و امین
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأویلِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ
سلام بر تو اى داناى به تأویل (قرآن ) سلام بر تو اى راهنماى راه یافته
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّکِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ
سلام بر تو اى پاکیزه منزه سلام بر تو اى پرهیزکار پاکدامن
السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ
سلام بر تو اى حق سزاوار بدان سلام بر تو اى شهید راست گفتار
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ
سلام بر تو اى ابا محمد حسن بن على و رحمت خدا و برکات او
1⃣1⃣8⃣
💫 اسم مبارک امام حسن علیه السلام، به حروف ابجد، عدد ۱۱۸ می باشد.
📿۱۱۸ صلوات، نثار روح مطهر آن امام بزرگوار میکنیم.
#میلاد_امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
🌺
💫🌺🍃
✴️ سه شنبه 👈7 فروردین /حمل 1403
👈15 رمضان 1445👈26 مارس 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌾💐☘🍀🎋🍃💐🌷🌺🥀🌼🌸
🌹میلاد با سعادت سبط اکبر رسول اکرم ، امام مجتبی علیهما سلام الله " 3 هجری قمری ".
🌺🌸🌼🥀🌻🌷💐🍃🌿🍀🌱🎋
🐪 حرکت مسلم بن عقیل به سمت کوفه " 60 هجری" 😭
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوب و مبارکی است و برای امور زیر خوب است :
✅خواستگاری و عقد و عروسی.
✅مسافرت.
✅لباس نو پوشیدن.
✅خرید و فروش.
✅و دیدار با بزرگان و علماء خوب است.
🤕 بیمار امروز زود خوب شود.
🚘 مسافرت : مسافرت خوب است.
👶زایمان : مناسب زایمان نیست.
🔭 احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج میزان و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️خواستگاری عقد و ازدواج.
✳️آغاز معالجه و درمان.
✳️و فروش تبدیل طلا و جواهرات نیک است.
🟣نوشتن ادعیه احراز و نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت. امشب شبِ چهارشنبه
زفاف و مباشرت مکروه است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،#اصلاح_مو(سروصورت)در این روز از ماه قمری ، باعث سرور وشادی می شود.
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،سلامت آفرین است.
✂️ ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد.
👕👚 دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 16 سوره مبارکه "نحل" است.
و علامات و بالنجم هم یهتدون...
و از معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده حالتی غیر از آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت و بزرگی برسد ان شاءالله.و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
#دلنوشته_رمضان
سحر پانزدهم....
✍ و..... وعده دیدار رسید....
❄️سلام مادر....
برای عرض تبریک آمده ام....
قدم نو رسیده ات... مبارک....
❄️همه این سحرها، دلم را، به امید سرزدن به خانه تو... لنگ لنگان، تا پانزدهمین سحر، کشانده ام....
چقدر دلم، تنگ آغوشت، بود....
و اولین دردانه تو... اولین بهانه من، برای کوفتن در خانه ات....
❄️هلال رمضان... به قرص ماه، بدل گشته...تا زمین آماده رونمايي فرزند تو شود....
ماه زاده را، جز قرص قمر، چه کسی رونمايي تواند کرد؟؟
❣صدای نوزدات... خواب را از چشمان مان ربوده است...
نوازش های تو بر قنداقه مجتبی... قند در دلمان، آب می کند....
کمی آهسته تر، نوزادت را بنواز... مادر
دلمان شیشه ترک خورده ایست، که در حسرت آغوش تو، سالهاست، بر چادر مشکی ات، بوسه می زند...
❄️آغوشت... مامن بی همتای دربدری های من است...
کاش، ... لحظه تولدم به آسمان، مرا نیز، چون دردانه ات، در آغوش بکشی....
و هزاار بار، عاشقانه بنوازی ام...مادر
❄️پشت قنوت امشبم، گرم است به آغوش تو ....
من به دنبال لمس حرارت بوسه هايت، سجاده گرد سحر پانزدهم، شده ام...
آنقدر به تکرار نامت، مست ، میکنم... تا تمام آرامش نفس تو را ، به یک جرعه سر بکشم...
❣مادر....
چون دردانه ات....مرا نیز...بوسه باران می کنی؟؟؟....
#جامانده
سید پیمان موسوی طباطبایی