eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
✅منزلت و مقام اهلبیت علیهم السلام 🌺امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمود: ❤️حضرت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه در یکی از سفرهای خود برای حجّ عمره، بعضی از افرادی که معتقد به امامت زبیر بودند؛ حضرت را همراهی می کردند. پس کاروانیان در مسیر راه خود، در محلّی جهت استراحت فرود آمدند؛ و در آن مکان درخت خرمای خشکیده ای وجود داشت که در أثر بی آبی و تشنگی خشک شده بود. 🌴حضرت کنار آن درخت خرما رفت و نشست، در این اثنا یکی از افراد کاروان به آن حضرت نزدیک شد؛ و کنارش نشست. بعد از آن که مقداری استراحت کردند، آن شخص که معتقد به امامت زبیر بود سر خود را بالا کرد و پس از نگاهی به شاخه های خشکیده نخل، گفت: 👌 ای کاش این نخل رطب می داشت؛ و مقداری از آن را میل می کردیم. امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود: آیا اشتها و علاقه به آن داری؟ آن شخص زبیری گفت: آری، 🙏 پس حضرت دست های مبارک خود را به سوی آسمان بلند کرد و دعائی را زمزمه نمود. 😳ناگهان در یک چشم به هم زدن، نخل خشکیده؛ سبز و شاداب گردید و در همان حال رطب های بسیاری بر آن روئید. در همین موقع ساربانی که همراه قافله بود و کاروانیان از او شتر کرایه کرده بودند، هنگامی که این کرامت و معجزه را دید، در کمال حیرت و تعجّب گفت: 😱این سحر و جادوی عجیبی است!! امام (علیه السلام) فرمود: 👌 خیر، چنین نیست؛ بلکه دعای فرزند پیغمبر (ص) است که مستجاب گردید. و سپس افراد کاروانی که همراه حضرت بودند، همگی از آن خرماهای تازه خوردند. 🌴و آن درخت تا مدّت ها سبز و خرّم بود و مردمان رهگذر از خرماهای آن استفاده می کردند. 📚منبع: اصول كافى، ج 1، ص 462، ح 4، بحارالا نوار، ج 43، ص 323، ح 1، مدينة المعاجز،ج 3، ص 252، ح 31873. 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 1⃣ متن های و کارگشای این کانال را با قصد ارسال بفرمایید. 💐میلاد دومین اختر آسمان امامت و ولایت، کریم اهلبیت،امام حسن مجتبی علیه السلام بر همه ارادتمندان آن حضرت مبارکباد. 👇👇 🆔 @haram110
✅اگر از ما بخواهند امام زمان علیه السلام رو تعریف کنیم چگونه او رو معرفی می نماییم!!؟ 🌷«اصبغ بن نباته» نقل میکند که: روزی در خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام بودم که بین مردم حکومت میکرد. ناگهان جماعتی بر آن حضرت وارد شدند و غلام سیاهی را دست بسته آوردند گفتند: یا امیرالمؤمنین این غلام دزدی کرده است، مجازاتش کن. حضرت فرمود: ای غلام آیا تو دزدی کردی؟ عرض کرد: آری، یا امیرالمؤمنین. حضرت علی علیه السلام فرمود: مادرت به عزای تو بنشیند، اگر برای مرتبه دوم اقرار کنی، دست تو را قطع میکنم. غلام گفت: دزدی کردم. حضرت علی علیه السلام فرمود: حکم خدا را درباره او جاری کنید. و آنگاه انگشتان او را قطع کردند. غلام انگشتان قطع شده خود را به دست چپ گرفت که خون از او جاری بود. ابن کوّای یشکری او را دید و گفت: چه کسی دست تو را قطع کرد؟ غلام گفت: (قَطَعَ یمینی سَیدُ الْوَصِیینَ وَ قَائِدُ الْغُرّ الُْمحَجَّلین وَ اَوْلَی النَّاسِ بِا الْمُؤْمِنین، عَلِی بْنِ اِبی طالِب اِمَامُ الْمَهْدِی وَ زَوْجُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ بِنْتَ مُحِمَّدِ الْمُصْطَفی اَبُوالْحَسَنِ الُْمجْتَبی وَ اَبُوالْحَسَنِ الْمُرْتَضی...) 🌻«دست مرا رهبر مردان و زنان و سزاوارتر از مؤمنان به خودشان، علی بن ابیطالب پیشوای هدایت کننده و شوهر فاطمه زهراعلیها السلام دختر محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم و پدر حسن و حسین قطع کرد.» ابن کوّا گفت: بسیار عجب است او دست ترا قطع کرده و تو او را ستایش میگوئی؟ غلام گفت: دست مرا به حق قطع کرده چرا او را ثنا نگویم و حال آنکه محبت او در پوست و گوشت و خون من آمیخته شده است. به خدا قسم دست مرا قطع نکرد مگر بحق که خداوند متعال آنرا بر من روا داشته است. ابن کوّا بر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شد و آنچه بین او و غلام گذشته بود را شرح داد. حضرت فرمود: 👌ما را دوستانی است که اگر آنها را با شمشیر پاره پاره کنیم محبت ما در دلهای آنها زیادتر میشود، و ما را دشمنانی است که هرچه بر آنها خدمت کنیم دشمنی آنها زیادتر میشود. سپس به امام حسن علیه السلام فرمود: برو، این غلام سیاه را بیاور. وقتی حاضر شد، حضرت فرمود: ای غلام من دست تو را قطع کردم و تو مرا مدح و ثنا میگویی. غلام عرض کرد: ❤️چرا شما را ثنا نکنم و حال آن که پوست و گوشت و خون من به محبّت شما آمیخته است و شما دست مرا به حق قطع نمودی و مرا از عذاب آخرت نجات دادی. آن حضرت فرمود: دست خود را نزدیک من آر. آن حضرت دست بریده را به جای خود گذارد و ردای خود را به روی او کشید، پس برخاست و دو رکعت نماز به جای آورد و دعائی قرائت فرمود. 👌چون عبا را عقب زد، دیدیم دست آن غلام مثل اوّل صحیح و سالم شده است. غلام از جا برخاست و گفت: (آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولُهُ وَ لِعَلِی اَلَّذی رَدَّ الْیدَ الْمَقْطُوعَةَ بَعْدَ تَخْلِیتِهَا مِنَ الزّنَدِ) 🌸«ایمان آوردم به خداوند و به رسالت محمدصلی الله علیه وآله وسلم و ایمان آوردم به امامت علی علیه السلام که انگشتان قطع شده را به جای خود بازگرداند.» پس روی قدم های آن حضرت افتاد و گفت: بِاَبی اَنْتَ وَ اُمِّی «پدر و مادرم فدای تو، یا علی» . 📚منبع، بحارالانور مرحوم مجلسی. 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 1⃣ متن های و کارگشای این کانال را با قصد ارسال بفرمایید. 👇👇 🆔 @haram110