eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
663 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم
* 💞﷽💞 #قسمت‌پنجاه‌و‌دوم #نم‌نم‌عشق مهسو با بسته شدن در ،دل منم ریخت.... حس خوبی نداشتم...دلشوره
* 💞﷽💞 یاسر آقا،کاراتاقتون تموم شد...بیزحمت اگه میشه بیایدنگاه آخرروبندازین... با کلافگی سری به معنای تایید تکون دادم و از جام بلندشدم و به سمت اتاق رفتم... نگاهی به دیواراانداختم.... ازروزاولش هم بهترشده بود... کاغذدیواری های یاسی رنگ آرامش رو به آدم منتقل میکردند... _ممنون آقا محمد...عالی شده...مثل همیشه... بعداز پرداخت پول دستمزد وسایلشون رو جمع کردند و ازخونه خارج شدند... گوشیم زنگ خورد،ازاداره بود... _بله،بفرمایید سلام قربان...جاویدی هستم... _سلام،چیشدجاویدی؟گزارش آماده اس؟ بله قربان،اگه الان تشریف بیاریدعالی میشه... _الان میام.فعلایاعلی و تماس رو قطع کردم. سریعا سوییچ رو برداشتم و ازخونه خارج شدم **** _پس مطمئنی که خون انسان بوده؟ بله قربان،ومطمئنم خون مربوط به شقیقه اس... اخمام رو درهم کردم و گفتم _لعنتی...نمیشه گفت خون مال کیه؟ نه قربان،چون هیچ گزارش قتلی توی اون محدوده نبوده که بتونیم به موضوع ربطش بدیم... _زن و مردش رو که میتونی بگی... بله،متاسفانه خانم بوده...جوون هم بوده... بااعصاب بهم ریخته ای گفتم _همینا؟دیگه چیزی پیدانشد؟ چراقربان...بچه ها یه شئ رو پیداکردن... بلافاصله در پاکتی رو باز کرد و پلاک و زنجیر طلاسفیدی رو نشونم داد... «_تولدت مبارک عشقم توخیلی خوووبی میلاد...واقعاممنون _ارزش توبیشترازاین پلاک و زنجیر ساده اس نیلای من.... گونه ام روبوسید و لبخندی زد...» اشکی روی گونه ام سر خورد.... _میشناسمش...ضمیمه کن بفرست برای سرهنگ....من میرم... **** توی اتوبان با سرعت بالا حرکت میکردم و اشک میریختم... کی گفته مردگریه نمیکنه؟ من گریه میکنم بخاطرحماقتام،بخاطر بزرگترین خبط هام،بخاطرمرزهایی که شکستم...بخاطر قلب شکسته ی پدرم... من خودمونمیبخشم بخاطر بلایی که سرمهسوآوردم... وارد خونه شدم و یکراست وارد اتاق مهسو شدم.... خدایااا...اگر بفهمه من چکاری کردم؟اگر بفهمه من کی ام...خدا.... خودت دستموبگیر.... گوشیم رو ازجیبم خارج کردم و با امیرتماس گرفتم جانم بابغض گفتم _حالش چطوره؟ خوبه یکم پکره...فقط برای ناهار دیدیمش... _بزاریدتوی خودش باشه...مراقبش باش امیر...خودت خوب میدونی که چقدر دوسش دارم.... آروم باش داداشم...بااین حالت که سریع همه چیو لومیدی...آروم باش... _باشه...مراقبش باش...یاعلی تماس رو قطع کردم و به سمت سرویس رفتم و وضو گرفتم... به سمت سجاده رفتم و قامت بستم .... ... ادامه دارد... لایک❤فراموش نشه😉 _ *
🥀بسم رب الحیدر کرار علیه السلام🥀 ✍اکنون ، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ، همه هستی خود را به خاک قبر می‌سپارد . ندایی به گوش می‌رسد: «ای علی ! بدان که من از تو به فاطمه مهربانتر خواهم بود» حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بدن حضرت فاطمه سلام الله علیها را داخل قبر می‌نهد و چنین می‌گوید: «بِسمِ اللّه‌ِ وَ بِاللّه‌ِ وَ علی مِلّةِ رَسُولِ اللّه‌ِ . به نام خدا و برای خدا و بر دین رسول خدا ! فاطمه جان ! من تو را به خدا می‌سپارم و راضی به رضایِ او هستم» همه فرشتگان در تعجّب از صبر حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام هستند . او در همه این سختی و بلاها به رضای خدا اندیشه دارد . حضرت علی علیه السلام برای همیشه از حضرت فاطمه سلام الله علیها خداحافظی می‌کند و با چشمانی گریان ، خشتِ لحد را می‌چیند و خاک بر روی قبر می‌ریزد، فقط خدا می‌داند که امشب در دل حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام چه می‌گذرد. حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کنار قبر حضرت فاطمه سلام الله علیها نشسته است ، او آرام آرام ، اشک می‌ریزد . او چه کند ؟ غمی بزرگ بر دل دارد ، همه هستی او در خاک آرمیده است بغضی نهفته در گلوی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام گ نشسته است ، اشک بر گونه هایش جاری است . اکنون ، دیگر او با چه کسی درد دل کند ؟ گوش کن ! حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام دارد با یک نفر حرف می‌زند : «ای پیامبر ! امانتی را که به من داده بودی به تو برگرداندم . به زودی دخترت به تو خواهد گفت که بعد از تو ، این امّت ، چقدر به ما ظلم و ستم نمودند . از فاطمه خود سؤل کن که مردم با ما چه کردند» آری ، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ، امانت پیامبر صلی الله علیه و آله را به او تحویل داده است . حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به یاد آن روزی افتاده است که پیامبر صلی الله علیه و آله ، دستِ حضرت فاطمه سلام الله علیها را در دست او گذاشتند و به او فرمودند: «علی جان ! این امانت من است» چه روزی بود آن روز! روزی که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام عروس خود را به خانه‌اش می‌آورد، آن روز پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند که فاطمه من، امانتِ من است، پاره تن من است. اکنون آن سخن پیامبر صلی الله علیه و آله در گوش حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام طنین انداخته است. اشک در چشم حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام نشسته است ، به راستی اگر پیامبر صلی الله علیه و آله از حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام سؤل کند که علی جان ! وقتی من این امانت را به تو سپردم ، پهلویش شکسته نبود ، بازویش کبود نبود ؛ حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام چه جوابی خواهد داد ؟ همه ایستاده‌اند و به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام نگاه می‌کنند ، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام دارد اشک می‌ریزد . یک نفر بیاید زیر بازوهای حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را بگیرد و او را از کنار قبر حضرت فاطمه سلام الله علیها بلند کند . عبّاس (عموی پیامبر) جلو می‌آید ، دست حضرت امیرالمومنین علیه السلام را می‌گیرد و او را بلند می‌کند . حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام آخرین سخن‌های خود را با حضرت فاطمه سلام الله علیها می‌گوید: «فاطمه جان ! من می‌روم ، امّا دلم پیش توست . به خدا قسم ! اگر از دشمنان ، نگران نبودم کنار قبر تو می‌ماندم و از اینجا نمی‌رفتم و همواره به گریه می‌پرداختم » حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام برمی‌خیزد و رو به آسمان می‌کند و می‌گوید: «بار خدایا ، من از دختر پیامبر تو راضی هستم » آنگاه مقداری آب روی قبر حضرت فاطمه سلام الله می‌ریزد و از قبر حضرت فاطمه سلام الله علیها جدا می‌شود . ــ دوست من! گریه بس است ! این کتاب را به کناری بگذار و برخیز! اکنون ، موقع عمل است ، باید به وصیّت حضرت فاطمه سلام الله علیها عمل کنیم. ــ مگر چیزی از همه وصیّت او مانده است؟ ــ آری، او وصیّت کرده که قبرش مخفی باشد . ــ چگونه این کار را انجام دهیم؟ ــ بیا دست به کار شویم . باید چهل قبر حفر کنیم و آنها را پر از خاک کنیم. عجله کن ما وقت زیادی نداریم ، ما باید در جای جای بقیع ، قبر بکنیم . چهل قبر آماده می‌شود . باید همه متفرق شویم، به خانه‌های خود برویم. صدای اذان صبح بلند می‌شود: اللّه أکبر ، اللّه أکبر . مردم مدینه از خواب بیدار می‌شوند ( ادامه دارد ان شاء الله...) به‌ بیت‌ وحی🥀 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻