eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
076008-۱.mp3
24.6K
﷽؛ سوره #انسان یا #هل_اتی یا #دَهر  #ترجمه_آیه8 ، #آیه_اطعام (( و غذای خود را با اینکه به آن علاقه دارند به #مسکین و #یتیم و #اسیر می دهند ))
076008.mp3
59.5K
﷽؛ سوره #انسان یا #هل_اتی یا #دَهر  #آیه8 ، #آیه_اطعام (( وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا ))
﷽؛ #شیوه_نماز_دور_کعبه به اعتقاد شیعه " به همین شکل کنونی #نماز_استداره خوانده می شود ".
﷽🌻 🌻﷽ 🌼پشت دیوار بلند زندگی 🍃مانده‌ایم چشم انتظار یڪ خبر 🌼یڪ أنا المَهدی بگو یا ابن الحسن 🍃تا فرو ریزد حصار غصه ها
﷽❣ یاصاحب الزمان ❣﷽ سہ شنبہ نسیــم جمڪرانت بہ دل ها می دهد حال و هوایـی نشستہ بر لب شیـعہ همین ذڪر ڪجایـی یا ڪجایـی؟
✨جانم فداے نام تو ❤️يا صاحب ‌الزمان ✨قربان آن مقام تو ❤️يا صاحب ‌الزمان ✨جان ميدهم بخاطر ❤️يڪ لحظہ ديدنت ✨دل عاشقٍ سلامِ تو ❤️يا صاحب ‌الزمان سلام تپش قلبـ❤️ـم ┄❊○🍃❣🍃○❊┄ 🌹
💠از کلام آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در وصف فرزند موعودشان: قیام کنندهٔ بر حق خواهد آمد؛ او حق را می‌آورد و به حق عمل می‌کند؛ او هم نام پیامبر است؛ جانم فدای او باد؛ فرزندانم، او را تنها نگذارید و در یاریش تعجیل کنید! 📚منتخب‌الاثر، ج۲ ،ص۹۷ «اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ وَ الْعاٰفیَةَ وَ النَّصْر وَاجْعَلُناٰ مِنْ خَیْرِ اَنْصاٰرِهٖ وَ اَعْواٰنِهٖ وَ الْمُسْتَشهَدیٖنَ بَینَ یَدَیهْ»
🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 (عج) 🌺روایت آیت الله بهجت از تشرف یک طلبه خدمت امام عصر(عج) حجة السلام قدس[از شاگردان آیت الله العظمی بهجت] می گوید: روزی آقا [آیت الله العظمی بهجت] فرمودند: در تهران استاد روحانیی بود که لُمعَتین را تدریس می کرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود. روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند ) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچه هایش برداشته و از بین برده اند نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود. و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود. روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید: «آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می آید و تعجب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است. از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان(عج) مشرف می شوید؟ استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرف خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرف به حقیر بدهند. مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدت، صبر آقا تمام میشود و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی ( به اصطلاح ) این پا و آن پا می کند. آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی ( و ما علی الرسول إلا البلاغ المبین) آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم. 📚 ویژه نامه ضیافت مسرق 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @haram110 🌸 🌼🌸 🌸🌼🌸
به پای دل به ایوان نجف رفتی، به سر برگرد به گنبد خیره شو از مرقدش صاحب نظر برگرد نگاه واپسین سایلان لطفی دگر دارد دم برگشتن از فیض زیارت یک نظر برگرد بزرگی این چنین می گفت گر روزی نجف رفتی برو سمت حرم قبل از سحر، بعد از سحر برگرد خلیل الله هم باشی تبر باشد تو را در دست اگر مردی ز خندق مثل حیدر بی تبر برگرد امیرالمومنین باشد پدر بر امتش آری! به راه هرکسی رفتی، غلط رفتی پسر! برگرد ولایت محوری را باید از تیغ علی آموخت که برمیگشت، عین الله می فرمود اگر برگرد علی چشم انتظار توست پس پا تند کن ای دل! اگر از او جلوتر رفته ای هم زودتر برگرد سخن می گفتم از برگشتن و این یاد من آمد رقیه نیمه شب در خواب می گفت: ای پدر! برگرد کسی از کربلا با دست خالی بر نخواهد گشت از این رو گفت زینب: ساربان بس کن! دگر برگرد! پیمان طالبی
🌺🍃 ✍️پیامبر اکرم "صلی الله علیه و آله" درباره مولا میفرماید: ⬅️هر کس میخواهد 🔅به مقام والای اسرافیل نگاه کند 🔅درجه میکائیل را ببیند 🔅عظمت جبرئیل را مشاهده کند 🔅هیبت آدم را ببیند 🔅صبر و دعوت نوح را بنگرد 🔅سخاوت ابراهیم را ببیند 🔅شجاعت موسی را تماشا کند 🔅بزرگواری عیسی را نظاره کند 🔅شرافت و منزلت محمد را ببیند ✅پس باید به علی بن ابی طالب "علیه السلام" نگاه کند. 📙مناقب ابن مغازلی،ص۲۱۲؛ح۲۵۶ 📗امالی شجری،ج۱،ص۱۳۳ 📔روضه الواعظین،ص۱۲۸ 📘مشارق انوار یقین،ص۳۴۲
هفَده رَکَعت نَماز بِدوَنِ ولاَی توُ هفده دَفعه سُقوط بهِ قعرِ جَهنَّم است
اسامی حضرت امیرالمومنین #علی علیه السلام 2️⃣3️⃣سبيل اللَّه ؛ 💫پيشواى ششم، امام صادق عليه السلام در تفسير فرمايش خداى متعال: «الَّذينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّه » (1) «آنان كه كافر شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند»، مى فرمايند: " هم بنو اُميّة صدّوا عن ولاية أميرالمؤمنين عليه السلام وولاية أولاده، وهو سبيل اللَّه الّذي من تبعه كفى عذاب الجحيم" "منطور از آنان بنى اميّه بودند كه مردم را از ولايت اميرمؤمنان على عليه السلام و ولايت فرزندانش بازداشتند، و او همان راه خدا است كه هر كس از او پيروى كند از عذاب دوزخ در امان است. 📚سوره محمّد صلى الله عليه وآله وسلم، آيه 1(1) نظير اين روايت در «تفسير قمى ج 2 ص 300» و «بحار الأنوار ج 36 ص 86 ح 13» نقل گرديده است.📚
💌 #شافعی یکی از 4 پیشوای #اهلسنت و موسس #مذهب شافعی از حُبّ به امیرمومنان #علی (ع) میگوید.. تا کی میتوانم عشق او را پنهان کنم.. شافعی اهل #غزه بود و بیشتر #فلسطینی ها هم بر مذهب او هستن
وقتی که آدم زندگیش خدائی باشه، هر کاری که میخواد انجام بده، اوّل با خودش فکر میکنه: آیا این کار، منو به خدا میرسونه یا نه؟! مثل حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) که وقتی ازدواج کردند از امیرالمومنین پرسیدند: کَیْفَ وَجَدْتَ أَهْلَکَ؟! حضرت زهرا (س) چطور همسری است؟! حضرت علی جواب داد: نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی طَاعَةِ اللهِ. بهترین یار و یاور برای طاعت خدا است. دقّت کنیم که حضرت علی از کدوم ویژگیِ حضرت زهرا تعریف میکنه. میگه:حضرت زهرا همسر خیلی خوبیه. خیلی به دردِ طاعت خدا می‌خوره. خیلی در انجام دستوراتِ الهی کمک میکنه. حالا اینکه خانوم قورمه سبزی خوشمزه درست میکنه یا نه.. شیرینی خوب درست میکنه یا نه.. خیاطی و گلدوزی بلده یا نه.. ژله تزریقی بلده درست کنه یا نه.. اصلاً از این بحث‌ها نیست. نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی طَاعَةِ اللهِ. کسی که زندگیش خدائی باشه، در ازدواج هم خدائی عمل میکنه. اصلاً همه‌ی زندگیش میشه خدا. چنین کسی: هر جور دلش بخواد حرف نمیزنه.. هر جور دلش بخواد نمی‌خوابه.. هر جور دلش بخواد نمی‌خوره.. هر جور دلش بخواد نمی‌خنده.. هر جور دلش بخواد پیام فوروارد نمی‌کنه.. هر جور دلش بخواد ازدواج نمی‌کنه.. هیچ کاری رو به خواستِ خودش انجام نمیده، بلکه خواستِ خدا رو در نظر می‌گیره. خدائی زندگی میکنه.. خدائی می‌میره.. خدائی هم محشور میشه..
خواستگاری ، اتفاق مهمی است ، قداست و ارزش بالایی دارد چرا که آغاز آشنایی دو خانواده و دو جوان برای امر خطیر ازدواج است . برگزاری مراسم خواستگاری در محیط خارج از خانه، با تشریفات خاص و هزینه های زیاد پذیرایی، جدا از اینکه سبب می شود آقا پسرها از خیر خواستگاری بگذرند، سبب استرس زیادی برای دختران نیز می شود، استرس دیده شدن و قضاوت شدن ، استرس پوشیدن لباس مناسب و ... پذیرایی در خانه از خواستگار ، علاوه بر ایجاد آرامش بر فضای جلسه ، نشانه احترام و ادب خانوا ه عروس نسبت به خانواده داماد است. #ازدواج
👌 🍃 ✅👈💢 همتایی و در ازدواج 👈یکی از ملاکهای کفویت ، « » است 💞رسول گرامی فرمودند (ع) : . اگر برای دختر شما خواستگاری آمد که 👈 از اخلاق و دینش راضی بودید ، دخترتان را به ازدواجش درآورید . و اگر شما این کار را نکنید فتنه به پا خواهد شد👉 👌معلوم است که قضیه خیلی مهم است که طرف ما باید در متدین باشد . در اینجا خانم و فرقی نمیکند 🤔که منظور ما از دیانت ،👇👇 👈⛔️👈 دیانت واقعی است نه دین . مورد داشتم و متاسفانه کم نبوده که خانم ، آقای اهل و مسجد و بسیج را متدین حساب کرده است و دیگر نرفته ببیند که به واقع متدین است یا نه . 👈⛔️👈 خانم میخواهند با آقا ازدواج کنند صرف اینکه آقا ، نماز خوان و هیئتی است کافی نیست و باید شود .👉 ✅👈🔸دین واقعی ، پرهیزگاری ، حیا ، حجب ، عفت،پاکدامنی عمل به احکام دینی است . این ها خیلی مهم است.👉✅ 💞امام صادق (ع) فرمودند : کسی که حیا ندارد ، دین ندارد . چرا این قدر بر دیانت تاکید شده است . به دو دلیل ، ✅👈 یکی اینکه اگر خانم و آقا متدین باشند ، دست هم دیگر را می گیرند و در مسیر تکامل الهی ، میتوانند بهمدیگر کمک کنند ✅👈. و دلیل دوم اینکه اگر طرفین دیانت داشته باشند ، در تنش ها زندگی ، به یکدیگر ستم نمیکنند .
💞💞💍💍 سوالات زير را به عنوان چند پيشنهاد مطالعه بفرمائيد 👈 خوتان را بگوئيد: (سن ، تحصيلات ، شغل ،تعداد فرزندان خانواده ، وضعيت پدر و مادر، خواهر و برادر ها، اين که چندمين فرزند خانواده است) 👈علت اينکه به ازدواج گرفتيد چيست؟(خواست خانواده ، فشار فرهنگي يا نياز شخصي) 👈در زندگي چه را دنبال مي کنيد؟ چند تا از سر فصل هاي مهم در آينده تان چيست؟(براي مثال گرفتن بورسيه ،موفقيت در زمينه ي ورزش و ..) 👈چه ملاک هايي براي داريد؟ 👈 اقتصادي همسر و خانواده ي او چقدر برايتان مهم است؟ 👈بعد از ازدواج چقدر به ارتباط با خانواده ي همسرتان هستيد؟ 👈دوست داريد همسرتان با خانواده ي شما تا چه صميمي باشد؟ 👈در تصميم گيري ها مشورت هستيد؟ 👈آيا خانواده و دوستانتان در دخيل هستد؟ در آينده همسرتان چطور؟ 👈اگر نظري بين همسر و خانواده تان ايجاد شد ،چگونه آنرا رفع مي کنيد؟ 👈خانواده ي خود را مي دانيد يا مدرن؟ مي خواهيد چطور خانواده اي تشکيل دهيد؟ 👈نظرتان راجع به سالاري و زن سالاري چيست؟ 👈 مديريت خانه چه مي شود؟ درزمان وقوع اختلاف نظر ، اگر با گفتگو به نتيجه نرسيديم ، چه کسي آخر را بدهد؟ 👈چه عقيده اي در باره ي اقتصادي خانه داريد؟ 🔹تعريف تان از جويي چيست؟ ❣️چقدر اهل پس انداز هستيد؟ 🔹چقدر دوست داريد فرزند شويد؟ ❣️در تربيت فرزندان ، چقدر را به همسرتان واگذار مي کنيد؟ 🔹تا چه حد به مذهبي پايبند هستيد؟ ❣️از ديگران فرد مذهبي هستيد؟ 🔹تعريفتان از چيست؟( چادر،مانتوي پوشيده ،چادر ملي ،بلوز و شلوار و روسري و..) در رفتار با چه روشي داريد؟ 🔹خودتان در محل کار وخانواده ، با نامحرم چگونه رفتار مي کنيد؟ ❣️از همسرتان توقع داريد رفتار کند؟ 🔹با کار کردن ها موافقيد؟ چه نوع کاري؟ (مخصوص خانم ها) ❣️دوست داريد در 'آينده شاغل باشيد؟ (مخصوص آقايان) 🔹آيا همسرتان بايد براي هر کاري از شما بگيرد؟ ❣️اهل هستيد يا نه ؟ اگر بله در چه موضوعاتي؟ 🔹آيا ديدن را دوست داريد؟ زيباترين فيلم هايي که تا کنون ديده ايد ،کدامند؟ ❣️رابطه تان با مجازي و اينترنت چگونه است؟ 🔹اگر اهل استفاده از اينترنت هستيد، بيشتر به چه موضوعات و سايت هايي مي رويد؟ ❣️با کردن چه ميانه اي داريد؟ 🔹تا به حال به چه اشتغال داشتيد؟ ❣️از کاري که مي کنيد ، هستيد؟ 🔹رابطه تان با چطور است؟ ❣️با عروسي موافقيد؟ تا چه حد موافق خرج کردن براي مراسم هستيد 🔹آيا در باره ي نظر خاصي داريد؟ ❣️ و رسوم خاصي هست که خانواده تان برايشان خيلي مهم باشد چه نوع را دوست داريد بعد از ازدواج با دوستانتان تا چه حد رفت و آمد مي کنيد؟ دوست داريد همسرتان اهل با دوستان باشد يا نه؟ اين ها بخشي از اطلاعاتي است که ما از همسر آينده مان نياز داريم اما همه ي آن نيست.# تحقيق ،مشاوره مي تواند بسيار موثر باشد. به توکل کرده و سعي کنيد بهترين انتخاب را داشته باشيد زيرا هرچند دين ما در صورت اختلاف امکان جدايي را قرار داده است اما مشکلات پس از آن به قدري زياد است که بهترین پيشگيري از طلاق با انتخاب صحيح است.
حضرت #باقر علیه السلام فرمودند: هر گاه نماز واجب را تمام کردى، جز بعد از #لعن بر #بنى"امیه، از جاى خود حرکت نکن. 📚(تهذيب الأحكام، ج2، ص109)
در طول زندگى آدمها ممكنه عصبانيت كنن، بهت بى احترامى كنن آزارت بدن، بهت خيانت كنن و باهات بدرفتارى كنن. بذار خدا خودش به حسابشون برسه. انرژيت رو صرف تنفر و انتقام گرفتن نكن!
🍀 بخونیدش خیلی قشنگه... پسره به مادرش گفت با اين قيافه ترسناكت چرا اومدی مدرسه؟ مادر گفت غذاتو نبرده بودی،نميخواستم گرسنه بمونی.پسر گفت ای كاش نمیومدی تا باعث خجالت و شرمندگي من نشی... همیشه از چهره مادرش با یک چشم خجالت میکشید. چندسال بعد پسر در 1شهر ديگه دانشگاه قبول شد و همون جا کار پیدا کرد و ازدواج كرد و بچه دار شد. خبر به گوش مادر رسيد .مادر گفت بیا تا عروس و نوه هامو ببینم.اما پسر میترسید که زنش و بچش از ديدن پیرزن یه چشم بترسن.. چند سال بعد به پسره خبر دادن مادرت مرده... وقتی رسید مادر رو دفن کرده بودن و فقط 1 يادداشت از طرف مادرش واسش مونده بود : پسره عزيزم وقتی 6سالت بود تو 1تصادف 1چشمتو از دست دادی،اون موقع من 26سالم بود و در اوج زیبایی بودم و بعنوان 1مادر نميتونستم ببينم پسرم 1چشمشو از دست داده واسه همين 1چشممو به پاره تنم دادم،تا مبادا بعدا با ناراحتی زندگی كنی پسرم .مواظب چشم مادرت باش .. اشك در چشمهای پسر جمع شد.. ولی چه دیر... سلامتی تمام مادرا ❤️ ⊙مامانم بابامو صدا زد که در شیشه سس رو باز کنه پدرم بعد از کلی کلنجار نتونست منم خیلی راحت درش رو باز کردم و گفتم :اینم کاری داشت؟؟ پدرم لبخندی زد و گفت: یادته وقتی بچه بودی من در شیشه رو شل میکردم تا بازش کنی و غرورت نشکنه؟ بدجوری بغض گلمو گرفت.. سلامتی همه باباها ................واما .................. به سلامتی همه مامانایی که هروقت صداشون کنیم میگن:جانم! و هروقت صدامون می کنن،میگیم:چیه؟ها...؟ به سلامتی مادرایی که می تونند تا 10 تا فرزندشونا نگهداری کنند اما 10 فرزند نمی تونند از یک مادر نگهداری کنند! به سلامتی مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاد بچه هاشون دادند ، ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشند ویلچرشون رو هل بدند! به سلامتی مادری که وقتی غذا سرسفره کم میاد ،اولین کسی که از اون غذا دوست نداره خودشه! به سلامتی مادر . تنها کسی که وقتی شکمشو لگد می زدم از شدت شوق می خندید! به سلامتی مادر که دیوارش از همه کوتاه تره !!!!! صحبتهای فرزندی در کنار قبر مادرش: ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺫﯾﺘﺖ ﻧﮑﻨﻢ ❗️ ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺴﺨﺮﺕ ﻧﮑﻨﻢ ❗️ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ❗️ ﻧﮕﻢ ﺗﻮ ﺍﻓﮑﺎﺭﺕ ﻋﻘﺐ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﻭ ﻗﺪﯾﻤﯿﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻣﺖ...❗️ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩ❗️ ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺷﺐ ﻫﺎ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﻡ ﺧﻮﻧﻪ ... ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩ ❗️ ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ناراحتت نکنم ❗️ دیگه صدامو روت بلند نمیکنم ، ❗️ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﮔﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺩ... ❗️ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺑﺎﺷﻪ ❗️ ﺗﺎ ﺩﯾﺮ ﻧﺸﺪﻩ ﺧﻮﺩﻣﻮﻧﻮ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﯿﻢ ﻗﺪﺭﺷﻮﻧﻮ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ ❗️ تا ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ ﺑﺬﺍﺭ ﺷﺎﯾﺪ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺍﺯ ﮐﺮﺩﺍﺭﺷﻮﻥ ﭘﺸﯿﻤﻮﻥ ﺑﺸﻦ... سلامتیه همه مادرای عزیز که نبودشون اول بدبختی هاست.❗️ 🌸 اگر مادرت هنوز کنارت است ↩️ او را رها مکن ↪️ و محبتش را فراموش نکن وکاری کن که راضی باشد چون در تمام زندگی فقط یک مادر داری و وقتی میمیرد ، آنگاه ملائکه میگویند که فوت شد آن کسیکه به سبب آن به تو رحم میگردد.❗️
روزی امام رضـا علیه السلام از ڪوچه رد مے ‌شدند ڪه جـواني از ایشـان سوال ڪرد: شمـا گنـاه نمي تـوانیــد بڪنیـد یـا دوست نـدارید؟ حضـرت حرڪت ڪردند و به خانه ای رسیـدنـد ڪه چـاه فـاضـلاب خـود به بیـرون مي ڪشیـدند. حضـرت از آن جـوان سـوال ڪردند : آیـا تو گرسنـه ڪه مي شـوی حتي فڪر میڪني ڪه ڪمي از این نجـاست ها میـل ڪني؟ جـوان گفـت: هرگـز ..... امـام فرمـودند: گنـاه مانند آن نجـاست است. اگـر بر نجـس بـودن گنـاه علـم پیـدا ڪنیـم آنـگاه هـرگز خودمـان سمـت گنـاه نمي رویـم و نیـازی نیسـت ڪسي مـانع ما شـود.
قربان و غدیر رفت ولی یار نیامد آن شمع دل افروز شب تار نیامد چند روز دگر مانده که با ناله بگوییم ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
اینو میزارم اگه قبل محرم نیتی داریم ازالان شروع کنیم بسم الله... نقل میکرد: این قدر وضع مالیم به هم خورد که به زنم گفتم:زن بردار بریم نجف،الان عزادارا میان خونمون شلوغ میشه آه در بساط نداریم.😭 زنم بهم گفت: مرد حسابی ، تو تاجر این شهری، با این همه دبدبه و کبکبه، شب اول محرمی همه از نجف بلند میشن میان کربلا، ما از کربلا بلندشبم بریم نجف، بابا پول نداریم نمردیم که، خدا هست، امام حسین هست، درس میشه. بهش گفتم: زن اگه امام حسینم بخواست کاری بکنه تا الان کرده بود 😭 😭 😭 😭 😭 😭 میگفت: هرچی به زنم گفتم بیا بریم توجه نکرد و حرف خودشو زد، فقط برای آخرین بار رفتم باهاش اتمام حجت کنم. گفتم: زن اگه نیای بریم میانا، آبرومون میره ها. بازم گوش نکرد و کار خودشو کرد. همینجوری که استرس داشتم و نمیتونستم یه جا بند بشم و هی خودمو میخوردم: دیدم عصر شده، یه دفعه اولین دسته ی عزاداری آقا ابی عبدالله وارد خونه شدن. رفتم پیش زنم، با عصبانیت بهش گفتم: دیدی اومدن، دیدی آبرومون رفت، حالا خوبت شد؟ آبرومونو بردی حالا برو جواب بده... بازم کار خودشو میکرد و به من توجهی نمیکرد. تو همین لحظه دومین دسته اومدن، سومین دسته، چهارمین دسته، هی دسته های عزاداری امام حسین وارد خونه میشدن و هی من نگران تر... اذان مغرب شد... وایسادن نماز خوندن... عشا رو که خوندن رفتم گفتم: ما امشب چیزی نپختیم، یه چیز ساده ای میل کنید مث نون و پنیرو هندونه ایشالله از فردا شروع میکنیم... 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 میگفت: شام خودن و رفتن حرم زیارت، نصف شب شد خوابیدن، تا خوابشون برد بلند شدم قبامو پوشیدم، عبامو انداختم، عرق چینمو سرکردم و نعلینمو پا. شال و کلا کردم برم نجف. رفتم به زنم گفتم: زن این تو و این عزادارا و این امام حسین... من دیگه تحمل موندن و آبروریزی ندارم... میرم نجف و تو کربلا نمیمونم... فقط تو کربلا یه کار دارم! زنم گفت: چی کار؟ گفتم: الان میرم بین الحرمین، حرم حسینم نمیرم ، میرم حرم عباس... به عباس میگم: برو به این داداشت بگو خیلی مشتی هستی، خیلی با مرامی، خوب آبروی این چن سالمونو حفظ کردی... 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭 هرچی زنم گفت: بمون نرو... منو تنها نزار. محل نذاشتم و از خونه زدم بیرون اومدم تو کوچه، باید دست راست برم حرم حسین گفتم نمیرم قهرم، پیچیدم برم حرم عباس تو راهم دیدم یه حجره بازه... (قدیما تو بین الحرمین عرب ها حجره و دکان کاسبی داشتن) خیلی تعجب کردم، گفتم: ساعت از نصف شبم گذشته، چطور میشه یه حجره باز باشه. تو دلم گفتم این دیگه کیه که تا این موقع شب ول نکرده کاسبی رو؟! کنجکاو شدم بینم کیه.رفتم جلو دیدم آ سید حسینه... آسید حسین استادم بوده و من اینجا تو همین حجره شاگردیه همین آسید حسینو میکردم... خیلی خوشحال شدم.رفتم جلو آسید حسین سلام علیکم جوابمو داد سلام علیکم. گفتم : آسید حسین چی شده تا این موقع حجره موندی؟ بهم گفت: این چیزارو ول کن، روضه نداری امسال؟! اشک تو چشام جمع شد و گفتم آسید حسین تو که وضع مارو میدونی تو کربلا ورشکست شدم یکی نیست حتی یه پول سیاهی برای روضه ی امام حسین بهم بده آسید حسین یه نگاهی بهم بهم انداخت گفت: چی میخوای؟ گفتم: چیو چی میخوام؟ گفت:برای روضت چی لازمته؟ گفتم:برنج میخوام،شکر میخوام، چایی میخوام، گوشت میخوام، هیزم میخوام، سیب زمینی میخوام، پیاز میخوام.فلان و فلان و فلان میخوام ... بهم گفت: بیا بردار برو گفتم: چیو بردارم برم؟ گفت:همینایی که الان گفتی هرچه قدر میخوای ببر، نگاه کردم تو دکانش دیدم پر از همه چیزاییه که میخوام... گفتم: من پول ندارم آسید حسین گفت: کی پول خواست از تو؟ سرم داد کشید مث همون روزای استادو شاگردی: بیا هرچی میخوای بار گاری کن بردار برو همه چیو بار گاری زدیم تموم شد گفتم: آ سید حسین، ممنونتم کمکم کردی نزاشتی آبروم بره... ولی من این همه بارو چطوری ببرم؟ اومد جلو تکیه داد به زنجیر آویزونه دم حجرش روشو کرد طرف حرم حسین صدا زد:عباس،اکبر،قاسم،عون،جعفر بیاین این بارارو ببرید تو دلم گفتم: نگاه آسید حسین چقدر شاگرد گرفته، من یکی بودم شاگردشا... تا این موقعم بیدارن شاگرداش... خواستم برم خونه بهم گفت وایسا کارت دارم رفت از ته حجرش یه چیزی بیاره وقتی اومد دیدم دوتا شمعدونی خوشگل سبز رنگ گذاشت به دستم گفت اینم هدیه ی مادرم فاطمه، برو یه گوشه از روضتو روشن کن. نفهمیدم منظورش از مادرش فاطمه چیه؟ 😭 😭 😭 😭 😭 😭 اینقد خوشحال بودم که گفتم حالا که که کارمون درست شد برم حرم آقا از آقا معذرت خواهی کنم... بگیم آقا غلط کردیم نفهمیدیم. ببخشید، اما این دوتا شمعدونی تو دستام بود اذیتم میکرد.گفتم: میرم اینارو میدم به خانمم و بهشم میگم کارمون جورشده و برمیگردم حرم. رسیدم سرکوچه دیدم گاری با بار جلو در گذاشته و زنم داره دورش میگرده و بال بال میزنه (یه مساله هست اینجا، اگه شاگردای آسید حسین زودتراز این بنده خدا میرسیدن خونه، این بنده خدا
حرم
اینو میزارم اگه قبل محرم نیتی داریم ازالان شروع کنیم بسم الله... نقل میکرد: این قدر وضع مالیم به هم
باید توراه میدیدشون.اگه بعد از این بنده خدا میومدن.باید این بنده خدا میرسید خونش و اونا میومدن.) رسیدم دم در خونه زنم بهم گفت: کجا ریش گرو گذاشتی؟ کجا نسیه آوردی؟ بهش گفتم: زن کارمون راه افتاده و درست شده،این شمعدونی هارو بگیر من برم از آقا معذرت خواهی کنم بعد که اومدم تعریف میکنم برات. زنم گفت حالا از کی گرفتی اینارو؟ گفتم: از آسیدحسین.اون ایناروبهم داد. زنم دادزد سرم که: مرد! ورشکست کردی دیونه شدی؟ گفتم:چرا؟ گفت:آسیدحسین20ساله مرده گفتم: زن به عباس قسم من الان بین الحرمین درحجره ی آ سید حسین بودم باورش نشد. گفت صبر کن خودم بیام ببینم چی شده.؟ رفتیم بین الحرمین، تا به حجره ی آسید حسین رسیدیم دیدم در حجره ی آسید حسین خاک گرفته،عنکبوتا تار بستن.یه وقت یادم افتاد خودم آسید حسینو غسل دادم، خودم کفنش کردم، خودم خاکش کردم. به زنم گفتم تو برو خونه خودم اومدم تو حرم حسین چسبیدم به ضریح و گفتم آقا غلط کردم برات کربلاتونو از دست حضرت عباس بگیرید "اَ لسَّلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبٰاس" به احترام "باب الحوائج" هرکی دید، کپی کنه تا همه سلام بدن..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پيشنهاد جالب استاد مرادی در آستانه ماه محرم به مراسمات عزاداری