4_5802981385081718635.mp3
6.45M
#صوت_مهدوی
آیا اهمیت مسجد سهله بخاطر این میباشد که بعد ظهور محل سکونت امام عصر عج است ؟
💡پاسخ: #ابراهیم_افشاری
❀
#سخن_علما_و_بزرگان ۹
🍂 خون وخونریزی یا فهم و فرهنگ؟ 🍂
🍁 وجود مبارک امام زمان با چه قدرتی جهان را از عدل و داد پر میکنند، با کُشتن؟ الان که مردم جهان هفت میلیارد است اگر یک میلیارد آن را بُکشند آن شش میلیارد دیگر آدم میشوند؟ تازه اول خونریزی است و اگر از این هفت میلیارد، چهار میلیارد را بُکشند، سه میلیارد باقیمانده آدم میشوند؟ هرگز. امام زمان با چه وسیله ای پیروز میشوند؟
🍁 با فشار با کُشتن، یا با عدل و فرهنگ؟ معجزه اول آنست که مردم را عاقل میکنند، آدم میکنند، آن وقت است که جامعه عاقل، عدل پرور میشود.
📚سخنرانی آیت الله جوادی آملی؛ نکته ۸۴۲ از کتاب ۱۰۰۱ نکته پیرامون امام زمان
┄┅═✧❁✧═┅┄
☘🌺☘🌺☘🌺
چند توصیه اساسی برای مردها:
۱.وقتی گمان می کنید همسرتان ناراحت است، منتظر نمانید او حرف زدن را آغاز کند. وقتی شما باب گفتگو را آغاز می کنید 50 درصد از بار ناراحتی ومسائل او می کاهید.
۲.وقتی شما مجال حرف زدن را به همسرتان می دهید، بدانید ناراحت شدن از دلیل ناراحتی او هیچ کمکی به حل مسائل نمی کند.
۳. هروقت احساس می کنید که می خواهید صحبتهای او را قطع کنید ویا آنها را اصلاح کنید، فورا خود را از این کار منع کنید.
۴. وقتی نمی دانید چه باید بگویید، به هیچ وجه حرف نزنید. اگر نمی توانید مثبت و یا محترمانه حرف بزنید لطفا ساکت بمانید.
۵.اگر او نمی خواهد صحبت کند، با طرح سوالات بیشتر اورا به حرف زدن ترغیب کنید.
۶.درمورد احساسات همسرتان قضاوت نکنید ویا آنها را اصلاح نکنید.
۷. تا جایی که امکان دارد آرام ومتمرکز باشید و جلوی واکنش های منفی خود را بگیرید. اگر کنترلتان را ازدست دهید اوضاع بدتر می شود وشما بازنده می شوید.
آدمها در هنگام خستگی فیزیکی راستگوتر هستند.
براي همین است که در مکالمات آخر شب دست به اعتراف میزنند!
💞💞💍💍💞💞
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_دوم
🔰اسکن #خواستگار با این سه روش!👌👇
بنابراین شما باید از #ویژگی های ثابت شخصیت فرد آگاهی پیدا کنید که بخشی از آن در گفت و گوهای دو نفره مشخص می شود و بخشی در #تحقیقاتی که باید انجام دهید. از فرد بخواهید خودش را توصیف کند. از زبان خودش ویژگی هایش را بشنوید و در #تحقیقات بعدی در پی این باشید که صحت ادعای او را کشف کنید.
🌟۲. ~آزمون های #روان شناختی~
برخی ویژگی ها برای تشکیل #زندگی_مشترک اهمیت زیادی دارد در حالی که برخی دیگر تنها به این بستگی دارد که خود شما چه #روحیه ای دارید. شناخت این ویژگی ها و قضاوت کردن درباره این ها، کار یک آدم آگاه، با تجربه و بی طرف است. یعنی یک #مشاور یا روانشناس.
یك روان شناس بالینی باتجربه با آزمون های شخصیتی(حداقل سه آزمون معتبر) و #همگرایی نتایج آنها می توانید خودتان و طرف مقابل را بهتر بشناسید و در عین حال، #چشم اندازی از زندگی مشترکتان به دست بیاورید که مشکلات شما در آینده چه خواهد بود و آیا #ازدواج شما به صلاح هست یا نه.
#ادامه_دارد....
#شعر_کودکانهی_سورهی_ضحی
قسم به روز روشن
قسم به این شب تار
نظر داره همیشه
به ما خدای قهار
عالم دنیا پوچ
مقابل آخرت
پناه میده خداوند
به بچه های یتیم
خودش گفته که اسمش
هم رحمان وهم رحیم
پس هیچ کسی نباید
آزار کنه یتیم رو
می آزاره با اینکار
دل خدای کریم
4_5809858276262676333.mp3
4.93M
❤️ #دین_زیباست
⏰ کلاس های سه دقیقه ای برای نوجوانان
جلسه 92
اهل بیت در قرآن (2)
تفسیر «صراط المستقیم»
راه بهشت
#قرآن
#تفسیر_قرآن_برای_نوجوانان
#تفسیر_روایی
کارشناس : دکتر محمد فقیهی رضایی
هدف ما آموزش نوجوانان است 👉
شما معلّم اعتقادات یک نوجوان باشید این فایل را به دستش برسانید.
animation.gif
699.7K
📃 #چهل_منقبت_فاطمی
انبیا به حضرت فاطمه سلام الله علیها و نامهای او توسل کردهاند -همانگونه که به وجود و نام پدر و همسر و فرزندان زهرا علیهاالسلام توسل نمودهاند- و تمسک به اوست که وسیلهی نجات انبیا و اوصیا و سایر افراد بشر از مشکلات بوده است. «هرکس که به او ایمان آورد، همانا رستگار شد، و هر کس به او اعتقاد نداشت به تحقیق هلاک گردید».
کتاب فاطمة الزهرا سلام الله علیها؛
تالیف: علامه امینی(ره) صفحه۳۴۳.
حرم
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_صد_چهارده 🎀 خدای کعبه مشخص بود فهميده، جمله ام يه جمله عادي نيست ...
#رمان_مردی_در_آینه📝
💟 #قسمت_صد_پانزده
🎀نشانی از بی نشان
هر لحظه که مي گذشت حالتش منقلب تر از قبل مي شد ... آرام به چشم هاي سرخي که به لرزه افتاده بود خيره شدم ...
ـ نپرسيدم ...
ديگه صورتش کاملا مي لرزيد ... و در برابر چشم هاش پرده اشک حلقه زد ...
ـ چرا؟ ...
لرزش صدا و چشم و صورتش ... داشت از بعد مکان مي گذشت و وارد قلب من مي شد ... خم شدم و آرنجم رو پام حائل کردم ... سرم رو پايين انداختم و دستي به صورتم کشيدم ...
ـ چون دقيقا توي مسجد ... همين فکري که از ميان ذهن تو مي گذره ... از بين قلب و افکارم گذشت ...
سرم رو که بالا آوردم ... ديگه پرده اشک مقابل چشمانش نبود ... داشت با چهره اي خيس و ملتهب به من نگاه مي کرد ...
ـ پس چرا چيزي نپرسيدي کيه؟ ...
ـ اون چيزهايي رو درباره من مي دونست که احدي در جريان نبود ... و با زباني حرف زد که زبان عقل و انديشه من بود ... با کلماتي که شايد براي مخاطب ديگه اي مبهم به نظر مي رسيد اما ... اون مي دونست براي من قابل درک و فهمه ...
هر بار که به من نگاه مي کرد تا آخرين سلول هاي مغز و افکارم رو مي ديديد ... اين يه حس پوچ نبود ...
من يه پليسم ... کسي که هر روز براي پيدا کردن حقيقت بايد دنبال مدرک و سند غيرقابل رد باشم ... کسي که حق نداره براساس حدس و گمان پيش بره ...
اون جوان، يه انسان عادي نبود ... نه علمش ... نه کلماتش ... نه منش و حرکاتش ...
يا دقيقا کسي بود که براي پيدا کردنش اومده بودم ... يا انساني که از حيث درجه و مقام، جايگاه بلندي در درک حقايق و علوم داشت ... و شايد حتي فرستاده شخص امام بود ...
مفاهيمي که شايد قرن ها از درک امروز بشر خارج بود که حتی قدرتش رو داشته باشه بدون هدايت فکري بهش دست پيدا کنه ... و شک نداشتم چيزهايي رو که اون شب آموخته بودم ... گوشه بسيار کوچکی از معارف بود ... گوشه اي که فقط براي پر کردن ظرف خالي روح و فکر من، بزرگ به نظر مي رسيد ...
اشک هاي بي وقفه، جاي خالي روي چهره مرتضي باقي نگذاشته بود ... حتي ريش بلندش هم داشت کم کم خيس مي شد ... دوباره سوالش رو تکرار کرد ... اين بار با حالي متفاوت از قبل ... درد و غم ... ملتمسانه ...
ـ چرا سوال نکردي؟ ...
اين بار چشمان من هم، پشت پرده اشک مخفي شد ... براي لحظاتي دلم شديد گرفت ... انگار فاصله سقف و زمين داشت کوتاه تر مي شد و ديوارها به قصد جانم بهم نزديک مي شدن ... بلند شدم و رفتم سمت پنجره ...
ـ چون براي بار دوم ازم سوال کرد ... چرا مي خواي آخرين امام رو پيدا کني؟ ...
همون اول کار يه بار اين سوال رو پرسيده بود ... منم جواب دادم ... و زماني دوباره مطرحش کرد که پاسخ همه نقاط گنگ ذهنم رو داده بود ... و بار دوم ديگه به معناي علت اومدنم به ايران نبود ...
شک ندارم ذهن و فکرم رو مي ديد ... مي دونست چه فکري در موردش توي سرم شکل گرفته ... و دقيقا همون موقع بود که دوباره سوال کرد ...
براي پيدا کردن يه نفر، اول بايد مسيري رو که طي کرده پيدا کني ... تا بتوني بهش برسي ... رسما داشت من رو به اسلام دعوت می کرد اما همه اش اين نبود ...
با طرح اون سوال بهم گفت اگه بخواي آخرين امام رو پيدا کنم ... بايد از همون مسيري برم که رفته ... بايد وارد صراط مستقيمي بشم که دنيل مي گفت ...
اما چيز ديگه اي هم توي اين سوال بود ... چيزي که به خاطر اون سکوت کردم ...
#ادامه_دارد
✍نویسنده: #شهید_سیدطاها_ایمانی
🍃
🌸
🎉🌺🍃