eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.7هزار ویدیو
636 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 (س) 🌴حضرت زهرا چنین گفته به زینب 🌴جانم از غم‌های تو رسیده بر لب 🎙 👌بسیار دلنشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت الهی میمردم نمیدیدم اونقدر جسارت 🥀 (س)🥀 | | 📲
مداحی آنلاین - به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم - پویانفر.mp3
4.09M
🔳 (س) 🌴تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت 🌴 الهی میمردم نمیدیدم اونقدر جسارت 🎙 👌بسیار دلنشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩▫️ قسمت — یکم ✔️ 📜.. پیغامی از محبوب دور از نظر .. ▪️◾️🌅◾️▪️ 🌅 أنا المَهدي أنا قائِمُ الزَّمان أنا الّذي أملأها عَدلاً كَما مُلِئت ظُلماً وَ جوراً. Ich bin Mahdi, der erwartete Führer der Ära, der gekommen ist, um Gerechtigkeit und Gerechtigkeit in der Welt zu verbreiten, genau wie es die Unterdrückung tut. من همان مهدی و قیام کننده ی زمانم ؛ من آن کسی هستم که زمین را به عدل و داد پرمیکنم همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است. I am mahdi , the Awaited Leader of Era , that have come to spread justice and equity in the world just like it is with oppression. 📚غیبت , شیخ طوسی ص۲۵۴ بحارالانوار ۵۲/۱ 🔴 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔴
‍ ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🚩▫️ قسمت • یکم ✔️ 🔻ماه رجب / ماه خروج سفیانی ⚠️اگر احدی از خاندان ما به سراغ شما آمد تا شما را به شخص پسندیده از آل‌محمّد فرا بخواند، پس ما شما را گواه می‌گیریم راضی نیستیم. 💡با دقت بخوانید! 🔹عن عیص بن القاسم قال سمعت أبا عبد الله ع یقول علیکم بتقوی الله وحده لا شریک له و انظروا لأنفسکم فو الله إن الرجل لیکون له الغنم فیها الراعی فإذا وجد رجلا هو أعلم بغنمه من الذی هو فیها یخرجه و یجی ء بذلک الرجل الذی هو أعلم بغنمه من الذی کان فیها و الله لو کانت لأحدکم نفسان یقاتل بواحدة یجرب بها ثم کانت الأخری باقیة فعمل علی ما قد استبان لها و لکن له نفس واحدة إذا ذهبت فقد والله ذهبت التوبة فأنتم أحق أن تختاروا لأنفسکم إن أتاکم آت منّا فانظروا علی أی شی ء تخرجون و لا تقولوا خرج زید فإن زیدا کان عالما و کان صدوقا و لم یدعکم إلی نفسه إنما دعاکم إلی الرضا من آل محمد ع و لو ظهر لوفی بما دعاکم إلیه إنما خرج إلی سلطان مجتمع لینقضه فالخارج منا الیوم إلی أی شی ء یدعوکم إلی الرضا من آل محمدع فنحن نشهدکم أنا لسنا نرضی به و هو یعصینا الیوم و لیس معه أحد و هو إذا کانت الرایات و الألویة أجدر أن لا یسمع منا إلا مع من اجتمعت بنو فاطمة معه فو الله ما صاحبکم إلا من اجتمعوا علیه إذا کان رجب فأقبلوا علی اسم الله عزوجل و إن أحببتم أن تتأخروا إلی شعبان فلا ضیر و إن أحببتم أن تصوموا فی أهالیکم فلعل ذلک أن یکون أقوی لکم و کفاکم بالسفیانی علامة. 🔻عیص بن قاسم گوید : شنیدم امام صادق علیه‌السلام می‌فرمود: «پرهیزکاری از خداوند یگانه‌ای را که شریک ندارد پیشه خود سازید و حواستان به خودتان باشد! به خدا قسم اگر شخصی گَله‌ای داشته باشد که در آن گله چوپانی گماشته باشد، هر وقت چوپان بهتری پیدا کند، اولی را جواب کرده و دومی را که به فن چوپانی آشناتر است، به جای او می‌گمارد. به خدا قسم اگر یکی از شما دو جان داشته باشد که با یکی بجنگد و آن را آزمایش کند، و بعدا اگر آن جان را از دست داد، هر تجربه‌ای که آموخته، درباره جان دیگر استفاده می‌کند! ولی حرف در این است که آدمی تنها یک جان دارد و اگر آن از دست رفت، به خدا سوگند توبه هم از دست می‌رود. پس شما (شیعیان) سزاوارتر به حفظ جان‌های خود هستید. پس اگر مردی از ما(یعنی از سادات علوی) آمد (و شما را به قیام دعوت کرد) بنگرید که برای چه می‌خواهید قیام کنید. نگویید زید هم قیام کرد، زیرا زید مردی عالم و بسیار راستگو بود. او شما را به سوی خود فرانخواند، او شما را فقط به رضا از آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله دعوت کرد. و اگر پیروز می‌شد به آنچه که شما را به آن فراخوانده بود وفا می‌کرد. او تنها به این خاطر علیه حکومتی یکپارچه و متحد قیام کرد تا ارکان سلطنت او را بشکند. اما آن سیدی که امروز می‌خواهد قیام کند، شما را به چه چیزی فرا می‌خواند؟! به خشنودی و رضا از آل محمد صلی الله علیه وآله؟! پس ما شما را گواه می‌گیریم که از قیام وی راضی نیستیم! او امروز که کسی همراه او نیست نافرمانی ما را می‌کند، پس هنگامی که پرچم‌ها برافراشته شود[یعنی یارانی داشته باشد]احتمال آن که  از ما حرف شنوی نداشته باشد بیشتر خواهد بود. مگر کسی که همۀ فرزندان فاطمه پیرامون او گرد آیند. به خدا سوگند آن فردی که شما می‌خواهید کسی نیست مگر شخصی که پیرامون او گرد آیند. هر گاه ماه فرا رسید، با استعانت از نام خداوند عزوجل بیایید و اگر تا ماه به تأخیر انداختید، اشکالی ندارد. و اگر دوست دارید که را نزد خانواده خویش بگیرید که این برای شما قوی‌تر است، و خروج سفیانی به عنوان علامت قیام برای شما کافی است.» 📗علل الشرائع، ج‏2، ص578، الكافي الإسلامية ج‏8، ص264/381 به سند صحیح ✍پی‌نوشت: 🔻- حدیث فوق اشاره دارد به اینکه امام صادق علیه‌السلام به برخی از اصحاب خود میفرمایند این قیام‌کننده از آل محمد که امروز دور او جمع شده‌اید شما را به خود دعوت می‌کند(*) برخلاف زید که به خود دعوت نمی‌کرد.←و این در سایر احادیث هم آمده که نیت جناب زید از قیام خیر بوده، این حدیث هیچ اشاره‌ای به مأذون بودن جناب زید ندارد . در واقع حضرت صرفاً در مقام مقایسه نیت این قیام کننده از آل محمد با زید هستند نه تایید و مأذون بودن جناب زید در قیام خود. (*):منظور امام علیه السلام خروج عبدلله بن حسن مثنی و فرزندان و برادران ایشان است. او فرزندی داشت به نام محمد ملقب به «ذو النفس الزکیة»؛ که او را «المهدی» نامید؛ و از انظار مردم به دور نگاه میداشت. امام صادق علیه السلام او را از این قیام منع فرمودند. او و فرزندانش به همراه قاطبۀ سادات حسنی سلام الله علیه و رضوان الله علیهم، به دست منصور خبیث گرفتار، شکنجه و کشته شدند. 🔴 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔴 |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام من به زهرای زمین کربلا زینب دارم همیشه آوای روحی لک الفدا زینب (س)💔 🥀🏴 | | 📲
30.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا🙏 به حرمت این شب عزیز✨ تو را به آبروی زینب🖤 به بي قراری رقیه🖤 به غیرت اباالفضل🖤 به حرمت موی 🖤 سپید ارباب🖤 هر دستي به سوی تو🙌 بلند شد ، خالي برنگردان✨🙏 آمیـــــــــــن یا رَبَّ 🙏 سالگرد شهادت🏴 ام المصائب و عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب کبری(سلام الله عليها)🖤 بر عموم شيفتگان حضرتش تسلیت باد🙏 شبتون زینبی ✨ 🖤 ✨
اعمال ام داوود که انجام آن در روز ۱۵م ماه رجب ثواب فراوانی دارد ✨ التماس دعای فرج🙏 🆔️ @shahrenore
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸به آسمان‌ها رفته بودم تا ملائکه را آرام کنم... مرحوم «جزایری» در کتاب شریف «خصائص الزینبیة» نقل می‌کند: 🥀 سیدی جلیل القدر که به تقوا و عبادت معروف بود و در درس میرزای شیرازی شرکت می‌کرد، در عالَمی، به محضر امام زمان حضرت ولى عصر ارواحنافداه شرفیاب شده و آن حضرت را بسيار غمگين و آشفته حال می‌بیند. 🥀 از آن حضرت علت آشفتگی و پریشانی ایشان را سوال نموده که امام زمان ارواحنافداه در جواب او می‌فرمایند: ◾️ امروز روز وفات عمه‌ام حضرت زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها است. از آن روزى كه عمه‌ام زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها وفات كرده، تاكنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مى‌كنند، آن چنان مى‌گريند كه من بايد بروم و آنها را ساكت كنم؛ آنها خطبه‌ای را که زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها در بازار كوفه خواند، مى‌خوانند و گریه و زاری می‌کنند. من هم اكنون از آن مجلس عزای فرشتگان برمی‌گردم. 📚خصائص الزینبیه، ص٧٧ ✍ زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه حجة بن الحسن آقا دَمِ دروازه ببین عمّه‌ات گشت گرفتار ، امان از کوفه حرمله گشته عنان گیر و نگهبان، خولی شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه آبروریزی این شهر کم از شام نبود کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد دختر حیدر کرار ، امان از کوفه نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه زینبِ پرده‌نشین، حبس‌نشین شد آخر داد از کوفیِ بی‌عار ، امان از کوفه طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد با عصا بر لب و دندان حسینش میزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 قیامتِ عُلیاءمخدره در کوفه 🔻 🥀 از حذام بن ستیر اسدی روایت شده است که چون علی بن الحسین علیهما‌السلام را با زنان از کربلا آوردند، زنان اهل کوفه را دیدند زاری کنان و گریبان چاک، و مردان هم با آن‌ها می‌گریستند، زین‌العابدین علیه‌السلام بیمار بود و از بیماری ناتوان به آواز ضعیف آهسته گفت: اینان بر ما گریه می‌کنند، پس ما را چه کسی کشت؟! 🥀 آن گاه زینب دختر علی بن ابی‌طالب سوی مردم اشارت کرد که خاموش باشید، پس دَم‌ها فروبسته شد و زنگ و در از بانگ و نوا بایستاد. 🥀 حذام اسدی گفت: زنی پرده نشین ندیدم هرگز گویاتر از وی، گویی بر زبان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام سخن می‌راند، پس خدای را ستایش کرد و درود بر رسول او فرستاد و گفت: 🥀 ای مردم کوفه، ای گروه دغا و دغل و بی‌حمیت، اشکتان خشک نشود و ناله‌تان آرام نگیرد، مَثل شما مثل آن زن است که رشته خود را پس از محکم یافتن و ریستن باز تار تار می‌کرد و سوگندهاتان را دست آویز فساد کرده‌اید، چه دارید مگر لاف زدن و نازش و دشمنی و دروغ و مانند کنیزان چاپلوسی نمودن و چون دشمنان سخن‌چینی کردن یا چون سبزه بر پهن روییده‌اند و گچ روی قبر، که باطن ان اندوه است (ظاهر زیبا به آرایش و در باطن گندیده) برای خود بد توشه‌ای پیش فرستادید، که خدای را بر شما به خشم آورد و در عذاب جاودان ماندید، بسیار بگریید و اندک بخندید، که عار آن شما را گرفت و ننگ آن بر شما آمد، ننگی که هرگز از خویشتن نتوانید شست و چگونه از خود بشویید این ننگ را که فرزند خاتم انبیاء و معدن رسالت و سید جوانان اهل بهشت را کشتید آن که در جنگ سنگر شما و پناه حرب و دسته شما بود، و در صلح موجب آرامش دل شما و مرهم نه زخم شما و در سختی ها التجاهی شما بد و در محاربات مرجع شما او بود، بد است آنچه پیش فرستادید برای خویش و بد است آن بار گناهی که بر دوش خود گرفتید برای روز رستاخیز خود. نابودی باد شما را نابودی، و سرنگونی باد سرنگونی، کوشش شما به نومیدی انجامید و دست ها بریده شد و خشم پروردگار را برای خود خریدید و خواری و بیچارگی شما را حتم شد. 🥀 می‌دانید چه جگری از رسول‌خدا شکافتید و چه پیمانی شکستید و چه پرده‌گی او را از پرده بیرون کشیدید و چه حرمتی از وی بدریدید و چه خونی ریختید کاری شگفت آورید که نزدیک است از هول آن آسمان‌ها بترکند و زمین بشکافند و کوه ها بپاشند و از هم بریزند مصیبتی است دشوار و بزرگ و بد و کج و پیچیده و شوم که راه چاره در آن بسته در عظمت به پری زمین و آسمان است آیا شگفت آورید اگر آسمان خون ببارد، و لعذاب الاخرة اخزی و هم لا ینصرون پس تاخیر و مهلت شما را چیره نکند که خدای تعالی از شتاب و عجله منزه است و از فوت خونی نمی ترسد و او در کمین گاه ما و شما است آن گاه این اشعار از انشای خود فرمود که معنی این است: 🥀 چه خواهید گفت هنگامی که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم با شما گوید: این چه کاری است که کردید شما که آخرین امت هستید، به خانواده و فرزندان و عزیزان من بعضی اسیرند و بعضی آغشته به خون، پاداش من که نیکخواه شما بودم این نبود، که با خویشان من پس از من بدی کنید، من می ترسم عذابی بر شما نازل شود مانند آن عذاب که قوم ارم را هلاک کرد. 🥀 پس از آن ها روی بگردانید. 🥀 حذلم گفت: مردم را حیران دیدم و دستها به دندان می‌گزیدند پیرمردی در کنار من بود می‌گریست و ریشش از اشک تر شده بود و دست سوی آسمان برداشته می گفت پدر و مادرم فدای ایشان، سالخوردگان ایشان بهترین سالخوردگانند و خردسالان آن‌ها بهترین خردسالان و زنان ایشان بهترین زنان و نسل آن ها والاتر از همه و فضل آن ها بالاتر. 🥀 پس علی بن الحسین علیهماالسلام فرمود: ای عمه آرام باش، باقی ماندگان را باید از گذشتگان عبرت گیرند و تو به حمدالله ناخوانده، دانایی و نیاموخته، خردمند، آن‌گاه آن حضرت از مرکب فرود آمد و چادری زدند او زنان را فرود آورد و داخل چادر شد... 📕 دمع‌السجوم، فصل هفتم ▫️ ▫️ ▫️ سلام‌الله علیها 🆔 @haram110 🏷
enc_16899570043239664273532(1).mp3
5.08M
اگر دیدی همه درها بسته است خدای خودت رو رها کن.خدا رو به گرفتار گودال قتلگاه و گرفتار مجلس ابن زیاد لعین و یزید علیه اللعنة قسم بده🤲😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقایون و خانما لطفا قبل از ازدواج با وظایفتون آشنا بشید وگرنه صفهای دادگاه طلاق شلوغتر از قبل میشه🤫
خانم بزرگوار خودت ببین ارزشت چیه و چقدره.بعد اگر دوست داشتی حجاب داشته باش🤫
🙏🏼 نماز شب شانزدهم ماه رجب عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قالَ: مَنْ صَلَّى فِي لَيْلَةِ السَّادِسَةَ عَشْرَةَ ثَلَاثِينَ بِالْحَمْدِ وَ التَّوْحِيدِ إِحْدَى عَشْرَةَ مَرَّةً، أُعْطِيَ ثَوَابَ سَبْعِينَ شَهِيداً، وَ يُضِي‏ءُ نُورُهُ لأهْلِ الْجَمْعِ كَمَا بَيْنَ مَكَّةَ وَ الْمَدينَةَ، وَ يُعْطَى بَراءَةً مِنَ النَّارِ وَ النِّفاقِ، وَ يُرْفَعُ عَنْهُ عَذابُ الْقَبْرِ. (البلدالأمين، ص168) جناب سلمان از رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل می کند که فرمود: هرکس در شب شانزدهم ماه رجب، 30 رکعت نماز بخواند ؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد و یازده بار سوره توحید؛ ثواب هفتاد شهید به وی اعطا می شود، و نورش همگان را به میزان فاصله میان مکه و مدینه روشن می کند، و دوری از آتش و نفاق به او داده می شود، و عذاب قبر از وی برداشته می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ 🏴 ثواب گریه بر مصائب حضرت عقیله بنی هاشم زینب کبری سلام الله علیها ▪️هنگام ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها، جبرئيل از جانب خداوند متعال بر حضرت پيامبر خدا محمد مصطفی صلّى الله عليه و آله نازل شد و عرض كرد: «يا رسول الله، اسم اين دختر را زينب بگذار». آنگاه جبرئيل گريست. ▪️حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلّى اله عليه و آله پرسيد: سبب اين گريه چيست؟ عرض كرد: همانا اين دختر از آغاز زندگانى تا پايان روزگار در اين سراى ناپايدار با رنج و درد و بلا خواهد زيست. گاهى به درد مصيبت شما يا رسول الله صلی الله علیه واله مبتلا مى شود، و گاهى در ماتم مادرش علیها السلام و گاهى در مصيبت پدر علیه السلام و گاهى به درد فراق برادرش حسن مجتبى عليه السّلام دچار خواهد شد. از همه بالاتر به مصائب كربلا و نوائب دشت نينوا گرفتار مى شود چنانكه مويش سفيد و قامتش خميده خواهد گرديد. ▪️اين خبر را اهل بيت عليهم السّلام شنيدند و اندوهناک و گريان شدند. حضرت پيامبر خدا محمد مصطفی صلّى الله عليه و آله صورت بر صورت حضرت زينب کبری سلام الله عليها نهاد و گريست. ▪️حضرت صديقه طاهره فاطمةالزهرا سلام الله عليها فرمودند : يا ابتا، اين گريه براى چيست؟ خداوند ديده هاى تو را نگرياند. فرمود: اى فاطمه علیها السلام، بعد از من و تو اين دختر دچار بلاها و مصائبى مى شود. ▪️حضرت صديقه طاهره فاطمة الزهرا سلام الله عليها فرمودند : چه ثواب دارد آن كسى كه بر دخترم زينب کبری سلام الله عليها گريه كند؟ آن حضرت فرمود: «اى پاره تنم و اى نور چشمم، ثواب كسى كه بر او و بر مصائب او گريه كند مانند ثواب كسى است كه بر برادرش حسين علیه السلام گريه كند». سپس نام آن حضرت را «زينب» نهاد. 📚 ریاحین الشریعه ج۳ ص۳۸ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
◻️▫️✔️ 🎉 29 روز مانده تا میلاد حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 🖤 کسی که در زمان غیبت حضرت قائم عجل‌الله‌فرجه بر ولایت و محبت ما ثابت‌قدم بماند، خداوند عزوجل پاداش هزار شهید از شهدای بدر و اُحُد را به او عنایت می‌فرماید. 🔹 حدیثی از حضرت سیدالساجدین علی‌بن الحسین علیه السلام 🎤 گروه همخوانی ⚫️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚫️
حرم
* 💞﷽💞 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 ✨ #قسمت_صد_وچهلم ✨ همه خندیدن.سوالی نگاهش کردم.محمد گفت: _مطم
* 💞﷽💞 📚 رمان زیبای 🌈 ✨ ✨ دوباره به بلیط ها نگاه کردم.مامان گفت: _کربلا. نگاه متعجب همه رو حس میکردم.... آره،واقعی بود. بلیط هواپیما،از تهران به نجف،پنج تا.به اسم وحید و من و بچه ها. به وحید نگاه کردم... هنوز بالبخند به من نگاه میکرد. گفتم: _گفته بودم دیگه جان خودمو قسم ت نمیدم،ولی وحید،جان زهرا واقعیه؟ وحید خندید.گفت: _بله خانوم. باورم نمیشد یه بار دیگه بین الحرمین رو ببینم. باورم نمیشد امام حسین (ع) ما رو طلبیده باشه. من و وحید..اینبار با بچه هامون.گفتم: _یعنی یه بار دیگه میریم کربلا؟!!! -بله -با بچه هامون؟!!! -بله -دوباره این موقع سال؟!!! مثل ماه عسل رفته بودیم؟!! -بله -آخه چجوری؟!!! شما که اون دفعه گفته بودی دیگه نمیتونیم بریم. -بازهم منو دست کم گرفتی؟..سخت بود ولی من بخاطر تو هرکاری میکنم. -وحید... هیچ کلمه ای پیدا نمیکنم که بتونم ازت تشکر کنم.اصلا نمیدونم چی بگم. بالبخند گفتم: _خیلی آقایی. وحید خندید و گفت: _ما بیشتر. همه خندیدن. سرمو انداختم پایین.با اشک لبخند میزدم. مامان گفت: _کی میرین؟ وحید به مامان نگاه کرد و گفت: _ان شاءالله هفته آینده میریم. مادروحید گفت: _با سه تا بچه سخته،مخصوصا با سیدمحمد و سیدمهدی.ممکنه زهرا اذیت بشه.وحید،خیلی کمک کن.نری تو حال و هوای خودت ها. وحید بالبخند گفت: _چشم،حواسم هست. بابا گفت: _برای ما هم خیلی دعا کنید. محمد بالبخند وحید رو بغل کرد و گفت: _کم کم داری مرد میشی. همه خندیدن محمد گفت: _زهرا سرمو آوردم بالا و نگاهش کردم. -برای منم دعا کن. وحید بالبخند گفت: _برای محمد زیاد دعا کن.محمد زیاد دعا لازم داره. همه خندیدن. بقیه هم بلند شدن.خداحافظی کردن و رفتن. بچه ها خواب بودن.... ادامه دارد... نویسنده بانو
* 💞﷽💞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📚 رمان زیبای (آخر) بچه ها خواب بودن. نگاهشون میکردم. وحید اومد پیشم. آروم گفتم: _وحید،از اینکه پدر هستی چه حسی داری؟ -قابل توصیف نیست. -بزرگترین چیزی که من بهش افتخار میکنم،،مادر بودنه. حس خیلی قشنگیه که واقعا قابل توصیف نیست. به وحید نگاه کردم.گفتم: _من هنوز هدیه مو بهت ندادم ها. وحید لبخند زد.رفتیم تو هال.گفتم: _خیلی فکر کردم که چه هدیه ای بهت بدم بهتره..ولی هیچ چیز مناسبی به ذهنم نرسید.. تا دو روز پیش که متوجه موضوعی شدم..هدیه من به شما فقط یه خبره.. یه خبر خیلی خیلی خیلی خوب... یه پاکت بهش دادم.وحید لبخند زد و گفت: _تو هم هدیه ت تو پاکته؟ منم لبخند زدم. اینبار من با دقت و لبخند نگاهش میکردم.وحید وقتی پاکت رو باز کرد به کاغذ تو دستش خیره موند. بعد مدتی به من نگاه کرد.بالبخند و تعجب گفت: _جان وحید واقعیه؟ خنده م گرفت. -بله عزیزم. -بازهم دوقلو؟ -بله. خیلی خوشحال بود.نمیدونست چی بگه.گفت: _خدایا خیلی نوکرتم. یک هفته بعد تو هواپیما بودیم به مقصد نجف... وحید گفت: _کجایی؟ نگاهش کردم. -تو ابر ها،دارم پرواز میکنم. خندید. تو حرم امام علی(ع) نشسته بودیم. پسرها خواب بودن و فاطمه سادات با کتابش مشغول بود.مثلا مثل ما داشت دعا میخوند.وحید گفت: _زهرا نگاهش کردم. -جانم؟ جدی گفت: _خیلی خانومی. بالبخند گفتم: _ما بیشتر. خندید.بالبخند گفت: _من تا چند وقت پیش خیلی شرمنده بودم که تو بخاطر من این همه سختی تو زندگیمون تحمل کردی.ولی چند وقته فهمیدم اونی که باید شرمنده باشه من نیستم،تو هستی. -یعنی چی؟! -فکر میکنم اون همه سختی ای که من کشیدم برای این بوده که چون تو خیلی بزرگی، امتحاناتت سخت تره.درواقع من هیزم تری بودم که با خشک ها باهم سوختیم. خنده م گرفت.گفتم: _من از همون فردای عقدمون عاشق این ضرب المثل استفاده کردن های شما شدم. وحید هم خندید. جدی گفتم: _اینم هست ولی همه ی قضیه این نیست. -یعنی چی؟! -ما نمیتونیم بگیم کارهای خدا چیه،چون ما عالم به غیب نیستیم.اما چیزی که به ذهن من میرسه اینه؛ یکی بود،یکی نبود،غیر از خدا هیچکس نبود.. تو میلیاردها آدمی که رو زمین وجود داره،یه وحید موحد بود و یه زهرا روشن.این دو تا باید تو یه مرحله ای به هم میرسیدن.برای اینکه این دو تا وقتی به هم رسیدن،بهتر بتونن بندگی کنن،باید به یه حدی از میرسیدن.وحید موحد باید پخته میشد،تو آرام پز.زهرا روشن تو کوره...همه ی اتفاقات زندگی ما رو بود.حتی روزها و ثانیه هاش.شاید اون موقع به نظر من و شما وقت خوبی نبود ولی همه چیزش رو حسابه. اینکه وحید موحد کی اتفاقی زهرا روشن رو ببینه، اینکه کدوم وجه زهرا روشن رو ببینه که بیشتر عاشقش بشه، اینکه زهرا روشن کی با امین رضاپور ازدواج کنه، اینکه امین رضاپور کی شهید بشه، اینکه پیکرش کی برگرده، اینکه وقتی شهید میشه با کی باشه، همش رو بود.اگه اون وقتی که اومدی خاستگاری من،من قبول میکردم،الان این که برات دارم رو نداشتم.اون یکسال زمان لازم بود تا شما منو بیشتر بشناسی.من و شما هر دو مون به این زمان ها نیاز داشتیم. نه شما بخاطر من منتظر موندی،نه من بخاطر شما.. خدا سختی هایی پیش پای ما گذاشت تا کمکمون کنه باشیم. میبینی؟ما به خدا خیلی .همه ی زندگی ما خداست،حتی ها مون هم لطفش بوده و هست..من و شما باهم میشیم. سختی ها مون برای هر دو مون به یه اندازه امتحانه. -زهرا،زندگیمون بازهم میشه...کار من تغییر کرده. بیشتر شده.ازت میخوام کمکم کنی.هم برام خیلی دعا کن،هم به هایی که برای کارم میدی نیاز دارم،هم به دادن هات،هم اینکه مثل سابق نیروها مو تقویت کنی. بالبخند گفتم: _اون وقت خودت چکار میکنی؟همه کارهاتو که داری میگی من انجام بدم. خندید و گفت: _آره دیگه.کم کم فرماندهی کن. -این کارو که الانم دارم میکنم.. من الانم فرمانده خونه و شوهرم هستم..یه کار جدید بگو. باهم خندیدیم. وحیدعاشقانه نگاهم کرد و گفت: _زهرا،خیلی دوست دارم..خیلی خیلی. -ما بیشتر. وحید مهرشو گذاشت جلوش و گفت: _میخوام نماز بخونم،برای از خدا،بخاطر داشتن تو. بعد بلند شد و تکبیر گفت.منم دو قدم رفتم عقب تر و خوندم بخاطر داشتن وحید. بعد نماز گفتم خدایا هر چی تو بخوای. تا هر جا بخوای هستم.خیلی کمکمون کن،مثل همیشه... 🌷🌷 ✍نویسنده بانو