6 محرّم
1 _ یاری طلبیدن حبیب بن مظاهر از بنی اسد
در شب ششم یا هفتم جناب حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین علیه السلام برای آوردن یاور و کمک، به قبیله ی بنی اسد رفت.
اسدیّان پذیرفتند و حرکت کردند، ولی جاسوسان به عُمَر سعد خبر دادند و او عدّه ای را فرستاد تا مانع آنها شوند.
لذا در گیری رخ داد که در این میان جمعی از بنی اسد شهید و زخمی و بقیّه ناگزیر به فرار شدند و حبیب به خدمت حضرت آمد و جریان را عرض کرد. (1)
📚 منابع :
1. بحار الأنوار : ج 45، ص 386. و ... .
6 محرّم
2 ـ بازار آهنگران کوفه
از روز ششم محرّم بازار آهنگران کوفه محل رفت و آمد و خرید و فروش زیادی بوده است.
هر کسی را می دیدی یا شمشیر یا نیزه و یا تیری می خرید و یا آنها را نزد آهنگران تیز می کرد و به سمّ آغشته می کرد؛ برای ریختن خون جگر گوشه ی رسول خدا و علی مرتضی و فاطمه زهرا علیهم السلام و تمام تیرها مسموم بود، و بعضی از آن تیرها یک شعبه و بعضی سه شعبه بودند. (2)
📚 منابع :
2. وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 79. معالی السبطین : ج 1، ص 312.
6 محرّم
3 ـ تراکم لشکر یزید در کربلا
در این روز لشکر زیادی برای جنگ با حضرت ابا عبدالله علیه السلام جمع شدند. (3)
📚 منابع :
3. لهوف : ص 145. و ... .
🌸✨✨🌸
#معرفی_یاران_امام_حسین (ع)📜
#یار_سوم💕
💚 #عباس_بن_علی(ع)💚
آرامگاه🕌
حرم عباس بن علی(ع)
آرامگاه او در شمال شرقی آرامگاه حسین بن علی (ع)در کربلا قرار دارد و شیعیان مابین آرامگاه او و حسین بن علی (ع)را بین الحرمین مینامند. سر مبارک حضرت عباس (ع) به همراه سر مبارک بقیه شهدای کربلا در سوریه به خاک سپرده شد. توسعه و بازسازی حرم وی در زمان شاه طهماسب صفوی و سپس نادر شاه صورت گرفت. پس از حمله وهابیون به کربلا مجدداً توسط فتحعلی شاه بازسازی گردید.
#قمر_بنیهاشم😍
در میان اعراب عربستان رسم بود که اگر کودکی، زیبایی فوقالعاده داشت و دارای قامتی بلند و چهرهای جذاب بود، او را با عنوان ماه مینامیدند. مثلاً عبدمناف جد سومپیامبر اکرم را که چهرهای زیبا و نورانی داشت، قمر بَطحاء(ماه سرزمین مکه) و عبدالله پدر ارجمند پیامبر را که سیمایی نورانی و چشمگیر داشت، قمر حرم خواندند.
عباس بن علی (ع)نیز بواسطه بهره وافری که از زیبایی و جمال برده بود و قامتی رشید داشت، مشمول این سنت شد و او را به عنوان «قمر بنی هاشم» (ماه دودمان بنی هاشم) نامیدند.
به او بعدها القاب دیگری مانند علمدار، سقای کربلا وبابالحوایج نیز داده شد. نام قمر بنی هاشم کاربردیترین لقب وی میباشد.
#پایان_معرفی_یار_سوم
#معرفی_یاران_ادامه_دارد....
📗جعفریان، رسول (۱۳۸۶). تاملی در نهضت عاشورا. انصاریان.
📕 موسوی المقرم, سید عبدالرزاق. سردار کربلا. الغدیر.۲۵۳
و...
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃
هر روز معرفی یکی از 30 نفر از #ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇
#ابحر_ابن_کعب لعنت الله علیه
ابحر بن کعب، ابجر بن کعب، بحر بن کعب بن عبیدالله (عبدالله) گفته اند از قبیله تیم بن ثعلبه بن عکابه بود.
جنایات او:
شرکت در قتل حضرت عبدالله علیه السلام فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام آن زمانی که در روز عاشورا، اصحاب و یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند و لشگر دشمن، آن حضرت را محاصره کرد، عبدالله که پسری نابالغ بود، (مورخین در مورد سن او اختلاف نظر دارند. برخی او را کودک و نابالغ و بعضی او را جوان گفته اند) از خیمه اش بیرون دوید و در میان لشگر دشمن خودش را کنار عمویش رساند.
حضرت زینب سلام الله علیها که نگران او شده بود دنبالش دوید تا از رفتنش جلوگیری کند و از آن سوی امام علیه السلام هم ندا داد که خواهرم زینب! عبدالله را نگاه دار تا به میدان نیاید و هدف تیر و تیغ سپاه عمر سعد نشود.
ولی حضرت زینب سلام الله علیها، نتوانست او را منصرف کند!!
عبدالله گفت:
به خدا قسم از عمویم حسین علیه السلام، جدا نمی شوم.
همین زمان بود که بحر بن کعب با شمشیر بر امام حسین علیه السلام حمله کرد و عبدالله دستش را سپر آن حضرت نمود و گفت:
ای فرزند زن ناپاک! آیا عمویم را می کشی؟
بحر شمشیرش را فرود آورد و دست آن نوجوان را قطع نمود، به طوری که به پوست آویزان ماند.
عبدالله فریاد زد:
یا ابتاه، یا عماه (ای پدر، ای عمو)
امام حسین علیه السلام او را گرفت و به سینه اش چسباند و برایش دعا و به دشمنانش نفرین کرد.
لحظاتی بعد، او به دست ملعونی دیگر بنام (حرمله) به شهادت رسید.
(بعضی مقاتل، قاتل او را خود بحر بن کعب و برخی شخص دیگری گفته اند)
جنایت دیگر او در روز عاشورا، بعد از شهادت سالار شهیدان (حسین بن علی علیه السلام) بود که با عده ای غارتگر به تمام لباس و اموال او هجوم بردند و این ملعون، سراویل (شلوار و جامه زیر) و لباس آن حضرت را از بدن مبارکش بیرون آورد و به سرقت برد و امام علیه السلام را برهنه کرد.
در حالی که آن حضرت قبل از پوشیدن، آن لباس را پاره پاره کرده بود تا هیچ کس به آن رغبت نکند.
توجه کنید به نقلی
ابراهیم اشتر از کعب پرسید در روز عاشورا چه کردی؟
او گفت:
مقنعه را از سر زینب سلام الله علیها کشیدم و گوشوارهایش را از گوشش گرفته و کشیدم تا آن که گوشش پاره شد.
ابراهیم گفت:
وای بر تو زینب سلام الله علیها بر تو چه فرمود؟
گفت:
خدا دست و پاهایت را قطع کند و خدا تو را قبل از آخرت تو را به آتش دنیا بسوزاند.
سرنوشت او:
تمام مورخین گفته اند که بعد از این واقعه، هر دو دست بحر بن کعب، مبتلا به مرض شد، بطوری که در تابستان که گرمای هوا شدت می کرد، هر دو دست او مانند چوب خشک می شد و در زمستان که سرما زیاد می شد، از آنها آب و خون (خونابه) می ریخت تا زمانی که به هلاکت رسید.
به روایتی از «نفس المهموم»، پاهای او فلج شد و از حرکت افتاد و او زمین گیر شد.
گویند که «بنی السراویل»، عده ای در شام (سوریه) هستند و از آن جهت به این نام مشهورند که اجدادشان، شلوار و لباس امام حسین علیه السلام را به غارت بردند. (لعنة الله علیه)
پس از دستگیری وی توسط ابراهیم فرمانده دلیر سپاه مختار وی را نزد مختار برده مختار دست و پاهایش را قطع کرد و چشمهایش را از حدقه در آورد و او را در آتش سوزاند.
بر #مالک_بن_یسر تا قیامت لعنت
بر #حصین_بن_تمیم تا قیامت لعنت
بر #ابحر_ابن_کعب تا قیامت لعنت
📚نفسالمهموم
📚ترجمه کامل ابن اثیر
📚تاریخ طبری
📚منتهیالامال
📚ابصار العین
📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر
✨یا علی✨
4_5917746205470754511.MP3
33.46M
#سخنرانی
#ارشاد_۴
#محرم_1442
سلسله دروس #معارف_حسینی
❇️ بررسی و شرح #کتاب_ارشاد (شیخ مفید ره )
🗣 مدرّس : استاد دکتر هندی
جلسه چهارم
توضیح : این سلسله دروس به صورت عمومی و به مناسبت ماه محرم و صفر برای اولین بار در کانال پخش میشود.
#دین_کلاس
هدایت شده از حرم
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
رسول دادخواه خیابانی تبریزی معروف به حاج رسول تُرک، از عربده کشهای تهران بود،
اما عاشق امام حسین علیهالسلام بود.
در ایام عزاداری ماه محرم شب اول
بزرگان و صاحبان مجلس محترمانه بیرونش کردند و گفتند: تو عرقخوری و آبروی ما را میبری!
حاج رسول برگشت و داخل خانه رفت و خیلی گریه کرد و گفت: ناظم ترکها جوابم کرد، شما چه میگویی، شما هم میگویی نیا؟!
اول صبح در خانهاش را زدند
رفت در را باز کرد دید، ناظم ترکهاست، روی پای حاج رسول تُرک افتاد و اصرار کرد بیا بریم
گفت: کجا؟! گفت: بریم هیئت!
حاج رسول گفت:
تو که من را بیرون کردی؟
گفت: اشتباه کردم
حاج رسول گفت: اگر نگویی نمیآیم!
ناظم گفت دیشب در عالم رؤیای صادقانه دیدم، در کربلا هستم خیمهها برپاست
آمدم سراغ خیمه سیدالشهداء علیهالسلام بروم، دیدم یک سگ از خیمهها پاسداری میکند
هر چه تلاش کردم، نگذاشت نزدیک شوم، دیدم بدن سگ است، اما سر و کله حاج رسول است!
معلوم میشود امام حسین علیهالسلام تو را به قبول کرده است.
ناگهان حاج رسول شروع کرد به گریه کردن، آنقدر خودش را زد و گفت: حالا که آقام من را قبول کرده، دیگر گناه نمیکنم
توبه نصوح کرد، از اولیای خدا شد.
شبی عدهای از اهل دل جلسهای داشتند
آدرس را به او ندادند، ناگهان دیدند در میزنند، رفتند در را باز کردند، دیدند حاج رسول است!
گفتند: از کجا فهمیدی آدرس کجاست؟
کلی گریه کرد و گفت:
بیبی آدرس را به من داده است
شب آخر عمرش بود و رو به قبله بود گفتند: چگونهای!
گفت: عزرائیل آمده، او را میبینم
ولی منتظرم اربابم بیاید...
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
هدایت شده از حرم
⚫آيا سربريده امام حسين قرآن خوانده، و اگر اينگونه بوده چرا کسي به حقانيت آنها ايمان نياورده؟
✳️ صدای قرآن خواندن امام حسین علیه السلام را فقط یک عده خاصی از روی نیزه شنیدند،نه همه ی افراد.
🔰در روایتی از زید بن ارقم آمده است:
🌹 سر مبارک حضرت امام حسین را بر نیزه در کوفه در حال خواندن آیات قرآن دیدم: «اَم حَسِبتَ اَنَّ اَصحـَبَ الکَهفِ والرَّقیمِ کانوا مِن ءایـَتِنا عَجَبـا ؛
آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟ » .
🍃موی بر تنم راست شد و گفتم یابن رسول الله، ماجرای شما عجیبتر از جریان اصحاب کهف است!
💠در نقل دیگری آمده:
وقتی سر مبارک را در جایگاهی که برایش معین کرده بودند، نهادند،
🌟چون آن جا شلوغ بود، سر مبارک برای متوجه ساختن مردم ابتدا به صدای بلند گلو صاف کرد به گونه ای که همه به تعجب به نظاره سر نشستند
و سر مبارک به تلاوت آیات سوره کهف پرداخت و تا : انهم فتیه آمنوا بربهم فزدناهم هدی و لا نزد الظالمین الا ضلالا تلاوت کرد.
🔵ابن وکیده گوید:
از سر مبارک شنیدم که سوره کهف را می خواند.
شک کردم که صدا از سر هست یا از جای دیگر که ناگاه سر مبارک تلاوت را ترک کرد و متوجه من شد و فرمود:
❓ای فرزند وکیده! مگر نمی دانی که ما امامان زنده و نزد پروردگارمان روزی خوریم.
✨ابن وکیده با شنیدن این کلام تصمیم می گیرد سر را دزدیده و دفن کند که سر مبارک به او می فرماید:
🔆ای فرزند وکیده ! تو را به این تصمیم راهی نیست و اقدام آنان در ریختن خون من نزد خدا عظیم تر از بردن سرم بر نیزه در شهرها می باشد.پس آن ها را واگذار.
♻️غالب این روایات معتبرند و نقل آن ها بلامانع است.
🌟تلاوت قرآن هم توسط سر بریده شده، عجیب و محال نیست ؛ زیرا امام بنده خاص خدا بود که مظلومانه به شهادت رسید و خدا برای نشان دادن آیت بودن او و ظالم بودن دشمنانش این کرامت را به او عطا فرمود.
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
📙الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 116، کنگره شیخ مفید.
📙مقتل الحسین ، مقرم، ص 332.
📙مناقب، ابن شهراشوب ، ج 2 ، ص 188.
📙اسرار الشهادة ، ص 488.
📙شرح قصيدة ابيفراس ،ص 148.
📙مقتل العوالم،ص 151.
هدایت شده از حرم
#عاشورا_چهارم
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.
〰〰〰〰〰〰〰
برای یافتن پاسخ به این سوال،
بهترین و دقیقترین جواب ، جستجو در منابع تاریخی و روایی و یافتن پاسخ از لسان مبارک خود آن حضرت است؛
☑️ با پیگیری دقیق این مباحث درخواهید یافت، علت خروج آن حضرت #ترک_بیعت با #یزید لع و حفظ جان مبارک خویش بوده است؛
چرا که فرمان یزید این بود:
یا بیعت یا سر آن حضرت!
و به هیچ عنوان خروج حضرتش طبق برخی ادعاها
-بر خلاف حق الهیِ خلافت ظاهری ایشان- به جهت تشکیل حکومت نبوده و #قیام بالسیف #نفرمودهاند.
__
وقتی خبر حرکت امام به سوی عراق به عبیدالله بن زیاد رسید، همهء امکانات لشکری را جمع کرد و بر سر راههای اصلی گمارد،
حصین بن تمیم که رئیس نگهبانان بود، در قادسیه فرود آمد و پیاده و سوارهاش را بین قادسیه و منطقه خفان تا قطقطانه و از جانب دیگر تا کوه لعلع در بصره جای داد،
در قادسیه بود که قیس بن مسهر صیداوی توسط سپاه حصین دستگیر شد و سرانجام به شهادت رسید؛
....در چنین شرایطی کاروان امام حسین علیه السلام در حال طی مسیر به سمت کوفهای است
که به لحاظ ظواهر امر، امن ترین مکان و البته تنها ، مکانی است که به ظاهر خواهان آن حضرت است
....منازلی چند طی شد
تا اینکه شبانه کاروان حسینی به منطقه ثعلبیه وارد گشت....
امام حسین علیه السلام سر مبارک را بر زانوان گذاشته بودند که لختی به خواب رفتند؛
هنگامی که بیدار شدند فرمودند:
💠 شما میشتابید و مرگ شما را به بهشت میداند.
حضرت علی اکبر علیه السلام فرمودند:
آی پدر، مگر ما بر حق نیستیم؟
امام حسین علیه السلام فرمودند:
آری ای فرزندم، سوگند به آنکه بازگشت بندگان به سوی اوست.
آنگاه حضرت علی اکبر علیه السلام فرمودند:
پدر، پس، از مرگ باکی نخواهیم داشت.
امام حسین علیه السلام فرمودند:
خداوند تو را پاداش دهد پسرم، پاداش نیکوی فرزند در حق پدر.
👈👈 وقتی امام علیهالسلام صبح نمود با مردی از اهالی کوفه به نام<ابو هِرّء أزدي> برخورد نمود،
ابو هرء بر آن حضرت سلام کرد و گفت::
ای پسر رسول خدا چه کسی تو را از حریم خدا و جدت اخراج کرد؟؟
امام به او فرمودند::
💠 چه میگویی ابوهرء؟! بنی امیه مالم را گرفتند صبر نمودم، به خانوادهام بد گفتند ، باز تحمل کردم؛
👈👈 آنگاه خون مرا خواستند، پس گریختم.
به خدا سوگند که گروه ظالمان مرا خواهند کشت و خداوند لباس ذلت را بر آنها میپوشاند و آنها را به شمشیر برندهای دچار میکند. خداوند کسی را بر آنها مسلط خواهد کرد که آنها را ذلیل میکند تا آنجا که از قوم سبت هم خوارتر شوند.
(مقتل الحسین/امین/۲۹۱)
〰〰〰〰〰〰〰
پ.ن :
❗️❕مشخص نیست چرا عدهای سعی میکنند که ترک بیعت سیدالشهداء (علیه السلام) با چون یزیدی را و
تلاش آن حضرت برای دفاع از جان خود را #قیام معرفی کنند؟؟
آیا این افراد نمیدانند که طبق نص آیات قرآن، هرگونه قیام و قتال در ماههای حرام (من جمله ماه محرّم) از سوی خداوند،حرام اعلام شده؟
آیا العیاذ بالله امام حسین علیه السلام نمیدانستند که در ماه محرّم (که جزء چهار ماه حرام است) قیام و جنگ، حرام است؟
به راستی اگر ایشان انگیزه تشکیل حکومت در سر میپروراندند
چرا به جمعآوری قوا و تجهیز سپاه اقدام نفرمودند و با زن و فرزند از دیار خود خارج شدند؟؟؟
فتأمل!
✔️ادامه دارد....
هدایت شده از حرم
#قمه_زنی
#تطبیر
✅ #قسمت_چهارم
⭕️شکسته شدن سر حضرت ابراهیم علیه السلام به امر و خواست خداوند برای موافقت کردن ابراهیم با سیدالشهدا بواسطه ی این خونریزی و شکستن سر
✍🏼40_وروي أن إبراهيم مر في أرض كربلا وهو راكب فرسا فعثرت به وسقط إبراهيم وشج رأسه وسال دمه ، فأخذ في الاستغفار وقال : إلهي أي شئ حدث مني؟ فنزل إليه جبرئيل وقال : يا إبراهيم ما حدث منك ذنب ، ولكن هنا يقتل سبط خاتم الانبياء ، وابن خاتم الاوصياء ، 👈فسال دمك موافقة لدمه.👉
🔹ترجمه:
ابراهیم(سلام الله علیه) ، با اسبش از زمین کربلا میگذشتند، که ناگهان اسب او لغزید ،و ابراهیم(سلام الله علیه)،
به زمین افتاد و سرش شکست و خون جاری شد.
در آن لحظه ابراهیم ، استغفار کرد و گفت :خدای من چه گناهی کرده ام ،که این حادثه بر من وارد شد .
جبرئیل نازل شد و فرمود:ای ابراهیم تو گناهی نکرده ای ولی در اینجا(زمین کربلا) فرزند محمد رسول الله (سلام الله علیه حسین کشته خواهد شد،👈 و ریخته شدن خون تو برای موافقت با خون آن جناب بوده است .👉
📚بحارالانوار ج 44 ص 243 روایت 40
📚عوالم العلوم ج 17 ص 102
📌شرح:
از روایت مشخص است که خداوند متعال از آنجایی که برای پیامبری که نبوتش جهانی بود یعنی حضرت ابراهیم سلام الله علیه خیر خواه بود اجبارا سر او را شکست تا به وسیله ی هم دردی ابراهیم با سیدالشهدا و موافقت با سیدالشهدا با ریخته شدن خونش به واسطه ی شکسته شدن سر آن حضرت عزت پیدا کند و خون بزرگترین انبیا به خواست خدا برای هم دردی و موافقت با امام حسین ریخته شود...
👈پس زمانی که خدا میخواهد که سر بزرگترین انبیا برای همدردی و موافقت با سیدالشهدا شکسته شود و خون او در این عزا ریخته شود چطور نمیخواهد که خون ما در این عزا ریخته شود و سر ما شکسته شود تا به این واسطه همدردی با سیدالشهدا کنیم و اینطور با آن حضرت موافقت کنیم؟!👉
🌹الَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌹
🌑 روضه جناب عبدالله بن الحسن علیه السلام
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد ملک تهران در سال 1383 قمری می فرمود:
برويم جایى كه بتوانيم امام زمان علیه السلام را پيدا كنيم. بهترين جاها، دور و بر امام حسين علیه السلام است؛ كربلاى امام حسين علیه السلام است. آنقدرى كه امام حسين علیه السلام دل ما را برده، صد برابر دل امام زمان علیه السلام را برده است.
من عقيدهام این است: رویى كه اشك امام حسين علیه السلام را دارد، در مقابل خدا و پيغمبر آبرو دارد، عزّت دارد، حرمت دارد.
حسین بن علی علیه السلام در گودال افتاده. خون، جلوی چشمانش را گرفته. گرد و خاك ها بالاى خون ها نشسته. يك وقت نگاه كرد ديد «عبدالله» مي آيد. يك پسر بچّه كوچك که از امام حسن علیه السلام باقى مانده است. او همان سالِ رحلت امام حسن علیه السلام به دنيا آمده و سه چهار سال از قاسم كوچكتر است. اين بچّه از خيمه بيرون آمده. يك وقت زينب کبری علیهاالسلام ديد عبدالله روانه شده است. هر چه خواست جلوی او را بگيرد ممكن نشد. گفت مي خواهم نزد عموى بزرگوارم بروم.
امام حسین علیه السلام خون ها را از جلوی چشمانش پاك كرد. ديد عبدالله است و می گوید: عمو جان! بلند شو به خيمه برويم. عمو! چرا از خيمه بيرون آمدى؟ همينطور كه بچّه با عمو صحبت مي كرد يك لامذهبى آمد شمشير را حواله كرد. آقازاده دستش را جلو گرفت و گفت: «... يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ! أَ تَقْتُلُ عَمِّي؟» ای خبيث زاده! مي خواهى عموى مرا بكشى؟! دست را جلو آورد. شمشير اين خبیثِ بي دين وارد شد. رسيدن شمشير همان و دست آقازاده از بدنش جدا شد. دست به پوست آويخته شد. يك كلمه گفت و دل امام حسين علیه السلام آتش گرفت. بچّه در صدمات، مادرش را صدا مي زند. بر عكس، اين آقازاده ، همین كه شمشير وارد شد، دست آقازاده به پوست آويخته شده، يك مرتبه صدا زد: «يا عمّاه!» واى عمو!
(سخنرانی های مسجد ملک، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس شانزدهم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌑روضه حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود می فرمود:
در خانه بنده بزرگ خدا برویم! امام حسین علیه السلام بعد از شهادت علی اکبر علیه السلام، در کنار خیمه بودند. در این هنگام حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام شرفیاب شد. به قدرى خوش سيماست كه ارباب مقاتل نوشته اند «كَفِلْقَةِ قَمَرٍ» مثل يك تكّه ماه بود. «و لَمْ يَبْلُغِ الْـحُلُم» هنوز بالغ نشده و 15 سال داشت. قاسم عرض کرد:
«عمو! دیگر دلم تنگ شده است. دلم از زندگى سير شده. ياران من رفتند. هم قطاران من رفتند. مرغان از قفس پريدند و بيرون رفتند. اين جان من ميان قفس مانده. پسر عمويم على اكبر رفت. دنيا بدون علی اکبر ارزش ندارد. بعد از این جوانهای رشید، زندگی دنیا لذّتی ندارد. اجازه بده به میدان بروم و جانم را قربانت كنم.»
ای مردم! امروز بايد يتيم نوازى كنيد. خيلى از چشم ها گريان شده. اميد است همه چشم ها اشك آلود شود. به به! به نالههاى شما. الآن ملائكه، گريه شما را مى برند بقيع سر قبر امام حسن علیه السلام.
حضرت سیدالشهدا علیه السلام یک نگاهی به قاسم کرد. تا چشم امام حسين علیه السلام به قاسم افتاد، ياد برادرش امام حسن علیه السلام افتاد. اين گل، يادگار آن گلستان است. اين غنچه نمونه آن چمنستان است. سیمای او، سیمای امام حسن علیه السلام است. «الثَّمَرَةُ تُنْبِأُ عَنِ الشَّجَرَةِ». به یاد برادرشان امام حسن علیه السلام افتادند. حال مبارکشان منقلب شد. اذن ندادند. اجازه این که حضرت قاسم علیه السلام به میدان برود، ندادند.
يك طرف زن ها ايستاده اند تماشا مىكنند، و يك طرف لشكر نگاه مى كند. زينب علیهاالسلام نگاه مي كند. يادش از امام حسن علیه السلام مي آيد و بر اين حال گريه ميكند.
در مقاتل نوشته اند: يك وقت ديدند امام حسين علیه السلام بغل باز كرد و پسر برادر را به بغل گرفت. هى مى بوسد. هى مى بوسد. عمو و برادرزاده دست به گردن يكديگر آنقدر گريه كردند تا حسين علیه السلام غش كرد و از شدّت گريه قاسم هم غش كرد. «اعتَنَقَهُ وَ جَعَلا يَبكِيانِ حَتَّى غُشِيَ عَلَيهِما.»
يك وقت قاسم به هوش آمد. مگر قاسم رها كرد؟ همین كه به حال آمد، ديدند از جا بلند شد و روى پاى عمو افتاد و پاى عمو را بوسید. «فَلَمْ يَزَلْ يُقَبِّلُ يَدَيْهِ وَ رِجْلَيْهِ» دست و پای عمو را ميبوسد و مىگويد عمو اجازه بده بروم و جانم را قربانت كنم.
وقتی امام حسین علیه السلام اصرار قاسم را دید، حالش منقلب گردید و زينب علیهاالسلام را صدا زد: «خواهرم! برو عمامه برادرم حسن علیه السلام را بياور.» آورد. با دست خود عمامه را بر سر قاسم پيچيد. دو حَنَك برايش قرار داد. يك حنك از جلو يك حنك از عقب. «خواهرم! برو پيراهن امام حسن علیه السلام را بياور.» پيراهن را مانند كفن كرد و به بدن قاسم پوشاند. شمشير را بالاى پيراهن به كمر قاسم بست. آقازاده روانه ميدان شد. حسين علیه السلام هم دنبال سر نگاه ميكند.
خیلیهایتان به گریه افتادید. امشب یتیم نوازی کنید. اجر همه با امام حسن علیه السلام باشد. مىخواهم تا ساقه مجلس هر كه مىشنود بنالد.
یک ساعت بعد هم دیدند، امام حسین علیه السلام، نعش قاسم را در بغل گرفته، در حالی که پاهای قاسم علیه السلام به زمین کشیده میشود، كنار خيمه آورد. «وَ رِجْلاهُ تخطانِ عَلَی الارضِ.»
بارالها! به حقّ محمّد و آل محمّد، فرج امام زمان علیه السلام را نزدیک گردان. ما را در دو عصر غیبت و ظهورش، جزو یارانش قرار بده.
(مسجد ملک، 1383 قمری، مجلس دهم و بیست و هفتم/ مسجد سید اصفهان، ماه رمضان 1392 قمری، مجلس نهم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💎👌ختمی مجرّب از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای رفع بلا از جامعه شیعه
مرحوم آیةالله شیخ محمدتقی اصفهانی(متوفای 1332 قمری) معروف به «آقا نجفی اصفهانی» از علمای بزرگ اصفهان در کتاب «مفتاح السّعادة» می نویسد:
حاجی مرحوم سيّدعلي شوشتری (ره) نقل فرموده كه حضرت صدّيقۀ طاهره فاطمه زهرا صلوات الله عليها اين ختم را تعليم فرمود و بسيار مجرّب است:
چون به شدّت و بليّه مبتلا شوی، با حضور قلب 1001 مرتبه، با حضور، آيه كريمه «رَبِّ إنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أنتَ أرحَمُ الرّاحِمين» را با خضوع و خشوع و تضرّع و زاری بخوان، از بليّه و مهلكه نجات خواهی يافت. (مفتاح السعاده، ص497)
✅توصیه می شود این ختم شریف را نخست به نیت فرج مولایمان صاحب الزمان علیه السلام و سپس نجات جامعه شیعه از بلای بیماری کرونا به جا آوریم.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏💎🗣 دعای منقول از حضرت صاحب الزّمان علیه السلام برای مؤمنینی که در بلا افتاده اند
مرحوم شیخ محمود میثمی عراقی از شاگردان مرحوم شیخ انصاری، در کتاب «دارالسّلام» در بیان «کسانی که در بیداری به محضر حضرت ولیّ عصر علیه السلام مشرّف شده اند، ولی بعداً شناخته اند»، به ذکر قضیه مرحوم آخوند ملاّ قاسم رشتی تهرانی، از شاگردان مرحوم سیّد علی طباطبایی، می پردازد و ضمن آن، این دعای شریف را که آن حضرت به وی تعلیم فرمودند، نقل می کند:
«یا محمّدُ! یا علیُّ! یا فاطمةُ! یا صاحبَ الزّمان! اَدْرِکْنی وَ لا تُهْلِکْنِی!»
آن حضرت فرمودند: این دعا، نفعش عامّ است و برای مؤمنی است که در بلیّه ای افتاده باشد
(دارالسلام، ص488)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود می فرمود:
امشب می خواهم مقتلی را که صحیح ترین مقاتل است، برایتان بخوانم. مقاتل درباره شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام مختلف نوشته اند، ولی اصحّ مقاتل همین است که امشب می خواهم برایتان بخوانم.
سیدالشهداء علیه السلام وقتی که در میانه میدان استغاثه کردند و برای اتمام حجّت فریاد کشیدند، صدایشان به حرم رسید. زنها از صدای استغاثه امام حسین علیه السلام منقلب شدند.
فرض کنید که شما از خانه بیرون بیایید و زن و بچه شما هم بدانند که شما دشمن دارید. اوضاع جوری است که آنها ندانند که بر سر شما چه آمده است ولی یک مرتبه فریاد شما بلند شود که: «آهای مسلمان ها! به دادم برسید!» اگر این صدا به گوش زن و بچّه ات برسد، چه حالی پیدا می کنند؟
صدای استغاثه امام حسین علیه السلام به گوش زن و بچّه ایشان رسید. یک مرتبه، شصت و چهار زن و بچّه با صدای بلند، فریاد برآوردند: «وا محمّدا!»، «وا علیاه!» و «واحمزتاه!». فریادشان به آسمان رسید. سیدالشهداء علیه السلام چون صدای ناله زنها را شنید، منقلب شد و به طرف خیمهها برگشت. وقتی به در خیمهها رسید، فرمود: زنها! چرا صدا زدید؟ من هنوز زنده ام، چرا صدای ناله تان را بلند کردید؟ تا من زنده هستم، نباید شما دادِ بی کسی بکشید. دشمن شماتت می کند! و برای من سرشکستگی است!
حضرت شروع کردند به نصیحت کردن زن ها. یک مرتبه چشم حضرت به علی اصغر علیه السلام افتاد که در بغل مادرش بود، صدا زد: «یا اُخْتَاه! نَاوِلِینِی وَلَدِی الرَّضِیعَ، حَتَّی اُوَدِّعَهُ». «خواهرم! برو آن بچّه شیرخوار را بیاور تا با او وداع کنم! برای آخرین بار، بچّه شیرخوارهام را ببوسم و ببویم.»
اغلب شما به حال آمدید. میخواهم فریاد و ناله زنها برای این کلمه بلند شود.
زینب علیهاالسلام، بچّه را از مادرش رباب، گرفت. او را آورد و به اباعبدالله علیه السلام تقدیم کرد. اباعبدالله بچّه را بالاى دست گرفته. منظره بچّه دلخراش است. بچّه لاغر شده. بچّه رنگ از صورتش پريده. اين لب ها از شدّت تشنگى مثل چوبِ خشكيده شده. هى سر را روى دوش بابا مي گذارد. گاهى بلند مي كند، گاهى سر را به سينه پدر مى نهد. فاصله بين لشگر و حضرت خيلى بود. نميدانم حالت تشنگى در اين بچّه چه اثرى كرده بود كه لشگر از دور ميديدند على علیه السلام به خودش مىپيچد. خانه ات خراب حرمله.
اينكه بدين كودكى گناه ندارد
يا كه سر رزم اين سپاه ندارد
بس كه دل افسرده است آه ندارد
راه دهيد آنكه را پناه ندارد
عبارت مقتل این است: «وَ أَوْمَأَ إِلَیهِ لِیقَبِّلَهُ» بچّه به دست امام حسین علیه السلام است، اِی وای وای!
مادرش نگاه می کند، عمّه نگاه می کند، خواهرش سکینه نگاه می کند، سیدالشهداء علیه السلام صورتشان را نزدیک آوردند تا لب هایشان را به صورت علی اصغر علیه السلام برسانند، خواست بچّهاش را ببوسد. ای خانه ات خراب، حرمله! هنوز لبهای امام حسین علیه السلام به صورت علی اصغر علیه السلام نرسیده بود، يك مرتبه ديد على علیه السلام مثل مرغ سركنده مشغول دست و پا زدن است. همین كه برگشت ديد گوش تا گوش رگ های گردن على علیه السلام دريده شده! «فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکاهِلِ الْأَسَدِی بِسَهْمِهِ فَذَبَحَهُ مِنَ الْاُذُنِ اِلَی الْاُذُنِ.»
بارالها! به حق این طفل رضیع، فرج امام زمان علیه السلام را الساعه اصلاح بفرما.
(مسجد ملک، 1383 قمری، مجلس دهم و بیست و چهارم/ مسجد سید اصفهان، ماه رمضان 1393 قمری، مجلس چهارم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
✴️ دوشنبه 👈 25 مرداد / اسد 1400
👈 7 محرم 1443👈 16 اوت 2021
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی .
🔘 ملاقات امام حسین علیه السلام با عمر سعد ملعون در کربلا .
💦 منع آب از حرم امام حسین علیه السلام در کربلا .
🔘 اولین روز مکالمه موسی علیه السلام با خداوند .
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی .
📛 امروز ساعت ۷:۴۳ قمر از برج عقرب خارج می گردد ولی تا پایان امروز نیز احیتاط شود.
👶 زایمان خوب و نوزادش خوب تربیت خواهد شد و ستاره اقبالش سبک است.ان شاءالله
🤕 مریض امروز ازارش زیاد است .(منظوری مریضی است که امروز مریض شود)
✈️ مسافرت : مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام و اختیارات نجومی .
🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ امور کشاورزی و امور زراعی .
✳️ غرس درخت .
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ جراحی چشم .
✳️ خرید باغ و زمین .
✳️ استعمال دارو .
✳️ کندن چاه و کانال و قنات .
✳️ آبیاری .
✳️ معجون گذاشتن بر زخم .
✳️ و استحمام نیک است.
📛 ولی امور اساسی مانند ازدواج و سفر خوب نیست.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت امشب :"شب سه شنبه " فرزند امشب دستانی سخاوتمند دارد و بسیار مهربان و نرم دل است.
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث دولت می شود.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، موجب مرگ ناگهانی میشود
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد .
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود .
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد .
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴تعبیر خواب
شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند
تعبیرش از آیه ی 8 سوره مبارکه "انفال " است .
لیحق الحق و یبطل الباطل .......
و از مفهوم ان استفاده می شود که میان خواب ببینده و دیگری اختلافی پیش آید و دعوا را نزد قاضی یا حکم برند و معلوم شود حق با خواب بیننده است .ان شاء الله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید .
🌸زندگیتون مهدوی🌸
🏴🏴🏴🏴🏴
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۲۵ مرداد ۱۴۰۰
میلادی: Monday - 16 August 2021
قمری: الإثنين، 6 محرم 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه)
- سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه)
- یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹دعوت حبیب بن مظاهر، بنی اسد را به یاری امام حسین علیه السلام، 61ه-ق
🔹تجمع لشکر یزید ملعون در کربلا، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا عاشورای حسینی
▪️19 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️28 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️43 روز تا اربعین حسینی
▪️51 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
7 محرّم
1 ـ ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد
در شب هفتم امام حسین علیه السلام با عُمَر سعد ملاقات و گفتگو کردند.
خولی بن یزید اصبحی چون عداوت شدیدی با امام علیه السلام داشت ماجرا را به ابن زیاد گزارش داد و آن ملعون نامه ای برای عُمَر سعد نوشت و او را از این ملاقات ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد. (1)
📚 منابع :
1. کلمات الإمام الحسین علیه السلام : ص 387. و ... .
7 محرّم
2 ـ منع آب از امام حسین علیه السلام
در این روز آب را بر اهل بیت سیّد الشهداء علیه السلام بستند، چه اینکه نامه ی ابن زیاد بدین مضمون رسید که نگذارید حتّی یک قطره آب هم به آنها برسد.
عمرو بن حجّاج زبیدی با چهار هزار تیر انداز مأمور منع آب فرات شدند، که به هیچ وجه آبی به خیمه گاه پسر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم برده نشود. (2)
📚 منابع :
2. الوقایع و الحوادث : ج 2، ص 153. فیض العلام : ص 146.
هدایت شده از حرم
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤
#محرم 🏴
#شب_عاشقی...
روایت کوتاهی از ده شب محرم...
⭕️در این روایت نام هر شب محرم که به هر شهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️
#شب_هفتم: حضرت علی اصغر(ع)🍼💔
#علی_اصغر (ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب،دختر امرء القیس است که با تیر سه شعبه «حرمله بن کاهل اسدی» به شهادت رسید.
مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد:
خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن.💔
آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته اند.
در این لحظه ندایی از آسمان رسید که:ای حسین،در اندیشه اصغر(ع) مباش،
هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است.😇
شب هفتم، شب رضاست.
حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضایت است.
او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد.😞😞
هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت:
ای خدا!
چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود.
#ادامه_دارد...
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤
هدایت شده از حرم
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
پاسخ امام زمان عج به علامه بحرالعلوم در مورد علت این همه پاداش برای
گریه بر امام حسین علیهالسلام
علامه بحرالعلوم ره به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد، در بين راه راجع به اين مسئله، كه گريه بر امام حسين علیهالسلام گناهان را میآمرزد، فكر میكرد.
همان وقت متوجه شد كه شخص عربی كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد.
بعد پرسيد:
جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفتهای و در چه انديشهای؟
اگر مساله علمی است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم؟
سید بحرالعلوم فرمود:
در اين باره فكر میكنم كه چطور میشود خدای تعالی اين همه ثواب به زائريـن و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء علیهالسلام میدهد!
مثلاً در هر قدمی كه در راه زيارت برمیدارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامهٔ عملش نوشته میشود...
و برای يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيرهاش آمرزيده میشود؟!
آن سوار عرب فرمود:
تعجب نكن !
من برای شما مثالی میآورم تا مشكل حل شود:
سلطانی بـه همراه درباريان خود به شكار میرفت، در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختی افتاد و بسيار گرسنه شد
خيمهای را ديد و وارد آن خيمه شد.
در آن سياه چادر، پير زنی را با پسرش ديد،
آنان در گوشه خيمه بز شيردهی داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگی خود را میگرداندند.
وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند
ولی بخاطر پذيرايی از مهمان، آن بز را سر بريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگری برای پذيرايی نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طوری كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را برای اطرافيان نقل كرد.
و از ايشان سؤال كرد:
اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازی پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی بايد انجام بدهم؟
یكی از حضار گفت:
به او صد گوسفند بدهيد
ديگری كه از وزراء بود گفت:
صد گوسفند و صد اشرفی بدهيد
يكی ديگر گفت:
فلان مزرعه را به ايشان بدهيد
سلطان گفت: هر چه بدهم كم است
زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كردهام
چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند
من هم بايد هر چه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
بعد سوار عرب به سيد فرمود:
حالا جناب بحرالعلوم،
حضرت سيدالشهداء علیهالسلام هر چه از مال و منال و اهـل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد،
پس اگر خداوند بـه زائرين و گريهكنندگانش آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمیتواند به سيدالشهداء علیهالسلام بدهد
پس هر كاری كه میتواند انجام میدهد
يعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش، به زوار و گریهكنندگان آن حضرت، درجاتی عنايت میكند.
در عين حال اينها را جزای كامل برای فداكاری آن حضرت نمیداند
چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد...
📗کمال الدين، صفحه۱۱۹، سوال۱۱
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
هدایت شده از حرم
#روز_هفتم_محرم
چشم هایت به کربلا فهماند
مست بودن به قیل و قال که نیست
ظهر روز دهم نشان دادی
مرد بودن به سن وسال که نیست
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
هدایت شده از حرم
😥 وقتی اسب امام حسین علیه السلام، خونین و با زین واژگون بازگشت
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سیّد عزیزالله تهران، در سال 1396 قمری می فرمود:
من بچه بودم در سن ده دوازده سالگى. در يكى از كوچه هاى محله مشهد، محله نوقان مشهد زندگی می کردیم. . آن وقت در محله حوض محمدعلی خان مینشستیم. آنجا مسقط الرأس من بود. آنجا بزرگ شده بودم. كوچه بن بستی بود. ده پانزده خانه بيشتر نداشت.
سابق؛ یعنی پنجاه شصت سال قبل، رسم بود سالی یک مرتبه چاوش ها عَلَم ها را به دست می گرفتند و در کوچه ها میگشتند و چاوشی می کردند و مردم را به کربلا دعوت می کردند.
هر كه دارد هوس كرب و بلا بسم الله
هر كه دارد سر همراهى ما بسم الله
اين شعرها را مى خواندند و مردم منقلب مى شدند و به شوق می آمدند. یکی از این محلّه می آمد و یکی از آن محلّه می آمد با او قرارداد مى بستند. چهل پنجاه نفر يك قافله مى شدند، يك صاحب علم و چاووش آنها را كربلا مي برد و مي آورد.
رسم این قافله ها هم اين بود که وقتی از كربلا زوارشان را بر مى گرداند، داخل صحن مى آمدند پشت پنجره فولاد، و آنجا را زيارت مى كردند و يكى يكى كربلايى ها را به خانه هاشان مي رساند. يك چايى مى خوردند بعد يكى ديگر و يكى ديگر. همه كربلايى ها را به خانه هاشان مى رساند. اگر یک كربلايى در سفر مي مرد، اسب او را سياهپوش مى كردند. بار و بنه اش هم بالاي اسب قرار مي دادند و آن را سياهپوش مي كردند. وارد شهر كه مى شدند پيش از همه و جلوتر از همه كربلايى ها مى آمدند و اين اسب بىصاحب را به در خانه صاحبش تحويل مى دادند، فاتحه اي مى خواندند، قهوه اى مى خوردند و مى رفتند. اين قانون بود.
یک قافله از کربلا برگشته بود. در کوچه ما يكى از خانه ها كربلايى داشت. از آن كوچه بن بست ما يك كربلايى رفته بود. جوانی 35-36 ساله بود. اين جوان در سفر كربلا مرد. خبر آوردند كربلايى فوت كرده و فلان روز قافله مي آيد. اول کربلایی ها را به حرم امام رضا علیه السلام می برند و بعد، آنها را به خانه هاشان می آورند و اگر کسی در این سفر مرده باشد، اسب بى صاحب و اثاثيه اش را مي آورند.
آن روز شد. خانواده آن كربلايى سماور آتش كردند، قهوه درست كردند، خانه و كوچه را آب و جارو كردند. زن، فرزند، مادرش سياه به تن كردند. همسايه ها را خبر كردند که امروز اسبِ بى صاحب را مى آورند. بياييد که ما مجلس عزا داريم. خوب ما هم همسايه بوديم. من و مادرم رفتيم. من هشت نه ساله بودم. آمديم و گفتند پيش از ظهر قافله مى آيد. يك ساعت به ظهر، كوچه مهيا شده بود. زن و بچه با مادر و خواهر همه در حال گريه بودند. آقا اگر بدانید خانه این کربلایی چه خبر شد؟
يك دفعه از انتهاى كوچه صدا بلند شد: ما سلام از روضه شير خدا آورده ايم. اين، نشانه ورود بود. به محض این كه اين صدا آمد، چنان ضجّه از زن و بچه اين مرد بلند شد كه آن سرش ناپيداست. همه را منقلب كرد. این ها جلو رفتند. چاووش هم که آمد، با خود اسب سياه پوش را آورده بود. آقا چشمتان چنين روزى را نبيند. چشم این زن و بچه که به اسب افتاد ريختند دورش را گرفتند. من با چشم خودم ديدم که چطور بچه صورتش را بر صورت اسب گذاشته بود و گریه می کرد. زنش كنار اسب ايستاده و مشت بر سينه اش مى زد. من در همان بچگي به ياد زن و فرزند امام حسين علیه السلام افتادم. ای وای! اين اسب سياه پوش است بچه ها چه مى كنند. صورتشان را بر صورتش مى گذارند. يكى دست اسب را بغل كرده مى بوسد و اشك مى ريزد. گفتم خدا! اسب امام حسين علیه السلام سر تا پا خونآلود بود. زين اسب واژگون.
امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه چنین روضه خوانده است: یا جدّاه! از بالای اسب افتادی. خود امام حسین علیه السلام به یک حالت، اسب امام حسین به یک حالت است. آمد یالش را به خون امام حسین غرقه کرد. چون خود اسب زخم نداشت روی زمین نشست دور بدن حسین بن علی و یالش را به خون سیدالشهداء علیه السلام رنگین کرد. «وَ أَسْرَعَ فَرَسُك» اسب روانه به طرف خیمهها شد. اما با یک شور عجیبی! در روایت است که خدا این قصه را به موسی علیه السلام خبر داد که اسب حسین بن علی میآید و شیهه می زند. همینطور اشک از چشم های این حیوان جاری است. هی همهمه می کند. هی ناله می کند. همه دور آن حیوان را گرفتند. 64 زن و بچه همینطور در بيابان همه با صداى بلند فریاد می زدند: وا محمدا! وا عليا! واحسینا!
بارالها! الساعه فرج صاحبمان، امام زمانمان را برسان.
(سخنرانی های مسجد سیّد عزیز الله تهران، روز 30 رمضان 1396 قمری/ سخنرانی های مسجد ملک، 1383 قمری، مجلس سیزدهم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
@haram110
🔸یکی از راههای درخواست حاجت، نوشتن عریضه به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که خود امام زمان علیه السلام عهده دار برآورده کردن آن حاجت میشوند.
@haram110
🔸روش نوشتن عریضه اینگونه است که ابتدا متن زیر را در برگه ای بنویسبد:
🔹بسم الله الرحمن الرحیم كتبت يا مولاي صلوات الله عليك مستغيثا و شكوت ما نزل بي مستجيرا بالله عز و جل ثم بك من أمر قد دهمني و أشغل قلبي و أطال فكري و سلبني بعض لبي و غير خطير نعمة الله عندي
🔹أسلمني عند تخيل وروده الخليل و تبرأ مني عند ترائي إقباله إلي الحميم و عجزت عن دفاعه حيلتي و خانني في تحمله صبري و قوتي
🔹فلجأت فيه إليك و توكلت في المسألة لله جل ثناؤه عليه و عليك في دفاعه عني
🔹علما بمكانك من الله رب العالمين ولي التدبير و مالك الأمور واثقا بك في المسارعة في الشفاعة إليه جل ثناؤه في أمري متيقنا لإجابته تبارك و تعالى إياك بإعطاء سؤلي و أنت يا مولاي جدير بتحقيق ظني و تصديق أملي فيك في أمر كذا و كذا (در اینجا بجای کذا و کذا حوائج خود را بنویسد)
🔹سپس بنویسید: فيما لا طاقة لي بحمله و لا صبر لي عليه و إن كنت مستحقا له و لأضعافه بقبيح أفعالي و تفريطي في الواجبات التي لله عز و جل
🔹فأغثني يا مولاي صلوات الله عليك عند اللهف و قدم المسألة لله عز و جل في أمري قبل حلول التلف و شماتة الأعداء فبك بسطت النعمة علي و اسأل الله جل جلاله لي نصرا عزيزا و فتحا قريبا فيه بلوغ الآمال و خير المبادي و خواتيم الأعمال و الأمن من المخاوف كلها في كل حال إنه جل ثناؤه لما يشاء فعال و هو حسبي وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ في المبدإ و المآل.
@haram110
🔻سپس آن کاغذ را در گِل تمیزی بپیچید و به نزدیک جوی آب یا چاه عمیقی برود و آن را در آن جوی یا چاه بیندازید؛ یا اینکه بدون اینکه در گِل بپچید، در ضریح یکی از حرمهای مطهر ائمه علیهمالسلام بیندازید.
🔻هنگام انداختن عریضه، به یکی از نواب امام زمان علیه السلام یعنی عثمان بن سعيد، محمد بن عثمان، حسين بن روح، علي بن محمد سمري متوجه شوید و یکی از آنها را صدا بزنید و بگویید:
🔹يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ (به جای فلان بن فلان، نام یکی از نائبان امام را بگوید) سَلَامٌ عَلَيْكَ أَشْهَدُ أَنَ وَفَاتَكَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أَنَّكَ حَيٌّ عِنْدَ اللَّهِ مَرْزُوقٌ وَ قَدْ خَاطَبْتُكَ فِي حَيَاتِكَ الَّتِي لَكَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هَذِهِ رُقْعَتِي وَ حَاجَتِي إِلَى مَوْلَانَا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَسَلِّمْهَا إِلَيْهِ فَأَنْتَ الثِّقَةُ الْأَمِين.
📚 بحار الانوار ج ۹۹ ص ۲۳۴
@haram110