✳ امام پیام داد هیچکس حق ندارد بند پوتینش را باز کند!
🔻 پاوه زمانی آزاد شد که #حضرت_امام در رادیو پیام داد که هیچکس حق ندارد بند پوتینش را باز کند مگر محاصره #پاوه شکسته شود. همین پیام که پخش شد خود به خود #کوملهها که روی کوهها پنهان بودند همه فرار کردند.
🔸 #شهید_چمران به ما پیشنهاد کرده بود جیرهای که از تهران برای ما میآمد، نصف میکردیم و به زن و بچههای همین کوملهها میدادیم؛ و همین رفتارهای چمران باعث شد که همه کردهای بومی منطقه به کمک نیروهای پاسدار بیایند و نقشهی ضدانقلاب آشکار شود. اصلا طوری نبود که کومله را با مردم قاطی کنیم، به کسانی کومله میگفتیم که زمانی که در جاده حرکت و تردد میکردیم یکدفعه از سنگرهایشان ما را زیر آتش میگرفتند و ما به این افراد کومله میگفتیم. [اینها] افرادی بودند که به همنوع خود نیز رحم نمیکردند، کرد و فارس را سر میبریدند. در بیمارستان پاوه جنایت کردند، نه به این خاطر که بگویند میخواهیم اسلحه داشته باشیم بلکه میخواستند با این اقدام ایجاد وحشت بکنند.
👤 راوی: حسین شاهحسینی از همرزمان شهید چمران
🌐 منبع: پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ احساس میکردم عاشوراست و در حضور حسین میجنگم
🔻 پیش میتازم. دنیا بیاید و تماشا کند. بگذار همهی ستارگان، همهی سنگها، همهی درختها، همهی خانهها شاهد باشند. آسمان شاهد باش که در زیر سقف بلند تو یکتنه با انبوهی کبیر از تانکها و زرهپوشها و سربازان کفر روبهرو شدم. لحظهای تردید به دل راه ندادم، ذرهای از فعالیت شدید دست برنداشتم، مثل ماهی در حال سرخ شدن از نقطهای به نقطهی دیگر میغلتیدم و رگبار گلوله در اطراف من میبارید و من نیز به چهار طرف تیراندازی میکردم و سربازان کفر را به خاک میریختم. ای زمین تو شاهدی که خون از بدنم جاری بود و با خاکهای پاک تو گلی گلگون بهوجود آورده بود و من ابا نداشتم که تا آخرین قطرهی خون خود را تسلیم کنم. احساس میکردم که #عاشورا است و در حضور #حسین میجنگم و او چابکی و زبردستی مرا تحسین میکند و از قربانی شدن در بارگاه عشق آگاهی دارد. او میداند که چقدر به او عاشقم و چگونه حاضرم که در راهش جان ببازم.
📚 برگرفته از کتاب «رقصی چنین میانهی میدانم آرزوست»؛ نیایشها و خاطرات #شهید_چمران
❤ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
پ.ن: شهید دکتر مصطفی چمران در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ به شهادت رسید.
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ دلم برای چمران تنگ شده!
🔻 یک روز گفتند که حاج احمدآقا خمینی زنگ زده به دکتر [#شهید_چمران] و گفته: «امام دلش برایت تنـگ شده و میخواهد شما را ببیند.»
🔸 همان روز دکتر از جبهه با هلی کوپتر خدمت امام میرود. وقتی برگشت؛ ریختیم دورش و از حال امام جویا شدیم. دکتر برایمان گفت:
«وقتی رسیدم خدمت امام، ایشان چند ثانیه به صورت من خیره شد و گفت: مصطفی تو هنرمندی! هنرمند باید یکرنگ باشه. گرانترین قالی رو ببین! چون چندرنگه، باید زیر پا باشد. اما آسمان رو ببین که از همه بالاتره؛ چرا؟ چون یکرنگ است. یکرنگی و صداقت، قانون عشقه.»
🔺 دکتر واقعاً برای ما حکایت عشق و عرفان بود. کسی بود که امام قبولش داشت و براش ارزش زیادی قائل بود. مرد آهنینی که با دست خالی، جلوی عراق ایستاده بود و ما اسیر همین عرفان و ارادهٔ محکمش بودیم.
📚 از کتاب #کوچه_نقاشها | خاطرات سید ابوالفضل کاظمی
✍ راحله صبوری
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f