eitaa logo
حرف حساب
6.7هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
54 ویدیو
17 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ انس با قرآن باید مثل برنامه‌ی ناهار و شام ما باشد 📌 در قرآن در مورد آن‌هایی که نور ندارند می‌فرماید «لا یذکرون الله الا قلیلا»؛ با ذکر قلیل به جایی نمی‌رسیم؛ با نماز قلیل، با بندگی قلیل جزئی به جایی نمی‌رسیم؛ با قرائت فقط در ماه مبارک به جایی نمی‌رسیم؛ انس با قرآن باید مثل برنامه‌ی ناهار و شام ما باشد تا بگویند انس با قرآن گرفت. 👤 اینجا بخوانید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ این اُمّ ‌الجرایم را از خودت دور کن! 🔻 هدف از آفرینش عالم و فرستادن رسولان و تشریع از سویی و کشمکش و از سوی دیگر، همگی برای انسان تا رسیدن به حد است. در این میان یکی از عوامل مهمی که مانع و موجب انسان و در رأس همه‌ی خطاهاست، است. حب دنیا یعنی شیفتگی به مال و جاه دنیا. اگر انسان بتواند این ام الجرایم را از خود دور کند، زمینه‌ی بسیاری از ترقیات معنوی برای او فراهم خواهد شد. با ، آدمی علاقه و محبتی را که طبعاً به مال دنیا دارد، از خود دور می‌کند. بنابراین، مقصود از انفاق پیش از هر هدفی، کندن حب دنیا از دل‌ها و تزکیه‌ی انسان و رهایی و آزادی او از زنجیرهایی است که مانع پرواز و تقرب او به خدای متعال است. 👤 📚 ، ج۳ 📖 ص ۵۸ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ خلوت در این عالم وجود ندارد 🔻 در این عالم وجود ندارد. خود فریاد برآورده که می‌فرماید اگر دو نفر باشید، من سوم شمایم، پنج نفر باشید، من ششم شمایم، یک نفر نشسته‌ای در آن پستو داری فکر می‌کنی چه بکنم تا به او برسم، من نفر دوم توام! 🔸 قرآن‌خوان بهره‌ی هوشی‌اش خیلی بالاست. مثل ، گیج و منگ نیست که همه جای را خلوت تلقی کند و وقتی به منتقلش کردند و پسِ گردنش زدند، ببیند که تمام اعمال او زیر ذره‌بین بالائیان بوده است. 👤 📝 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ عُجب؛ مانع کمال انسان 🔻 کسی که در مقام مدح نفْس خود برآید، گرفتار است. او از دو موضوع مهم و وسیع غافل است: چنین آدمی اخلاق ناپسند و خود را نمی‌بیند و از طرفی، دامنه‌ی فضایل و را نادیده گرفته و آن را در آن‌چه در خود به‌عنوان محاسن و صفات نیکو می‌انگارد خلاصه و محدود می‌کند. و این پندار، انسان را از برطرف‌کردن معایب نفس خود و کسب فضایل انسانی و اخلاقی که فاقد آن است باز می‌دارد. لذا عجب را که یکی از موانع کمالات انسان است، از بدترین رذیله‌ها دانسته‌اند. 👤 📚 ، ج۵ 📖 ص ۷۳ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ دنیا خلوت نیست! 🔻 « يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا» (الزلزله، ۴) در آن روز زمین اخبارش را گزارش می‌دهد... هفتاد سال در کیسه‌اش خبرهای مرا اندوخته! امان از این خبرها... آن‌وقت تو می‌گویی دنیا خلوت است؟ آن‌وقت تو ادعا می‌کنی هیچ‌کس نبود ما دو نفری فلان کار را کردیم...؟ 📚 📝 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ برای کاه، گندم نکاریم! 🔻 اگر کسی تکرارا سوره‌ی را بخواند، او را برمی‌دارند اما مبادا بخوانی که از نجات پیدا کنی! گندم بکار، گندم بچین؛ کاه، بی‌منت دارد می‌آید! این آثار دنیایی عبادات، بی‌منت است. 👤 📝 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ ای مهربان‌تر از پدر و مادرم... 🔻 پرخاشگری به پدر، است اما نتیجه‌ی پرخاشگری به مادر، است؛ چون مادر تمام زندگی‌اش را گذاشته برای فرزند؛ حالا علیه السلام که را برای ما گذاشته «وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فيكَ لِيَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ وحَيرَةِ الضَّلالَةِ»، پرخاشگری و نکردن از ایشان چه عاقبتی خواهد داشت؟ 👤 📝 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ رفتارِ خدایی! 🔻 نوجوانی بودم شلوغ و ناآرام. لذا پدر و مادر به من رو نمی‌دادند. وارد محل خود شدم دیدم در این مسجد مردم حاضرند ولی سکوت حاکم است. معلوم شد که رئیس‌التجار حاج سید روح‌الله در کنار محراب نشسته و به احترام او مجلس ساکت است. او تا مرا دید، گفت پسرم بیا اینجا. گفتم لابد می‌خواهد بگوید لیوان آبی برایم بیاور ولی جلو آمدم دیدم برای من نیم‌خیز شد و گفت: بفرمایید بنشینید! که چنین احترامی برایم شگفت‌آور بود. سپس به خادم مسجد گفت: برای آقا چای بیاورید! 🔸 این شخص موجب شد که از آن لحظه مسجد و محراب و عبا و قبا و تسبیح در دل من جا کند و اگر الان اهل و هستم، چه بسا تأثیر این اوست. ❗️می‌بینید کسی دیگران را به می‌گیرد و او را می‌کند و در او ایجاد می‌کند و دیگری پیامبرگونه انسانی را تکریم می‌کند و او را به راه خدا می‌آورد. حساب این دو انسان جداست. 👤 📚 از کتاب | ج۱ 📖 صص ۲۹-۲۸ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ بیست سال است شلاقِ یک «اِی» را می‌خورم! 🔻 سالکی نقل کرد، بر سر مزار مؤمنی مشغول ذکر بودم که یک‌مرتبه مکاشفه‌ای دست داد. دیدم عالمی نورانی روی منبر صحبت می‌کرد و همه را جذب کرده بود. در این میان از پشت سرم صدای خِش‌خشی آمد و دیدم مار بدهیبتی جلو می‌آید. مار جلو رفت تا به منبر رسید و آن آقا رنگ باخت و کلام را قطع و دهان را باز کرد و این مار، فک او را گرفت. آن آقا افتاد و مجلس به هم خورد. ❗️بعداز مدتی که به خود آمد از او پرسیدم چه بر شما آمده است؟ گفت: بیست سال است که شلاقِ یک «اِی» را می‌خورم! این موضوع هفته‌ای یک بار عیش مرا خراب می‌کند. 🔺 [ماجرا از این قرار است که] من معتمد و ریش‌سفید محل بودم و قباله‌ها و ازدواج‌ها با شهادت من انجام می‌گرفت. یک روزی پسر من ۱۸ساله شد و از دختری که می‌شناختم برایش خواستگاری کردم اما اعلام کردند که آن دختر، پسر شما را نپسندید. این امر بر من گران آمد ولی چون متدیّن بودم از او بدگویی نکردم الّا اینکه وقتی مردم از من درباره‌ی او می‌پرسیدند می‌گفتم «اِی! سخن دیگری بپرسید» و ظاهراً مردم از این تعبیر من می‌فهمیدند که او خوب نیست و لذا کسی با او ازدواج نکرد. لذا از آن روزی که این‌جا آمده‌ام می‌گویند تا او تو را نبخشد گرفتار هستی. 👤 📚 از کتاب | ج۵ 📖 صص ۳۰-۲۹ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ حقیقت گناه! 🔻 با جوانان شهر، پای کوهی بازی می‌کردیم. در بین بازی که به استراحت نشسته بودیم، یک‌مرتبه دوستم مرا صدا زد و گفت بهرام بیا! جلو رفتم و دیدم تعدادی تخم کبوتر را در داخل قوطی حلبی جمع می‌کند. این تخم‌های پرنده مرا به هوس انداخت و از حسین خواستم که از آن‌ها به من هم بدهد که گفت نه! حتی یک عدد هم نمی‌دهم و این تنگ‌نظری او موجب به‌هم‌خوردن دوستی ما شد. پس از چندی باخبر شدیم که خانهٔ حسین در خطر هجوم مارها واقع شده‌است. مأموران شهرداری بررسی کردند و متوجه شدند منشأ این مارها همان قوطی حلبی بود و معلوم شد که آن‌ها تخم مار بودند، نه تخم کبوتر! ‼️ گناهانی که امروز برای انسان جاذبه و شیرینی دارند، صورت برزخی آن‌ها مار و افعی است و انسان در قیامت با شدت تمام آرزو خواهد کرد ای کاش این گناه در اختیار من قرار نمی‌گرفت و گرفتار این بدبختی نمی‌شدم! آری، جاذبه‌های گناه، مطلوب و خوشایند است ولی صورت برزخی آن بسی کریه و بدمنظر است. 👤 📚 از کتاب | ج۵ 📖 ص ۹۳ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ اصل زندگی بعد از این گهواره است! ⁉ سؤل: چرا زمین در آیه‌ی «ألَم نَجعَلِ الارضَ مهاداً» به گهواره تشبیه شده است؟ ◀️ انسانی که هفتاد سال عمر دارد، فقط دو ماه در گهواره می‌ماند تا استخوان‌ها و ماهیچه‌های او درست قوام بگیرد. بعد از مدت دو ماه، دیگر باید پایین بیاید، زیرا اصل زندگی بعد از گهواره است. 🔺 آیه می‌فرماید: ای انسان! جلوه‌های این دنیا تو را نفریبد. همیشه این‌جا ماندنی نیستی. این‌جا در مقابل عمر بی‌نهایت آخرتی تو به منزله‌ی دوره‌ی گهواره است. اصل زندگی بعد از این گهواره است. آن‌قدر این دو ماهه‌ی گهواره ناچیز است که هیچ‌وقت در زندگینامه‌های اشخاص نمی‌گویند یک دوره در گهواره زندگی کرده است. مدت دنیا نیز در مقابل آخرت چنین است. 👤 📌 #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ چشمش به ارباب افتاد! 🔻 چند نفر که همگی پیکان داشتیم، در پمپ بنزین به نوبت ایستاده بودیم. در این بین یک ماشین بنز با رنگ متالیک سر رسید و پولی به کارگر پمپ بنزین داد که بنزین بزند. او درب ماشین را نیمه‌باز گذاشته و با ژست متکبرانه‌ای آرنج خود را به سقف ماشین تکیه داد، از داخل ماشین پیپی را برداشت و روشن کرد و در حالی که با افاده و تکبر به ما نگاه می‌کرد، شروع به پُک‌زدن آن نمود. در این حال بود که یکباره چشمش به آن طرف خیابان افتاد و باعجله پیپ را خاموش و سپس دستمالی برداشت و شروع کرد به پاک‌کردن اطراف ماشین و با نگرانی به آن طرف خیابان خیره شده بود. پس از مدت‌زمان کوتاهی متوجه شدیم که این آقا راننده‌ی ماشین است و ارباب او از آن طرف خیابان می‌آید تا سوار ماشین شود و این آقا به محض اینکه چشمش به ارباب افتاد، همه‌ی پَک و پوزش فرو ریخت و... ✅ اگر ما احساس کنیم و چشممان به افتد، حتی انتظار و هم از خدا نداریم و می‌گوییم: را باید، بدون چون‌وچرا، و زمزمه خواهیم کرد: ما گدایان خیل سلطانیم شهر بند هوای جانانیم بنده را نام خویشتن نبود هرچه ما را لقب دهد آنیم گر براند و گر ببخشاید ره به جای دگر نمی‌دانیم 👤 📚 برگرفته از کتاب | ج۲ 📖 صص ۷۴-۷۳ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f