چه جوری خواسته هامون و مدیریت کنیم 🤔 تا حالا اصطلاح سبک زندگی اناری و شنیده بودید😳🙄 😋 انار شیرین موفقیت چیه 🙃 خوب اگه دلت میخواد بدونی با خانم دکتر مازارچی همراه شو ☺️ #مشاوره🤝 #دکتر_مازارچی💖 #دختران_حریم_حوراء🌸 @harime_hawra✨ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘

📕✏️📐🖊📚📝🤓 #خواندنی فرمان امتحانت ودست بگیر 🏎🛵😉 #قسمت_دوم ☘🌷🕊 📄 خلاصه‌ به دست باشید👌 ✍خلاصه‌نویسی‌هایی که از ابتدای سال داشتید را چند بار بخوانید🙇‍♂ و حتی خلاصه‌تر‌شان کنید📝. 📈نقشه کلی از مباحث بکشید که با نگاه کردن به آن جزئیات هم به ذهن‌تان برسد.🤓 همین خلاصه‌ها را دائم به دست گرفته و مرورشان کنید. 😎 لازم نیست برای خلاصه‌نویسی وسواس به خرج دهید، همین که هم بخوانید🗣 و هم بنویسید✍ برای یادگیری کمک بسیار بزرگی است. فقط کلیدواژه‌های🔑 اصلی را یادداشت کنید. فراموش نکنید که شب🌘 امتحان بیشتر باید به مرور درس‌ها اختصاص پیدا کند.🦋 #راهکارهای_شب_امتحانی #دختران_حریم_حوراء @harime_hawra

🦋🌺🦋🌺🦋 🌺🦋🌺🦋 🦋🌺🦋 🌺 #بخش23 صداش رو آورد پایین‌تر ...🤫 هنوز می‌خندید ... - قسم خوردن که نیست ... ولی بخوای قسمم می‌خورم ... نیازی به ذهن‌خونی نیست ... روی پیشونیت نوشته !!🙄 رفت توی حال و همون جا ولو شد ... - دیگه جون ندارم روی پا بایستم ..😓. با چایی رفتم کنارش نشستم ... + راستش امروز هر کار کردم نتونستم #رگ پیدا کنم؛ آخر سر، گریه همه در اومد ..😭 دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم .. تا بهشون نگاه می‌کردم مثل صاعقه در می رفتن... - اینکه ناراحتی نداره ... بیا روی رگ‌های #من تمرین کن ... + جدی؟😳 لای چشمش رو باز کرد ... - رگ #مفته.. جایی هم که برای در رفتن ندارم!! و دوباره خندید ... منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش ... + #پیشنهاد خودت بودها ... وسط کار جا زدی، نزدی ... و با خنده #مرموزانه‌ای😌 رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم ... #رمان_بدون_تو_هرگز😍 #به_وقت_رمان💌 #رمان_سرا_دختران_حریم_حورا🙆🏻‍♀ @harime_hawra✨

🦋🌺🦋🌺🦋 🌺🦋🌺🦋 🦋🌺🦋 🌺 #بخش24 تا روز #خداحافظی، هنوز زینب باهام سرسنگین بود .. تلاش‌های بی‌وقفه من و علی هم فایده‌ای نداشت!!😢 علی رفت و منم چند روز بعد دنبالش .. تا جایی که می‌شد سعی کردم بهش نزدیک باشم .. #لیلی و #مجنون شده بودیم .. اون لیلای من .. منم مجنون اون ...😌 روزهای سخت توی بیمارستان صحرایی یکی پس از دیگری می‌گذشت .. مجروح پشت مجروح .. کم‌خوابی و پرکاری .. تازه حس اون روزهای علی رو می‌فهمیدم که نشسته خوابش می‌برد ... من گاهی به خاطر بچه‌ها برمی‌گشتم اما برای علی برگشتی نبود .. اون می‌موند و من باز دنبالش .. بو می‌کشیدم کجاست .. #تنها خوشحالیم این بود که بین مجروح‌ها، علی رو نمی‌دیدم .😓. هر شب با خودم می‌گفتم .. خدا رو شکر .. امروز هم علی من #سالمه .. همه‌اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح هم بشه!! بیش از یه سال از شروع جنگ می‌گذشت .. داشتم توی بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض می‌کردم که #یهو بند دلم پاره شد ..😱 حس کردم یکی داره جانم رو از بدنم #بیرون می‌کشه!! زمان زیادی نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن .. این وضع تا نزدیک غروب ادامه داشت .. و من با همون شرایط به مجروح‌ها می‌رسیدم .. تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه #بیشتر می‌شد ...😩 تو اون اوضاع .. یهو چشمم به علی افتاد .. یه گوشه روی زمین .. تمام پیراهن و شلوارش غرق #خون بود ..😭. #ادامه_دارد ... #رمان_بدون_تو_هرگز😍 #به_وقت_رمان💌 #رمان_سرا_دختران_حریم_حورا🙆🏻‍♀ @harime_hawra✨

🌸به نام آفریدگار خزان🌸

سلام دوستان✋ خوش آمدین😍 مهمون💝 امروز ما از شهر 🏞و دیار خودمان است یا به قول معروف یزدی هستند😉 ازشون دعوت کردیم 🙏مهمون ما باشند تا به جمع دوستانه ی ما بیان💐 و با خاطراتشون مزین و نورانی💫✨ کنن #قرار_عاشقی💞 #دختران_حریم_حوراء🌸 ❣@harime_hawra✨

مصطفی موسوی زاده یزدی هستم ☺️ ❣

2⃣ 🔊 آقا مصطفی عزیز😍خودتون رو برای ما معرفی کنید 🎤بسم الله الرحمن الرحیم مصطفی موسوی زاده یزدی هستم 🔊متولد چه سالی هستید🤔 🎤متولد: 1344/6/3 🔊نام پدرتون ؟ 🎤نام پدرم محمود آقا هست 🔊کجا به دنیا اومدید👼 🎤اردکان به دنیا آمدم 🔊میزان تحصیلاتتون؟ 🎤چهارم ابتدایی 🔊محل تحصیل ؟ 🎤محل تحصیلم: دبستان‌امین‌الرّعایایی‌اردکان 🔊مجرد بودید یا متاهل؟ 🎤متاهل 🔊فرزندی هم داشتید 🎤بله دو دختر داشتم 🔊شغلتون ‌؟ 🎤شغل: پاسدارهستم👮 🔊تاریخ شهادتتون؟ 🎤تاریخ شهادتم: ۱۳۶۵/۰۳/۰۱ 🔊محل شهادتتون؟ 🎤محل شهادتم: پایگاه‌مقاومت‌شهرستان‌اردکان 🔊چه جوری به شهادت رسیدید 🎤 شلّیک‌تیر‌به‌سرم 🔊چند سال داشتید؟ 🎤۲۰‌سال‌و‌۹ماه م بود 🔊چند دفعه به جبهه رفتید؟ 🎤تعداد دفعاتی که در جبهه شرکت کردم : ۶دفعه به مدت ۲۵ماه‌و۹روز‌سپاه‌،۲۰‌ماه‌بسیجی #قرار_عاشقی💞 #دختران_حریم_حوراء🌸 ❣@harime_hawra✨

3⃣ خب آقا مصطفی عزیز بیشتر با هاتون آشنا شدیم 😍حالا از زندگیتون برامون بگید ☺️ ❣#harime_hawra✨

4⃣ پاسدار 👮بودم که در تاریخ ۱۳۴۴/۶/۳ هجری‌شمسی در خانواده‌ای مذهبی در اردکان پا به🌍 عرصه وجود نهادم گذاشتم من پنجمین فرزند 👼خانواده بود که والدین به عشق💞 رسول اعظم اسلام(ص) اسم من را “مصطفی” گذاشتند و در تربیت و پرورششم کوشیدند. من کودکی👶 را در سایه پدری متدیّن و در دامان مادری متعهد و ولایی گذراندم. ۶ساله بودم که به مدرسه🏫 رفتم و دوره ابتدایی را در دبستان امین الرعایایی صدرآباد اردکان تا کلاس چهارم تحصیل گذراندم . سپس تحصیل را رها کرد م و شغل آزاد آهنگری و در🚪 و پنجره سازی را انتخاب کردم در زمان پیروزی انقلاب✌️ اسلامی🇮🇷 ایران ۱۳ ساله بودم. به همراه والدین و مردم شهر در مراسم انقلاب شرکت می‌کردم و درس مبارزه با ظلم و ایثار و فداکاری را می‌آموختم در جلسات مذهبی و قرآن و 🌹نماز جماعت🌹 حضور داشتم؛ مخلص و بی‌ریابودم؛ عاشق😍 انقلاب و امام بودم. #قرار_عاشقی💞 #دختران_حریم_حوراء🌸 ❣@harime_hawra✨

بعد .با دختری از خانواده نجیب و متدیّن ازدواج💑 کردم و نتیجه این ازدواج ۲ فرزند دختر👧 بود. به 🌼بسیج 🌼علاقه زیادی داشتم. در پایگاه مقاومت بسیج محل فعّالانه شرکت داشتم زن و فرزندانم و علائق دنیوی نتوانست مانع رشد معنوی و تعالی من گردد.زمانی که جبهه‌های جنگ به رزمنده نیاز داشت،به ندای امام خمینی (ره) لبیّک گفتم و پس از فرا گرفتن آموزش نظامی راهی جبهه شدم در سال ۱۳۵۹ به جبهه کردستان اعزام شدم و در عملیّات پاکسازی منطقه جادّه سردشت بانه شرکت نمودم🙃. بار دیگرهم در سال ۱۳۶۰ عازم جبهه شدم و مسئولیّت بی‌سیم‌چی را پذیرفتم و در عملیّات والفجر مقدّماتی شرکت کردم طی دو نوبت مدت۲۰ ماه به عنوان بسیجی و عاشق❤️ انقلاب در جبهه و با قدسیان و ملکوتیان هم‌آوا بودم در تاریخ ۱۳۶۱/۹/۱۶ به عضویّت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران🇮🇷 درآمدم، ولی باز جبهه‌ها را فراموش نکردم مدّت ۴۵ ماه و ۹ روز از بهترین زمان عمر پر ثمر خودم را در ۶ بار😌 اعزام به جبهه در راه جهاد و مبارزه با دشمنان اسلام گذراندم و در واحدهای مخابرات،‌ طرح و عملیّات و مهندسی رزمی خدمت می کردم🤗 #قرار_عاشقی💞 #دختران_حریم_حوراء🌸 ❣@harime_hawra✨

6⃣ در تاریخ ۱۳۶۴/۱۱/۲۴ بر اثر موج انفجار در اروندرود مجروح🤕 شدم؛ امّا چون خدا می‌خواست زنده بمانم، بهبودی😊 یافتم وبا خدمتم ادامه در آخرین دفعه که از جبهه به پایانی آمده بودم، در قسمت آموزش بسیج اردکان مشغول خدمت بودم که بعد از اتمام آموزش در پایگاه بسیج شریف‌آباد بر اثر اصابت تیر بر سرم به شهادت رسیدم و عروس👰 شهادت را در بر گرفتم و با پرواز🥀 روح بلندم به اعلا علّیین به رضوان پر کشیدم. 🦋 🥀پیکر پاکش پس از تشییع با شکوه توسط مردم قدرشناس اردکان در بهشت شهدای اردکان به خاک سپرده شد.🥀 #قرار_عاشقی💞 #دختران_حریم_حوراء🌸 ❣@harime_hawra✨

نفر سمت چپ هستم ☺️ ❣@harime_hawra✨

وصیت نامه ام🙂 بسم الله الرحمن الرحیم ملّت عزیز و شریف ایران🇮🇷 ! شما از امام خمینی که به حق حسین زمان است، دست بر ندارید. به حرف‌های او و به نصیحت‌ های او عمل کنید . تا می‌توانید در نماز جمعه شرکت کنید که همین 💚نماز💚جمعه ‌هاست که اسلام را نگه‌ داشته است. تا می‌توانید در🌷 دعای کمیل و توسّل🌷 شرکت کنید که همین دعاهاست 👐که اسلام را نگه داشته است. 💜سخنی ازشهید‌ مصطفی‌ موسوی‌زاده💜  شهادت‌ را آن‌ زمان‌ شیرین‌تر احساس‌ خواهم‌ کرد که‌ پیروزی‌ اسلام‌ بر کفر تمام‌ شود. #قرار_عاشقی💞 #دختران_حریم_حوراء🌸 ❣@harime_hawra✨

#پس_زمینه😋 #دخترانه🌸 #دختران_حریم_حوراء❤️ @harime_hawra✨

جشن پتو😅 قرار گذاشته بودیم هرشب🌃 یکی از بچه‌‌های چادر رو توی «جشن پتو» بزنیم😇 یه روز گفتیم: ما چرا خودمون رو میزنیم؟🤔 واسه همین قرار شد یکی بره بیرون و اولین کسی رو که دید بکشونه توی چادر. به همین خاطر یکی از بچه‌‌ها رفت بیرون و بعد از مدتی با یه حاج 👳اقا اومد داخل. اول جاخوردیم.😲 اما خوب دیگه کاریش نمی‌شد کرد. گفت: حاج آقا بچه‌‌ها یه سوال دارن. گفت: بفرمایید و ....😊 بعد یه مدت که گذشت داشتم از کنار یه چاد رد می‌شدم که یهو یکی صدام 🗣زد؛ تا به خودم اومدم، هفت هشتا حاج آقا ریختن سرم و یه جشن پتوی حسابی ...😂🤣 ❣شادی روح شهدا صلوات #ایستگاه_لطیفه😄 #دختران_حریم_حوراء🌸 @harime_hawra✨

📕✏️📐🖊📚📝🤓 #خواندنی فرمان امتحانت ودست بگیر 🏎🛵😉 3⃣قسمت سوم ⚜🔰💠 🏅 اولویت اول‌ها 📖بعضی از مباحث در کتاب درسی به عنوان پایه سایر مطالب📚 محسوب می‌شوند. 🤓وقتی آن‌ها را یاد بگیرید کارتان راحت شده و بهتر پیش می‌رود.👌 ✅ پس اول سراغ این مباحث بروید. 🦋خوب یاد بگیرید و اشکال‌تان را از هم‌کلاسی‌ها سوال کنید.😉🌹 آن‌چه معلم برای یادگیری آن تاکید کرده است را حتما بخوانید.👨‍🏫👨‍💻 لازم نیست درس ها را مو به مو حفظ باشید، 📝بلکه باید درس را به خوبی فهمیده و بتوانید به خوبی هم متنقل کنید.😊 ⏰ زمان را صرف حفظ کردن خط به خط کتاب نکنید. #راهکارهای_شب_امتحانی📚 #دختران_حریم_حوراء🌸 @harime_hawra✨

📌وقتی که یک ژنرال بلندپایه🎖به احترام احساس یک سرباز💂‍♂می ایستد. 🔹️ در یک محل اداری🏫بعد از اتمام جلسه یک سرباز در راهرو از حاج قاسم💖درخواست می کند تا مداحی کوتاهی داشته باشد. 🔹️حاج قاسم💖در عین عجله و خستگی و شاید ممانعت برخی اجازه می دهد این سرباز مداحی🎤 کند. 🔹️سرداری که کل عالم استکبار🇬🇧🇺🇸از ترسش خواب نداشتند خاضعانه در یک راهرو سرپا می ایستد و به ابراز احساسات و مداحی یک سرباز گوش می دهد😇و نهایتا بغلش کرده و انگشتری به او هدیه می دهد.🤗 🔹️مثلا در کجای دنیا🌍در قاعده نظامی یک سرباز می تواند در مقابل یک ژنرال بلندپایه به جز احترامِ خشک نظامی کاری انجام دهد😶 🔹️آری، این رفتارهاست که او را #سردار_دلها کرده است...❤️ #ما_میتوانیم💪 #انتقام_سخت😡 #دختران_حریم_حوراء🌸 @harime_hawra✨

#خاطره_بازی📻 #اهل_دل❤️ #دختران_حریم_حوراء🌸 @harime_hawra✨