eitaa logo
دُخْتَـرانِ‌حَریمِ‌حَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
1.1هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
258 فایل
جایی‌براےباهم‌بودن‌وگذراندن‌لحظاتِ‌ناب‌ِنوجوانے😌💕 اطلاع‌رسانی‌های‌هیئت‌دختران‌حریم‌حوراءیزد🌱 • • پـُلِ‌ارتـباطے ما‌ و شمـا👀↯ @dokhtaran_harime_haura هیئت‌بانوان‌حریم‌حوراء↯ @harime_haura حجاب‌ملیکا↯ @melika_hejab
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🌺🦋🌺🦋 🌺🦋🌺🦋 🦋🌺🦋 🌺 🎗 ۲۹ 📢‼️ این داستان واقعی است !! بعد از پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ...🏡علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می‌تونست بدون کمک دیگران راه بره ...☺️اما نمی‌تونست توی خونه بشینه..‌.🤦‍♂منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه ... نه میذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره!! بالاخره با هزار بهونه زد بیرون و رفت سپاه دوستاش...قول داد تا پدر👴و مادرم👵 نیومدن برگرده...همه چیز این بخشش خوب بود ...🙄اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن...هم سر و کله چند تا از رفقای جبهه‌اش پیدا شد...😱 پدرم که چندان خوشی از علی و اون بچه‌ها نداشت .. زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و .. دیگه نمی‌دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه...🤷‍♀ مراقب پدرم و دوست‌های علی باشم ...🤦‍♀ یا مراقب بچه‌ها که پیش نیاد!!😩 یه لحظه، دیگه خودم رو کنترل کنم🤬و زینب و مریم رو دعوا کردم و یکی محکم زدم پشت دست مریم ...😤 نازدونه‌های علی، بار بود دعوا می‌شدن .. قهر کردن و رفتن توی اتاق 🚪و دیگه نیومدن بیرون ... توی همین حال و هوا و عذاب بودم که هنوز نیم ساعت نگذشته بود علی اومد...🤯قولش بود👌راس ساعت زنگ خونه رو زد .. بچه‌ها با هم دویدن🏃‍♀دم .. و هنوز نکرده ... - بابا!! ... بابا!! ... مامان، مریم رو زد!!🤕 ... 😍 💌 🙆🏻‍♀ @harime_hawra