6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آموزش_بستن_روسری☺️
خیلی زیبا🌿✨
#دوشنبههای_هنری👒
#دختران_حریم_حوراء 🎀
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀
┗━━━━━━━━┛
فرد بدبین در هر فرصتے سختے ها را مے بیند😔
در حالے ڪہ فرد خوش بین در هر دشوارے فرصت ها را مے بیند😇
#حال_خوب❤️
#دختران_حریم_حوراء🎀
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀
┗━━━━━━━━┛
🖇♥️﷽♥️🖇
#پارت_چهل وسوم
#رمان_شبانه 😴📖
#دختران_حریم_حوراء🎀
باد ملایمی می وزید 🌪و پوست تنمان را که حسابی به گاز آغشته شده بود می سوزاند🔥 در فاصله ای که از ساختمان ها زدیم بیرون آنقدر حجم آتشی که روی ما ن ریختند ☄زیاد بود که فراموش کردیم چه بلایی سر پوست بدنمان آمده است 😳قدری که آرام گرفتیم تازه تمام وجودمان شروع کرد به گُر گرفتن 🔥دست روی پوست مان که می کشیدیم از شدت سوزش فریادمان به آسمان می رفت دستور دادند که برگردید سلانه سلانه🚶♂ راه ساختمان ها را پیش گرفته بودیم که دوباره فریاد زدند:《 عراق از محور راست حمله کرده !سریع برید اون قسمت و اونجا با اونا درگیر شید و اجازه پیشروی بهشون ندید !》
دیگر کار دستمان آمده بود و می دانستیم شوخی ای در کار نیست دوباره راه افتادیم 🏃♂و بعضی جاها مجبور بودیم سینه خیز برویم بعضی جا ها دولا دولا بعضی جاها هم مجبور بودیم بدویم چند جا هم ناغافل با تله های انفجاری برخورد کردیم و کلی حرکتمان کند شد !
نزدیک سحر خسته و درمانده به یک برکه بزرگ آب 🌊که در اثر بارندگی ایجاد شده بود رسیدیم در اوج درگیری و در دو قدمی رسیدن به دشمن فرضی فرمانده گفت:《 خوب خسته نباشید همه چیز عالی بود 🙂.》 دوباره بچه ها را به خط کردند . هوا مه آلود و نسبتاً سرد بود با هر نسیم فریاد بچه ها به آسمان میرفت . فرمانده گفت :《همینجا وضو می گیریم و نمازمان را میخوانیم بعد میرویم سمت پادگان .》
نماز را خواندیم و از یک راه فرعی و کوتاه راه افتادیم سمت پادگان به پادگان که رسیدیم آفتاب زده بود 🌝صبحانه خورده نخورده خودمان را کشیدیم سمت ساختمانها و در اتاقها ولو شدیم.( خشم شب )نفس مان را گرفته بود . هیچکس حتی نای نشستن نداشت با بچه ها کاری کردند که همه تا آنجا که جا دارد حسابی با فضای جنگ آشنا شوند با این کار دیگر هیچ کس نمی توانست بهانه بیاورد که من چشم و گوش بسته وارد جبهه شدم و نمی دانستم چه خبر است تک و توک صدای ناله و غر غر بعضی ها درآمد واقعاً دیگر امیدی به ماندنشان نبود !😲
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀
┗━━━━━━━━┛
سلام به امروز خوش آمدید☺️✨
پیش به سوے شروع🛣
یک روز بے نظیر🌤
روزتان سرشار از امید🌈
انرژے مثبت و اتفاق هاے خوب و شگفت انگیز🍃♨️
صبـ☀️ـح سهشنبه تون بخیر رفقای #سهشنبه_پارسی 🇮🇷 ،این هفته هم اومدیم🤓؛ با کلی اخبار شگفت انگیز و معرکههه🤩، با ما همراه باشید.😊💖
(\(\
(„• ֊ •„) 🎊
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🌸@harime_hawra ⃟🌸
┗━━━━━━━━┛
همینـ الانـ🕐"14"تاصلواتـ📿به نیتـ🤲 14معصومـ هدیه کنید✔️
بریمـ🚶♀برای فعالیتـ😉
🍃💛@harime_hawra🍃💛
🖇♥️﷽♥️🖇
#پارت_چهل وچهارم
#رمان_روزانه 😃📖
#دختران_حریم_حوراء🎀
باید فکری به حال لباس و کفشم میکردم .پرسان پرسان رفتم سراغ مسئول توزیع لباس گفتم هیچ کدام از لباس هایی که دیروز بهمان دادند اندازه ام نیست نگاهی به قد و بالایم کرد و گفت :《دنبالم بیا !》 دنبالش رفتم من را برد دم انبار لباس و درش را باز کرد و گفت:《 خودت برو تو لباس ها رو بگرد شاید چیز به درد بخوری پیدا کردی... .》
شروع کردم به گشتن . لباس ها بی نظم روی هم تلمبار شده بودند. هر جا دست می کردم چیزی بیرون می کشیدم بعضیهایشان نو بودند و بعضیها که بسته بندی شده بودند خاکی و خونی روی بسته هایشان هم نوشته بود:《 شسته شود》 یک قسمت هم کلی لباس روی هم بسته بندی کرده بودند و رویش نوشته بودند :《شسته شده》
هر چه گشتم چیزی مناسبی پیدا نکردم مسئول توزیع لباس وقتی دید نیم ساعت است که دارم میگردم اما چیزی پیدا نمیکنم گفت:《 شما یه دست لباس سلیقه خودت بردار اینجا خیاط هست میدیم برات اندازش میکنه... .》
یک شلوار پلنگی زمینه کرم با لکههای قهوهای و سفید بر داشتم اما هرچه دنبال پیراهن پلنگی همان رنگی گشتم چیزی پیدا نکردم و دست آخر یک پیراهن پلنگی پوست قورباغه ای برداشتم و به دنبال آن بنده خدا راه افتادم سمت خیاطی خیاطی لباس هایم که در حد نو بودند افتاد گفت:《 به !عجب چیزی هم انتخاب کردی !》
متر آورد و اندازه هایم را گرفت بعد گفت:《 نیم ساعته برات آماده اش می کنم میشینی اینجا یا میری ؟!》
گفتم:《 نه همینجا منتظر می مونم... .》
نیم ساعت بعد لباسهایم را پرو کردم اندازه اندازه بودند خیاطی از کار خودش خیلی خوشش آمده بود گفت:《 به به !فیت تنت شد !》تشکر کردم و آدرس انبار پوتین را پرسیدم و از خیاطی آمدم بیرون. هرکس چشمش به من می افتاد یک لبخند گرم تحویل میداد بعضی ها هم به زبان می آوردند که چه لباس قشنگی !
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀
┗━━━━━━━━┛
همیشه امیدتان به خدا باشد✔️، نه بندگانش❌
چون امید بستن به غیر خدا همچون خانه عنکبوت است🕷:
سست، شکننده و بی اعتبار...🕸
خدا به تنهایی برای شما کافی است... در همه حال به او اعتماد کنید...🤲✨
#انگیزشی 😊 #به_امید_خدا🌷
#دختران_حریم_حوراء🎀
√\√\
(„°֊ °„) 💖
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🦋@harime_hawra ⃟🦋
┗━━━━━━━━┛
AUD-20210802-WA0023.m4a
916.1K
سلامی دوباره به گـ🌺ـل بانو های محله#سهشنبه_پارسی🇮🇷 به صوت بالا گوش بدید
و بهمون بگید شاعر شعر بالا
کدوم شاعر بزرگه؟
https://eitaa.com/hashtak_Irandokht
#با_ما_همراه_باشید 😍👍
💙[÷@harime_hawra]💙