eitaa logo
366 دنبال‌کننده
129 عکس
42 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالغفور . به خورشید هشتم: . . . اشهد أنّ من خمارم، کاش هر صلاة سحر مرا مِی بود حمدُ للّه ربّ می خواران! حاجتم اهدنا الی می بود با خماری اگرچه سر کردم، بارها تا خدا سفر کردم از سر و سردی اش گذر کردم، دل من گرم ذکر يا می بود یاد ساقی زکات فطریه را به رفیقان زاهدم دادم رمضان رفت و قوت غالب من یا دعا بود و اشک یا می بود شهر را در شراب می دیدم، در شب قدر خواب می دیدم شيخ ما مست بود و معتکف مسجد جامع میامی بود من ولی راهی حرم بودم، تشنه ی کاسه ای کرم بودم آمدم صحن کوثر و دیدم حاجت شاه یا گدا می بود گفت رندی به من که: «گمراهی! از مقام رضا چه می خواهی؟ گفتم: «اَبرارَ یَشرَبونَ الخَمر، شرح آیات هل اَتی می بود» صحبت اوست در سماع شبم، طربی داشتم اگر، به لبم السلام علیک یا ساقی، السلام علیک یا می بود نور جام ولا در آینگی ست، مشهدی در نگاه من نجفی ست پس ضريح رضا ضريح علی ست طرح ها تاک و نقش ها می بود ساغر اوست عروة الوثقی، من و از باده...؟ لاانفصام لها با عنايات حضرت مولا سر و کارم مدام با می بود . . مشهد، فروردین ۱۴۰۲ . @hasankhosravivaghar
از شهیدان خدا رعیت فراوان دیده ایم کاش روزی حاکمی از روی مین ها بگذرد . . . @hasankhosravivaghar
هوالشّاهد . وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ﴿۲۲۴﴾ و شاعران را گمراهان پيروى مى‏كنند. أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ ﴿۲۲۵﴾ آيا نمى‏نگرى كه ايشان در هر وادى سرگشته‏اند؟ وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ ﴿۲۲۶﴾ و ايشان چيزهايى مى‏گويند كه خود انجام نمى‏دهند. إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ ﴿۲۲۷ مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند و خداوند را بسيار ياد مى‏كنند، و پس از آنكه ستم ديده‌اند، انتقامشان را گرفته‌اند. و كسانى كه ستم كرده‌اند، زودا كه بدانند كه به چه بازگشتگاهى راه خواهند برد. . . قرآن کریم، از سوره ی شعرا. . . . به شاعرانی که نفاق را پیشه ی خود کرده اند، هم آنان که روزگاری مدّاح سران فتنه اند و روزگاری نوحه کن غربت امام امّت. نماز را در مسجد ضرار می خوانند و افطار را در سفره ی علی تنها با چند دانه خرما می گشایند که برای شام به کاخ ابوسفیان بازگردند. . . . هرچه باشد، معتکف در مسجد خان نیستیم ای شمایان عبد خوانش! از شمایان نیستیم نان اگر در سفره ی شیخ است و ایمان خوان اوست بنده ی نان نیستیم و بند ایمان نیستیم از حرام و از حلال و... الغرض جز خون خلق هرچه گویی، خورده ایم... امّا پشیمان نیستیم در طواف کعبه از لب هایمان مِی می‌چکید _لَعنَةُ اللّهِ عَلَینا_ اهل کتمان نیستیم روزگاری چون شبان و گاه گاهی مثل گرگ می دریم و در لباس میش، پنهان نیستیم چون درخت بی بری در جمکران هستیم و شکر زیر بار باغداران جماران نیستیم «گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید» ۱ از کسی جز همرهان خود هراسان نیستیم قسمت ما و شما از زندگی جز مرگ نیست چند روزی بیش در این شهر مهمان نیستیم . . مهر ۱۳۹۷ . . ۱) « گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست کان را نیست پایان، غم مخور! » . راستی چند ساعت وقت گذاشتم و با خون دلم نوشتم از رنج هایی که در این سال ها بر رفته. امّا دستم به دکمه ای خورد و همه اش پاک شد. انگار خدا می خواست دردها در سینه بماند که مبادا بیش از این دشمن شاد شویم. از خدا برایم شهادت بخواهید در راه منجی. یا علی. . @hasankhosravivaghar
هدایت شده از 🎧پادکست شعر پارسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌«گفتند شعر پارسی و زنده شد زبان» 🎙به زودی، فصل اول پادکست شعر پارسی 🎧در هر اپیزود از این پادکست، سراغ شاعران مطرح تاریخ شعر پارسی، از شاعران کلاسیک تا شاعران معاصر می‌رویم که زندگی و یکی از مشهورترین اشعار هر یک را بررسی کنیم. تقدیم به تمامی دوست‌داران شعر و ادب پارسی🌹 مدیر پروژه: محمدرضا معلمی شعرخوانی: زینب بیات مدیر هنری: مهدی یدالله نژاد ویرایش و تنظیم: سیدمهدی احمدی، مهدی صادقی، یاسین بستانچی 💠 پادکست شعر پارسی را دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/274137479Cabc06a38e6
هوالبصیر . . در مسجدی خوابیدم و دیدم خون می چکید از ریش ملّاها شاید پریشانم، چه می خواهند؟ کابوس ها از جان رؤیاها رجّاله ها تسبیح در دست و در ختم قرآن قاریان مست و وعّاظ رقصانند و هو هو هو... پامنبری ها گیج و ها ها ها... در گرگ و میش قریه از وحشت، سگ های چوپان گربه زاییدند بر کُشته زار گلّه خاموشند تا پوستین پوشند شب‌پاها! قاجار تر از تاجران مرگ، با چشم هامان کاسبی کردند قاضی وکیل الدّوله بود و حیف... بودند آقازاده آغاها! از خشم و نفرت چانه ها پر شد، نان های مردم آخر آجر شد از آز و ناز ته تغاری ها از کوره در رفتند نانواها گیرم کلاه پهلوی افتاد، از شرق دستاری هم آوردند تا شیخ مان غربی ست، می بینم دیروز را در قاب فرداها پیش تو ای جهل خیابانی! رحمت به اعراب بیابانی مادامَ دِربُک ینتَهی فی اللَیل، فالصُّبحُ لَن یَعطیکَ مِصباحا هی در پی خود راندی و ماندی، محراب از دستت به تنگ آمد هی چلّه پشت چلّه رفت، امّا مانده ست بی پاسخ معمّاها شهوت شبیه آفتی افتاد بر ریشه ی آخوند بی ریشی این کوسه را در کاسه کرد آخر سودای موجاموج دریاها برخواستم، دیدم که هذیانند! این بیت ها شاید پریشانند! شاید... ولی... امّا... نمی دانم کابوس بوده خواب من یا...؟ ها! . . شهریور ۱۳۹۷ . @hasankhosravivaghar
هوالرّفیق . نخستین بار جان را سیزده سال پیش در نخستین دوره ی های شهرستان ادب دیدم. از همان روز گرمای مهر این یار طبسی مرا گرفت و گرچه در این ایّام رفته، دیدارهامان مجازی بوده، امّا هماره شعرش و یادش در دلم پرتو می افکنده. این ها را گفتم که پیش‌گفتاری باشد برای دعوت دوستانم به خوانش رباعی های خوب و خوش ساخت حمید آقا جان نظری. . . کس غیر تو رهسپار این جاده نشد این‌گونه برای مرگ آماده نشد ای برگ به باد رفته! غیر از تو کسی بر چوبه‌ی دار خویشتن زاده نشد . . مانند سپیده بر شب تار بزن سرمستی خود را همه‌جا جار بزن چندی‌ست که شوق سربلندی دارد برخیز و سری به چوبه‌ی دار بزن . . در پارک ببين پرنده‌ها در تب و تاب اندوه بزرگشان همان دانه و آب آن‌سوتر از اين‌همه عطش، گنجشکی آرام نشسته روی تنديس عقاب . . ادبار که ایجاد شد، اقبال چه بود؟ در حلقه ی مرگ، شرح آمال چه بود؟ خوش گفت پرنده ای که با خلق قفس مقصود از آفرینش بال چه بود؟ . . پیگیر رباعی های درست و درمان حمیدرضا جان نظری در ایتا باشید: @tarannomerobayi64 . @hasankhosravivaghar
هدایت شده از 🎧پادکست شعر پارسی
10.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙قسمت صفر پادکست شعر پارسی منتشر شد 💠 به پادکست شعر پارسی خوش آمدید 🎧 برای شنیدن قسمت‌های بعدی این مجموعه، کانال شعر پارسی را در رسانه‌های اختصاصی پادکست دنبال کنید: Castbox: https://b2n.ir/Shearparsipod Google Podcasts: https://b2n.ir/m46439 Shenoto: https://b2n.ir/e17827 🎧 @shearparsipod
هوالنّور . استاد ، شاعر بخرد و بینای روزگار ما. مردی ست خوش خلق، معرفت دار و مرام شناس. معلمی ست شاگرد پرور و راهبر. اهل مصاحبت و رفاقت. شعرش بوی علی دارد و رنگ حسین. مثنوی ‌ ش را سال ها زیسته ام و سپیدهایش را هم گریسته ام. انگار در شعرش از سویی صدای قرن ها رنج های ایران شیعه را می شنوم و از سوی دیگر فریاد انقلاب را. کوتاه سخن اینکه از رسیدن جایزه ی به ایشان بسیار خشنودم و خشنودتر اینکه این جایزه اهلش را می شناسد. امید که سایه ی این مرد خدا هماره بر سر دوستانش باشد. یا هو علی مدد. خرداد ۱۴۰۱ . @hasankhosravivaghar