eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
651 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
" " -تا حالا کسی دوستت داشته؟ +آره -تو چی؟تو هم دوسش داشتی؟ +اونموقع نمیدونستم اسم حسم چیه -خب چی شد ؟ +هیچی،خسته شد،رفت -رفت؟به همین راحتی؟ +آره،مثل رفتن جان از بدن... -بعدش چی شد؟ +بعد نداره یه روز صبح از خواب بیدار شدم دیدم خیلی از دستش عصبانی ام. -چرا عصبانی؟ +چون دیگه نبود.. -خب این یعنی چی؟ +یعنی آخر دلتنگی... من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرودـ... ♡ ـــــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📌یک خبرنگار غیر معمولی، برای رسیدن به هدفی بزرگ، همه جا را زیر و رو می کند. سینه اش انبار است اما جز برای سرکوب احساس تربیت نشده. حالا او تمام آسیای غربی را جستجو کرده تا در عراق به مقصودش برسد. 🖇دختری که آموزش هایی طاقت فرسا را در دژ های نامقدس سرزمین مقدس گذرانده تا بدل به اسلحه ای شود برای شکار فرمانده. فادیه فقط چند بند انگشت تا نشستن مدال افتخار عبری بر سینه اش فاصله دارد اما ناگهان… 🔗دانیال و حاج اسماعیل ( ) این بار هم در مسیر طغیان ایستاده اند. قرار است فادیه چون تاسی سرگردان بچرخد تا بالا بیاورد تمام آن جفت شیش های مشقی اش را. در این میان پای یک غریبه آشنا هم باز می شود، موساد و مهره هایش، عقرب زرد به دنبال سهم خود از اتفاقات آشوب زده است. ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
" " حدسش هوش بالایی نمی‌خواست. در مردمک‌هایش خیره ماندم. بی‌رمقی و خستگی در این عسلی‌ها بیداد می‌کرد. چقدر فادیه ی احمق دلتنگِ آن به بسام مهربان بود! باران نرم نرم شروع به باریدن کرد. بسام با زبان، لب‌های رنگ پریده‌اش را تر کرد: «باروتِ خیس. اسم پرونده‌ت باروت خیسه.» چه نام عجیبی! ♡ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
باروت خیس یک روایت مهیج و امنیتی است از حاج قاسمی که نمی‌شناسیم.📚 🟢قیمت کتاب 175000ت 🔴قیمت با تخفیف 165/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
کتب سه‌گانه زهرا اسعد بلنددوست، نویسنده جوان اهل قم با نام‌های 1/ » 2/ » 3/ » که در خصوص رویدادهای مربوط به و جریانات هستند، ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚 🎁 عاشقانه ای برای 16 ساله ها؛ داستان زندگی دختری نوجوان که تمام تلاشش را به کار می‏بندد تا در زندگی اول باشد. در شانزدهمین بهار عمرش حادثه­ای رخ می­دهد و او را در رسیدن به خواسته­اش کمک می­کند. انفجاری که در سال 1387 در حسینیه سیدالشهدای شیراز رخ داد، نقطه اوج زندگی او را رقم زد. شهید راضیه کشاورز 11 شهریور 1371 در ظهر گرم تابستانی هم‌زمان با نوای ملکوتی اذان ظهر در مرودشت شیراز به دنیا آمد. والدینش به خاطر ارادتی که به خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشتند نام راضیه را برایش برگزیدند. روزها یکی پس از دیگری سپری می‌شدند. راضیه بزرگتر می‌شد و با وجودش شور و نشاط مضاعفی به خانه می‌بخشید. راضیه تا قبل از بهار 16 سالگیش موقعیت های چشمگیری را در زمینه ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصیل کسب کرد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــ قیمت کتاب 85000📚 قیمت با 80/000🎁 📚 @hasebabu
_🧡🌻_ خدایا واسه خیلی از اتفاق هایی که تو زندگیم اصرار داشتم بشه ولی نذاشتی بشه ازت ممنونم :))) ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
کتاب  عنوان کتابی از فاطمه سادات افقه است که به زندگی مصطفی صدرزاده می‌پردازد. این کتاب قصه فراز و نشیب‌های زندگی شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده است که با نام جهادی سید ابراهیم به عنوان فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر مقتدر فاطمیون عازم سوریه شد و در آبان ماه سال 1394 روز تاسوعا  به شهادت رسید. بریده کتاب: با فریاد لبیک یا زینب (س) یک محور از محاصره را شکستیم و در قلب دشمن قرار گرفتیم. نه راه برگشتی بود نه می شد پیشروی کرد. سید من را صدا زد و گفت «به تکفیری ها بگو ما مسلمونیم و نباید آتیش به سر خودمون بریزیم. باید برای دفاع مردم مظلوم فلسطین سر اسرائیل بمب و خمپاره بریزیم.» این جملات را به عربی برایشان گفتم. تکفیری ها هم شروع به ناسزا گفتن کردند. بار دیگر سید ابراهیم چند آیه از قرآن برایشان خواند. یکی از تکفیری ها پشت بی سیم گفت «مگه شما مسلمانید؟» گفتم «بله ما مسلمانیم و رسول خدا پیامبر ماست و قرآن کتاب ما.» نفهمیدیم چه شد اما دشمن روستای جلوتر را هم تخلیه کرد و ما توانستیم با تعداد کم از محاصره دربیاییم. . قیمت 120/000ت قیمت با تخفیف 110/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•