eitaa logo
خاطرات هاشمی رفسنجانی😑
79 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
73 فایل
خاطرات روزانه علی اکبر هاشمی رفسنجانی . همراه با #تقویم_علماء و اخبار سیاسی تحلیلی و مطالب اخلاقی @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
الهی، ماه مبارک را حرام کردم، که نه قدر روزه را دانستم، نه قدرِ قدر را، نه قرآن خواندم، نه سحر داشتم و نه سهر ... الهی، آهم جهنّم سوز است ...🥺 🌸🌸🌸🌸🌸
🌏🌎خاطره ای شنیدنی ازحضرت استاد قدس سره الشریف اززبان شاگردشان روزی درمحضرشان بودم فرمودند آقاجان من.... یکی از خاطرات خوشی که از محضر شریف استادم آیت‌الله میرزا ابوالحسن شعرانی دارم، این است:  خدمت ایشان که بودم، در سال دو روز تعطیلی داشتیم، یکی روز عاشورا و دیگر روز شهادت حضرت امام مجتبی علیه‌السلام بود و بقیه سال درس می‌خواندیم، یادم هست زمستان بود، برف خیلی سنگینی آمده بود، من از حجره مدرسه مروی بیرون آمدم، برف را نگاه کردم، مردد بودم به کلاس درس بروم یا نه!. اگر نمی‌رفتم، دلیل بر تنبلی من و عدم عشق و شوق من بود، به هر حال تصمیم گرفتم بروم. رفتم تا در خانه ایشان در سه‌راه سیروس، خواستم در بزنم با آن برف سنگین که آمده بود، خجالت کشیدم، مدتی ایستادم کسی بیرون بیاید، اما کسی بیرون نیامد، دیدم وقت درس هم می‌گذرد، در هر صورت در زدم، آقازاده ایشان در را باز کرد، وارد شدم، سلام کردم و به محض نشستن عذرخواهی کردم و گفتم: آقا ببخشید در این برف مزاحم شدم، می‌خواستم نیایم. گفتند: چرا؟ گفتم: در این روز برفی نمی‌خواستم مزاحم شوم. گفتند: مگر شما که از مدرسه مروی تا اینجا می‌آمدید، گداها در سر راه‌ها ننشسته بودند و گدائی نمی‌کردند؟ گفتم: چرا، گفتند: امروز آن‌ها بودند یا نبودند؟ گفتم: چرا بودند، امروز روز کسب‌وکار آن‌هاست، گفتند: خوب آن‌ها که تعطیل نکردند، ما چرا تعطیل کنیم؟! @abbasi_khorasani
🔺همچو معادن! ◽️حضرت : 🔹«نکته‌ای بلند از استادم شادروان جناب علامه آقا تبریزی به یادگار دارم. 🔸 روزی در مزار شیخان قم به حضور مبارکش افتخار تشرف داشتم و هیچ‌گاه در محضر فرخنده اش یک کلمه از دنیا گله و شکوه‌ای و حرف کم و زیاد مادی نشنیدم. 🌀فرمود:«آقا! انسان‌ها همچون معادن هستند باید آن‌ها را استخراج نمود». ⚡️غرض آن جناب اینکه همچنان که کوه‌ها دارای معادن طلا، نقره، الماس، فیروزه و غیره هستند، انسان‌ها دارای معادن گوناگون حقایق و معارفند. باید هر کسی کوه وجودش را بشکافد و آن معادن را استخراج کند. یعنی در روانشناسی بکوشد تا آب زندگی از او بجوشد، البته این سخن را عمق دیگر است. 📚 معرفت نفس، نوشته حسن حسن‌زاده آملی، جلد دوم، درس ۸۱، صفحه ۲۴۲.
🔺کتاب عمل: ◽️تعلیقه بر کتاب مفتاح الفلاح شیخ بهایی: 🔹«مفتاح‎الفلاح تألیف منیف ابوالفضائل مشتهر آفاق علامه شیخ بهاء‎المله والدین است که در وظایف اهل دیانت به آداب و اعمال واجب و مندوب روز و شب به بهترین نظم و اسلوب تدوین فرموده است. 🔅محاسن آن عریز، و مطالب آن عزیز است. هم مشحون به حقایق لطایف منطق سفرای الهی درگاه راز و نیاز با خداوند بی‎نیاز است، و هم حافل دقایق معانی در بیان اسرار متیسر ایات قرآنی، و ادعیه و اذکار ماثوره است. 💢 کوتاهی سخن: انسان آگاه و زبان‎دان و گوهرشناس باید بدان انس بگیرد تا قداست و نفاست، چنان درّ یتیم را دریابد، وگرنه زبان قلم در وصف و تحریر آن زبون است. معلم بزرگ مرحوم ایت‎الله ملاحسین‎قلی همدانی رحمه‎الله‎علیه که به فرموده‎ی بعضی از مشایخ ما، سیصد تن از اولیاءالله در محضر انور او تربیت شده‎اند، می‎فرمود: کتاب «مفتاح‎الفلاح» برای عمل کردن خوب است...».
🔰درگذشت 🔹 حسن حسن‌زاده طبری آملی مشهور به علامه حسن‌زاده آملی(زادهٔ ۱۳۰۷ آمل، درگذشته ۱۴۰۰ آمل)، حکیم، فیلسوف متأله، فقیه، عارف، منجم و مدرس که در ادبیات، علوم غریبه، ریاضی، هیئت و طب نیز تبحر داشت. 🌀ایشان در اواخر سال ۱۳۰۷ش، در روستای ایرا، از توابع آمل، متولد شد و از شش سالگی وارد مکتب خانه شد. 🍁وی در ۱۵ سالگی تحصیلات حوزوی را در آمل شروع کرد و پس از پنج سال عازم تهران شد و ۱۴ سال از محضر اساتید فقه، اصول، فلسفه، عرفان. تفسیر بهره مند شد. ⚡️ایشان در سال ۱۳۴۲ در ۳۵ سالگی وارد قم شد و هم زمان با تحصیل، به تدریس فلسفه و عرفان و ریاضیات و هیئت همت گماشت. 🔅 علامه طباطبایی، مهدی الهی قمشه‌ای، علامه شعرانی و سید محمدحسن الهی از اساتید ایشان بوده اند. 🔺وی به غیر از زبان فارسی، به زبان‌های فرانسوی و عربی نیز تسلط داشت و اشعاری نیز به زبان‌های فارسی، طبری( مازندرانی) و عربی سروده‌ است. 📚 او آثار مهمی چون نهج البلاغه، شرح منظومه، اشارات، اسفار اربعه، کشف المراد، کلیله و دمنه و شرح فصوص قیصری را تصحیح و بر آنان شرح و حاشیه نگاشته است و در دوره‌های متعدد تدریس کرده است و دیوان اشعاری را نیز به چاپ رسانده است. تاکنون حدود ۱۹۰ اثر از مرحوم علامه حسن‌زاده آملی به ثبت رسیده است. ◾️ این عالم و عارف وارسته پس از عمری مجاهدت و خدمت به جهان اسلام و بشریت، سرانجام در سوم مهرماه ۱۴۰۰ مصادف با ۱۷ صفر ۱۴۴۳ ق در ۹۳ سالگی در آمل دعوت حق را لبیک گفت و بنا بر وصیتش در خانه خود و در جوار قبر همسرش در روستای ایرای لاریجان آمل در جاده هراز مدفون و ابدی گشت. 🌹🌹🌹🥺
🔺ظلم به حیوانات! ▫️فرزند علامه: 🔹روزی خدمت پدر- - بودم. ایشان درحال بیان مسئله‌ای نسبت به حیوانات بودند که فرمودند: «حیوانات را اذیت و آزار نکنید زیرا آنها هم موجودات خداوند هستند». 🔸سپس این مطلب را نقل کردند و گفتند: «فردی در آمل با پاهای شکسته و عصازنان نزد من آمد و گفت آقا! من چند روز پیش که از منزل خارج می‌شدم، دیدم یکی از اردک‌ها یک لنگ کفشم را در دهانش گرفته و دو متر آن طرف‌تر برده است؛ من هم سنگی برداشتم و از دور به سمت اردک پرتاب کردم؛ آن سنگ به پای اردک خورد و پای آن شکست و به پوستش آویزان شد؛ یعنی شدت ضربه به حدی بوده که پای حیوان قطع شده بود! ⚡️این اردک برگشت و نگاهی به من کرد. من نیز کفشم را پوشیدم و به سمت خیابان رفتم. هنوز چند دقیقه‌ای طول نکشیده بود که تصادف کردم و جفت پاهایم شکستند! 🍁آنگاه علامه فرمودند:«خیال نکنید که حیوانات، چون اسم حیوان روی آنهاست کاری از دستشان ساخته نیست. روایت است که بعضی از پرندگان حلال گوشت، فردا در قیامت از دست شخصی که او را شکار کرده است، شکایت می‌کنند و می‌گویند این فرد نیازی به گوشت من نداشت و برای سرگرمی‌، من را شکار کرد. ▪️ایشان می‌فرمودند:«مواظب حیوانات باشید!».
🔺درسْ قرآن، استادْ خدا! 🔹روزی در محضر درس استاد که از فیض حضورشان بهره می‌جستیم، فرمودند: «آقا! ذکر می‌خواهید، یکی از اسماء قرآن ذکر است، ذکر همان قرآن است، البته دقت داشته باشید چطور برای درس وقت معین دارید، برای قرآن هم همین طور باشد، یک درس را قرآن قرار دهید، در پیشگاهش به درس بنشینید، استاد هم خدا باشد!»
🔰همه‌چیز را از امام رضا علیه‌السلام نخواهید! 💠 می‌نویسد: 🔅 از استادم آیت‌الله پرسیدم، در جریان حضرت سلیمان چرا خود ایشان عرش بلقیس را از یمن به شام نیاورد، بلکه از دیگران خواست تا این‌که سرانجام عفریت از جن آن را آورد؟ ▫️استاد در جواب من فرمود: 🌀«این‌گونه امور، دون شأن حضرت سلیمان بود. آن جناب کارهای بزرگ‌تر از این‌ها را که دیگران از انجام آن ناتوان‌اند، باید انجام دهد چنان‌که بنده حاجت‌های بسیاری از امام هشتم علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام خواستم و برآورده نشد، ولی وقتی از حضرت ، شاگرد مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام خواستم، برآورده شد! از علیه‌السلام حاجت‌های بزرگ‌تر و معنوی بخواهید!» 📚 کتاب رسم حضور؛ سیره زیارتی علما و بزرگان در حرم رضوی مسلم گریبان صفحه 79.
🔰عنایت (ع) به 📚علامه در جلد دوم کتاب عیون مسائل نفس می نویسد: ✅ در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى كه در مسجد جامع آمل، سرگرم به صرف و تهجد، عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم؛ در رؤیاى مبارك سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل كردم و به زیارت جمال دل آراى ولى الله اعظم، ثامن الحجج، على بن موسى الرضا -علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیة و الثناء- نائل شدم. 🔹در آن لیله مباركه قبل از آن كه به حضور باهر النور امام (علیه السلام) مشرف شوم، مرا به مسجدى بردند كه در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و به من فرمودند: در كنار این تربت دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه بر آورده است، من از روى عشق و علاقه مفرطى كه به داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم. سپس به پیشگاه والاى امام هشتم، سلطان دین رضا -روحى لتربه الفداء و خاك درش تاج سرم- رسیدم و عرض ادب نمودم، بدون اینکه سخنى بگویم، امام كه آگاه به سرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست فرمود: نزدیك بیا! 💠نزدیك رفتم و چشم به روى امام گشودم، دیدم ش را جمع كرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود كه: بنوش، امام خم شد و من زیانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع از كوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم. 🌀در همان حال به قلبم خطور كرد كه امیرالمؤمنین على علیه السلام فرمود: پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم كه هزار در علم و از هر در هزار در دیگرى به روى من گشوده شد. ⚡️پس از آن امام (علیه السلام) را عملا به من بنمود، كه از آن خواب نوشین شیرین كه از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به در آمدم، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم كه روزى به گفتار حافظ شیرین سخن به ترنم آیم كه: 🔺دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند 🔺و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند 🔻چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبی 🔻آن شب قدر كه این تازه براتم دادند. 🥺
🔰درگذشت 🔹 حسن حسن‌زاده طبری آملی مشهور به علامه حسن‌زاده آملی(زادهٔ ۱۳۰۷ آمل، درگذشته ۱۴۰۰ آمل)، حکیم، فیلسوف متأله، فقیه، عارف، منجم و مدرس که در ادبیات، علوم غریبه، ریاضی، هیئت و طب نیز تبحر داشت. 🌀ایشان در اواخر سال ۱۳۰۷ش، در روستای ایرا، از توابع آمل، متولد شد و از شش سالگی وارد مکتب خانه شد. 🍁وی در ۱۵ سالگی تحصیلات حوزوی را در آمل شروع کرد و پس از پنج سال عازم تهران شد و ۱۴ سال از محضر اساتید فقه، اصول، فلسفه، عرفان. تفسیر بهره مند شد. ⚡️ایشان در سال ۱۳۴۲ در ۳۵ سالگی وارد قم شد و هم زمان با تحصیل، به تدریس فلسفه و عرفان و ریاضیات و هیئت همت گماشت. 🔅 علامه طباطبایی، مهدی الهی قمشه‌ای، علامه شعرانی و سید محمدحسن الهی از اساتید ایشان بوده اند. 🔺وی به غیر از زبان فارسی، به زبان‌های فرانسوی و عربی نیز تسلط داشت و اشعاری نیز به زبان‌های فارسی، طبری( مازندرانی) و عربی سروده‌ است. 📚 او آثار مهمی چون نهج البلاغه، شرح منظومه، اشارات، اسفار اربعه، کشف المراد، کلیله و دمنه و شرح فصوص قیصری را تصحیح و بر آنان شرح و حاشیه نگاشته است و در دوره‌های متعدد تدریس کرده است و دیوان اشعاری را نیز به چاپ رسانده است. تاکنون حدود ۱۹۰ اثر از مرحوم علامه حسن‌زاده آملی به ثبت رسیده است. ◾️ این عالم و عارف وارسته پس از عمری مجاهدت و خدمت به جهان اسلام و بشریت، سرانجام در سوم مهرماه ۱۴۰۰ مصادف با ۱۷ صفر ۱۴۴۳ ق در ۹۳ سالگی در آمل دعوت حق را لبیک گفت و بنا بر وصیتش در خانه خود و در جوار قبر همسرش در روستای ایرای لاریجان آمل در جاده هراز مدفون و ابدی گشت. 🌹🌹🌹🥺
🔺ظلم به حیوانات! ▫️فرزند علامه: 🔹روزی خدمت پدر- - بودم. ایشان درحال بیان مسئله‌ای نسبت به حیوانات بودند که فرمودند: «حیوانات را اذیت و آزار نکنید زیرا آنها هم موجودات خداوند هستند». 🔸سپس این مطلب را نقل کردند و گفتند: «فردی در آمل با پاهای شکسته و عصازنان نزد من آمد و گفت آقا! من چند روز پیش که از منزل خارج می‌شدم، دیدم یکی از اردک‌ها یک لنگ کفشم را در دهانش گرفته و دو متر آن طرف‌تر برده است؛ من هم سنگی برداشتم و از دور به سمت اردک پرتاب کردم؛ آن سنگ به پای اردک خورد و پای آن شکست و به پوستش آویزان شد؛ یعنی شدت ضربه به حدی بوده که پای حیوان قطع شده بود! ⚡️این اردک برگشت و نگاهی به من کرد. من نیز کفشم را پوشیدم و به سمت خیابان رفتم. هنوز چند دقیقه‌ای طول نکشیده بود که تصادف کردم و جفت پاهایم شکستند! 🍁آنگاه علامه فرمودند:«خیال نکنید که حیوانات، چون اسم حیوان روی آنهاست کاری از دستشان ساخته نیست. روایت است که بعضی از پرندگان حلال گوشت، فردا در قیامت از دست شخصی که او را شکار کرده است، شکایت می‌کنند و می‌گویند این فرد نیازی به گوشت من نداشت و برای سرگرمی‌، من را شکار کرد. ▪️ایشان می‌فرمودند:«مواظب حیوانات باشید!».
🔺درسْ قرآن، استادْ خدا! 🔹روزی در محضر درس استاد که از فیض حضورشان بهره می‌جستیم، فرمودند: «آقا! ذکر می‌خواهید، یکی از اسماء قرآن ذکر است، ذکر همان قرآن است، البته دقت داشته باشید چطور برای درس وقت معین دارید، برای قرآن هم همین طور باشد، یک درس را قرآن قرار دهید، در پیشگاهش به درس بنشینید، استاد هم خدا باشد!»
🔰عنایت (ع) به 📚علامه در جلد دوم کتاب عیون مسائل نفس می نویسد: ✅ در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى كه در مسجد جامع آمل، سرگرم به صرف و تهجد، عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم؛ در رؤیاى مبارك سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل كردم و به زیارت جمال دل آراى ولى الله اعظم، ثامن الحجج، على بن موسى الرضا -علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیة و الثناء- نائل شدم. 🔹در آن لیله مباركه قبل از آن كه به حضور باهر النور امام (علیه السلام) مشرف شوم، مرا به مسجدى بردند كه در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و به من فرمودند: در كنار این تربت دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه بر آورده است، من از روى عشق و علاقه مفرطى كه به داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم. سپس به پیشگاه والاى امام هشتم، سلطان دین رضا -روحى لتربه الفداء و خاك درش تاج سرم- رسیدم و عرض ادب نمودم، بدون اینکه سخنى بگویم، امام كه آگاه به سرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست فرمود: نزدیك بیا! 💠نزدیك رفتم و چشم به روى امام گشودم، دیدم ش را جمع كرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود كه: بنوش، امام خم شد و من زیانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع از كوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم. 🌀در همان حال به قلبم خطور كرد كه امیرالمؤمنین على علیه السلام فرمود: پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم كه هزار در علم و از هر در هزار در دیگرى به روى من گشوده شد. ⚡️پس از آن امام (علیه السلام) را عملا به من بنمود، كه از آن خواب نوشین شیرین كه از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به در آمدم، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم كه روزى به گفتار حافظ شیرین سخن به ترنم آیم كه: 🔺دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند 🔺و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند 🔻چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبی 🔻آن شب قدر كه این تازه براتم دادند. 🥺
🔺انسان قرآنی باش ▫️علی محیطی: 💢روزی در منزل حضرت استاد مشرف بودم، سخن از قرآن به میان آوردند که قرآن عهد الله است. حضرت استاد در ادامه فرمودند: روزی درب منزل را زدند، در را باز کردم، دیدم جوانی است، گفت: حاج آقا دستورالعملی بفرمایید. ▪️گفتم: اولاً انسان قرآنی باش و ثانیاً استقامت داشته باش. ▫️گفت: باز هم بفرمایید، ▪️ گفتم: تو برو همان اولی را انجام بده!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دیدار با آیت الله 🔹خواب دیدم بزرگان شیعه جمعند، به من گفتند برو متولی قبور انبیاء را خبر کن، وقتی رفتم دیدم آن شخص شیخ الرییس است.