eitaa logo
هشتگ
161 دنبال‌کننده
914 عکس
492 ویدیو
33 فایل
🔰 شبکه های اجتماعی #هشتگ 🔻ایتا: eitaa.com/hashtag_ir 🔻سروش: sapp.ir/hashtag_ir 🔻گپ: gap.im/hashtag_ir 🔻آیگپ: iGap.net/hashtag_iri 🔻بله: ble.ir/hashtag_ir 🔻تلگرام: https://t.me/hashtag_iri 🔻روبیکا: https://rubika.ir/hashtag_ir #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
✅تمام کوشش شیطان ! ✍(ره): بپرهیزید از اینکه خدای نخواسته حبّ دنیا و حبّ نفس بتدریج در شما رو به فزونی نهد، و کار به آنجا رسد که بتواند ایمان شما را بگیرد. گفته می‏شود تمام کوشش شیطان برای ربودن است. تمام وسایل و جدّیت های شبانه‏ روزی او برای این است که ایمان انسان را برباید. کسی سند نداده که ایمان شما ثابت بماند. شاید ایمان «مستودع» باشد، و آخر کار شیطان از شما بگیرد، و با عداوت تبارک و تعالی و اولیای او از دنیا بروید. یک عمر از نعمت های استفاده کرده، سر سفره (ع) نشسته، و آخر کار خدای نخواسته بی‏ایمان و با دشمنی با ولی نعمت خود جان بسپرید. بکوشید اگر عُلقه، ارتباط، و محبّتی به دارید، قطع نمایید. 📚 جهاد اکبر ، ص۶۵ 🙏لطفا باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 👇 | ✍️ 🆔 @hashtag_Islam
(ره): بپرهیزید از اینکه خدای نخواسته و بتدریج در شما رو به فزونی نهد، و کار به آنجا رسد که بتواند ایمان شما را بگیرد. گفته می‏شود تمام کوشش شیطان برای ربودن ایمان است. تمام وسایل و جدّیت های شبانه‏ روزی او برای این است که انسان را برباید. کسی سند نداده که ایمان شما ثابت بماند. شاید ایمان «مستودع» باشد، و آخر کار شیطان از شما بگیرد، و با عداوت تبارک و تعالی و اولیای او از دنیا بروید. یک عمر از نعمت های الهی استفاده کرده، سر سفره (ع) نشسته، و آخر کار خدای نخواسته بی‏ایمان و با دشمنی با ولی نعمت خود جان بسپرید. بکوشید اگر عُلقه، ارتباط، و محبّتی به دنیا دارید، قطع نمایید. 📚جهاد اکبر ،ص۶۵ ‌┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🙏لطفا رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 👇 🆔 @hashtag_Islam
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸سلام، وسعت بخش زندگی🔸 سلام یک نوع است. وقتی شما به طرف می‌گویی: «سلامٌ علیکم» او هم به شما می‌گوید: «علیکم السلام» مانند این است که دری باز شده و دوتا خانه به هم راه پیدا کرده‌اند. اگر دیوار بین دو خانۀ مجاور را بردارند، حیاطش دوبرابر می‌شود، چون هر دو احساس می‌کنند دویست متر به چهار‌صد متر تبدیل شده و فضا بازتر گشته است. وقتی می‌گویید: «سلامٌ علیکم» مانند این است که نصف دیوار را خراب کرده‌اید؛ او نیز با «علیکم السلام» نصف دیگر دیوار را خراب کرده و دیوار وسط از بین رفته، و فضایی وسیع پدید آمده است. انسان‌ها به‌وسیلۀ سلام کردن حجاب‌هایی را که در بینشان قرار داده است، برمی‌دارند. @haerishirazi
🔹آخرالزمان، عصر ابلیس گرایی و شیطان نمایی 🔻روایات به صراحت می گوید : در ( پیش از امام زمان ) ، در نسوج بدن انسان ها شرکت جسته، با خونشان آمیخته و همراه خون، در شریان هایشان حرکت می کند. همواره انسان‌ها را به تهمت و افترا تشویق می کند تا فتنه ها افق شهر ها را فرا گیرد... » و «اهل آن زمان گرگ شده و پادشاهان آنها درنده و مردم متوسط آنها خورنده و بینوایان آنها چون مردگان افسرده باشند» ( مجلسی، بحارالانوار، ج34، ص239 ) 🔻سوگمندانه باید گفت دنیای ما ، دنیای و است و این لکه ننگی بر زندگی بشری در عصر حاضر و تفرجگاه شیطان و جولانگاه دجال و ملعبه سفیانی ها و یهودی هاست ! عفّت و نجابت زنان و مردان آخرالزّمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج می‌گردد و روح ایشان به لجنزاری بدبو از بی‌عفّتی و هواپرستی تبدیل می‌گردد: همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می‌شود، دیگر اهمیت نمی‌دهند که آنچه می‌خورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟! (اصول کافی، ج8، ص42 ) . زنان در آن زمان، بی ‌حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد. آنان در فتنه‌ها داخل، به شهوت‌ها علاقه‌مند و با سرعت به سوی لذّت‌ها روی می‌آورند.( من لایحضره الفقیه، ج3، ص390، ح4374 ) . خواهی دید که زنان با زنان ازدواج می‌کنند. درآمد زنان از راه خودفروشی و بزهکاری تأمین می‌گردد. آنان حرام‌های الهی را حلال می‌شمارند و بدین سان در جهنّم وارد و در آن جاودان می‌گردند. ) وسائل الشّیعه، ج 16، ص 275، ح 21554 .( شراب خوارى و خرید و فروش مسکرات آشکارا انجام مى گیرد ؛ ربا خوارى رواج مى یابد ؛ زنا و اعمال شنیع دیگر متداول و آشکار مى گردد ؛ قساوت قلب شیوع پیدا مى کند ؛ تقلّب زیاد مى شود ؛ نفاق فراوان مى گردد ؛ رشوه خوارى رواج پیدا مى کند ؛ ریا کارى متداول مى شود ؛ مردمان بدعت در دین مى گذارند ؛ غیبت و سخن چینى رواج مى یابد ؛ بى عفتى و بى حیائى شایع مى گردد ؛ زنان از حجاب کناره گرفته و با لباس زننده و جذاب در اجتماع آشکار مى گردند ؛ امر به معروف و نهى از منکر تعطیل مى گردد و صاحبان ایمان توانایى جلوگیرى از گناهان را نخواهند داشت ؛ کفر و الحاد رواج پیدا مى کند ؛ به اسلام و قرآن عمل نمى شود ؛ فرزندان، حرمت پدران و مادران را رعایت نکرده و به آنها بى حرمتى مى کنند ؛ کوچک تر احترام بزرگ تر را رعایت نمى کند و بزرگ تر نیز به کوچک تر ترحم نمى کند ؛ صله رحم انجام نمى شود ؛ خمس و زکات پرداخت نمى شود و یا به مصرف صحیح نمى رسد ؛ بیگانگان و اهل باطل بر مسلمانان چیره مى شوند ؛ مسلمانان در لباس و گفتار و کردار از کفار و اجانب پیروى مى کنند ؛ حدود الهى تعطیل مى گردد ؛ مکر و حیله شیوع پیدا مى کند ؛ مساجد از حیث بنا آباد، و از حیث محتوا خراب خواهند بود ؛ مردم دین خود را به دنیا مى فروشند ؛ اوقات نماز سبک شمرده مى شود ؛ طلاق زیاد مى شود ؛ لجاجت و عناد زیاد مى گردد ؛ در شهوات مردان به مردان اکتفا مى کنند و زنان به زنان ؛ با زبان به یکدیگر اظهار علاقه مى کنند و در دل با یکدیگر در نزاع و جنگ هستند و... (ر.ک : منتخب الأثر ص 424؛ روضه کافى ، ص 36؛ کفایة الموحدین، ج 2، ص 844 ). مطالعه مطلب در 👇 https://b2n.ir/h98885 🙏لطفا باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 👇 | ✅کانال ✍️ 🆔 @hashtag_Islam
🔹شیطان تا انسان را بی‌آبرو نکند رهایش نمی‌کند 🔻 نصیحت علیه السلام در نامه ۵۶ خطاب به فرمانده لشکر علوی این است که ما یک داریم که با آب و خاک و جسم ما کار دارد و یک که از ما آب و خاک و خون نمی‌خواهد، بلکه از ما و یمان را می‌خواهد، مراقب باشید تا دشمن درونی این دو سرمایه را از شما نگیرد. ‼️ این‌گونه نیست که وقتی ایمان انسان را گرفت او را رها کند، بلکه تا انسان را نکند او را رها نمی‌کند. 🙏لطفا باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 👇 | ✅کانال ✍️ 🆔 @hashtag_Islam
🔹شبکه های در آخرالزمان و در هم آمیختگی خیر و شر !! حجت الاسلام دکتر رحیم کارگر، مدیر گروه آینده پژوهی پژوهشکده مهدویت: 🔻براساس روایات در شاهد دگرگونی منفی در زندگی کیفی انسان هستیم. به این معنا که این روایات به ما می گویند، اصالت زندگی انسان و اصالت زندگی و فوق العاده انسان در خطر شدیدی است زیرا یک تحول منفی ضررش اول به خود بشر برمی گردد. 🔻ما در آخرالزمان شاهد جولان گسترده خواهیم بود، در این راستا ، تکنیک ها و وسایل اغواکننده شیطان در آخرالزمان زیادتر است و انسان نباید این مساله را نادیده بگیرد. 🔻جای خیر و شر در دوران آخرالزمان با هم عوض می شود. مانند اینکه جای روز با شب عوض شود، در آخرالزمان بسیاری از مردم به سمت منکرات می روند. در حالی که فکر می کنند خیر است و جالب اینکه برایش توجیه نیز پیدا می کنند و برعکس این مساله نیز وجود دارد. 🔻هشدارهای روایات ما را آگاه کند که اگر این فضا به وجود آمد، نجات و بسیار سخت است و ما باید بدانیم که این فضا با چه وسیله و امکاناتی در چه برهه ای امکان تحقق بیشتر دارد. 🔻سوال اصلی از سیاستمدارانی است که نقش اصلی در این زمینه دارند. اینکه آیا فعالیت ها و گسترده کردن کیفی و کمی فضاها و شبکه های مجازی برای پیوست است، آیا شما و کاربران مسئولیت اقدامات خود را برعهده می گیرید، آیا پیوست های فرهنگی در جهت جمعی و دینی افراد است یا در جهت مطامع افراد؟ 🔻مطالعه متن کامل در 👇 https://b2n.ir/t28938 🙏لطفا باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 👇 | ✅کانال ✍️ 🆔 @hashtag_Islam
مقام عرفانی عفت چشم شهید در سال 1345 و در روستای «آینه‌ورزان» دماوند به دنیا آمد. خانواده‌اش در کودکی او به تهران مهاجرت کرده و در محله مولوی ساکن شدند. از همان زمان کودکی پای او به مسجد امین‌الدوله که امام جماعتش بود، باز شد. او یکی ازشاگردان خاص آیت‌الله حق شناس بود و سیر و سلوک را از 10 سالگی و در محضر ایشان آغاز کرد. مسیری که در موقع شهادتش در اسفند 1364 و در حالی که تنها 19 سال سن داشت، از او یک واصل ساخته بود. به طوری که آیت‌الله حق‌شناس شب روز خاکسپاری او در قطعه 24 بهشت زهرا-سلام‌الله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم . به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت تا زنده‌ام به کسی حرفی نزنید... از عفاف چشم به این مقام رسید... محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف می‌کند که: «یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لابه‌لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: « کمکم کن الآن من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین‌طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم!» احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن». 🙏لطفا باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 👇 | ——————————————— ✅کانال ✍️ 🆔 @hashtag_Islam
موجودی به نام به عنوان زیرمجموعه ای از نظام آفرینش وجود دارد که عدو مبین انسان از ازل تا ابد است. این موجود در صورت شناخت، می تواند محمل رشد و تعالی منظم و مستمر قرار گرفته و عامل حرکت از نار به نور شده و در صورت غفلت، باعث خزی و مهمان ابدی انسان شود. محمل فعالیت این موجود، قلب انسان است و شیوه فعالیت آن، استفاده تدریجی و پنهان از عواطف و احساسات برای غلبه بر توان تعقل و بصیرت قلب است. انسان هایی که به دعوت وی پاسخ داده و از وساوس وی پیروی می کنند، به تدریج با عضویت در حزب و گروه طرفداران، با صرف سرمایه اصلی خویش، عمله ظلمه بی جیره و مواجب وی خواهند شد که از طریق آنها، اهداف خویش را محقق می کند. نمود اثرگذاری شیطان در انسان ها را می توان در کفر، شرک، نفاق، حسد و در یک کلام، همه زشتی ها و فجور آشکار و نهان جستجو کرد.انسان هایی که با ملاک قرار دادن معیارهای الهی از شیطان، تبعیت نظری و عملی نمی کنند یا به اشتباه و در اثر غفلت و عدم اگاهی بعضاً مورد تعرض قرار گرفته و توبه می کنند، مورد مغفرت و رحمت الهی قرار گرفته و مراحل مختلف ایمان و عمل صالح را در صراط مستقیم طی می کنند. دوری از رحمت الهی و جهنم سوزان، حاصل فعالیت های گروه اول و رضوان الهی و بهشت برین سرنوشت گروه دوم است. ایوب ترکیان ✅کانال ✍️ 🆔 @hashtag_Islam
چگونه از شر در امان باشیم؟انسان همواره بین دو دعوت قرار دارد؛ یکی دعوت جن و إنس و دیگری دعوت و . انسان دائماً بین این دو بالا و پایین می‌رود تا این که جذب مکتب انبیاء یا جذب راه و روش شیاطین شود ... ادامه 👇https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=20605 🔺[ ] ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ✍️ 🆔 @hashtag_Ir
مراقب باشیم، در بهترین حالات، شیطان می‌آید سراغ انسان. در وقت نماز شب که مشغول عبادتید... بارها عرض کرده‌ایم اینکه شیطان در این‌همه اسمش تکرار شده، چه اسم شیطان، چه اسم برای خاطر این است که اهمیتِ این خطرناک را ما فراموش نکنیم... .۱۳۹۵/۱۱/۲۹ 🔺[ ] ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ✍️ 🆔 @hashtag_Ir
مقام عرفانی عفت چشم شهید در سال 1345 و در روستای «آینه‌ورزان» دماوند به دنیا آمد. خانواده‌اش در کودکی او به تهران مهاجرت کرده و در محله مولوی ساکن شدند. از همان زمان کودکی پای او به مسجد امین‌الدوله که امام جماعتش بود، باز شد. او یکی ازشاگردان خاص آیت‌الله حق شناس بود و سیر و سلوک را از 10 سالگی و در محضر ایشان آغاز کرد. مسیری که در موقع شهادتش در اسفند 1364 و در حالی که تنها 19 سال سن داشت، از او یک واصل ساخته بود. به طوری که آیت‌الله حق‌شناس شب روز خاکسپاری او در قطعه 24 بهشت زهرا-سلام‌الله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم . به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت تا زنده‌ام به کسی حرفی نزنید... از عفاف چشم به این مقام رسید... محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف می‌کند که: «یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لابه‌لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: « کمکم کن الآن من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین‌طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم!» احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن». 🔺[ ] 🔶 🔹 🔴 کانال ✍️ 🆔 @hashtag_Ir