eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
160 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ کتاب به قلم انتشارات 👇🏻‌‌ کفر است به لب‌های تو هنگام مناجات یک شهر جدا مانده‌ای از مقصد آیات بهتر که نگاهم به نگاهت نمی‌افتد چشمان تو کبریت و من انبار مهمات لبخند تو نغز است و چنین نقض نموده‌ست هر حکم که دور از نظرت کرده‌ام اثبات در پیچ و خم راه اگر گم شده‌ بودیم قرآن که گشودیم رسیدیم به مناجات در کشور آغوشت اگر رهگذری هست هرگز نبرد کاش زلبخند تو سوغات صد مرتبه از این همه احساس گذشتی من مانده‌ام و حسرت یک پلک مراعات *** «»، معناگرای «نفیسه‌سادات موسوی» با مضامین است که توسط «سورۀ‌مهر»، به بازار نشر عرضه شد. نقطۀ عطف زندگی «نفیسه‌سادات موسوی»، از شب تشییع پیکرهای پاک 175 شهید غواص شروع می‌شود. شبی که بی‌هوا این مطلع را می‌سراید « نصف عمر عاشقی آب است» و فردا وقتی از خواب، بیدار می‌شود می‌بیند گویا همین مصرع اول غزلی که سروده است و در صفحۀ مجازی‌اش منتشر کرده، با دل‌های بسیاری گره خورده و مکرراً درحال منتشر شدن و مایۀ ادای احترام کاربران مجازی به شده است. بعد از آن شب استعداد بیشتر کشف می‌شود و وارد فضای جدی کشور می‌شود و به‌سرعت رشد می‌کند. گاهی تک‌بیت‌های زیبای موسوی در کنار اشعار سایر پرآوازۀ در بین مردم شنیده می‌شود. نصف عمر عاشقی آب است قصه‌هایی عمیق و پراحساس... بیان «موسوی»، لطیف، رندانه و گاهی طنزآمیز است. موضوعات عمدۀ غزلیاتش نیز هجران، گلایه از معشوق، زن، بدعهدی و... است. «موسوی» شاعری جوان، خوش‌ذوق و خوش‌طبع است. طرفدارانش بیشتر از آنکه او را با نام «نفیسه‌سادات موسوی» بشناسند، او را با نام «شاعر غواص‌ها» می‌شناسند. @havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌👇🏻‌‌ ‌ ‌درشکه در میانه راه بازمانده است و درشکه‌ران، زیر بالاپوشی کهنه، در تقلاست تا چرخ را از گل و یخ چسبناک و لغزنده بیرون بکشد.‌ ساعتی است که از جایگاهش بیرون آمده و تسمه اسب‌ها را چنان می‌کشد گویا می‌خواهد خود، تاوان کوتاهی اسب‌ها را در حرکت درشکه بدهد. عرق بر تن اسب‌ها یخ بسته است. ‌هنگامی که درشکه‌چی بافه شلاق را بر کفلشان می‌نشاند رد سیاهی یخ و برفی که پشت اسب‌ها را سفید کرده، باقی می‌ماند. درشکه‌ران نگاه ناامیدانه‌ای به من می‌اندازد تا همچنان امیدوار بمانم و پا بیرون نگذارم. ‌اسب‌ها سُم بر سنگفرش خیابان می‌کوبند و از تکان‌های مدام و کشاکش تسمه‌هایی که چون تار در ارتعاشند، اتاقک درشکه بیشتر و بیشتر به طرف چاله پر آب یله می‌شود. باد ویله می‌کشد و سرما  بر دست و صورت چنگ می‌اندازد. شب در بیرون به غایت تاریک و موهش است. تکه‌های برف چون پاره‌ورق‌های پراکنده، بر سر شهر می‌ریزند. چینه‌های کاهگلی خیابان تا کمر نم کشیده‌اند. از نیمروز که از خانه پدری در باغ لواسان راه افتاده‌ایم، این چندمین بار است که گل و لای گذرها زمین‌گیرمان می‌کند. حتم، اگر در خانه می‌ماندم و فردا صبح علی‌الطلوع راه می‌افتادم، برف‌ها پا خورده و راه هموارتر می‌شد. ‌ ‌*** ‌ ‌انجمن مخفی، رمانی‌ست که به‌خوبی می‌تواند مخاطب را با فضای دورهٔ و پسا مشروطه آشنا کند. احمد شاکری، در این رمان به‌خوبی توانسته با به‌کار بردن و کلمات مناسب آن دوره، حس مناسبی را برای خواننده ایجاد کند. ‌ در این روزگار ادبیات ، که کمتر نویسنده‌ای به این شکل به ادبیات قدیم ایران ارج ‌می‌نهد، قلم احمد شاکری کم‌نظیر است. ‌ اگر در مورد دورهٔ مشروطه اطلاعات زیادی ندارید، حتماً کتاب انجمن مخفی را بخوانید و اگر اطلاعات خوبی هم دارید، باز این کتاب را بخوانید و لذت ببرید.👌🏻 @havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ 👇🏻‌‌ ‌ ‌عمر گفت: مثل اینکه متوجه نیستی! بزرگترین قدرت دنیاست. اگه اشاره کنه، همه بدبخت میشن؛ حتی شما. (این لغت "حتی" که گفت خیلی معنی داره‌ها!) خود گفته اگه سر مسئله هسته‌ای تسلیم نشه، بدبختش می‌کنیم. گفتم: خوشبختی و بدبختی رو آمریکا واسه ما تعریف نمی‌کنه که حالا با حرف اون بدبخت شیم. آمریکا هم عادت کرده حرف بیخود بزنه. عمر از پرسید: تو چی می‌گی؟ بوش گفته تا ماه جون، حتما به ایران حمله می‌کنه. امبرژوا گفت: خب ... در واقع ... مامان جورج بهش یاد نداده که کار زشتیه! ‌ *** ‌ ‌، در نگاه اول، این‌طور به‌ نظر می‌رسد، وقایع‌نگاری یکی از سفرای ایران در کشور در حال خدمتش... اما در همان چند صفحه اول متوجه می‌شوی که اشتباه حدس زده‌ای. البته لذت این خطا را روزهای اول از تنور درآمده کتاب چشیده‌اند‌، نه آن‌هایی که بعد از تب و تاب افتادن و سرد شدن کتاب را خوانده‌اند... ‌ ‌وجه تسمیه کتاب وقتی عیان می‌شود که نویسنده خود را چون در می‌بیند که باید در میان جماعتی از هم‌‌دانشگاهی‌ها از هر و قوم و نژاد و دینی یکه و تنها در مقام دفاع بر آید. آن‌ها را با خود همسو کند تا از زاویه نگاه او به حقایق نگاه کنند، مطروحه‌شان را پاسخ دهد و... حقا که هر رفتار و گفتار "سفیر" وجهه زیبایی از یک ایرانی اصیل را به نمایش درمی‌آورد. خاطرات سفیر تو را با خود همراه می سازد تا جایی که خود را در خوابگاهی در پاریس می‌بینی و زمانی به اکنون می‌آیی که داستان به زیبایی یک مقدس به پایان رسیده است. آنقدر دلنشین که تا مدت‌ها روز برای تو مانند غیر از دیدار غایب از نظر، با ژولیت هم قراری نانوشته دارد... ‌ ‌اگر دانشجو هستید، خوندن این رو از دست ندید!!👌🏻 ‌ @havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌کتاب به قلم انتشارات وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَ‌بِّهِمْ يُرْ‌زَقُونَ خوشحال بودم از اینکه، یک نفر قدر دانسته و قبل از اتفاقات هولناک به سراغ دومین رفته و خاطرات شفاهی‌اش را جمع آوری و منتشر کرده است. مستنداتی که بخش‌هایی از آن را، جسته گریخته در خاطرات دیگر ، خواندیم و کرور کرور غرّه شدیم از حضور این ... ‌ فرصت نکردم تمام کتاب را، قبل از عروجش بخوانم شما بخوانید... می‌گویند ماهی را هر وقت از آب بگیرید، تازه‌ست... همیشه زنده‌است و خواهد ماند... ‌ حالا عجز کلمات را دریافته‌ام... ‌حالا که "دیگر صدایش را نمی‌شنویم" ... ‌حالا که به یکباره وجود و روحمان مملو از نفرت و خشم است... حالا که ...... ‌ کلمات برای وصف حضورت کم می‌آورند، پا پس می‌کشند، ناله می‌کنند، چهارستون بدنشان به لرزه می‌افتد ... ظرف کلمات برای شرح اُبهتتان کوچک است. ‌ عکس‌های ضمیمه شده انتهای ، جرقه می‌شوند برای ازدحام بغض‌ها، سیلاب اشک راه می‌اندازند، دل می‌بَرند... ‌ مردِاسطوره چندین نسل، ، محبوبِ مردم ، ... ‌ ‌ بمناسبت شهادت 😞 @havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌کتاب / به قلم انتشارات / ‌ " No For the Fainof Heart " نام کتابی است که از همان ابتدا در و بعد از ترجمه در ، جنجال‌های زیادی را به پا کرده است. این کتاب، خاطرات یک آمریکایی است که به دلیل بیان خاطراتی از روند برای ایران نیز اهمیت پیدا می‌کند. البته این کتاب را نمی‌توان صرفاً مرتبط با قلمداد کرد زیرا «وندی‌شرمن» موضوعات مختلفی را مطرح می‌کند و با زیرکی در خلال موضوعات مدنظر خود، خاطراتش را از مسائل بین‌المللی مانند مذاکرات‌هسته‌ای ایران برای خواننده روایت می‌کند. ‌ برخی موضوعات مطرح شده در واکنش‌های فراوانی را در ایران به دنبال داشته که تا امروز با سکوت مذاکره‌کنندگان ایرانی همراه بوده است برای مثال: عقب‌نشینی تیم ایرانی از موضع خود به‌خاطر اشک‌های وندی‌شرمن در حین مذاکرات، تعامل و ارتباط‌های غیر دیپلماتیک در حاشیۀ نشست‌ها، موضوع پرتاپ‌شدن خودکار به سمت مذاکره‌کنندۀ ایرانی، ماجرای کارت‌پستال‌های ارسالی برای شرمن و... موضوعاتی است که از زاویۀ خود آن‌ها را بیان می‌کند. این کتاب هم‌اکنون با دو ترجمه از دو مختلف به بازار عرضه شده است. انتشارات سروش این کتاب را با نام «بدون‌هراس» و با ترجمۀ آقای در مردادماه 98 با قمیت 50هزار تومان منتشر کرد و انتشارات مرکز اسناد نیز آن را با نام «من‌ ترسو‌ نیستم» و با ترجمۀ ، و در مهرماه 98 با قیمت 28 هزار تومان وارد بازار کرد. ‌ ‌این دو ترجمه، تفاوت قابل توجهی ندارند ولی برای کتاب بدون هراس دکتر مقدمه‌ای نوشته است که آن را می‌توان خلاصه‌ای از روند و قدرت‌های جهانی، بالآخص آمریکا به حساب آورد. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌ تا حالا خودتون رو به جای یه غول چراغ جادو تصور کردید؟! آره از همین غول‌های چراغ جادو که تو داستانا سر راه آدمای‌ضعیف سبز میشه و بهشون کمک می‌کنه! ‌ به این فکر کنید که شما یه غولِ بودید و سر راه یه آدم ضعیف قرار می‌گرفتید اصلا ضعیف‌ترین آدمی که به ذهن‌تون میاد کی هست، چه شکلیه، چه کاری میتونید براش انجام بدید؟ *** ‌ دو روایت از یه عکس، داستان یه بچه‌غول چراغ جادو هست که دلش می‌خواد به دوتا آدم ضعیف کمک کنه... دو تا آدم ضعیف که انقدر بودن، هم به خودشون ضربه زدن و هم به زیر دست‌هاشون به دوتا پادشاه! ‌ آره تعجب نکنید، گفتم شاید به این فکر کنید که مگه پادشاه هم ضعیف میشه؟! اصلا مگه پادشاهی که یه رو اداره میکنه هم میتونه آدم ضعیفی باشه؟! باید بگم آره... ‌اگه شما هم مثل من این کتاب رو بخونید می‌فهمید که چرا آخرین پادشاهان بزرگ به کمک نیاز داشتند، اونم کمک یه غول چراغ جادو اما حتی به اون غول چراغ جادو هم اجازه ندادن که بهشون کمک کنه! آخرین پادشاه‌های این کشور، اونقدری ضعیف بودن که حتی نمی‌تونستن رو از تشخیص بدن، برا همین از نزدیک‌ترین آدمایی که بهشون بودن ضربه خوردن اونقدری ضعیف‌بودن که نتونستن متوجه بشن دوستای نزدیک، میتونن از دشمن هم بدتر باشن... ‌ انقدر مغرور بودن و به این دوستاشون اطمینان داشتن که مهمترین سرمایه‌های کشور یعنی مردم رو نادیده گرفتن؛ ‌ مردم ساده‌ترین کمک‌ها هستن، در عین سادگی، کنار هم که قرار می‌گیرن، قدرتشون از قدرت غول چراغ جادو هم بیشتر میشه 💪🏻 ‌ پیشنهاد می‌کنم شما هم این کتاب رو بخونید، تا بتونید با ضعف‌هاتون مبارزه کنید و هیچ‌وقت نیاز به یه غول چراغ جادو نداشته باشید😉 https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ مجموعه ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ تا به حال فکر کرده‌اید مَثَل‌هایی که روزمره از آن‌ها استفاده می‌کنیم از کجا آمدند؟! مثل‌ها برای راحت‌تر بیان کردن مفاهیم ذهنی ما و سهولت ارتباط کلامی استفاده می‌شوند؛ در ما کم نیستند قصه‌هایی که از شنیدنشان لذت ببریم اما خواندن و شنیدن قصه‌ای که تبدیل به شده باشد طعم دیگری دارد... ‌ ‌فایده‌ی دیگر خواندن این قصه‌ها آشنایی با شادی‌ها و غم‌ها، پیروزی‌ها و شکست‌ها و باورها و آرزوهای مردمان قدیم زمین است که موجب شناخت بیشتر و زیست و تمدن نه چندان دور کشورمان می‌شود. کتابِ قصه ما مثل شد شامل ۱۱۰ و حکایت ایرانی است که توسط آقای محمد میرکیانی نگاشته شده و نخستین بار درسال ۱۳۸۴ به چاپ رسید. در نگارش کتاب از منابعی چون ، ، گلستان و بوستان سعدی، و... استفاده شده است. چند نکته درخور توجه در مورد "قصه ما مثل شد": ▫️زبان قصه ساده و نزدیک به گفتار است که قصه‌گویی از روی را شیرین و آسان می‌کند. ▫️برای هر قصه یک اسم جذاب انتخاب شده است که اصل فاش نشود و قصه تا انتها دنبال شود. ▫️در پایان هر قصه موضوع و نحوه استفاده از آن مَثَل شرح داده شده است. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ «‌راندن چرخ ویلچری که یک قطع نخاعی روی آن نشسته، برای اشکانه بیش از راندن یک لذت‌بخش است.» «هزینه عیادت آقای معاون و لابد چند نفر همراه از چند جانباز اعزام شده در آلمان، کمتر از هزینه اعزام یک جانباز بالای ۷۰ درصد است؟ چرا آقایان هزینه تفریحات خارج از کشورشان را از جیب سید و امثال او بر می‌دارند؟» ‌ ‌*** ‌ اشکانه به روایت مشکلات اقتصادی و اجتماعی و همچنین تغییر نگرش‌های بعد از جنگ و عراق می پردازد. چند ‌روایت مرتبط به صورت همزمان، یکی از ویژگی‌های مهم است. ‌ نویسنده داستان‌های سیدحسین، امیر، حامد و گروهبان عراقی و مهم‌تر از همه روایت اشکانه از عشقش به سیدحسین را به رشته تحریر در می‌آورد. او سعی کرده که از عشقی سخن به میان آورد که برای امروز قدری رویاپردازانه و برای جوانان دیروز مرور خاطراتی است که برای خودشان یا برای نزدیکانش اتفاق افتاده است. ‌ اشکانه چنان به سید حسین می‌ورزد که گویا جانباز 70 درصد نیست. با همه مشکلات پیش روی اشکانه، مخاطب او را جز فرشته‌ای برای سید حسین متصور نمی شود. ‌ امیر همرزم سیدحسین درگیر جریان آبی می‌شود که به سمت انحرافات بعد از جبهه و تغییر نگرش او شده است. ‌ هدف از روایت قصه امیر، مسئولینی هستند که از آب گل‌آلود قصد ماهی‌گیری دارند، اما حامد دوست دیگر سید حسین و امیر، قصد دارد جلوی انحرافات با تمام خستگی دوران اسارت بایستد. ‌ گروهبان عراقی نیز که باعث جانبازی سید حسین شده است روایت کوتاهی دارد که خود نیز به علت شیمیایی‌شدن می‌میرد. ‌ کتاب اشکانه آموزش مقاومت، ایستادگی، عشق، محبت و ایثار است. ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم گردآورنده انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌ كابین هلیكوپتر متلاشی شده بود و جسد نیمه جان دو آن به بیرون آویزان شده بود در حالی كه پای آن‌ها همچنان در داخل كمربندِ صندلی گیر كرده بود و با گردش موتور و لرزش اجساد آن‌ها نیز تلوتلو می‌خوردند، مجروحان داخل هلیكوپتر همگی به رسیدند» ‌ ‌*** ‌ یك هفته پس از پیروزی در بهمن 57 گروه‌ها و قبایل مختلفی در ایران ادعای حق‌خواهی كردند و دست به آشوب زدند. از جمله آن‌ها كردستان بود. ‌ ‌اصل حادثه كردستان چه بود؟ این سؤالی بود كه در سال 92 با ساختن فیلم «چ»، ذهن ایرانیان به‌خصوص را قلقلك داد تا درباره آن روزها بیشتر بدانند. یكی از آنها خودِ من بودم. تا این‌كه به كتاب «كردستان» رسیدم. ‌ ‌ مرد رویایی ایران، تنها كسی است كه درباره حوادث كردستان و اتفاقات آن مستنداتی را نوشته‌است. همین مقدار مستندات هم سخنرانی‌ها و دست نوشته‌های اوست كه به كوشش (برادر شهید) در «كردستان» گردآوری شده است. ‌ ‌مهدی چمران ماجرای جمع آوری این كتاب را این‌گونه بیان كرده است: «زمانی‌كه وی از سوی راحل(ره) به‌عنوان وزیر دفاع انتخاب شد، ما از او خواستیم حوادث كردستان و و خاطرات خود را به نگارش درآورد. پس از این‌كه پذیرفت، با هم به قم و منزل حاج و وی رفتیم. به‌ این ترتیب، متن اولیه این كتاب طی دو روز اقامتمان در قم آماده شد. پس از آن براساس دست‌نوشته‌ها و سخنرانی‌های ، بنده مطالب این كتاب را تكمیل و آماده چاپ كردم» ‌ شهید چمران در این كتاب حادثه كردستان را با روایت جذاب و منطقی، جزء به جزء تعریف می‌كند. علاوه بر تحلیل حوادث كردستان، به بررسی دیگر مناطق در آن برهه از هم پرداخته است. ‌ ‌كردستان به دلیل موقعیت حساسی كه داشت بیشتر مورد توجه دشمنان بود «به محض پیروزی انقلاب، آشوب در كردستان شروع می‌شود و در تاریخ 1/12/57 یعنی فقط هشت روز پس از پیروزی ، توطئه‌گران پادگان مهاباد را محاصره می‌كنند و در همان روز داریوش فروهر و بعضی مسؤولان دیگر دولتی برای مذاكره و جست‌وجوی راه‌حل‌های مناسب به مهاباد آمده بودند...» ‌ ‌https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌‌ "مرحوم در یکی از سخنرانی‌های خود اعلام نمودند که پس از پذیرش و حمله مجدد عراق به ایران و اعزام خیل بی‌شمار نیروهای مردمی به ، امام فرمودند: اگر می‌دانستم مردم این‌گونه به جبهه می‌آیند، قطعنامه را قبول نمی‌کردم." ‌ *** ‌ این از مجموعه کتب جلد چهل و هشتم می‌باشد و در آن سعی می‌نماید علل، عوامل، چرایی و چگونگی پایان را از میان اسناد و مدارک و همچنین در بین سخنان و گفتارهای مسئولین سیاسی و فرماندهان و امرای نظامی وقت استنتاج نماید. ‌ اگر بپذیریم که هر جنگی یک آغاز و سرانجام یک پایان دارد، تنها پرسشی که برایمان باقی می‌ماند، نحوه پایان جنگ است. ‌ در تیرماه 1366 یعنی زمانی که به لحاظ نظامی بر برتری داشت، به تصویب رسید اما بین تصویب تا پذیرش آن یک سال وقفه افتاد، یعنی زمانی که برتری ایران به لحاظ نظامی _ به دلیل کارشکنی و عدم حمایت برخی از مسئولان از جبهه‌های نبرد_ رو به افول گذاشته بود. چگونه امامی که هشت‌سال بی‌وقفه رزمندگان را با خطابه‌های عاشورایی به دفاع و ترغیب می‌کرد، به یکباره را می‌نوشد؟ آیا پذیرش قطعنامه از موضع ضعف بوده است و یا استراتژی (ره) بر این امر بوده است؟ ‌ گردآورنده در این تلاش می‌نماید تا پاسخ این سؤالات را از رهگذر رجوع به مستندات و واقعیت‌های آشکار و پنهان به دست آورد و با گردآوری نظرات و عملکرد افرادی که در آن دوره سیاسی مسئولیت‌هایی برعهده داشته‌اند، خواننده را به کشف واقعیت برساند. ‌اگرچه ممکن است همانند سایر وقایع تاریخی، این اظهارات نیز دارای نقاط تاریک و مبهمی باشد. اما مستندات ذکر شده به حدی است که می تواند بسیاری از زوایای پنهان را برای خواننده حقیقت‌جو روشن نماید. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ هستند دخترانی که هنوز زینب‌وار همچون پروانه‌ای به دور شمع، به دور برادرانشان می‌گردند و همیشه و همه‌جا همراه و همیار هستند. پس از پیروزی در بهمن۱۳۵۷، فراز و نشیب‌های زیادی را به‌همراه داشت و این فراز و نشیب‌ها متاسفانه بعضا بر روی زندگی مردم تاثیر مستقیم گذاشته و آثار مخربی را به‌همراه داشته، کما اینکه جوانب خوب و زیبایی نیز به‌همراه دارد. این به یکی از آن صفحات پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی اشاره دارد، در حقیقت می‌توان آن را یک دانست که شیرینی آن برای شناخت حق و حقیقت و همچنین شناخت صفحه‌ای از تاریخ نیاز است. تسخیرشدگان دارای نثری ساده و داستانی است . همچنین دقت در نگارش جزئیات و وصف حالت‌های متفاوت افراد درگیر این جذابیت آن را دوچندان کرده است. به جرأت می‌توان گفت که به‌خوبی ذائقه را درک کرده و ابداعی را در نگارش این رمان رقم زده است. قهرمان این داستان یکی از دختران است و سعی می‌کند با راهنمايی‌های دلسوز خود که یکی از فریب‌خوردگان این سازمان بوده است به دل مخوف‌ترین سازمان ایران بعد از ساواک بزند تا برادر فریب خورده خود را از چنگال نامردان زمان نجات دهد. بهارِ نوجوان داستان، توانست با هوش و ذکاوت خود حس جدیدی را در وجود ایجاد کند و در پایان موفقیت خود را رقم بزند. در حقیقت می‌توان گفت که این رمان تاریخ، فرهنگ، اخلاق‌مداری و خانواده را در خود جمع کرده است که دل هر خواننده‌ای را یقینا به خود جذب خواهد کرد. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/