eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
173 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ ‌‌شب، درازشبی بود آن‌شب؛ هر لحظه، ساعتی! خورشید انگار در چاه خاور غرق گشته و در آن‌جا مانده بود و سر بردمیدن نداشت. گاه تب می‌‌آمد و چونان کوره‌ای سرخ، تنِ رنجورِ را می‌گداخت؛ و عرق، همچون جوی‌های باریک از آب، از روزنه‌های تن او به در می‌جست. در این حال، نفسش به شماره می‌افتاد؛ چندان که می‌پنداشت هوایی برای تنفس نیست. آنگاه روانداز را به یک سو می‌افکند و می‌کوشید تا از جای برخیزد و خویشتن را به بیرون رساند. لیک، دستان و پاهایش آن توان را نداشتند که در این خواسته، بدو یاری رسانند. پس، تا کودکش و بر که بیدار نشوند، ناتوان از هر کار افتاده بر بستر، لب به دندان می‌گزید و بی‌صدا می‌گریست. ‌ *** ‌ جذاب، خواندنی و فاخر «آنک‌ آن یتیم نظر کرده»، حاصل پژوهش‌های تاریخی بیست‌سالۀ استاد محمدرضا سرشار است که در طول سه‌سال به رشتۀ تحریر درآمده است؛ این رمان زیبا توسط انتشارات سورۀ مهر منتشر شده است و تا کنون بارها تجدیدچاپ شده و به زبان‌های مختلفی ترجمه گردیده است. ‌ ‌«آنک‌آن یتیم نظر کرده» روایتی است خواندنی و دلنشین اندکی قبل‌تر از خاتم‌النبیین تا هجرت مسلمانان به حبشه که با نثری تاریخی و نزدیک به فارسی دری به زیور طبع آراسته شده است؛ سرشار، تمام همت و ارادت و محبت خود را در این اثر به میدان تحریر آورده است تا به سهم خویش بهترین بندگان خداوند، گرامی اسلام را در قالب کلماتی وزین و مستحکم به معرفی کند. ‌ رمان آنک آن یتیم نظرکرده، دارای زاویۀ دیدی متفاوت‌تر از کتاب‌های مشابه خود است که خواننده را با نگاه‌های جدید و ممتازی از زندگانی پیامبر اسلام مواجه و آشنا می‌کند. ‌ (ص) https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ "‌‌روایتی از زندگی " ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌ بسیار معنادار بود قدرت‌نمایی در زخمی‌ها، در جاده تله انفجار کارگذاشته بوده است اما چند ثانیه پیش از این که به آن برسد منیتور تله را کشیده بود و در نتیجه فقط تانک را لرزانده بود و گودال‌ِعمیقی در میانِ جاده کنده بود. راننده‌اش هنگام پیاده‌شدن تیری از مقابل پیشانی‌اش گذشته بود و تنها خراشی در پوستش ایجاد کرده بود! دیگری گلوله تنها لاله‌ی گوشش را برده بود و پاسداری که کلاه آهنی‌اش بزرگ‌تر بوده و یک پله‌بالاتر، گلوله از مقابل خورده بود و از پشت در آمده بود بدون اینکه یک مو از سرش کم شده باشد! در بازنگری حادثه‌ی کمین رزاب، هم آن‌موقع و هم بعد از آن، آن‌جا را به عنوان رشته‌ی ظاهر شدن امدادهای الهی می‌دانم چون ارتباط مستقیم با شب‌قبلش داشت؛ آن حالت عبادی که در تعدادی دیدم و من را هم برانگیخته بود. اثراتش را همان‌جا دیدم. ‌ *** ‌ محسن مؤمنی قصه‌نویس است. به همین‌خاطر روایت زندگی را کاملاً غیرمنتظره و با تعلیق آغاز می‌کند؛ از آن‌جا که یک سرهنگ حکم بازداشت را صادر می‌کند و نمی‌داند چند روز بعد او ضامن جانش می‌شود. پس از آن قصه را از پدر صیادشیرازی که نظامی بوده شروع می‌کند تا برسد به کودکی و نوجوانی و جوانی او... ‌ باقی این خواندنی، خواباندن غائله کردستان و پاکسازی بانه و مریوان به دست صیاد شیرازی است؛ رسیدنش به فرماندهی نیروی زمینی ارتش، فرماندهی عملیات‌های بزرگ ، حضور موثر در آزادسازی و ، انجام عملیات مرصاد و بعد شهادت گل سرخ ما... ‌ شاید در صفحات ابتدایی خیلی مخاطب را به ذوق نیاورد اما کمی جلوتر آن‌قدر به جان می‌نشیند که دوست نداری حتی دمی از احوال روزگار و زندگی غافل شوی‌. ‌ اوج هیجان کتاب برای من اولین دیدار صیاد و شهید و در ادامه‌ی راه دیدار با شهید بود و در کتاب جلوتر که می‌روی این حلقه‌ی انقلابی‌ها، گسترده‌تر می‌شود و درک لذت آن همه حماسه‌ی سربازان تعهدت را به حفظ ارزش‌های بی‌شک محکم‌تر خواهد کرد. فقط بخوانیدش فراموشش نکنیم https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌ تا حالا خودتون رو به جای یه غول چراغ جادو تصور کردید؟! آره از همین غول‌های چراغ جادو که تو داستانا سر راه آدمای‌ضعیف سبز میشه و بهشون کمک می‌کنه! ‌ به این فکر کنید که شما یه غولِ بودید و سر راه یه آدم ضعیف قرار می‌گرفتید اصلا ضعیف‌ترین آدمی که به ذهن‌تون میاد کی هست، چه شکلیه، چه کاری میتونید براش انجام بدید؟ *** ‌ دو روایت از یه عکس، داستان یه بچه‌غول چراغ جادو هست که دلش می‌خواد به دوتا آدم ضعیف کمک کنه... دو تا آدم ضعیف که انقدر بودن، هم به خودشون ضربه زدن و هم به زیر دست‌هاشون به دوتا پادشاه! ‌ آره تعجب نکنید، گفتم شاید به این فکر کنید که مگه پادشاه هم ضعیف میشه؟! اصلا مگه پادشاهی که یه رو اداره میکنه هم میتونه آدم ضعیفی باشه؟! باید بگم آره... ‌اگه شما هم مثل من این کتاب رو بخونید می‌فهمید که چرا آخرین پادشاهان بزرگ به کمک نیاز داشتند، اونم کمک یه غول چراغ جادو اما حتی به اون غول چراغ جادو هم اجازه ندادن که بهشون کمک کنه! آخرین پادشاه‌های این کشور، اونقدری ضعیف بودن که حتی نمی‌تونستن رو از تشخیص بدن، برا همین از نزدیک‌ترین آدمایی که بهشون بودن ضربه خوردن اونقدری ضعیف‌بودن که نتونستن متوجه بشن دوستای نزدیک، میتونن از دشمن هم بدتر باشن... ‌ انقدر مغرور بودن و به این دوستاشون اطمینان داشتن که مهمترین سرمایه‌های کشور یعنی مردم رو نادیده گرفتن؛ ‌ مردم ساده‌ترین کمک‌ها هستن، در عین سادگی، کنار هم که قرار می‌گیرن، قدرتشون از قدرت غول چراغ جادو هم بیشتر میشه 💪🏻 ‌ پیشنهاد می‌کنم شما هم این کتاب رو بخونید، تا بتونید با ضعف‌هاتون مبارزه کنید و هیچ‌وقت نیاز به یه غول چراغ جادو نداشته باشید😉 https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌‌شاید این روزها نام خانم به گوشتان خورده باشد یا اگر از آن دسته کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای باشید یک از ایشان خوانده باشید... ‌ اما در اینجا، بحث از ، ، و... نیست، در این معرفی می‌خواهم از یک" محسن عزیز " بنویسم؛ محسنی که با خواندن صفحه به صفحه عزیزتر می‌شود برایت🌱 ‌این‌طور بگویم اصلا این محسن عزیز نبود، دردانه بود که دردانه‌تر هم شد🌸 ‌ با ، لحظه به لحظه با محسن همراه می‌شوی... ا‌ز قبول شدنش در خوشحال می‌شوی و افتخار می‌کنی ... با عبدی و خواهر برادرهایش راهی قاسم‌آباد خوش آب و هوا می‌شوی... نامه‌های محبوبه را می‌خوانی ... بودن را مشق می‌کنی و لانه جاسوسی تسخیر می‌کنی... پشت سنگر پناه می‌گیری و خودت را از کوه‌ها بالا می‌کشی... تشنه می‌شوی و با دنیای محسن عزیز و روحیاتش آشنا می‌شوی، دچار تشویش می‌شوی، بی‌قرار می‌شوی... ‌خلاصه که با فرمانده محسن ۲۲ ساله بودن، دنیایی دارد.👌🏻 ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌‌من معتقدم فارغ از اینکه به وقایع و اتفاقات اطراف خود نوع دیگری نگاه می‌کنند، حتی اتفاقاتی که برای آنان میافتد و پیش پایشان قرار می‌گیرد هم خاص و تکرار نشدنی است. ‌ ‌سوژه ای که در دست نویسندۀ این قرار می‌گیرد برای علاقه‌مندان به قطعا هیجان‌انگیز است. ‌ ، نام اثری هنری است که یک دربارۀ زندگی هنرمند دیگر، هنرمندانه روایت کرده‌است. ‌ بوم زندگی ، کسی که حقیقتا زندگی او دراماتیک‌ترین زندگی‌نامه‌ای است که خوانده‌ام، توسط استاد نقاش‌های ماجراهای تاریخی، نقاشی شده است. این نقاشی قریب به 11 سال طول کشیده است. ‌ راوی این پر تلاطم، متولد١٣٣٨ در است. او براى ادامۀ تحصيل دانشگاهى به آلمان مي‌رود. از دانشجويان فعال و و انقلابى ايرانى است. در کنار درس تجارت هم می‌کند. ‌ در٢٦شهريور١٣٧١حادثه‌اى تروريستى در رستورانى به نام ميكونوس در برلین آلمان روى مي‌دهد.چند تن از سران و بزرگان حزب دموكرات كردستان در اين حادثه كشته مي‌شوند. حادثه تروریستی رستوران میکونوس یکی از جنجالی‌ترین پرونده های تاریخ قضائی آلمان است. از واقعه میکونوس امروز بیش از ربع قرن می‌گذرد، اما خود واقعه، و ابعاد آن همچنان در هاله‌ای از ابهام است. ‌ چند نفر لبنانى و ايرانى به عنوان متهمانان اين حادثه دستگير مي‌شوند .دادگاه براى متهم ايرانى حکم حبس ابد صادر مى كند. بعد از گذشت ١٥ سال زندان كه ٥ سال آن به صورت انفرادي طی شده، طبق قانونی که اتباع بيگانه را اخراج و در اختيار كشور ذي‌ربط قرار مي‌دهند، او را آزاد مي‌کنند. ‌ خودش مي‌گويد در طول سال‌هاى زندان ٢٧٠ بار دادگاه برايش تشكيل داده‌اند و تا توانسته‌اند آزار و اذيت روحى براى او در زندان ايجاد كرده‌اند. ١٨٢ ماه طول دوران زندانى او بوده است و این ماه‌ها عجیب‌ترین و شاید سخت‌ترین روزهایی است که می‌تواند بر او گذشته باشد. از زمان وقوع این حادثه جریان‌های سیاسی مختلفی دربارۀ این واقعه سخن گفتند ولی تا امروز کاظم دارابی فرصتی برای ارائه نقطه نظراتش نداشته است. ‌ او به عنوان یکی از متهمان اصلی این واقعه حق دارد آنچه را که دیده، شنیده، خوانده و متحمل شده است بر روی دیوار میکونوس رسم کند. حالا این کتاب پرده‌ای است از نگاره‌ها و نقش‌های‌مختلف، که پرده‌خوان آن یعنی کاظم دارابی هم نقش پردۀ خود می‌زند، هم نقال و پرده‌خوان دیگر نقش‌هاست. ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب گزیده غزل های عاشورایی انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 شعر «جان داده تشنه کام» سروده ی را می خوانیم: آبـــی برای رفع عطـــش، در گلو نریخت جان داد تشنه کام و به خاک آبرو نریخت دستش ز دست رفت و، به دندان گرفت مشک کاخ بلنــــد همـــّــــت خود را فــــرو نـــریخــت چون مهـــر، خفت در دل خون شفق، ولی اشکـی به پیش دشمن خفاش خو نریخت غیرت نگر، که آب به کف کرد و همـّـتش اما به جام کام، می از این ســبو نریخت چون رشته امـــــید بریدش ز آب، گفــت: خاکی چو من، کسی به سر آبرو نریخت ‌ ‌*** ‌ کتاب ، گزیده است که توسط گردآوری شده است. در مقدمه کتاب آغاز و پیشگامان غزل‌سرایی در توضیح داده شده است و سپس یک از مولوی در ابتدای آمده است. ادامه کتاب به گزیده غزل‌های شاعران در مورد وقایع اختصاص دارد. در تمام این غزل‌ها به واقعه عاشورا پرداخته می‌شود و هر غزل به نوعی این واقعه را به تصویر می کشد. ‌ غزل‌ها از سوی شاعران متفاوت سروده شده است. ویژگی‌ای که در این غزل‌ها به چشم می‌خورد توجه دقیق به جزئیات و ظرافت‌هایی است که شاعران به آن توجه کرده‌اند و جزء به جزء واقعه را در قالب غزل به تصویر کشیده‌اند. ‌ قالب غزل از قالب‌هایی است که محل بروز و ظهور اندیشه‌ها و آرمان‌هایی بوده که واقعه در صدر آن ها قرار دارد. ‌ کتاب ما را به روضه‌های قدیمی نیز می‌برد تا فرصتی پیدا کنیم در خاطرات گذشته سیر کنیم و ناخودآگاه لختی از دنیای مادی رخت بربندیم. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم و انتشارات ‌‌ کتاب مهاجر سرزمین آفتاب خاطرات جذابی از زندگی خانم () است که به قلم حمید حسام و مسعود امیرخانی نوشته شده است. این بانوی ژاپنی که این روزها بیش از 80 سال دارد، به‌عنوان تنها مادر در معروف است. ‌ در کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» نحوۀ آشنایی او با و ماجرای ازدواجش، چگونگی ورودش به ایران، روند ایمان‌آوردن و مسلمان‌شدنش و ماجراهای جذاب دیگری را می‌خوانید. اما نکته‌ای که در بخش‌های ابتدایی این اثر وجود دارد و می‌خواهم توجه شما را به آن جلب کنم ماجرای پذیرفتن شکست ارتش ژاپن از ارتش ایالات متحدۀ آمریکاست که چه تبعات فرهنگی به‌همراه داشته است. ‌ در این کتاب خانم بابایی توضیحاتی از نحوۀ برخورد سربازان آمریکایی با مردم ژاپن بالآخص دختران ژاپنی نکاتی می‌گویند که قابل تأمل و عبرت است. ‌ نکتۀ دیگر تغییر مسیر و تحول صورت گرفته در ایشان است که در این‌باره می‌گوید: «هیچگاه تصور نمی‌کردم داستان زندگی من روزی به صورت منتشر شود چون اگر در ژاپن و در کنار خانواده‌ام می‌ماندم یک زندگی کاملا عادی را تجربه می‌کردم در حالی که آشنایی من با یک ایرانی مسیر زندگی‌ام را تغییر داد و توسط او به دنیای جدید و ناشناخته‌ای آمدم» ‌ خلاصه کتاب سوژه‌ای خاص و منحصر به فرد دارد و حتما لحظات خوبی را با این اثر خواهید داشت.👌🏻 ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/