eitaa logo
حیات طیبه
439 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
40 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
وطن در زمانی که نصرت الدوله وزیر دارایی بود، لایحه ای به مجلس آورد که به موجب آن، دولت ایران یکصد قلاده سگ از انگلستان خریداری و وارد کند. او شرحی در باره خصوصیات این سگ ها بیان کرد و گفت: این سگ ها شناسنامه دارند، پدر و مادر دارند، نژادشان معلوم است به محض آن که دزد را ببینند، او را می گیرند. ، پس از شنیدن توضیحات شاهزاده نصرت الدوله، دست را بر روی میز کوبید و گفت: مخالفم! وزیر دارایی گفت: آخر چرا هر چه لایحه می آوریم شما مخالفت می کنید; دلیلش چیست؟ مدرس که تبسمی بر لبانش نقش بسته بود، پاسخ داد: مخالفت من، هم دلیل دارد و هم به سود شماست. مگر نگفتید این سگ ها به محض دیدن دزد، او را می گیرند، خوب، آقای وزیر دارایی! با ورود این سگ ها به ایران اول کسی که گرفتار آنها می شود خود شما هستید; پس مخالفت من به نفع شماست! 📙داستانهای مدرس، ص177 ─═इई⚜🍁⚜ईइ═─ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🍁 ⚜ 🍁⚜ ⚜🍁⚜ 🍁⚜🍁⚜🍁⚜🍁⚜🍁
✨﷽✨ #تلنگر_قرآنی 🔴عامل باش! 💢سوزن برای همه لباس می دوزد جز برای خود، یعنی همه را می پوشاند جز خودش که برهنه است. مثل سوزن نباشیم، یعنی فقط برای دیگران جامه ی #تقوا و #فضیلت نسازیم. 📍بلکه برای خود هم بخواهیم تا مشمول گله های تلخ حق نباشیم که فرمود: #لَم_تَقولونَ_مالا_تَفعَلون؛ چرا آن که را که خود به کار نمی بندید، به زبان می آورید؟ سوره صف آیه 2 📙سی تلنگر ،محمدرضا رنجبر ~~~🔸 🍃 🌹🍃 🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut
✳ تقوا، کمش هم انسان را نجات می‌دهد 💠 «وَاجْعَل بَینکَ وَ بَینَ اللّهِ، سِتراً وَ إن رَقَّ.» (و بین خودت و خدا ستری قرار بده؛ اگرچه نازک باشد) (نهج‌البلاغه، حکمت۲۴۲) 🔻 یعنی حریمی هر چند نازک، بین خودت و خدای خودت حفظ کن. خدا شاهد است که بهترین امتحان برای بشر، حوادث همین عالم است. آن که دارد، اگرچه کم، ما می‌بینیم در حوادثی که پیش می‌آید، می‌تواند خودش را حفظ کند. آن که تقوا ندارد، وقتی در این حوادث قرار بگیرد، آن‌جا است که عجیب پیدا خواهد کرد. 🔸 تقوا! تقوا! انسان اگر تقوا پیدا کند به یک معنا خیالش راحت می‌شود. این، مثل کسی می‌ماند که در اجتماعی که همه بیمار هستند و بیماری‌شان مسری است، واکسن‌زده وارد می‌شود. لذا علیه السلام در می‌فرماید: تقوا کمش هم که شده انسان را نجات می‌دهد. تقوا ناجی انسان است. 👤 📚 از کتاب «فَلیَبکِ ٱلباکون: توسلات اصحاب امام حسین (ع)»📖 ص ۵۹ ┈••🍂🍃🍂••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🍃 🍂 🍃🍂 🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🌸🍃﷽🍃🌸 🔻۳ چیز، همراهِ ۳ چیز🔻 ✍ امام رضا (علیه السلام) فرمودند: ⚡️ إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلَاثَةٍ، مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَةٌ أُخْرَی. ☝️ خداوند در قرآن سه چیز را همراه سه چیزِ دیگر قرار داده است. ❌ پس هر کس یکی را قبول کند، ولی دیگری را قبول نکند، هیچکدام از این دو مطلب از او قبول نیست، و مسلمانیش کامل نیست:😳 👇👇👇👇👇 1⃣ أَمَرَ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ، فَمَنْ صَلَّی وَ لَمْ یُزَکِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلَاتُهُ. ✔ اوّل: خداوند فرموده است بخوانید و بدهید. ❌ پس هر کس بخواند، ولی و و خود را ندهد، نمازش قبول نیست. آیه👇 🕋 أَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ (بقره/۴۳) 💢 را بر پا دارید، و را بپردازید. ✨✨✨✨✨ 2⃣ وَ أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَیْنِ، فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اللهَ. ✔ دوّم: خداوند امر کرده است که برای او شریک قائل نشوید و شُکرِ را بجا آورید، و به احسان کنید. ❌ پس هر کس به پدر و مادرش احترام نگذارد، او هم قبول نیست و از خدا تشکّر نکرده است. آیه👇 🕋 وَ اعْبُدُوا اللهَ وَ لَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا، وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا (نساء/۳۶) 💢 و را بپرستید، و هیچ چیز را شریک و همتای او قرار ندهید؛ و به ، نیکی کنید. ✨✨✨✨✨ 3⃣ وَ أَمَرَ بِاتِّقَاءِ اللهِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ، فَمَنْ لَمْ یَصِلْ رَحِمَهُ لَمْ یَتَّقِ اللهَ عَزَّ وَ جَلَ. ✔ سوّم: خداوند فرموده است که الهی داشته باشید، و کنید. ❌ پس هر کس را رعایت می‌کند و نمی‌کند، ولی با اقوامِ خود قطع رابطه کرده است، این هیچ سودی به حال او ندارد. آیه👇 🕋 وَ اتَّقُوا اللهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ (نساء/۱) 💢 داشته باشید نسبت به ﺧﺪﺍﻳﻰ ﻛﻪ هر وقت ﭼﻴﺰﻯ ﻣﻰ‌ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ، ﻧﺎم ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻴﺒﺮﻳﺪ، ﻭ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ قطع رابطه با ﺧﻮﺩ پرهیز کنید. منابع روایت: 📚 عیون الأخبار: ج ۱، ص ۲۵۸. 📚 الخصال: ج ۱، ص ۷۰. 📚 بحار الانوار، ج ۹۳، ص ۱۲. 👆👆👆👆 ✔ همونطور که از این حدیثِ شریف معلوم میشه، یک مجموعه‌ی به هم پیوسته است. به قول امروزی‌ها یه پکیج کامله.👌 📛 باید همه‌ی دستوراتش رو با هم اجرا کنیم، تا به نتیجه‌ی مطلوب برسیم، وگرنه فایده‌ای نداره. ❌ دینِ نصفه و نیمه قبول نیست.😕 📣 نماز و روزه، خمس و زکات، احترام به پدر و مادر، صله رحم، تقوا، کمک به فقرا و... مجموعه‌ی همه‌ی اینها با هم،👈 میشه . اینها از هم جدا نیستند. 👈 یعنی همین. ┈••🌳🌻🌳••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌳 🌻 🌳🌻 🌻🌳🌻 🌳🌻🌳🌻🌳🌻🌳
✨امام جواد علیه السلام فرمودند: «هر كه به خواستگارى دختر شما آید و به و و او مطمئن مى باشید با او موافقت كنید وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگى در روى زمین خواهید شد. » 📚تهذيب الا حكام، ج ۷، ص ۳۹۶ 🌺 ولادت باسعادت امام جواد علیه السلام مبارک باد. ┈••🍃🌸🍃••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌸 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷ـ﷽ـ🌷🍃 ✅ خداوند راه هدایت را در زندگی‌ات قرار داده است 🔹پیرزن مؤمنه‌ای بود که سرکه می‌گرفت و از آن کسب درآمد می‌کرد. روزی خاطره عجیبی تعریف کرد. 🔸گفت: در فصل پاییز انگور و سیب ضایعات را می‌خریدم و در خمره می‌ریختم تا سرکه شوند و شکر خدا بعد از فوت همسرم، روزیِ مرا خدا از این راه می‌رساند و به راحتی زندگی می‌کردیم. حتی سرکه با اینکه زکات واجب ندارد ولی من سهم فقرا را همیشه کنار می‌گذاشتم. 🔹دخترم ازدواج کرد و برای تهیه جهیزیه او مجبور شدم یک بار زکات سرکه را ندهم و سرکه را گران بفروشم چون سرکه‌های من در شهر بی‌همتا بود و همیشه مشتری‌ها و تقاضاهای زیادی داشتم. 🔸با اینکه سود زیادی کرده بودم ولی همه چیز برخلاف پیش‌بینی من اتفاق افتاد و برعکس دوره‌های قبل آنچه کسب کردم هیچ برکتی نداشت. 🔹نوبت بعد که سرکه گذاشتم، تمام سرکه‌های من تبدیل به شراب شد. بسیار تأسف خوردم و برای من این اتفاق نادر و عجیب بود. 🔸با یکی از مشتریان سرکه که برای تحویل سرکه آمده بود، موضوع را در میان گذاشتم و گفتم: این بار برای فروش چیزی ندارم. 🔹او کنجکاو شد و برای تأمین ضرر من حاضر بود شراب را به بالاترین قیمت بخرد و بین طالبان مسکر بفروشد. دیدم شیطان مرا در ظلمت دیگر و آزمون دیگری برای نفسم قرار داده است. 🔸بدهکاری جهیزیه دخترم آزارم می‌داد طوری که اگر تمام شراب‌ها را می‌فروختم به راحتی بدهی‌های خود را می‌پرداختم. 🔹شیطان دنبال گشودن ظلمت دیگری بر من بر روی ظلمت قبلی‌ام با اغوای خود بود که زکات نداده و گران‌فروشی کرده بودم. شیطان قصد داشت روزی مرا از خدا به تمتع از دنیا محدود و دنیا و آخرت مرا ویران سازد. 🔸سحرگاهان که برای نماز بیدار شدم با استعاذه و لعن شیطان به زور توانستم حریف نفس خود شوم. 🔹به مدد الهی همه خمره را در چاه فاضلاب خانه خالی کردم و گفتم: خدایا! من غلط کنم با فروختن شراب، نافرمانی و معصیت تو بنمایم. 🔸بعد از ریختن شراب به اتاق خود برگشتم و کلی گریه کردم. 🔹نزدیک ظهر مرد جوانی درب خانه مرا زد و گفت: از تهران آمده است و دنبال سرکه‌ای خوب برای درست‌کردن سکنجبین برای فشارخون پدرش می‌گردد. 🔸در خانه شیشه‌ای سرکه برای خودم داشتم که برای رضای خدا به او بخشیدم و هرچه پول خواست بدهد، نگرفتم. چون عادت داشتم سرکه را اگر برای دوا و درمان می‌خواستند هدیه می‌کردم. 🔹یک هفته از این داستان گذشت. روزی در خانه بودم که مردی با مبلغ زیادی پول درب منزل را زد و گفت که پدر آن مرد جوان فشار خونش تنظیم شده، طوری که اطبا از طبابت آن عاجز شده بودند و این هدیه از طرف پدر آن مرد است. 🔸با همان مبلغ، بدهی جهیزیه دخترم را دادم و با مدد الهی دوباره از راه حلال به درست‌کردن سرکه در منزل و کسب معاش پرداختم. و این اغوای شیطان را به توفیق الهی با نوری که از بخشش خود کسب کردم، دفع نمودم. 🌱 ومَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ (طلاق، ۳) 🌱 و كسی كه از خدا بترسد، خدا برايش راه نجاتی از گرفتاري‌ها قرار می‌دهد. ‏و از مسيری كه خود او هم احتمالش را ندهد رزقش می‌دهد و كسی كه بر خدا توكل كند، خدا همه كاره‌اش می‌شود كه خدا دستور خود را به انجام می‌رساند و خدا برای هر چيزی اندازه‌ای قرار داده است. ┈••🍃🌺🍃••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌺 🍃 🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این یک اشتباه خانمان سوز است: شما صرفاً با تکیه بر تحلیل‌های سیاسی نمی‌توانید در بحران فتنه‌ها، جریانِ حق را مسیریابی کنید💥. علّت ریزش خواص در فتنه‌ها، و تغییر موضع‌های ناگهانی، عدم تسلط به تحلیل‌های سیاسی نیست❗️ ┈••🌲🌺🌲••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌲 🌺 🌲🌺 🌺🌲🌺 🌲🌺🌲🌺🌲🌺🌲
✅ امام هر زمان، پشتیبان اهل تقوا علی بن خالد که زیدي مذهب بود، می گوید: من در شهر سامرا بودم. شنیدم مأموران دولت وقت، مردي را که در شام ادعاي پیامبري می کرده، دستگیر نموده و در سامرا زندانی کرده اند. به دیدن او رفتم تا از حال او آگاه شوم. دیدم آدم فهمیده اي است. به او گفتم: فلانی! سرگذشت تو چیست؟ چرا زندانی شده اي؟ گفت: من از اهالی شام هستم. در محلی که سر مبارك امام حسین (ع) در آن جا نهاده شده، پیوسته مشغول عبادت بودم. یک شب، ناگهان شخصی در پیش رویم نمایان شد و فرمود: برخیز! برویم. بی اختیار برخاستم و با او به راه افتادم. اندکی گذشت که دیدم در مسجد کوفه هستم. به من فرمود: این مسجد را می شناسی؟ گفتم: آري! مسجد کوفه است. ایشان نماز خواند و من نیز نماز خواندم. آنگاه دوباره به راه افتادیم و چیزي نگذشت که خود را در مسجد مدینه دیدم! باز هم نماز خواندیم و به رسول خدا (ص) درود فرستاد و زیارتش نمود. سپس خارج شدیم. لحظه اي بعد دیدم در مکه هستیم و تمام مراسم و زیارت خانه خدا را با آن آقا انجام دادم. پس از آن به راه افتادیم. چند قدمی برداشتیم. ناگهان متوجه شدم که در محل قبلی، در شام هستم و آن شخص از نظرم ناپدید شد. یک سال از این ماجرا گذشت و من در همان مکان مشغول عبادت بودم که ایام حج رسید. همان شخص آمد و مرا همراه خود به آن سفرها برد و مانند مرحله نخستین، همه آن مکانهاي مقدس را با هم زیارت کردیم و کارهاي سال گذشته را انجام دادیم و سرانجام مرا به شام بازگرداند. وقتی که خواست از من جدا شود، به او گفتم: تو را سوگند می دهم به خدایی که تو را چنین قدرتی کرامت فرموده، بگو تو کیستی؟ مدتی سر به زیر انداخت. سپس نگاهی به من کرد و فرمود: من محمد بن علی هستم. من این قضیه را به چند نفر از دوستان نزدیک خود گفتم و خبر به محمد بن عبدالملک زیات (وزیر معتصم، خلیفه عباسی) رسید. او دستور داد مرا دستگیر کردند و به من تهمت زدند که مدعی پیامبري هستم و اکنون می بینی که در زندانم. علی بن خالد می گوید: به او گفتم: خوب است اصل داستان خود را به محمد بن عبدالملک بنویسی. شاید تو را آزاد کند. او هم ماجراي خود را نوشت. اما محمد بن عبدالملک در زیر همان نامه نوشته بود: بگو همان کسی که تو را در یک شب از شام به کوفه و از آنجا به مدینه و از مدینه به مکه برده و سپس به شام برگردانده، از این زندان نیز نجاتت دهد. علی بن خالد می گوید: چون جواب عبدالملک را خواندم، ناراحت شدم و دلم به حال او سوخت. به او گفتم: صبر کن! تا ببینیم عاقبت کار چه می شود. از زندان بیرون آمدم. صبح روز دیگر به زندان رفتم که احوال او را بپرسم. دیدم نگهبانان زندان و مأموران بسیار و عده اي از مردم در اطراف زندان رفت و آمد می کنند. پرسیدم: چه شده است؟ گفتند: آن زندانی که ادعاي پیامبري داشت، با اینکه درها همه بسته بود، از زندان ناپدید گشته. نمی دانیم به زمین رفته یا چون پرنده به آسمان پر کشیده است. من پس از دیدن این واقعه، دست از مذهب زیدي کشیدم و از شیعیان امام جواد (ع) شدم. ✍️ درس این قصه: هر کس اهل شود، امام زمانش به سراغش می آید و او را نجات می دهد. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 5 ، ص 137 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe