eitaa logo
حیات طیبه
433 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
40 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 یک استاد دانشگاه مےگفت : شبی در خواب شهید همت را دیدم . با موتور تریل آمد به من گفت : بپر بالا . از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم ، به در یک خانه رسیدیم . و بعد از خواب پریدم ... به اطرافیان گفتم به نظر شما تفسیر این خواب چیست ؟ گفتند : آدرس خانه را بلدی ؟ گفتم : بله . گفتند معلوم است ، حاج ابراهیم گفته آنجا بروی . خودم را به در آن خانه رساندم . در زدم . پسر جوانی دم در آمد . گفتم : شما با کاری داشتی ؟ یک دفعه رنگش عوض شد و شروع به گریه کرد . 👈رفتیم داخل و گفت : چند وقت هست می خواهم خودکشی کنم . داشتم تو خیابون راه می رفتم و فکر می کردم ، که یک دفعه چشمم افتاد به تابلو اتوبان شهید همت . گفتم : می گن شماها زنده اید ، اگر درسته یک نفر رو بفرست سراغم که من رو از خودکشی منصرف کنه . الآن هم شما اومدید اینجا و می گید از طرف شهید همت اومدید.✨ 📚 برگرفته از کتاب «شهیدان زنده‌اند» 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
عزیزانی که مایل هستند مواردی از حضور شهدا را در زندگی روزمره نزدیکان و ... مطالعه بفرمایند هشتک را در کانال جستجو کنند. حتما به مواردی خواهید رسید که بسیار دلنشین و اثر گذار خواهد بود ان شاء الله. التماس دعا. 🍃🌸🍃🌸
33.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 این خانم معلم عکس شهدایی که توی سالن مدرسه بودن رو جمع می‌کنه و ی گوشه ای میگذاره و ... سه شب یکی از شهدا به خوابش میاد و میگه: ما به شما چه بدی کردیم که عکس های مارو جمع کردید؟!😳🤔 ✅از زبان خود خانم معلم بشنوید 👆👆👆 🌹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون 🌹 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ┈••✾•🍃🌷🍃•✾••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🍃 🌷 🍃🌷 🌷🍃🌷 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
4.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌إِذَا ضَلَلْتُمْ الطَّرِيقَ ؛ فَاتَّبِعُوا الشُّهَدَاءُ ..! راه‌ را که گم کردید، شهدا را دنبال کنید ... ࿐჻ᭂ⸙🍃🌷🍃⸙჻ᭂ࿐ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
! 🌷 سال ٧۴ یا ٧۵ بود که عراق اجازه داد، مناطقی را نزدیک سعیدیه و بستان که بسیار به نقطه صفر مرزی نزدیک است تفحص کنیم. ما گروهی از بچه‌هاى سپاه را که اکثراً کارمند قدیمی شرکت نفت اهواز بودند؛ جمع کردیم. آن‌ها زمان جنگ آشنا به بحث تخریب بودند و به همین دلیل می‌توانستند به عنوان مین‌ياب برای تفحص این مناطق به ما کمک کنند. تعداد زیادی جسد از آن منطقه کشف شد. 🌷مسئول گروه برای ما تعریف کرد که «یک شب در جایی گودالی پیدا کردیم که می‌دانستيم که در آن‌جا شهید مدفون است، اما انتهای کار بود که خسته شده بودیم و از تفحص دست کشیدیم. پس از ساعت‌ها تفحص چند عدد پلاک و لباس بسیجی که در آن منطقه پیدا کرده بودیم نشان دهنده این بود که در آن‌جا پیکر شهید وجود دارد. از خستگی خوابیدیم در خواب دیدم شهیدی آمد و گفت:.... 🌷....گفت: «چرا کار را ادامه ندادید، من بچه زنجان هستم، ما منتظر شما بودیم، آمدم؛ بگویم امشب باران شدیدی می‌آيد و منطقه را آب می‌گيرد. من به همراه ١٢ نفر دیگر که مجموعاً ١٣ نفر می‌شويم با هم به جبهه اعزام شدیم و پیمان بسته‌ايم که یا همه با هم شهید بشویم یا همه همدیگر را شفاعت کنیم. اگر امشب ما را پیدا کردید هر ١٣ نفر را به شهرمان منتقل کنید و چنان‌چه نتوانسته‌ايد؛ همه ١٣ نفر را پیدا کنید؛ مابقی را منتقل نکنید! زیرا طبق عهدی که بسته‌ايم؛ باید همه با هم در یک منطقه باشیم.» 🌷از خواب بیدار شدم و بسیار متعجب از محتوای خواب بودم اما توجهی نکردم. صبح شد متوجه شدم نیمه شب باران شدیدی آمده و همه آن گودال را آب فرا گرفته است. وقتی به اهواز آمدم جریان را تعریف کردم، اما همگی در صحت این خواب شک داشتیم. اسم دو یا سه نفر از شهیدان در ذهنم مانده بود به همین دلیل تلفنی پیگیر نام این شهیدان شدیم از منطقه مورد نظر به ما گفته شد که این دو شهید به همراه ١١ شهید دیگر همه در یک‌جا بوده‌اند و همه با هم به شهادت رسیده‌اند؛ به این ترتیب از صحت خواب اطمینان پیدا کردیم.» : سردار علی‌اصغر گرجی‌زاده، فرمانده سپاه حفاظت هواپیمایی ࿐჻ᭂ⸙🍃🌷🍃⸙჻ᭂ࿐ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
!!🌷 🌷حاج مهدی مرندی که مردی عاقل و اهل دل بود و بزرگ بچه‌های جبهه قلمداد می‌شد، می‌گفت: "وقتی پیکر شهید محمد مصطفی‌پور را برای وداع به خانه‌شان آوردند. برادر دو قلویش را در گوشه حیاط دیدم که به مهمانان خوش آمد می‌گفت. خیلی شبیه محمد بود. در تمام مجلس محو شباهت او با شهید بودم. مدت‌ها بعد از مراسم فهمیدم که شهید اصلاً برادر دو قلو ندارد و تنها برادرش با فاصله سنی و دارای چهره‌ای متفاوت است. گویا خود شهید برای استقبال مهمانانش آمده بود." 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز محمد مصطفی‌پور تجنکتی 📚 کتاب "تو شهید می شوی"؛ خاطرات شفاهی حجت الاسلام سجاد ایزدهی، نویسنده: سید حمید مشتاقی نیا 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
11.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 یک مزار شهید عجیب در بهشت زهرا(س) که دست رد به سینه کسی نمیزنه. 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
2.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥معجزه یک شهید از بهشت.... 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
2.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠شهید بزرگواری که نام خانم همسایه را درون دفترش ثبت کرد هرکسی که برای شهدا کاری انجام میده این کلیپ رو ببینه ... شهدا همچون ائمه معصومین علیهم السلام بدهکار کسی نمی مانند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
🌷 🌷دلش نمی‌خواست بیرون از خانه کار کنم. اصرارم بی‌فایده بود. می‌گفت: «می‌خـواهی کار کنی پول در بیاوری؟ من راضی نیستم! هر چه می‌خواهی بگو من برایت تهیه کنم. همین‌قدر که می‌بینم با من و بچه‌ها خوش‌رفتاری می‌کنی برام کافیه. خودم کار می‌کنم ولی تو صبورانه بچه‌ها را تربیت کن.» هنوز حرف‌هایش آویزه گوشم است. گاهی که طاقتم طاق می‌شود و بی‌صبری می‌کنم، می‌آید به خوابم و می‌گوید: «فاطمه! حرف‌های من رو فراموش کردی؟ مگـه قرار نبود صبر کنی؟ مگه بهت نگفته بودم به حضرت زینب (سلام الله علیها) متوسل بشی و بخواهی که خدا بهت صبر بده؟» 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز ذبیح الله عامری 📚 کتاب "آن سوی دیوار دل"، ص۷۷ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐شهید گمنامی که با آمدن در خواب دخترش شناسایی شد 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe