eitaa logo
مدح مولا امیر المومنین (ع)
409 دنبال‌کننده
15هزار عکس
3هزار ویدیو
47 فایل
💚 دل اگر خدا شناسی همه در رُخ علی بین 💚 💚 به علی شناختم من به خدا قسم خدا را 💚 کپی مطالب باذکر یک صلوات و یک یاعلی (ع) اما همه ی مطالب را کپی نکنین ترجیحافروارد استفاده شخصی ایراد نداره🍃 ارتباط با ادمین: @Mmn110
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️⚫️⚫️⚘﷽⚘ ⚫️⚫️ ⚫️ ◾️محبت فاطمه زهرا سلام الله علیها رزقی است که نصیب هر بی لیاقتی نمی شود ●قَالَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ فِی اَلْأَرْضِ [لِأَنَّهُ] فَطَمَتْ شِیعَتَهَا مِنَ اَلنَّارِ وَ فُطِمَتْ [فطموا] أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا ●رسول خدا صلی الله علیه و آله: جبرئیل گفت: در زمین "فاطمه" نامیده شده زیرا که شیعیان او از آتش دوزخ برکنار خواهند بود و دشمنانش از مِهر و محبت او بی بهره اند معاني الأخبار(صدوق)/ص۳۹۶ تفسير فرات الكوفي/ص۶۵۱ تفسیر البرهان/ج۴/ص۳۳۷ ⚫️ ⚫️⚫️ ⚫️⚫️⚫️ 💐تَذَاكَرُوا وَ تَلَاقَوْا وَ تَحَدَّثُوا فَإِنَّ الْحَدِيثَ جِلَاءٌ لِلْقُلُوب‏💐 💯 @hazrateshah
📿 ‌تسبیح حضرت تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام بعد از خیلی اثر دارد و کارهای نابسامان زندگی ما را سامان می‌دهد. اگر کارت گره خورده، تسبیح حضرت زهرا (سلام الله عليها) را بگو، تا کارگشایی کند. 🖤 صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: 🍀 … ففاطمه حوراء انسیه وکلما اشتقت الی رائحه الجنه شممت رائحه ابنتی فاطمه علیها السلام؛ 🍃 فاطمه علیها السلام حوریه ای است به صورت انسان که من هر گاه مشتاق بوی بهشت می شوم، دخترم فاطمه علیه السلام را می بویم . التوحید، شیخ صدوق، ص 117. ✿[ @hazrateshah ]✿ ══•◇•🌸•◇•══
. ”انّ الله یُـحب المتوکلین” خدا توکـل کُـنندگان را دوست دارد. آل عمران|۱۵۹ دنیـا دارِ نا اُمـیدے ز غـیر خـداست، بـه خـودش پـناه بـبر... معـشوق‌خداباش✨🌱 💯 @hazrateshah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀✉️۶۴بخش اول🥀و من كتاب له (علیه السلام) إلى معاوية جواباً [عن كتابه]: أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّا كُنَّا نَحْنُ وَ أَنْتُمْ عَلَى مَا ذَكَرْتَ مِنَ الْأُلْفَةِ وَ الْجَمَاعَةِ، فَفَرَّقَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ أَمْسِ أَنَّا آمَنَّا وَ كَفَرْتُمْ، وَ الْيَوْمَ أَنَّا اسْتَقَمْنَا وَ فُتِنْتُمْ، وَ مَا أَسْلَمَ مُسْلِمُكُمْ إِلَّا كَرْهاً، وَ بَعْدَ أَنْ كَانَ أَنْفُ الْإِسْلَامِ كُلُّهُ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) [حَرْباً] حِزْباً. وَ ذَكَرْتَ أَنِّي قَتَلْتُ طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرَ وَ شَرَّدْتُ بِعَائِشَةَ وَ نَزَلْتُ بَيْنَ الْمِصْرَيْنِ، وَ ذَلِكَ أَمْرٌ غِبْتَ عَنْهُ فَلَا عَلَيْكَ وَ لَا الْعُذْرُ فِيهِ إِلَيْكَ. وَ ذَكَرْتَ أَنَّكَ زَائِرِي فِي [جَمْعِ] الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ قَدِ انْقَطَعَتِ الْهِجْرَةُ يَوْمَ أُسِرَ أَخُوكَ؛ فَإِنْ كَانَ [فِيكَ] فِيهِ عَجَلٌ فَاسْتَرْفِهْ، فَإِنِّي إِنْ أَزُرْكَ فَذَلِكَ جَدِيرٌ أَنْ يَكُونَ اللَّهُ إِنَّمَا بَعَثَنِي إِلَيْكَ لِلنِّقْمَةِ مِنْكَ، وَ إِنْ تَزُرْنِي فَكَمَا قَالَ أَخُو بَنِي أَسَدٍ: مُسْتَقْبِلِينَ رِيَاحَ الصَّيْفِ تَضْرِبُهُمْ بِحَاصِبٍ بَيْنَ أَغْوَارٍ وَ جُلْمُودِ وَ عِنْدِي السَّيْفُ الَّذِي أَعْضَضْتُهُ بِجَدِّكَ وَ خَالِكَ وَ أَخِيكَ فِي مَقَامٍ وَاحِدٍ.🥀 1⃣ ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🌹معانی لغات عربی 🌹 🥀كَرهاً: با اكراه، بدون رغبت، (ابو سفيان قبل از فتح مكه از وحشت لشكريان پيامبر كه بالغ بر 10 هزار نفر مى شدند و براى رهائى از مرگ ايمان آورد). أنْفُ الِاسْلَام: كنايه از اشراف و بزرگان عرب است كه قبل از فتح مكه ايمان آوردند. شَرَّدْتُ: طرد كردم. الْمِصْرَان: مقصود كوفه و بصره است. اسْتَرْفِهْ: آرام بگير و شتاب مكن. الْحَاصِب: باد تندى كه خاك و شن را به همراه دارد. الَاغْوَار: جمع «غور»، غبارها. الْجُلْمُود: صخره، سنگ بزرگ. أعْضَضْتُهُ: آن را به گاز گرفتن واداشتم.🥀 2⃣ ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀✉️🥀نامه اى از آن حضرت (ع) در پاسخ به معاويه: اما بعد. چنانكه گفتى ما و شما، پيش از اسلام دوست بوديم و با هم بوديم و ديروز [اسلام] ميان ما و شما جدايى افكند، كه ما ايمان آورديم و شما كافر مانديد. امروز هم ما استوار ايستاده ايم و شما به فتنه گراييده ايد و اسير هوا شده ايد. هيچيك از مسلمانان قوم شما، جز به اكراه، اسلام نياوردند، آن هم پس از آنكه سران عرب به رسول الله (صلى الله عليه و آله) گرويده بودند. گفتى كه طلحه و زبير را من كشته ام و عايشه را آواره و رسوا ساخته ام و ميان بصره و كوفه فرود آمده ام، اين كارى است كه تو از آن بركنار بودى. پس تو را چه زيان رسيد كه بايد از تو پوزش خواست. گفتى كه با مهاجران و انصار به ديدار من خواهى آمد، و حال آنكه، آن روز كه برادرت اسير گرديد [يعنى در فتح مكه] هجرت پايان گرفت. اگر شتاب دارى، قدرى بيارام. سزاوار آن است كه من به سوى تو در حركت آيم كه خدا مرا برانگيخته است كه تو را كيفر دهم. و اگر تو به سوى من در حركت آيى، چنان است كه شاعر بنى اسد گويد: مستقبلين رياح الصيف تضربهم بحاصب بين اغوار و جلمود «روبروى بادهاى تابستان ايستاده اند باد بر آنها ريگ مى افشاند و آنها ميان زمينهاى پست و صخره ها گرفتار آمده اند.» هنوز آن شمشير كه با آن جد مادرى تو را و دايى تو را و برادرت را كشتم با من است.🥀 3⃣ ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀نامه اى از امام(عليه السلام) است که در پاسخ نامه اى از معاويه نگاشته است.(1) 📝نامه در یک نگاه: همان گونه که در بالا اشاره شد، این نامه پاسخ نامه شیطنت آمیزى است که معاویه براى امام نوشته است و دوازدهمین نامه اى است که تا کنون در نهج البلاغه به آن اشاره شده و با توجّه به سه نامه دیگرى که بعدا خواهد آمد مجموع نامه هاى امام به معاویه در نهج البلاغه به پانزده نامه مى رسد. به هر حال بخش هاى مختلف این نامه ناظر به ادعاهاى واهى و بى اساس معاویه است از جمله: 1. معاویه در نامه خود مى گوید ما فرزندان عبد مناف قرن ها در صلح و صفا با هم مى زیستیم تا اینکه کارهاى شما میان ما تفرقه ایجاد کرد. امام(علیه السلام) به او پاسخ مى گوید که آنچه میان ما جدایى افکنده اسلام ما و بقاى شما بر کفر و نفاق است. 2. معاویه در نامه خود به کشته شدن طلحه و زبیر و تبعید عایشه از بصره به مدینه اشاره مى کند. امام(علیه السلام) در پاسخ او تنها به این قناعت مى کند که این ماجرا ارتباطى با تو ندارد اشاره به اینکه من حاکم مسلمانانم و براى اداره حکومت اسلامى و رفع نابسامانى، من باید تصمیم بگیرم. 3. معاویه در بخش دیگرى از نامه اش امام را تهدید به جنگ مى کند و امام برمى آشوبد و مى فرماید: به جاى اینکه تو به سوى من آیى من به سوى تو مى آیم گویا شجاعت هاى بى نظیر مرا در میدان هاى جنگ هاى اسلامى و ضرباتى که بر برادر و جد و دایى تو وارد ساختم فراموش کردى. 4. در پایان نامه به مطالبى که معاویه درباره قتله قاتلان عثمان آورده اشاره مى کند و به او مى فرماید: تو باید نخست بیعت من را بپذیرى بعد درباره قتله عثمان از من درخواست کنى تا من درباره آنان تصمیم بگیرم. کوتاه سخن اینکه نامه در عین فشردگى به نکات تاریخى مهمى اشاره دارد که حقانیت امام و بطلان سخنان معاویه را به وضوح ثابت مى کند.🥀 4⃣ ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀با توجّه به اينکه تمام بخش هاى اين نامه ناظر به پاسخ گويى از سخنان واهى معاويه در نامه اى است که به سوى امام نگاشت لازم است قبلا خلاصه اى از متن نامه معاويه را در اينجا بياوريم سپس به شرح نامه جوابيه امام(عليه السلام) بپردازيم. اينک خلاصه نامه معاويه: او در نامه خود نخست مى گويد: ما بنى عبد مناف همه از سرچشمه واحدى سيراب مى شديم; هيچ کدام بر ديگرى برترى نداشت و متحد و متفق بوديم و اين امر همچنان ادامه پيدا کرد تا زمانى که تو نسبت به پسر عمويت (اشاره به عثمان است) حسد ورزيدى تا اينکه او به قتل رسيد بى آنکه دفاعى از وى کنى، بلکه بر خلاف او اقدام کردى و بعد از وى مردم را به سوى خود فرا خواندى سپس دو نفر از شيوخ مسلمانان «طلحه» و «زبير» را به قتل رساندى در حالى که آنها (به زعم تو) جزء عشره مبشره بودند (ده نفرى که بشارت بهشت به آنها داده شده بود) به علاوه ام المؤمنين عايشه را با خوارى تبعيد کردى. سپس دارالهجره (مدينه پيغمبر) را که بهترين جايگاه بود رها ساختى و از حرمين شريفين دور شدى و به زندگى در کوفه راضى گشتى و پيش از اين نيز بر دو خليفه پيغمبر عيب مى گرفتى و حاضر نبودى با آنها بيعت کنى و حکومت امروز تو مشکلى از مسلمانان را حل نمى کند و من تصميم دارم با جمعى از مهاجران و انصار با شمشيرهاى کشيده به سوى تو آيم. قاتلان عثمان را به من بسپار و خود را رهايى بخش.(2) اين نامه که مملوّ از تعبيرات زشت و دشنام ها و توهين هاى بى شرمانه اى است که ما از ذکر آن خوددارى کرده ايم و مملوّ از دروغ ها و تهمت هاى نارواست سبب شد که امام نامه مورد بحث را در پاسخ او مرقوم دارد و به دروغ ها و تهمت هاى معاويه پاسخ گويد که در شرح نامه يکى بعد از ديگرى خواهد آمد. امام(عليه السلام) در آغاز مى فرمايد: «اما بعد از حمد و ثناى الهى همان گونه که گفته اى ما و شما با هم الفت و اجتماع داشتيم; ولى در گذشته آنچه ميان ما و شما جدايى افکند اين بود که ما ايمان (به خدا و پيغمبرش) آورديم و شما بر کفر خود باقى مانديد و امروز هم ما در راه راست گام بر مى داريم و شما منحرف شده ايد»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّا کُنَّا نَحْنُ وَأَنْتُمْ عَلَى مَا ذَکَرْتَ مِنَ الاُْلْفَةِ وَالْجَمَاعَةِ، فَفَرَّقَ بَيْنَنَا وَبَيْنَکُمْ أَمْسِ أَنَّا آمَنَّا وَکَفَرْتُمْ، وَالْيَوْمَ أَنَّا اسْتَقَمْنَا وَ فُتِنْتُمْ(3)). آن گاه امام(عليه السلام) مى افزايد: «آنها که از گروه شما مسلمان شدند از روى ميل نبود بلکه در حالى بود که همه بزرگان عرب در برابر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) تسليم شدند و به حزب او درآمدند»; (وَمَا أَسْلَمَ مُسْلِمُکُمْ إِلاَّ کَرْهاً، وَبَعْدَ أَنْ کَانَ أَنْفُ(4) الاِْسْلاَمِ کُلُّهُ لِرَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) حِزْباً). هر کس کمترين آشنايى با تاريخ اسلام داشته باشد آنچه را امام در اين چند جمله فرموده است تصديق مى کند، زيرا همه مورخان نوشته اند: بنى اميّه به رهبرى ابوسفيان در ميدان هاى نبرد اسلامى در برابر پيغمبر اکرم قرار داشتند و از هيچ کارشکنى بر ضد آن حضرت خوددارى نکردند و اسلام آنها تنها در زمان فتح مکه که رسول خدا با لشکر عظيمى براى فتح مکه آمد و مکيان همه تسليم شدند صورت گرفت و به گفته «محمد عبده» در شرح نهج البلاغه اش، ابوسفيان تنها يک شب پيش از فتح مکه آن هم از ترس قتل و خوف از لشکر پيغمبر که بيش از ده هزار نفر بودند (ظاهراً) ايمان آورد در حالى که اشراف عرب قبل از آن اسلام را پذيرا شده بودند.(5)🥀 5⃣ ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀