eitaa logo
HDAVODABADI
1هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
199 ویدیو
17 فایل
خاطرات و تصاویر اختصاصی دفاع مقدس
مشاهده در ایتا
دانلود
محتبی نرسیده به خط تکه تکه شد امروز داشتم خاطرات گذشته را مرور می کردم که نگاهم به تصاویرش گره خورد. بغضی سخت گلویم را خراشید و اشک ... وای خدای من ... مجتبی کاکل قمی فقط ۱۴ سال و 10 ماهش بود! شلمچه، عملیات کربلای ۸ نماز صبح جمعه، بیست و یکمین روز فروردین ۱۳۶۶ را که خواندیم، آمادۀ رفتن شدیم. کسی تا صبح نخوابیده بود. نجوای زیارت عاشورا که از حفظ خوانده می‌شد و گفت‌وگوهای دوستانه‌ای که شاید آخرین دیدارها بود، تنها صدایی بود که تا صبح به گوش می‌رسید. هوا هنوز تاریک بود که گفتند سوار نفربر شویم. یکی از بچه‌های گردان حمزه را که دیدم، چشمانش بدجوری نگران بود و قیافه‌اش درهم و گرفته. علت را که پرسیدم، گفت: "هفت هشت تا از بچه‌های گردان سوار وانت شده بودند که برن جلو، ناگهان یه خمپاره اومد وسط‌شون و همه‌شون رو تیکه پاره کرد." خیلی دلم برای‌شان سوخت که نرسیده به خط شهید شده بودند. وقتی گفت: "مجتبی کاکل‌ قمی" هم جزو اونا بود ..." رنگم پرید. مجتبی کاکل‌ قمی نوجوان خوش‌سیمای کم سن و سال پرحرف و شلوغی بود. خودش می‌گفت مداحی هم می‌کند. مدام یا حرف می‌زد و مخ تیلیت می‌کرد، یا زیر لب ذکر و نوحه می‌خواند. چهرۀ سبزه‌اش به شهید سعید طوقانی می‌خورد. جذاب بود و نورانی. تصور این‌که چه بر آن چهره و جثۀ کوچک آمده، مو بر تنم راست کرد. دلم خیلی سوخت؛ نه برای او، برای خودم که از همه عقب مانده بودم. نقل از کتاب "از معراج برگشتگان" نوشته: حمید داودآبادی "سعی کنید دوستی شما برادران مخلص و با خدا با برادران دیگرتان آنقدر زیاد نباشد که از خدا دور باشید و وسوسه‌های شیطانی شما را فریب دهد." برادر حقیر و کوچک شما مجتبی کاکل قمی گروهان یک - دسته یک - رسته پیک ۶۵/۱۲/۲۰ "مجتبی کاکل‌ قمی" متولد: 1 خرداد 1351 شهادت: چهارشنبه 19 فروردین 1366 عملیات کربلای ۸ در شلمچه. مزار: بهشت‌ زهرا (س) قطعۀ ۲۹ ردیف ۸۸ شمارۀ ۴
یادگاردوست! من دوستی داشتم، در چشمانش ذکر خدا میگفتم. من دوستی داشتم، با لبخندش خدا را نشانم میداد. من دوستی داشتم، مرا بیشتراز خودم دوست داشت. من دوستی داشتم، خدا را بیشتر از من دوست داشت. من دوستی داشتم، مرا فقط برای خدا دوست داشت. من دوستی داشتم، اشک زلال چشمانش را میچشیدم. من دوستی داشتم، رفت برای من نان بیاورد، شهید شد. من دوستی داشتم، جلوی چشمانم سوخت تا ذوب شد. من دوستی داشتم، در سه راه مرگ، زیر لبان من جان داد. من دوستی داشتم، "الم یعلم بان الله یری" را به من آموخت. من دوستی داشتم، معصومانه در چشمان من خیره شد و جان داد. من دوستی داشتم، با صدای اذان، اشک از دیدگانش جاری میشد. من دوستی داشتم، گناه هم میکرد، به دست منافقین، بیگناه شهید شد. من دوستی داشتم، خیلی گناه میکرد، جبهه آمد خوب شد و دیگر برنگشت. من دوستی داشتم، نمازشب را یادش دادم، امروز پشت سر خود خدا سجده میکند. من دوستی داشتم، قرآن خواندن را یادش دادم، به آن عمل کرد و رفت پیش صاحب قرآن. من دوستی دارم، بی حجابی زن را از بی غیرتی شوهرش میدانست، امروز خیلی بی غیرت است! من دوستی دارم، میگفت: "اگرروزی، به هردلیلی، نظام جمهوری اسلامی مرا شلاق بزند، بر آن شلاق بوسه خواهم زد". به جرم جاسوسی دستگیرشد. من دوستی دارم، به بهای عربده کشی و قمه کشی در جمع دانشجویان، ماشین شاسی بلند زیر پایش است. من دوستی دارم، به همه گیر میداد و همه را بد میدانست، امروز به دامن غرب گریخته. من دوستی دارم، نماینده مجلس بود، هرچه گفتمش نپذیرفت، به آمریکا پناهنده شد. من دوستی دارم، باهم جبهه بودیم، ملبّس که شد، فاسد شد. من دوستی دارم، در جبهه لحظه ای بدون او برایم معنا نداشت، در جهاد اکبر بازنده شد. حالم از دیدنش به هم میخورد. من دوستی دارم، زیر آتش جنگ باهم عقد اخوّت بستیم، امروز از دیدنش بیزارم. من دوستی دارم، خیلی گدا بود، میلیاردر شد، زخدا بی خبر شد. من دوستی دارم، نماز اول وقتش ترک نمیشد، هزاران میلیارد تومان اختلاس کرد، به آمریکا پناهنده شد. من دوستی دارم، خیلی دوستش داشتم، امروز بزرگترین قاچاقچی است و حکم غیابی اعدام دارد. من دوستی دارم، بالای منبر، خوش سخن میگوید، در جمع خودمانی راحت غیبت میکند. من دوستی دارم، از بس جبهه بود، درس خواند و دکتر شد. من دوستی دارم، در جنگ تخریبچی بود، امروز رئیس بیمارستان است. من دوستی دارم، از گردن قطع نخاع است، از من شاکرتر است. من دوستی دارم، در نوجوانی گناه را یاد من داد، امروز خیلی خوب است. من دوستی دارم، فقط خدا میداند چقدر عاشقش هستم و چه لذتی از داشتنش دارم! من دوستی دارم، استادم است، از خدا خواستم از عمر من بکاهد و بر عمر او بیفزاید. من دوستی دارم، کلی جبهه بود و جانباز شد، امروز صدها میلیارد تومان حلال دارد. (ان شاءالله) من دوستی دارم، خیلی از من برتر و بالاتر است، خاک پایش هستم و محتاج نگاه خندانش. حمید داودآبادی فروردین 1399 @hdavodabadi
هدایت شده از HDAVODABADI
مناجات عارفان مبادا با خون اینها برای خودتان بخواهید مقامی درست کنید. خدا نکند که شماها بخواهید دیگران خون خودشان را بدهند و شما مقامتان بالاتر برود. خدا نکند که یک همچو حیوانی در باطن شما باشد و شما خیال کنید انسانید. حضرت امام خمینی (ره) 7 دی 1359 مناجات عارفان آقا؛ دوست دارم گوشه ای بنشینم و زیر لب صدایت کنم. چشمانم را به نقطه ای خیره کنم، تو هم مقابلم بنشینی و متوجه ات شوم. هی نگاهت کنم. آنقدر که از هوش بروم. بعد به هوش بیایم و ببینم سرم روی دامن شماست. حس کنم بوی خوش از نسیم تنت به مشامم می خورد. آن وقت با اشتیاق در آغوشت بگیرم و بعد ... تو با دست های خودت، اشک های مرا پاک کنی ... مولای من؛ سرم را به سینه ات قرار دهی، موهایم را شانه کنی. آن وقت احساس کنم وصال حقیقی عاشق و معشوق روی داده. بعد به من وعده شهادت بدهی. آن وقت با خیال راحت در آتش عشق مثل شمع بسوزم و آب شوم، روی دامانت بریزم و هلاک شوم و جان دهم ... دوست دارم وقتی نگاهم می کنند و باهام گرم می گیرند و میل با هم بودن را دارند، احساس غرور و خودپسندی و بزرگی و خوب بودن و برتری نکنم. در عوض بترسم و شرم کنم از آن روزی که پیش همین دوستان پرده را بالا زنی و مرا پیش چشم پاکشان افشا کنی. آن وقت من از خجالت بگویم: یا لیتنی کنتُ ترابا ... ای کاش من خاک بودم ... خدایا؛ به من لیاقت خوب بودن دادی و این طور بین دوستان نشانم دادی، پس لیاقت حقیر شمردن خود در مقابل آن بزرگان را هم بده تا گمراه نشوم ... خدایا؛ من از روشنی روز فرار کردم و به سیاهی شب پناه آورده، به این امید که در پناه تو باشم و با تو درد دل کنم ... مرا از تاریکی شب چه باک و ترس که سیاهی را در درون سینه ام دارم و در تاریکی شب می نشینم که در تاریکی، سیاهی قلبم را پاک کنی. خدایا؛ تو با بندگانت نسیه معامله می کنی و گفتی: ای بنده، تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت. اما شیطان همیشه نقد معامله کرده با بندگانت و می گوید: گناه کن و درعین حال مزه اش را به تو می چشانم ...! پس خدا؛ برای خلاصی از این هوسها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه هاست. شهید "محمودرضا استادنظری" ولادت: 11 اردیبهشت 1348 تهران شهادت: 24 بهمن 1364 عملیات والفجر 8 فاو گردان حمزه - لشکر 27 محمد رسول الله (ص) مزار: بهشت زهرا (س) قطعه‌ 27 ردیف 3 شماره‌ 11
هدایت شده از HDAVODABADI
هدایت شده از HDAVODABADI
هدایت شده از HDAVODABADI
هدایت شده از HDAVODABADI