پیرمردی داخل حرم دستی کشید روی پای جوانی که کنار او نشسته بودو گفت سواد ندارم برایم زیارتنامه میخوانی تاگوش دهم
جوان باکمال میل پذیرفت و شروع کرد به خواندن زیارت نامه
السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ....
وسلام داد به معصومین تا امام عسکری(ع)
جوان با لبخندی پرسید: پدرم امام زمانت را میشناسی؟
پیرمرد جواب داد:چرا نشناسم؟
جوان گفت: پس سلام کن
پیرمرد دستش را روی سینه اش گذاشت و گفت :
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حجة بن الحسن العسکری
↻ جوان نگاهی به پیرمرد کرد و لبخند زد و دست خود راروی شانه پیر مرد گذاشت وگفت:
و علیک السلام و رحمة الله و برکاتة
مبادا امام زمان کنارمان باشند و ایشان را نشناسیم...❗️
آقا سلام، باز منم، خاک پایتان
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان!
در این کلاس سرد، حضور شما واجب است
این بار چندم است که استاد غایب است؟
🏴🏴🏴🏴🏴
@aksneveshteheitaa
@hedye110
❣کمال بندگی❣
🌹🏴🌹🏴🌹🏴 @hedye110 #کتاب_هفت_شهر_عشق.. #قسمت_چهارم پاسى از شب گذشته است. نامه رسانى وارد مدينه
🌷🏴🌷🏴🌷
@hedye110
👇ادامه ی فصل ۲
#كتاب_هفت_شهر_عشق..
#قسمت_پنجم
مروان به او مى گويد: "حسين، بيعت با يزيد را قبول نمى كند. به خدا قسم، اگر من جاى تو بودم هر چه زودتر او را مى كشتم".
مروان زود مى فهمد كه امير مدينه، مرد اين ميدان نيست، به همين دليل به او مى گويد: "از سخن من ناراحت نشو. مگر بنى هاشم، عثمان ( خليفه سوم ) را مظلومانه نكشتند، حالا ما مى خواهيم با كشتن حسين، انتقامِ خون عثمان را بگيريم".
حتماً با شنيدن اين حرف، خيلى تعجّب مى كنى! آخر مگر حضرت على(ع)، فرزندش امام حسين(ع) و ديگر جوانان بنى هاشم را براى دفاع از جان عثمان به خانه او نفرستاد! اين اطرافيان عثمان بودند كه زمينه كشتن او را فراهم كردند. اكنون چگونه است كه مروان، گناه قتل عثمان را به گردن امام حسين(ع) مى اندازد؟
اميدوارم كه امير مدينه، زيرك تر از آن باشد كه تحت تأثير اين تبليغات دروغين قرار گيرد. او مى داند كه دست امام حسين(ع) به خون هيچ كس آلوده نشده است.
مروان به خاطر كينه اى كه نسبت به اهل بيت(عليهم السلام) دارد، سعى مى كند براى تحريك امير مدينه، از راه ديگرى وارد شود. به همين دليل رو به او مى كند و مى گويد: "اى امير، اگر در اجراى دستور يزيد تأخير كنى، يزيد تو را از حكومت مدينه بركنار خواهد كرد.
امير به مروان نگاهى مى كند و در حالى كه اشك در چشمانش حلقه زده است مى گويد: "واى بر تو اى مروان! مگر نمى دانى كه حسين يادگار پيامبر است. من و قتل حسين!؟ هرگز، كاش به دنيا نيامده بودم و اين چنين شبى را نمى ديدم.
امير مدينه در فكر است و با خود مى گويد: "چقدر خوب مى شود اگر حسين با يزيد بيعت كند. خوب است حسين را دعوت كنم و نامه يزيد را براى او بخوانم. چه بسا او خود، بيعت با يزيد را قبول كند". سپس يكى از نزديكان خود را مى فرستد تا امام حسين(ع) را به قصر بياورد.
🖕این فصل ادامه دارد...
🏴🌷🏴🌷🏴🌷
@hedye110
برای زیستن دو قلب لازم است :
قلبی برای من...
قلبی برای انسانی که من میخواهم...
تا انسان را در کنار خود حس کنم...
انسانی در کنارم...آینه یی در کنارم...
تا در او بخندم....تا در او بگریم...
🏴🌸🏴🌸🏴🌸
@hedye110
عارفے را گفتند :
فلانی قادر است پرواز کند
گفت :اینکه مهم نیست
مگس هم میپرد
گفتند :فلانے را چه میگویے؟
روی آب راه میرود !گفت :اهمیتیے ندارد
تکه ای چوب نیز همین کار را میکند.
گفتند :پس از نظر تو شاهکار چیست ؟
گفت :اینکه در میان مردم زندگے کنے ولے هیچگاه
به کسے زخم زبان نزنے ،
دروغ نگویے ،کلک نزنے و سو استفاده نکنے و کسے را از خود نرنجانے
"این شاهکار است
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
@hedye110
بودن ،محرم شروع شد ،عاشقی شروع شد اقا عزادار نمیخواد ،اقا یار میخواد ،رهرو میخواد،لبیک یا حسین یعنی مبارزه با تمام طاغوت ها ،:
☘
حسین بیشتر از آب
تشنہ ی لبیــــڪ بود...
افسوس ڪہ
بہ جای افڪارش
زخم های تنــش را
نشـانمـان دادند و بزرگترین
دردش را بی آبـــــے نامیدند ...
باید یزید امروز را شناخت
مواظب مکر عمرو عاص ها و ابن زیاد ها بود
شمر و عمربن صدر امروز را شناخت
که بخاطر ملک ری ،...جلو ولی خدا ایستاد
باید مبارزه کرد با سران ظلم عالم
الهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا عاقبت بخیری😊
یا علی
🍂🍃🍂🍃🍂
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃💞🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
🌹یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الزَّکِىُّ الْعَسْکَرِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃💞🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
@hedye110