eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.3هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید ابراهیم هادی میگفت: چادر یادگار حضرت فاطمه زهرا«س» است، ایمانِ یک زن، وقتی کامل میشود که حجاب را کامل رعایت کند..! ارسالی یکی از اعضای محترم کانال             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
🌷مهدی شناسی ۱۳۸🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷 🌹قیامت🌹 ◀️قسمت اول ⬅️در كلاس شناخت القاب امام زمان علیه السلام، مبنا و اصل دست‌يابي به وجود مبارك حضرت است تا با شناخت هر چه بيشتر حضرت پرده‌هاي غيبت ميان ما و ايشان مرتفع شود.حركت به سوي آسمان وجودی ايشان كاري است كه تنها به دعاي خود او ممكن و ميسر می‌گردد وگرنه وزش طوفانهاي حوادث و سختيهاي فراوان توان پرواز را از افراد سلب خواهد کرد. اما چون هيچ حادثه‌ای و هيچ طوفاني براي فرو آمدن و وزيدن از فرمان حضرت سرپيچي نمی‌کنند از همين رو مسير شناخت و معرفت نسبت به ايشان ممکن می‌گردد.اميد که با شناخت هر چه بيشتر ايشان پرده‌هاي غفلت مرتفع شود و تابش خورشيد وجودي امام زمان بر فكر و روح يخ زده انسان بتابد.چنانچه رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) فرموده‌اند:« اذا دخل النور القلب انشرح و انفتح» « هنگاميكه نور در قلب انسان وارد شود گسترده و باز مي‌گردد» اگر اين روايت را از زاويه عكس بررسی کنیم خواهيم گفت هر قلبي كه در هجران معصوم گرفتار آيد قطعاً دچار قبض و تنگي خواهد شد و تنها با تابش نور ولايت انبساط و گستردگي خويش را به دست خواهد ‌آورد. ⬅به طور حتم شايسته است تا اين بحث با كلام قرآن تصديق شود قرآن در آيه ۴۸ سوره مباركه ابراهيم مي‌فرمايد: «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيرَْ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتُ وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ» «در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر، و آسمانها (به آسمانهاى ديگرى) مبدل مى شود، و آنان در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مى گردند!» ⬅️بسياري از مفسرين اين روز را روز قيامت دانسته‌اند و تبديل و جابجايي كه آيه از آن سخن مي‌گويد به واكنش‌هاي طبيعي زمين در روز قيامت معطوف کرده‌اند. ⬅️اما كتاب نجم الثاقب تفسير آيه را متوجه زمان ظهور کرده است.آقاي ميرزاي نوري مي‌فرمايند: در زمان ظهور زمين مملو از شدت بركات و رويش گياهان مي‌شود، چشمه‌ها جوشان مي‌گردند و درختان به بار مي‌نشينند. ⬅️از توضيح ميرزای نوری در اين کتاب چنين استنباط می‌شود که قطعاً در دوره غيبت همه چيز رو به ويراني و مندرس شدن نهاده است. كه زمان ظهور شرايط تازه‌اي براي بشر خودنمايي مي‌كند. ⬅️ما در شناخت اسامي حضرت نام قيامت ايشان را بررسي كرديم و گفتيم حضرت از آن رو كه هر دل خواهاني را زير و رو مي‌كنند نام قيامت را به خود اختصاص داده‌اند و اگر جلوه نام قيامت حضرت در كنار اين آيه قرار گيرد خواهيم گفت زمان ظهور براي هر كس قيامتي در درون فرد و قيامتي در فضاي خارج برپا می‌شود.قيامتی پس از تحمل سختی‌های عصر غيبت، زيرا در زمان غيبت بسياري از حقايق پنهانند و واقعيت‌ها پوشيده و مستور، و ظلمت فضاي زندگي بشر را در برگرفته است. گناه و معصيت و هتك حرمت نسبت به اولياء افزون می‌شود و بسياري از معاصي در اين زمان شدت مي‌يابند و همه اينها تاثير خود را كم و زياد بر افراد باقي مي‌گذارد و قيامت درونی و بيرونی زاييده چنين دوران سختی است. ⬅️اما روز ظهور با تابش مستقيم خورشيد ولايت تاريكي‌ها كنار مي‌رود و هر زمين سنگلاخي آمادگي سرسبز شدن را در خود مي‌يابد.در آن روز نعمتها چنان رويش مي‌يابند كه فراتر از گمان و وهم و انديشه بشر می‌شوند. ⬅️بعضي از مفسرين اين آيه را در كنار آيه ۱۶سوره مباركه غافر گذاشته‌اند و گفته‌اند : «يَوْمَ هُم بَارِزُونَ لَا يخَْفَى عَلىَ اللَّهِ مِنهُْمْ شىَْءٌ ...» «روزى كه همه آنان آشكار مى شوند و چيزى از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند...» ⬅️روز ظهور روزي است كه همه چيز بارز و آشكار مي‌شود و هر پنهاني خودنمايي مي‌كند.يكي از مفسرين در تفسير اين آيه می‌گويد: اين تبديل در ذات و حقيقت هر چيز اتفاق مي‌افتد يعني تغيير و تبديلي رو بنايي و ظاهري نيست. ايشان براي مثال مي‌گويند:چنانچه درهم به دينار تبديل می‌شود و همچنان كه سيئات به حسنات بدل می‌گردد. ⬅️از پيامبر روايتي در اين رابطه وجود دارد « المومن في وقت التبديل في ظل العرش» در روايت ديگري پيامبر(ص) مي‌فرمايند« الناس وقت التبديل علي الصراط» و همچنين پيامبر(ص) گفته‌اند: «الناس حينئذ اضياف الله» مفسری صاحب ذوق اين روايات را به زمان ظهور تفسير کرده‌اند.اگر كلمات كليدي اين سه روايت را بررسي كنيم خواهيم گفت: «عرش» «صراط» و « اضياف الله» هر سه نشان از وجود مقدس امام زمان است زيرا در تفاسير «عرش» وجود عرشي حضرات معصومين است وصراط ائمه اطهارند. امام صادق(ع) فرموده‌اند: « نحن صراط المستقيم» و ضيافت خدا در زمين تنها به واسطه وجود مقدس امام هر عصري برپا مي‌شود و اين سه وضعيت بر افراد زمان ظهور تجلي خواهد كرد. 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
شبتون بخیر التماس دعای فرج 💖🌹🦋 🌟✨🌙🌟✨🌙
┄┅─✵💝✵─┅┄ روزگارتان از رحمت  «الرَّحْمَنُ الرَّحِیم» لبریز سفرهٔ تان از نعمت   «رَبُّ الْعَالَمِين» سرشار روزتون پراز لطف وعنایت خداوند ‌ سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 🌹💖🦋🇮🇷🇮🇷🏴
دل من هیچ بیچــــــــاره دانه های تسبیحمــ ... از بس برای دیدنت نذر کرده ام؛ سرگیجهـ گرفتهـ اند... بگذریمـ... گستاخی ام را بر من ببخش، مولای صبورم و غـــــــــــــریبمـ ... اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🍁🌼🎼📹 صدای پای پائیزِ قشنگ و هزار نقش و نگارِ دلفریبش👌😍. 🍂🌼🎼 آوای مهر بگوش میرسد... ☘سلام 💐صبحتون بخیر             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ «22» و روزى كه آنان را يكسره محشور مى‌كنيم، سپس به كسانى كه شرك ورزيدند گوييم: كجايند شريكان خدا كه شما بر ايشان گمان (خدايى) داشتيد؟ نکته ها بازخواست ذلّت‌بار مشركان در قيامت، نشانه‌ى محروميّت آنان از رستگارى است، همان محروميّتى كه در آيه‌ى قبل به آن اشاره شده است. جلد 2 - صفحه 431 گرچه آيه، به شرك نظر دارد، ولى آنان هم كه رهبرى غير اولياى خدا را بپذيرند و با اولياى معصوم الهى به مخالفت و جنگ برخيزند، به نوعى مشركند. در زيارت جامعه‌ى كبيره مى‌خوانيم: «و مَن حاربكم مشرك» «1» و در حديث آمده است: «الرّاد علينا كالرّاد على اللّه و هو على حدّ الشرك باللّه» «2» كسى‌كه كلام و راه ما را رد كند، همچون كسى است كه كلام خدا را نپذيرد و چنين شخصى به منزله‌ى مشرك است. پیام ها 1- قيامت روز حقّ بودن توحيد، براى مشركان است. «أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ» 2- شرك، خيالى بيش نيست. «تَزْعُمُونَ» «1». مفاتيح الجنان.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه ای افتاد. او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد. اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذراند کسی نمی آمد. سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و دارایی های اندکش را در آن نگه دارد. اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشت دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متأسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود. از شدت خشم و اندوه درجا خشکش زد و فریاد زد: خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟ صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید من در اینجا هستم؟ آنها جواب دادند، ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم!! ✨به یاد داشته باش: اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن، علائمی باشد که عظمت و بزرگی خدا را به کمک می خواند. و فراموش نکنید هیچ کار خدا بدون حکمت نیست             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
⇦ مالك بن عبدالله جابرى از شهداى كربلاست، وى و برادرش سيف بن حارث بن سريع، در كربلا به حسين بن على علیه السلام پيوستند و عصر عاشورا، در لحظاتى كه سپاه كوفه به خيمه گاه امام حسين ‌علیه السلام نزديك شده بودند، اجازه ميدان گرفته، جنگيدند و شهيد شدند. ● عنصر شجاعت، ج2، ص130.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
مداحی_آنلاین_ماجرای_جگر_کباب_شده.mp3
1.47M
♨️ماجرای جگر کباب شده 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) فرمودند: عمار با حق است و حق با او، حق هرجا باشد عمار با اوست. قاتل عمار در آتش است.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
نزديك اذان ظهر است، بيشتر ياران حسين(ع) شهيد شده اند، وقت نماز است. حسين(ع) مى خواهد آخرين نماز خود را بخواند، او رو به قبله مى ايستد، ياران پشت سر او صف مى بندند. "سعيد" يكى از ياران حسين(ع) است، او در مقابل سپاه كوفه مى ايستد، تيراندازان آماده اند تا حسين(ع) را در نماز شهيد كنند. نماز آغاز مى شود، عمرسعد اشاره اى به تيراندازان مى كند. آن ها قلب حسين(ع)را نشانه گرفته اند، از هر طرف تير مى بارد. سعيد سپر خود را به هر طرف مى گيرد، امّا تعداد تيرها بسيار زياد است و از هر طرف تير مى آيد. سعيد خود را سپر بلاى حسين(ع) مى كند و همه تيرها را به جان مى پذيرد. نماز تمام مى شود و سعيد هم بر روى زمين مى افتد... بعد از نماز، ياران يكى پس از ديگرى به ميدان مى روند و شهيد مى شوند تا اين كه نوبت به جوانان بنى هاشم مى رسد. على اكبر مقابل پدر مى آيد و از پدر اجازه ميدان مى گيرد، پدر به او اجازه مى دهد و او به ميدان مى رود و با دشمنان مى جنگد... لحظاتى مى گذرد، دشمنان او را محاصره مى كنند، ناگهان صداى او در صحراى كربلا مى پيچد: "بابا! خداحافظ!". حسين(ع) به سرعت به ميدان مى رود و پيكرِ پاره پاره جوانش را در آغوش مى كشد. اينجاست كه تو همراه با جوانان بنى هاشم نزد حسين(ع) مى رويد، حسين(ع) توان برداشتن پيكر جوانش را ندارد، او از شما يارى مى طلبد و مى گويد: "پيكر برادرتان را به خيمه ها ببريد". <====♡♡♡♡♡♡♡====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
آيا به امام حسين(ع) خواهيم رسيد؟ اين سوالى است كه ذهن مُنْذر را مشغول كرده است. او اهل كوفه است و از بيعت مردم كوفه با مسلم بن عقيل خبر دارد و اينك براى حج، به مكّه آمده است. مُنْذر وقتى شنيد كه كاروان امام حسين(ع) مكّه را ترك كرده و او بى خبر مانده است، غمى بزرگ بر دلش نشست. آرزوى او اين بود كه در ركاب امام خويش باشد. به همين دليل، اعمال حج خود را سريع انجام داد و همراه دوست خود عبدالله بن سليمان راه كوفه را در پيش گرفت. اين دو، سوار بر اسب روز و شب مى تازند و به هر كس كه مى رسند، سراغ امام حسين(ع) را مى گيرند. آيا شما مى دانيد امام حسين(ع)از كدام طرف رفته است؟ آنها در دل اين بيابان ها در جستجوى مولايشان امام حسين(ع) هستند. هوا طوفانى مى شود و گرد و غبار همه جا را فرا مى گيرد. در ميان گرد و غبار، اسب سوارى از دور پيدا مى شود. او از راه كوفه مى آيد. منذر به دوستش مى گويد: "خوب است از او در مورد امام حسين(ع) سؤال كنيم". آنها نزديك مى روند. او را مى شناسند. او همشهرى آنها و از قبيله خودشان است. ــ همشهرى! بگو بدانيم تو در راهى كه مى آمدى حسين(ع) را ديدى؟ ــ آرى! من ديروز كاروان او را ديدم. او اكنون با شما يك منزل فاصله دارد. ــ يعنى فاصله ما با حسين(ع) فقط يك منزل است؟ ــ آرى، اگر زود حركت كنيد و با سرعت برويد، مى توانيد شب كنار او باشيد. ــ خدا خيرت دهد كه اين خبر خوش را به ما دادى. ــ امّا من خبرهاى بدى هم از كوفه دارم. ــ خبرهاى بد! ــ آرى! كوفه سراسر آشوب است. مردم پيمان خود را با مسلم شكستند و مسلم را به قتل رساندند. به خدا قسم، من با چشم خود ديدم كه پيكرِ بدون سر او را در كوچه هاى كوفه بر زمين مى كشيدند در حالى كه سر او را براى يزيد فرستاده بودند. ــ ( إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ اجِعُون). بگو بدانيم چه روزى مسلم شهيد شد؟ ــ دوازده روز قبل، روز عرفه. ــ مگر هجده هزار نفر با او بيعت نكرده بودند، پس آنها چه شدند و كجا رفتند؟ ــ كوفيان بىوفايى كردند. از آن روزى كه ابن زياد به كوفه آمد ناگهان همه چيز عوض شد. ابن زياد وقتى كه فهميد مسلم در خانه هانى منزل دارد، با مكر و حيله، هانى را به قصر كشاند و او را زندانى كرد و هنگامى كه مسلم با نيروهاى خود براى آزادى هانى قيام كرد، ابن زياد با نقشه هاى خود موفق شد مردم را از مسلم جدا كند. ــ چگونه هجده هزار نفر بىوفايى كردند؟ ــ آنها شايعه كردند كه لشكر يزيد در نزديكى هاى كوفه است. با اين فريب مردم را دچار ترس و وحشت كردند و آنها را از مسلم جدا كردند. سپس با سكّه هاى طلا، طمع كاران را به سوى خود كشاندند. خدا مى داند چقدر سكّه هاى طلا بين مردم تقسيم شد. همين قدر برايت بگويم كه مسلم در شب عرفه در كوچه هاى كوفه تنها و غريب ماند و روز عرفه نيز، همه مردم او را تنها گذاشتند. نه تنها او را تنها گذاشتند بلكه به يارى دشمن او نيز، رفتند و از بالاى بام ها به سر و صورتش سنگ زدند و آتش به طرف او پرتاب كردند. فرداى آن روز بعد از ساعتى جنگ نابرابر در كوچه ها، مسلم را دستگير كردند و او را بر بام قصر كوفه بردند و سرش را از بدن جدا كردند. مرد عرب آماده رفتن مى شود. او هم بر غربت مسلم اشك مى ريزد. ــ صبر كن! گفتى كه ديروز كاروان امام حسين(ع) را ديده اى; آيا تو اين خبر را به امام داده اى يا نه؟ ــ راستش را بخواهيد ديروز وقتى به آنها نزديك شدم، آن حضرت را شناختم. آن حضرت نيز كمى توقّف كرد تا من به او برسم. گمان مى كنم كه او مى خواست در مورد كوفه از من خبر بگيرد، امّا من راه خود را تغيير دادم. ــ چرا اين كار را كردى؟ ــ من چگونه به امام خبر مى دادم كه كوفيان، نماينده تو را شهيد كرده اند. آيا به او بگويم كه سر مسلم را براى يزيد فرستاده اند؟ من نمى خواستم اين خبر ناگوار را به امام بدهم. مرد عرب اين را مى گويد و از آنها جدا مى شود. او مى رود و در دل بيابان، ناپديد مى شود. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
┄┅─✵💝✵─┅┄ الهی ... ای نام توشیرین ای ذات تودیرین خوشم که معبودم تویی خرسندم که مقصودم تویی سلام صبحتون بخیر الهی به امید تو💚 🌷❤️☘🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💖 بیاکه بی تو ترک خورده است ایمانم بدون حس حضورت خراب و ویرانم متاسفم که تو پاسوز ماشدی آقا زغربت تو اسیر عذاب وجدانم             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🇮🇷ایرانِ‌زیبا🇮🇷🌸🍃 🍃🏕⛰📹دیداری از آبشار لوشکی‌؛در طبیعتِ روستاهای ییلاقیِ درزکری و مسکین؛ شهرستان تالش ؛ استانِ گیلان . 🍃🏕🎼 بهمراهِ آوایی بسیااار زیبا و محلی. 🍃🏕⛰آبشار لوشکی یکی از مرتفع ترین و زیباترین آبشارهای ایران و گیلان است که ناشناخته و بکر مانده.  🍃🏕⛰سلام صبحتون بخیر             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ «23» پس (از آن همه فريفتگى به بتان، در پيشگاه خدا) عذرى نيابند جز آنكه (از بتان بيزارى جسته و) بگويند: سوگند به خدا! پروردگارمان، ما هرگز مشرك نبوده‌ايم. انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «24» بنگر كه چگونه عليه خود دروغ گفتند و (تمام بت‌ها و شريكان كه همواره مى‌ساختند از نزد آنان محو شد و) آنچه به دروغ و افترا به خدا نسبت مى‌دادند از دستشان رفت. نکته ها امام صادق عليه السلام فرمود: «مراد از «فتنه» در «لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ»، معذرت‌خواهى مشركان مى‌باشد». «3» «ضلّ الشى‌ء» به معناى ضايع شدن، هلاكت و نابودى چيزى است. «4» «3». تفسير مجمع‌البيان. «4». لسان العرب. جلد 2 - صفحه 432 دروغگويان به مقتضاى خصلتى كه در دنيا كسب كرده‌اند، در قيامت نيز دروغ مى‌گويند. «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ»، چنانكه در جاى ديگر مى‌خوانيم: «يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‌ شَيْ‌ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ» «1» حضرت على عليه السلام در ذيل آيه در حديثى مى‌فرمايد: «بعد از اين دروغ، بر لبشان مهر زده مى‌شود و ساير اعضاى آنان حقّ را بازگو مى‌كنند». «2» امام صادق عليه السلام فرمود: روز قيامت خداوند آن چنان عفو وبخشش مى‌كند كه به ذهن هيچ كس خطور نمى‌كند، تا آن اندازه كه مشركان نيز مى‌گويند: ما مشرك نبوديم، (تا مشمول عفو الهى شوند). «3» پیام ها 1- قيامت، آن چنان حتمى است كه گويا هم اكنون نيز حاضر است. «انْظُرْ» و نفرمود: «ستنظر». (پيامبر صلى الله عليه و آله در دنيا نيز مى‌تواند باچشم ملكوتى، شاهد صحنه‌هاى قيامت باشد.)             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
اكنون غروب روز سه شنبه، بيست و دوم ذى الحجّه است و كاروان حسينى در منزلگاه "ثَعْلبيّه" منزل كرده است. اين جا بيابانى خشك است و فقط يك چاه آب براى مسافران وجود دارد. با تاريك شدن هوا همه به خيمه هاى خود مى روند، مگر جوانانى كه مسئول نگهبانى هستند. آنجا را نگاه كن! دو اسب سوار به اين طرف مى آيند. به راستى، آنها كيستند كه چنين شتابان مى تازند؟ گويا از مكّه مى آيند. آنها فرسنگ ها راه را به عشق پيوستن به اين كاروان طى كرده اند. نام آنها عبدالله و مُنذر است. آنها وارد خيمه امام مى شوند. خدمت امام مى رسند و دست آن حضرت را مى بوسند. ببين! آنها چقدر خوشحال اند كه به آرزوى خود رسيده اند. خدايا! شكر. خداى من! اين دو آرام آرام اشك مى ريزند. من گمان مى كنم كه اينها از شدت خوشحالى گريه مى كنند، امّا نه، اين اشك شوق نيست. اين اشك غم است. به يكى از آنها رو مى كنى و مى گويى: "چه شده است؟ آخر حرفى بزنيد". همه نگاه ها متوجّه مُنذر و عبد الله است. گويا آنها مى خواهند خصوصى با امام سخن بگويند و منتظرند تا دور امام خلوت شود. امام نگاهى به ياران خود مى كند و مى فرمايد: ــ من هيچ چيز را از ياران خود پنهان نمى كنم. هر خبرى داريد در حضور همه بگوييد. ــ آيا شما آن اسب سوارى را كه ديروز از كوفه مى آمد ديديد؟ ــ آرى. ــ آيا از او سؤالى پرسيديد؟ ــ ما مى خواستيم از او در مورد كوفه خبر بگيريم. ولى او مسير خود را تغيير داد و به سرعت از ما دور شد. ــ وقتى ما با او روبرو شديم از او در مورد كوفه سؤال كرديم. ما آن اسب سوار را مى شناختيم. او از قبيله ما و مردى راستگوست. او به ما خبر داد كه مسلم بن عقيل... بغض در گلو، اشك در چشم... همه نفس ها در سينه حبس شده است! آنها چنين ادامه مى دهند: "مسلم بن عقيل در كوفه غريبانه كشته شده است. آن اسب سوار ديده است كه پيكر بى جان او را در كوچه هاى كوفه به زمين مى كشيدند". نگاه ها متوجّه امام است. همه مبهوت مى شوند. آيا اين خبر راست است؟ امام سر خود را پايين مى اندازد و سه بار مى گويد: " إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ اجِعُون. خدا مسلم و هانى را رحمت كند". قطرات اشك به آرامى بر گونه هاى امام سرازير مى شود. صداى گريه امام به گوش همه مى رسد. بغض همه مى تركد و صداى گريه همه بلند مى شود. امام، برادرانِ مسلم را به حضور طلبيده و به آنان مى فرمايد: ــ اكنون كه مسلم شهيد شده است، نظر شما چيست؟ ــ به خدا قسم ما از اين راه باز نمى گرديم. ما به سوى كوفه مى رويم تا انتقام خون برادرمان را بگيريم و يا اينكه به فيض شهادت برسيم. آرى! شهادت مظلومانه و غريبانه مسلم دل همه را به درد آورده است. ياران امام، مصمّم تر از قبل به ادامه راه مى انديشند. مگر مسلم چه گناهى كرده بود كه بايد او را چنين غريبانه و مظلومانه به شهادت برسانند. جانم به فدايت، اى مسلم! بعد از تو زندگى دنيا را چه سود. ما مى آييم تا راه تو بى رهرو نماند. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef