#دراوجغربت🌴
#چهارمینمسابقه🌴
#برگچهارم🌴
مسلم امروز مى خواهد پيام امام حسين(ع) را براى مردم كوفه بازگو كند.
بلند شو!
خواننده عزيز!
بايد سريع به خانه مختار برويم و ببينيم چه خبر است.
واى، اين كوچه كه پر از جمعيّت است!
مثل اين كه عدّه اى زودتر از من و تو مطّلع شده اند و به اينجا آمده اند.
جمعيّت در خانه مختار موج مى زند.
آيا صداى مسلم به ما خواهد رسيد؟!
من جمعيّت را مى شكافم و به جلو مى روم.
ــ آقا چه مى كنى! مگر نمى بينى راه بسته است.
ــ امّا من بايد جلو بروم; من مى خواهم سخنان مسلم را براى مردم آينده بازگو كنم.
هر طورى كه هست وارد خانه مى شوم. نگاهم به صورت نورانى مسلم مى خورد كه مشغول سخن گفتن است و مردم با تمام وجودشان به سخنان او گوش مى دهند.
او در مورد نامه هايى كه مردم كوفه به مولايش نوشته اند، سخن مى گويد.
حتماً مى دانى كه مردم كوفه دوازده هزار نامه براى امام حسين(ع)نوشته اند.
آيا مى خواهى يكى از نامه هاى مردم كوفه را براى شما بخوانم:
اى حسين! بشتاب كه همه ما در انتظار تو هستيم.
در شهر ما، يك لشكر صد هزار نفرى خواهى يافت كه براى يارى كردن تو سر از پا نمى شناسند.
اكنون، مسلم نامه اى را بيرون مى آورد و آن را مى بوسد و بر چشم مى گذارد و مى گويد: "اين نامه امام حسين(ع) است كه در جواب نامه هاى شما نوشته است".
همه، منتظرند تا نامه امام خوانده شود:
از حسين به مردم كوفه:
سلام بر شما، من نامه هاى شما را خواندم و دانستم كه مشتاق آمدن من هستيد.
اكنون، پسر عمويم، مسلم بن عقيل را به نزد شما مى فرستم تا اوضاع شهر شما را بررسى كند; هرگاه او به من خبر دهد به سوى شما خواهم آمد.
نامه امام حسين(ع)، تمام مى شود.
اشك چشم مردم را ببين!
در اين هنگام يكى از جا بلند مى شود و چنين مى گويد: "من تا زنده ام در راه امام حسين(ع) شمشير مى زنم تا به فيض شهادت برسم".
آيا او را مى شناسى؟
او ابن شَبيب است كه از وفادارى خود در اين راه، سخن مى گويد.
نگاه كن!
حَبيب بن مَظاهر را مى گويم، او هم رو به مسلم مى كند و مى گويد: "اى مسلم! من نيز جان خويش را فداى تو خواهم نمود".
افراد ديگرى هم وفادارى خود را به مسلم اعلام كرده و با او بيعت مى كنند.
<========●●●●●========>
#دراوجغربت
#یارورامامزمانباشیم
#چهاردهمینمسابقه
#نشرحداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
<==≈=====●●●●●========>
💧ثواب گریه بر امام حسین(ع):
🌺 🌺
✨گريه بر حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السّلام) باعث راحتي در قبر، فرحناك و شادان شدن مرده، شادان و پوشيده بودن او در هنگام خروج از قبر است در حالي كه او مسرور است فرشتگان الهي به او بشارت بهشت و ثواب الهي را مي دهند.
✨اجر و مزد هر قطره آن اين است كه شخص هميشه در بهشت منزل كند.
📚 بحارالانوار، ج44، ص289
كامل الزيارات، باب32، ص101
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
خلجیHossein-Khalaji-Ja-Mondam.mp3
زمان:
حجم:
4.14M
💫💛
ایکشتهیدورازوطن...
جاموندم،دور ازوطن جاموندم
#رزق_امروز🌿
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
1.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خودمان را بسازیم ...
علامه حسن زاده آملی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
22.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دختر چادری و با حجاب یا چی؟
📎حواشی داستان حجاب یا بی حجاب
⭕️ جز خانوما کسی این کلیپو نبینه
👀 تا آخر کلیپ حتی پلک هم نزن…
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
💜به نام خداوند لوح و قلم
💖حقیقت نگار وجود و عدم
💙خدایی که داننده رازهاست
💚نخستین سرآغازِ، آغازهاست
سلام صبحتون بخیر
الهی به امید تو💚
🌹🌷❤️🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#سلام_امام_زمانم 💚
خواندم تو را که نگاهی کنی مرا
پاک از گناه و تباهی کنی مرا
دلبسته ام که تو مولا ز راه لطف
سوی حسین فاطمه راهی کنی مرا
#العجل_مولاے_من
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
﷽
#مسیحاےعشق
#پارت_دویستهفتادهشتم
:_نه باید برم ماشینمو از جلو در خونه ی آرش اینا بردارم..
:+مانی،من دیشب...اصلا حواسم نبود..
اصلا نمیدونستم دارم چی کار میکنم..
مانی لبخند میزند
:_فدای سرت..
در را باز میکند و میگوید
:_به به،خودشون تشریف آوردن..
الان ذکر خیرشون بود..
نیکی با یک کاسه و بشقاب وارد میشود.
با تعجب میپرسد:من؟
مانی میگوید:آره زنداداش،ذکر خیر خود شما..
مانی خم میشود و در گوشم میگوید
:_الهی تب کنم،شاید پرستارم تو باشی!خوش بگذره...
با چشم و ابرو،اشاره میکنم که بعدا به حسابت میرسم.
مانی شانه بالا میاندازد و با خنده میگوید:من رفتم،خداحافظ..
نیکی آرام میگوید:خداحافظ
و برای بدرقه ی مانی میرود.
بوی خوبی تمام اتاق را برداشته و اشتهایم را تحریک کرده.
نگاهی به اطراف میکنم.چشمم به کاسه و بشقاب روی پاتختی میافتد که نیکی آنجا گذاشت.
صدای مانی را میشنوم که میگوید :من خودم راه و بلدم،تو برو پیش مسیح تنها نباشه..
حرفهای مانی،در گوشم میپیچد و نوازشگرانه،روی قلبم مینشیند.
بوی سوپ،کل قوه ی ادراکم را از کار،مختل کرده.
چند لحظه بعد،صدای بسته شدن در میآید و چند دقیقه بعدش،نیکی وارد اتاق میشود.
:_برات سوپ پختم...لطفا کامل بخور،چون از دیروز هیچی نخوردی!
حس میکنم همزمان با گفتن این جمله، صورتک شادی پشت لبخندش پنهان میشود.
حرفهای مانی در سرم بازتاب میشود.
کاسه را روی پایم میگذارد
ِ
نیکی،بشقاب زیر .
:+تو باید قاشق رو بذاری تو دهنم.
:_نه نمیشه!
گونه هایش رنگ میگیرند.
لبخندم را پنهان میکنم.
:+نمیخورم..
نیکی اخم میکند
:_چرا؟
با مظلومیت دست راست ام را بالا میآورم. باندپیچیشده
:+آخه من با این دست چطوری بخورم؟
نیکی سرش را پایین میاندازد.
مظلومیتم راکمی،پیاز داغ زیاد میکنم.
چرا که نه !
اگر برای نیکی ناز نکنم،چه کنم!
:+حیف شد خیلی گرسنه بودم...
نیکی روی تخت مینشیند و کاسه را از روی پایم برمیدارد.
با دقت به حرکاتش خیره میشوم.
ِپ اضافی را با لبه
آرام،قاشق را پر میکند،سو ی کاسه میگیرد و درحالی که سعی میکند نگاهش به
چشمانم نیفتد،به طرف دهانم میآورد.
لبهایم از هم فاصله میگیرند و قاشق وارد دهانم میشود.
لبخندی از سر رضایت میزنم.
💜💜💜💜💜💜
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸