eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.6هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
باید او را از این حال و هوا در بیاورم. :+ناراحت نباش این سفر امارات رو که بریم، حال روحیمون خیلی بهتر میشه.دست عمو درد نکنه. شتاب زده به طرفم بر می گردد. :+مگه قرار بود بریم؟ :+نمی فهمم .مگه قرار بود نریم؟ :_خب آره ...معلومه که این سفرو نمی تونیم بریم...نیازی هم بهش نبود.. برای همین من رفتم بلیت هامون رو کنسل کردم. ماشین را متوقف می کنم به طرف نیکی بر می گردم. :+چی کار کردی؟نیکی بهتر نبود قبلش به من بگی؟ :+حق داری ...این کادوی تولد تو بود.اما من نمی تونم این سفرو بیام. متوجهی که....؟ به هر حال ما فعلا کارای مهمتری داریم.... امیدوارم منو ببخشی و درک کنی.... کامل میفهمم. سفر با تور به معنای نزدیکی بیش از حد من و نیکی به هم بود. چیزی که من را خوشحال می کرد و او را نگران.. به هر حال این حق اوست... سر تکان می دهم و استارت میزنم. نیکی سعی دارد فضا را تلطیف کند. با لبخند می گوید. :_حالا به جای این کادو من خودم یه چیزی برات می خرم.جبران می کنم قول می دم. سر تکان می دهم و لبخند می زنم. جلوی در خانه ی عمو مسعود می رسیم. ماشین را پارک می کنم و سرم را خم می کنم وبه جلوی در خانه اشاره می کنم. :+نیکی اینجا اولین بار دیدمت. سر تکان میدهد و لبخند قشنگی کنج لبش خانه می کند آرام میگوید:آره انگار صد سال گذشته... :+اتفاقات پشت سر هم که بیفته در گیری ذهنی ایجاد میشه و آدم گذشت زمان را درک نمیکنه! همچنان که به جلوی در خانه خیره شده می گوید. :_فکر میکنی زمان که بگذره همه چیز درست میشه... ولی واقعیت اینه که هر روز که میگذره بار روی شونه هات سنگین تر میشه... یه روزی میرسه که از نفس افتادی... وا می روم. نیکی از چه چیز تا این حد ناراحت است! از کدام بار سنگین روی شانه های نحیفش حرف می زند؟ چرا نمی نخواهد این بار را تقسیم کنیم تا کمتر رنج بکشد... نیکی به طرفم بر می گردد و با خنده می گوید :_دفعه اول مانی گفت که من خدمتکار این خونم؟! با اینکه ذهنم مشغول کنایه کلامش شده اما مثل خودش می خندم :+من زل زده بودم به دختر چادری که یهو جلوم سبز شد و بعد با سرعت از کنارم گذشت...مانی فکر کرد که تو... سر تکان می دهد. :+می فهمم. لبخند میزنم. :+ولی من فهمیدم دختر هنجارشکن عمو مسعود، همین دختری بود که مثل فرفره از بغلم گذشت. با خجالت می خندد. :+بوی اون مریم ها هنوز توی ذهنمه.. چشمانش را می بندد و سر تکان می دهد. انگار از یک رویای شیرین بیدار شده باشد ،یک دفعه چشمانش را باز می کند و می گوید. :+بهتره دیگه بریم... سر تکان می دهم و همزمان با نیکی پیاده می شوم. به سمت خانه عمو مسعود می رویم. دستم را روی آیفون می گذارم. جواب "کیه" خدمتکار را می دهم.. :+ماییم. نیکی جلوی دوربین می آید. :+منیر خانم مهمون نمی خوای؟ با لبخند به مهربانی و تواضعش خیره می شوم. انقدر گرم برخورد می کند که انگار خدمتکار،صاحب خانه است. در با صدای تیک باز می شود. نیکی با لبخند می گوید:بفرمایید. :+نه اختیار دارین اول شما خانوم. نیکی وارد حیاط می شود من هم پشت سرش. از سنگ فرش وسط حیاط می گذریم. از پله ها بالا می رویم. زنعمو و عمو به استقبالمان می آیند. نیکی با شادی پدر و مادرش را بغل می کند. عمو مردانه شانه هایم را می گیرد. :+عیدتون مبارک عمو جان با لبخند نگاهم می کند:عیدت مبارک پسرم. خم می شوم و دست زنعمو را می بوسم. زنعمو با تحسین نگاهم می کند بعد مهربان بغلم میکند. :+زنعمو عیدتون مبارک سال خیلی خوبی داشته باشین. زنعمو نگاهم میکند :ممنون عزیزم برای تو و نیکی هم همینطور. نگاهم به نیکی می افتد. آن طرف ایستاده و با لبخند نگاهم می کند. زنعمو پشت کتفم میکوبد :برید اتاق نیکی ...لباس هاتون رو عوض کنید. با تواضع می گویم:چشم هرچی شما بفرمایید. نیکی با خنده دستش را به نشانه راهنمایی بالا می آورد و به پله ها اشاره می کند. "با اجازه "می گویم به طرف نیکی می روم. هم شانه از پله ها بالا می رویم. قیژ قیژ پله های چوبی زیر پاهایمان سمفونی آرامبخشی ایجاد کرده است. از جلوی چند در بزرگ چوبی می گذریم و جلوی یک در زرشکی می ایستیم. نیکی با یک دست در را باز می کند و تعارف می کند:بفرمایید تو :+خواهش می کنم خانم ها مقدم ترن. نیکی با خنده شانه بالا می اندازد و وارد اتاق می شود.🔷🔷🔷🔷🔷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_امنیت_در_روزگار_پس_از_ظهور_چگونه_خواهد_بود_حجت_الاسلام.mp3
زمان: حجم: 1.77M
♨️امنیت در روزگار پس از ظهور چگونه خواهد بود 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
⇦ جابر بن الحارث السلمانی از شهداى كربلاست. نام او را جناده، حباب، حيان و حسان هم گفته اند. وى از شخصیت هاى شيعه در كوفه بود كه در نهضت مسلم بن عقيل هم مشاركت داشت و پس از شكست آن، همراه گروهى به سوى حسين حركت كردند و پيش از رسيدن آن حضرت به كربلا، به او پيوستند. هر چند لشكر حر مى خواستند مانع پيوستن او ... ● انصارالحسين، ص 63             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
@Maddahionlinمداحی آنلاین - زائرین - استاد عالی.mp3
زمان: حجم: 1.96M
♨️زائرین 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
▪️کامنت قابل تامل یک خانم دکتر زیر پست یک ناخن کار ▪️شما ناخن‌کارها نماز رو از زنان این سرزمین گرفتید.. در پیشگاه خداوند چی میخواهید جواب بدید؟             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
989.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجوری رو نَفْست کار کن قطعا آدم موفقی میشی نوجوون‌ها حتما گوش کنند             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
15.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سمیه کرمانی: 🎥 بدون تعارف در این قسمت با مادر شهیدی گفتگو می کند که سالها قبل انتشار تصویری ماندگار از وی به خوبی نشان داد که در دل مادران شهدا چه می گذرد😭             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
┄┅─✵💝✵─┅┄ به نام خدایی که باقیست و همه چیز، غیر او فانیست شروع کارها با نام مشکل گشایت: یاٰ مَنْ هُوَ یَبقیٰ وَ یَفنیٰ کُلُّ الهی به امید لطف و کرمت💚 🔷🦋❤️💐🇮🇷🇮🇷🇮🇷           @hedye110 🏴🖤🏴
سلام امام زمانم💓 چشم وجودمان خیره به نورِ حضور شماست ادرکنی، ادرکنی، ادرکنی ... و دست استغاثه و روی حاجتمان متوسل به درگاه تان الغوث ،الغوث ،الغوث ... تا خداوند طلعت رشیدتان را به ما بنمایاند العجل،العجل،العجل ... سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان صلوات🌿 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ✨             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110