🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
🌹 یا وَصِىَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَیُّهَا الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
#خداحافظ_سالار☘
#پارتشصتیکم🌿
✨﷽✨
برای سلامتی و توفیق بیشترش دعا کردم
وقتی برگشتم با یک پیکان قدیمی به فرودگاه مهرآباد آمده بود
از راه گردنه آوج آمدیم و سر ظهر ناهار کنار یک غذاخوری تو راهی لب یک حوض روی نیمکت نشستیم و کباب برگ خوردیم پرسیدم
از بچه ها چه خبر؟
گفت
یک عملیات ناموفق توی میمک داشتیم خیلی بمباران می شدیم بچه ها را از منطقه به عقب آوردیم
خندیدم
بعد اخم کردم
وهب و مهدی رو میگم فرمانده
حسین لب گزید و سر جنباند
از منطقه که اومدم وهب پیش مامانم بود و مهدی پیش خواهرت افسانه خانم
مامان می گفت
چند روز از رفتنت گذشته بود که وهب چند تا کله معلق زد و رفت زیر رختخواب و بنا کرد گریه کردن
خانمها برات آش پشت پا پخته بودند وهب با یک لنگه دمپایی دنبالشان کرد و با گریه گفته بود وقتی که مامانم نیست شما اینجا چه کار میکنید
مهدی طفلی آروم بود وقتی آمدم بردمشان پارک اما باز وهب بیتابی میکرد تا اینکه مادرم او را با کاروان پیرزنها برد شیراز
حالا برگشته و مثل بقیه منتظر حاج خانومه
به سر کوچه رسیدیم بوی اسپند می آمد جلوی پایم قربانی کشتند و با سلام و صلوات وارد خانهای شدم که بیشتر از یک ماه ازش دور بودم
پسر بچه ها توی حیاط بازی میکردند وهب تا مرا دید به پایم چسبید بغلش کردم و بوسیدمش مهدی کوچولو هم یک گوشه ایستاده بود و گوسفند سر بریده ای را که قصاب به درخت بسته بود تماشا میکرد
خون از گلوی گوسفند شرشر می ریخت وهب را گذاشتم زمین و چسبیدم به مهدی
عمه هم گریه کنان آمد و توی ظرف اسپند فوت کرد و دور سرم چرخاند پدرم را دیدم یاد مادرم افتادم اما بغضم را خوردم
هوا سرد بود از دهان هر کسی که چاق سلامتی میکرد و زیارت قبول میگفت بخار در میآمد
تا سه روز میهمان داشتیم و دنیا بیشتر به کام بچهها بود که با سر و صدا بازی میکردند
روز چهارم حسین با میهمان ها رفت آنها به خانههایشان و حسین به جبهه و من ماندم و دو تا پسربچه که از دیدنشان سیر نمی شدم
گرمی و شور میهمانی خیلی زود جایش را به سردی زودرس زمستان داد آن روزها عصای دستم افسانه خواهر کوچکترم بود که بعد از ازدواج سر زندگی و خانه خودش رفت
میماند خانم حاج آقا سماوات که از هم دور شده بودیم و نبود که هوایم را داشته باشد
همه چیز از ارزاق عمومی کوپنی بود از مرغ و تخم مرغ و گوشت و روغن و پنیر و قند و شکر و چای
با وهب و مهدی می رفتیم و کوپنها را می دادیم و با ساک و زنبیل برمیگشتیم
مهدی هم ناچار بود راه بیاید
گرفتن ارزاق نسبت به تهیه نفت برای بخاری تفریح به حساب میآمد سرمای زمستان زیر ۳۵ درجه رسیده بود از آن سرماهایی که مثل برگ خزان آدمهای بی خانمان را می ریخت آنها که مثل ما خانه داشتند اگر نفت نمی رسید حال و روزشان با گداها فرقی نمی کرد
مردم با بمباران خانههایشان راحتتر کنار میآمدند تا با بی نفتی
اواسط زمستان نفتمان تمام شد
مدت زیادی از رفتن حسین میگذشت دوستانش کم و بیش به خانوادههایشان سر میزدند و خبر سلامتی اش را می دادند
غرورم اجازه نمیداد که به آنها بگویم نفت نداریم
مهدی را بغل کردم و یک ٢٠ لیتری دست دیگرم گرفتم سه تاکوپن ۲۰ لیتری سهمیه داشتیم اما نمیتوانستم بیشتر از یک پیت با خودم ببرم
چرخی ها توی بیشتر کوچه ها می چرخیدند و نفت جابجا میکردند رسیدم سر خیابان جایی که نزدیکترین شعبه توزیع نفت بود صف طویل مردمی که باطناب پیت های نفت شان را بسته بودند نشان میداد که حالاها نوبت من نمی شود
پیت را داخل صف گذاشتم و نفر آخر شدم
آفتاب بی رمقی به برف ها می خورد پولک های سفید برف چشمها را میزد
وهب و مهدی سردشان بود با وجود شال و کلاه و دستکش و چکمه لپهایشان از سوز سرما سرخ شده بود نیم ساعت بعد همان آفتاب کم رمق هم رفت
بچه ها می لرزیدند اول مهدی به گریه افتاد بعد وهب
تنها کسی که توی آن صف طولانی بادوبچه ایستاده بود من بودم
پیرمردی که با لباس خاکی هیئت یک رزمنده را داشت از جلوی صف بیرون آمد و گفت
حاج خانم شما جای من بیا نفتت رو بگیر و برو
حلب خالی را از طناب در آورد و برد جلوی صف
سه تا کوپن را دادم و دوتا پیت هم از صاحب شعبه گرفتم
حالا می توانستم به سه تا پیت بیست لیتری پر از نفت فقط نگاه کنم
پیرمرد لطفش را کامل کرد و رفت چرخی از صاحب شعبه به امانت گرفت و ۲۰ لیتری ها را شانه به شانه هم چید و به زور چرخ را از میان برف ها به طرف خانه حرکت داد
یه به روح بلند شهدا صلوات
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
.
هیچکس مثل تو سردار و علمدار نشد
جز فراقت خبری اینهمه غمبار نشد
درکی از جاذبۀ عشق ندارد هرگز
هرکه با خندۀ چشم تو گرفتار نشد
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۱/۰۹/۱۱
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
این داستان : تناقض!
🇮🇷 #ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حیوون هم نوع خودشو اینجوری نمیکشه!
خوب به این ویدئو نگاه کنید, این اگر روضه نیست چیه؟
☫اکبر
#امام_زمان
#برای_ایران
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کپشن با شما 🧡🤞
پ.ن : به زمانش توجه نکین، نبینین از دستتون رفته ها !
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚜آیت الله فاطمی نیا:
🔹اسراف را چگونه تشخيص بدهيم؟
#فاطمي_نيا
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
#ببینید_اینطوری_هستید❓
🍃میرزا حسینقلی همدانی عارف بزرگ به عنوان آخرین توصیه به یکی از شاگردهاش میگه :"هر وقت تونستی کفش کسانی رو که باهاشون مشکل داری جفت کنی اون وقت آدم شدی."
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁الـــهی ای آرامش مطلق
✨ای که دلها با نام
🍁و یاد توآرام میگیرد
✨امشب
🍁تمام دوستانم را آرامشی
✨ازجنس خودت ارزانی ده
🍁آمین یا رَبَّ 🙏
✨شب و آرامشی دیگر
🍁خداوند کنار توست
✨و آماده برای شنیدن
🍁آرزوهایت را با
✨عشق برایش تعریف کن
🍁شبتون خوش
🍁🍂
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@hedye110
#سلام_امام_زمانم ❤️
خسته ام از درد یتیمی،
ولی ناامید هرگز ...!
یقین دارم که روزی ظهور خواهید کرد
و با نگاه پدرانه تان،
طومار دردهای زمین
درهم میپیچد...
فرج مولا صلواتـــــــ
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸