5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ #استوری ویژه ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
تویی نور خونوادهی امام حسین(ع)
تویی عشق فوق العادهی امام حسین(ع)
تویی اولین علی نسل فاطمه(س)
آقازادهی امام حسین(ع)
#وضعیت
🔖دریافت نسخه باکیفیت دریافت کنید👉
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
□■□■□
♨️ #زنده_از_حرم
🎊نصب کتیبه ویژه ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام در صحن آزادی حرم رضوی
💌 حال و هوای دوستانتان را امام رضایی کنید...
@hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄
به نام خداوند
لــــوح و قلم
حقیقت نگـــار
وجود و عـــدم
خـــــدایی که
داننده رازهاست
نخســــــتین
سرآغاز آغازهاست
باتوکل به اسم اعظمت
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو💚
@hedye110
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#سلام_امام_زمانم
تمام پنجره ها رو به آسمان باز است
ببار حضرت باران که فصل اعجاز است
کجا قدم زده ای تا ببوسم آنجا را
که بوسه بر اثر پایت عین پرواز است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
خورشید دلآرای حسین، ثانی احمد
باشد علیاکبر، گل فرخنده سرمد
هم نام علی باشد و بر فاطمه دلبر
این مظهر حق باشد و گل بانگ محمد...
#تبریک_امام_زمانم😊💐
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع_مبارک
@hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
امام موسی بن جعفر علیه السلام
امام رضا علیه السلام
امام جواد علیه السلام
امام هادی علیه السلام
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🌹🦋
يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، أَيُّهَا الرِّضا، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🌹🦋
يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🌹🦋
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
#کتابدا🪴
#قسمتیازدهم🪴
🌿﷽🌿
رنگ به رو نداشت. صورتش استخوانی و گونه هایش بیرون زده
بود. موهایش به هم ریخته و ژولیده بود. از برق قشنگی که همیشه
در چشمانش می درخشید خبری نبود. در
عوض چشم هایش قرمز و بی روح شده بودند. به نظرم خیلی
لاغر شده بود، خیلی. با همه این اوصاف ابهت و صلابتی را که
همیشه در او دیده بودم، حفظ کرده بود
دا به محض اینکه بابا را در آن وضعیت دید به گریه افتاد. به
دنبال دا بغض من و علی ترکید. بابا با اینکه مرد عاطفی بود،
سعی می کرد ناراحتی اش را نشان ندهد. اما با گریه و مویه های
مادرم اشک هایش سرازیر شد، دستهایش را از بین میله ها بیرون
آورد. مرا نوازش کرد و بوسید. بعد دا مرا زمین گذاشت و علی
را بغل کرد. بابا علی با هم بوسید
بنده خدا دا تا وقتی آنجا بودیم، یک نوبت مرا بلند می کرد و یک
دفعه سید علی را. البته بیشتر من بغل دا بودم. چون سید علی سعی می کرد از پنجره آویزان شود و خودش را بالا بکشن حس میکردم
بابا از اینکه من و على آنجا هستیم
ناراحت است. به دا میگفت: چرا بچه ها را با خودت آوردی؟
انگار نمی خواست تا او را در آن حال و وضع ببینیم
بعد به دا گفت: سعی کن اینجا نمانید. بچه ها را بردار و برگرد
مملکت خودمان
ملاقات بدی بود. دوست داشتم، زودتر از آنجا بیرون بیایم. گریه ام
قطع نمی شد. بابا برای آنکه آرامم کند، دست روی سرم می کنید،
موهایم را به هم می ریخت و به کردی می گفت: نگریو دلکم گریه
نکن مادر کوچکم
بعد از این دیدار، ذهنم خیلی مشغول شده بود. دائما به این فکر
میکردم که چرا بابا آنجاست؟ چرا باید به زندان برود؟ او که اهل
کار بد کردن نیست؟ نهایتا به این نتیجه می رسیدم که بایا بی گناه
است فقط چون دوستدار امام علی )ع( است به زندان افتاده. این را
از زبان دا شنیده بودم که بعضی ها با کسانی که دوستان امام علی
)ع( هستند ضدند. بعد با خودم می گفتم، کاش آنقدر قدرت داشتم که
می رفتم، میله ها را می شکنم و بابا را بیرون می کشیدم و با
خودم می آوردم. روزها و شب های بعد صحنه های زندان، قفس
ها و آدم هایی که در آنجا اسیر بودند از جلوی چشمانم رژه می
رفتند، آن قدر ذهنم درگیر این مساله شده بود که با دیدن هر پنجره و میله ای یاد آنجا می افتادم. ولی با این حال از دیدن او خوشحال
بودیم و یک مقدار از دلتنگی هایمان کم شده بود
دا به توصیه بابا به کنسولگری ایران در بصره رفت و گفت که ما
می خواهیم به ایران برگردیم. چون به تابعیت عراق در نیامده
بودیم، شناسنامه هم نداشتیم. حتی بابا گواهی ولادت ما را از
کنسولگری ایران گرفته بود به خاطر همین، خروجمان زیاد سخت
نبود. فقط تا صدور مجوز چند ماه باید منتظر می ماندیم. اما
مشکل چیز دیگری بود. جدا شدن از بابا و خانواده اش برای ما
خیلی سنگین و سخت بود. چطور می توانستیم بدون آنها از بصره
برویم. ما جزئی از خانوادة أو بودیم. حمایت بابا از ما بی اندازه
بود. او بابا را خیلی دوست می داشت
ما بچه ها هم عاشق بابا بودیم. شب و روزمان را در خانه او می
گذراندیم. خانه اش چند کوچه با ما فاصله داشت. هر روز صبح
زود به آنجا می رفتیم. صبحانه مان را با آنها می خوردیم و پولی را که عادت داشت به ما بدهد، می گرفتم. حتی گاهی
وقت ها که بابا خانه بود و اجازه نمی داد صبح زود به آنجا برویم،
مادربزرگم - بی بی عزت . با یک سینی پر از صبحانه و سهمیه
پول روزانه به در خانه می آمد و با بابا دعوا می کرد که چرا مانع
آمدن بچه ها می شوی؟
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef