eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.6هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
قلب سالم ۲۳_1.m4a
زمان: حجم: 11.83M
سالم 🌾قسمت [بیست وسوم] شیطان خنًاس🍃🌸 حاجیه خانم رستمی فر ➥ @hedye110
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این خانم برانداز میگه این نظام باید سرنگون بشه، چون هر روز که از خواب پا میشیم میبینیم دلار بالا رفته و قیمتها گران شده😳 حالا ببینید مجری برنامه که خودش هم از منتقدان نظام هست چقدر قشنگ و زیبا و کامل جوابش را میده👌👌 ➥ @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ چه زيباست صبح، وقتی روی لب‌هايمان ذكر مهربانی به شكوفه می‌نشيند ❤️و با عشق، روزمان آغاز میشود 🏳خدايا... روز‌‌مان را سرشار از آرامش عشق و محبت کن🌸 سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 ➥ @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
2.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣❣❣مولای‌من ❣❣❣ 💔 🌱از رایحه‌ات بهار عطرآگین است با شوق تو خاطر زمین رنگین است... 🌱ای عشق، دلم برای تو تنگ شده هر چند که انتظار تو شیرین است... تعجیل در فرج مولایمان صلوات ➥ @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @delneveshte_hadis110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @delneveshte_hadis110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به امام سجاد علیه السلام و امام محمد باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام يا اَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يَا زَيْنَ الْعابِدِينَ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🌹 يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🌹🦋 يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الصَّادِقُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @delneveshte_hadis110
🪴 🪴 🌿﷽🌿 سر تکان دادم و رفتم طرف دختر، فکر میکردم با حرف زدن، می توانم آرامش کنم. همین که گفتم: بیا بریم مسجد. به طرفم حمله کرد و صورتم را چنگ انداخت. خودم را عقب کشیدم و گفتم: چرا این طوری میکنی؟ دارم باهات حرف میزنم. به عربی فحش رکیک داد. سرش داد کشیدم: دهنت رو ببند از دادم ترسید و گفت: آنا خومو وایاچ. من که با تو نبودم گفتم: پس با کی بودی؟ گفت: اینا. با دست مردها را نشان داد. گفتم: اونا که اینجا نیستن. اون طرفن. دوباره گفت: نه با تو نبودم اسمش را از زبان مردها شنیده بودم، به همان اسم صدایش کردم و گفتم: گیوا چرا این طوری می کنی، چرا میخوای از اینجا بری؟ گفت: اینا میخوان منو اذیت کنن. گفتم: نه اینا آدم های خوبی اند. خیابون خطرناکه که بهت میگن بیا تو مسجد. خمسه خمسه بهت میخوره ها. گفت: بننا با لحدود. خونه مون تو مرزه. من میخوام برم خونه مون. گفتم: الان عراقی ها اونجا هستن. اونا از مرز گذشتن. گفت: من از عراقی ها نمی ترسم. به من کاری ندارن. گفتم: مگه پسرعموهات اند که بهت کاری ندارن؟ اگه ببینشت با تیر میزنن. با آن صدای تو دماغی اش گفت: نه صدام با ماست، عربها رو نمیزنه داشتم شاخ در می آوردم. با خودم گفتم: ببین تبلیغات صدام به گوش این دیوونه هم رسیده، رادیو رژیم بعث مرتب مردم خصوصا عرب زبانها را تشویق می کرد، شهر را ترک کنند یا به طرف نیروهای عراقی بروند. می گفتند: بیایید ما از شما پذیرایی می کنیم. ما با شما کاری نداریم. شما از ما هستید. برادران مایید. ما فقط با رژیم خمینی کار داریم. من که ساکت بودم و داشتم به حرفش فکر می کردم، توی صورت من دقیق شده بود. یکدفعه انگار چیزی یادش آمده باشد، پرسید: ببینم تو دختر کی هستی؟ خنده ام گرفت. گفتم: حالا اگه من بگم دختر کی ام، تو پدر من رو میشناسی؟ بی توجه به حرف من دوباره پرسید: تو دختر حاج خلف نیستی؟ سر به سرش گذاشتم و گفتم: من دختر حاج صلبوخ هستم. این اسم را توی طنزها شنیده بودم. صلبوخ به معنای سنگ و ریگ درشت است. ما همیشه توی شوخی هایمان همدیگر را به این اسم صدا می کردیم. با تعجب گفت: من حاجی صلبوخ را نمی شناسم خواهرا خندیدم و بغلش کردم. در حالی که تنم مور مور می شد، گفتم: بیا بریم توی مسجد. سطح ناصاف و تاول تاول و پر از جوش پوستی گنوا را که حتی از زیر پیراهن و شلوار گشادش مشخص بود، حس میکردم و چندشم میشد. نمیدانم گنوا چرا علاوه بر ظاهر وحشتناک این قدر کثیف و بدبو بود. معلوم نبود کی حمام کرده یا اصلا تا به حال آبی به تنش خورده یا نه. پاهای برهنه اش كبره بسنه و زمخت شده بود. موهای به هم چسبیده اش که مثل گون شده بود، از زیر شله اش بیرون آمده بود. از همه چندش آورتر شپش هایی بودند که روی پیشانی اش جولان می دادند. با دیدن آنها حالم بدتر شد. با همه این اوصاف مجبور بودم، برای اینکه او را به زبان بگیرم و توی مسجد بیاورم، پیه این کار را به تنم بمالم، گنوا هم از این اظهار محبت خوشش آمده بود و مرا که دیگر طاقت استشمام آن بو را نداشتم، صفت توی بغل فشار میداد و می گفت: انتی عینی، قدوه اروحلچ. آنتی بیبتی، عبئی، تو نور چشم مني. فدات بشم. عزیز منی، نور چشمم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🪴 🪴 🌿﷽🌿 گفتم: خب دیگه بسه. قول بده اینجا بمونی. چرا میخوای بری؟ گفت: آخه گرسنه ام. گفتم: اینجا هم آب هست، هم غذا نرو بیرون. گفت: به کی بگم غذا میخوام گفتم: اینجا به هر کی بگی بهت غذا می ده. بیسکویت میده. یکدفعه دوباره قاطی کرد و گفت: من کیک می خوام خنده ام گرفت و گفتم: تو این هیر و ویر از کجا برات کیک بیارم. تو چته، چی میخوای. مگه اینجا ما عروسی داریم برات کیک بیارم. ما الان تو آتیشیم. جنگه. می فهمی؟ کیک کجا بود؟ مثل بچه ها شانه هایش را بالا انداخت و گفت: من چی کار کنم. من چی کار کنم. من کیک میخوام دیگر داشت دیوانه ام میکرد، می خواستم به حال خودش رهایش کنم که یک نفر یک بسته بیسکویت پتی بور دستش داد. گنوا به محض گرفتن بیسکویت روی زمین ولو شد و شروع به خوردن کرد. دوباره بهش گفتم: ببین اینجا همه چی هست. نرو بیرون. زنهای دیگر هم هستن. اونا هم این ور و اون ور نمیرن. هر چی خواستی به همین ها بگو. اصلا واکنشی به حرف هایم نشان نداد. سرش به خوردن گرم بود. از مسجد بیرون آمدم و راه افتادم به طرف جنت آباد. ذهنم مشغول حرفهای جهان آرا و کارهای گنوا بود. به چهل متری نرسیده، از پشت سر شنیدم: خواهر، خواهر. ایستادم و به عقب برگشتم. دو تا پسر لاغر و استخوانی کم سن و سال کمی عقب تر از من داشتند به طرفم می آمدند. روی شانه پسری که قد بلندتر و سبزه تر بود، اسلحه ام - یک بود. این دو نفر را صبح موقعی که با ابراهیمی حرف می زدم، توی حیاط مسجد دیده بودم، وقتی صدایم بالا رفته بود، آمده بودند و به جر و بحث من و ابراهیمی گوش میکردند. به من که رسیدند، سلام کردند. یکی از آنها پرسید: شما برای جنت آباد نیرو میخواید؟ گفتم: آره. گفتند: ما حاضریم باهات بیایم اونجا. نگاهی بهشان کردم و با خودم گفتم: اینا به این لاغری و ضعیفی چطور می خوان جنازه های سنگین رو جابه جا کنن. اصلا با این سن و سال کم شون میشه انتظار داشته جنازه ها رو که می بینند، طاقت بیارن و جا نزنن؟ خیلی از بزرگ ترها و گنده تر هاش اومدند و رفتن، دیگه هم پشت سرشون رو نگاه نکردن. بعد خودم را سرزنش کردم که: آخه دختره مغرور خودخواه مگه خودت روز اول دچار غش و ضعف نشدی؟ داشت روح از بدنت پر میکشید. از کجا میدونی این ها بهتر از تو نباشن، از تو قوی تر نباشن. هرچی باشه اینا مرداند و تو دیدن این چیزا از زنها باطاقت ترند. بعد از این مکث گفتم: اونجا کارها خیلی سنگینه. شهدا رو باید غسل بدید و کفن کنید. جنازه جابجا کنید و به خاک بسپارید. اگه دلش رو دارید، بسم الله. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🌻🦋دریافت انرژی کائنات🦋🌻 🌻 هر انسان پاکدلی در هر مکانی که قرار دارد می‌تواند با صفا و پاکی دل و نوری که در دل دارد برای دیگران شمعی بیافروزد...پروردگارا باشد این شمعی که برافروخته ام ، نور بپراکند ، و آنگاه که در سختی ها تصمیم می‌گیرم روشنم کند...خدایـا باشد که آتش بر افروزد تا بتوانی نخوت ، غرور ، و ناپاکی ام را بسوزانی...مهربانا باشد که شعله برافروزد تا بتوانی قلبم را گرم سازی و عشق ورزیدن را به من بیاموزی.الهی آمین eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
@ostad_shojaeیاد خدا ۲۳.mp3
زمان: حجم: 12.11M
مجموعه ۲۳ | √ دل باید پاک باشه! ایمان به چهار تا تارمو، و چند تا پارتی و چند تا فیلم مورددار و ... نیست که! انسانیت مهمه !!! @hedye110