eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.6هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
39 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 🪴 🌿﷽🌿 از ماشین پایین که آمدیم، رفتم از تلفن ابراهیمی به جنت آباد زنگ زدم، پرسیدم؛ کسی شام آن طرف برده با نه؟ چند تا کنسرو و نان برداشتم و راه افتادم. چون دلم نمی خواست لیلا برای گرفتن غذا از جنت آباد خارج شود، اغلب اوقات خودم غذایشان را می بردم. البته در این بین گاهی خانم ها فراموش می کردند برای جنت آباد غذا بکشند و کنار بگذارند، یا غذا کم می آمد و من چیز دیگری می بردم. روزهایی که چیزی جز نان و پنیر برای خوردن پیدا نمی شد، به لیلا خیلی قشار می آمد و گاهی ناراحتی اش را به زبان می آورد، به من میگفت: چیز دیگه ایی دستت نمیرسه بیاری. خنگ شدم از بس نون و پنیر خوردم. این هندوانه ها هم که انگار سر راهت جالیز هست، می چینی می یاری وقتی میدید کنسرو آوردم، میگفت: چه عجبا بهت حق میدادم. لیلا تا قبل از جنت آباد آمدن دختر تور و تقریبا چاقی بود توی خانه، خیلی وقت ها منتظر آماده شدن غذا نمی ماند، تا گرسنه می شد چیزی سر هم میکرد و می خورد. حالا با این همه کار و غذای کم، گوشت تنش ریخته بود. خصوصا صورتش خیلی لاغر شده بود. دور چشم هایش یک هاله سیاه افتاده بود خیلی وقت ها مشغول کار که بودم به لیلا فکر می کردم. نگران روحیه اش بودم. پیش خودم تصور می کردم الان با چه صحنه ایی در جنت آباد روبه رو شده عکس العملش چیست؟ بعد شهادت بابا و علی احساسم نسبت به لیلا طور دیگری شده بود. دیگر احساسم به او احساس یک خواهر نبود، فکر می کردم من مادرش هستم لیلا از جنگ و گریز درونش و از فشار کار و اینکه در جنت آباد اذیت می شود، چیزی نمی گفت، یکی، دو بار سر مزار بابا که بودیم، نمی دانم چه دیده بود که خیلی کوتاه گفت: زهرا نیافة بعضی از جنازه ها خیلی وحشتاکه، بدجوری متلاشی شده‌اند. من از و دیدنشان وحشت می کنم. نمی دانستم به لیلا چه بگویم. فقط ازش خواستم با من به مطب بیاید و دیگر اینجا نماند. قبول نکرد. گفتم: حداقل شبها دنبالت می آیم، بریم مطب برای خواب پیش هم باشیم. گفت: نه من با دخترهای مطب آن قدر دوست نیستم. با زینب خانم راحت ترم.... از این که فشارهای روحی را تحمل می کرد. بعضی وقتها هم دیگر کم می آورد و عصبی میشد. پیش آمده بود وقتی گفتم: بیا سر این جنازه رو بگیره برای دفن ببریم، گفت: نمییام. من دیگه خسته شدم. از صبح تا حالا همه اش جنازه شستم و کفن کردم. یا بردم دفن کردم.....‌ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
شاميان نازِ يتيمانه نمي دانند چيست! غيرِ اَخم و قهر و تندي كاري آيا كرده اند؟ دخترت را زَجر كُش كردند هَرزه چشم ها غربتم را سنگ و خاكستر تسلّي­ا كرده اند علیرضاشریف @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️رابطۀ و امام زمان(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
حال من حال جوانیست ک یک ماه تمام در پی کسب جواز حرمت پیر شده😔💔 @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا علی ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🏴🏴🏴
اگر حجاب ظهورت وجود پست من است "خدا كند" كه بميرم چرا نمی آیی؟😔💔 @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
Farahmand1_898400391.mp3
زمان: حجم: 1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hedye110
سوره مبارکه نوشته استاد انصاریان ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄