#زندگی_نامه_امام_زمانم
#برگ_سیزدهم
حتماً برايت پيش آمده است كه همسرت به تو گفته است كه گوشت در منزل تمام شده، برو مقدارى گوشت خريدارى كن !
و تو كه خيلى خسته اى، نمى دانى چه كنى، مى خواهى مقدارى استراحت كنى، ولى همسر شما مى خواهد براى شام، غذا تهيه كند، سرانجام تصميم مى گيرى براى خريد بيرون بروى.
آيا فكر مى كنى كه اين كار تو نزد خدا ثواب و پاداش هم دارد؟
آرى، تو مى روى براى خانه خريد كنى و بايد بدانى كه چه ثوابى براى تو نوشته مى شود؟
آيا موافقى ببينيم كه امام سجاد(ع) براى اين خريد چه امتيازى مى دهد؟
آن حضرت فرمود:
وقتى به بازار مى روم و براى خانواده خود، گوشت خريدارى مى كنم، اين كار را از آزاد كردن يك بنده، بهتر مى دانم.
حتماً شنيده اى كه پيامبر چند روز قبل از ماه رمضان براى مردم سخنرانى كرد و براى مردم در مورد عظمت ماه رمضان سخن گفت.
آرى، ماه رمضان بسيار عزيز است و اگر تو بتوانى در اين ماه مؤمنى را افطارى بدهى خدا به تو ثواب آزاد كردن يك بنده مى دهد.
فكر مى كنم منظور مرا فهميدى ! اگر بروى و براى خانواده خودت خريد كنى اين كار تو همانقدر ثواب دارد كه افطارى دادن در ماه رمضان !
بنازم اين مكتب را كه چقدر زيبا تلاش مى كند كانون خانواده را مستحكم سازد.
آرى، من مى دانم كه در صف نانوايى ايستادن براى تو خيلى سخت است !
از امروز به بعد، هر وقت كه در صف نان ايستادى به ياد اين سخن امام سجاد(ع) باش و بدان كه در حال عبادت هستى !
من مى دانم ديگر هر وقت همسرت به تو سفارش خريد چيزى را براى خانه بكند، تو با ميل و رغبت اين كار را انجام مى دهى چرا كه تو با اين كار به كمال معنوى بزرگى دست مى يابى !
شايد در ميان خوانندگان اين كتاب، افرادى هستند كه مى گويند من كار به ثواب ندارم. بحث من هم در مورد ثواب آزاد كردن يك بنده نيست، بلكه سخن من اين است كه تو اگر مى خواهى به كمال معنوى برسى، يكى از راه هاى آن اين است كه براى خانواده خود خريد كنى !
آيا مى دانى وقتى كه از خريد برمى گردى چه ارزشى پيش خدا دارى؟
وقتى با دستهاى خود گوشت و ميوه و... را به خانه مى برى، خداوند ثواب آن كسى را به تو مى دهد كه در راه خدا صدقه داده است.
آرى، خريد كردن براى خانه در مكتب اسلام مساوى با صدقه دادن است !
اگر صدقه رفع بلا مى كند، و مايه خوشحالى خداوند مى شود و مرگ ناگهانى را از انسان دور مى كند، خريد براى خانواده نيز همين اثرها را دارد.
من اين سخن را از خود نمى گويم، پيامبر فرمود:
آنگاه كه مردى وارد بازار شود و براى خانواده خود چيزى بخرد و آنرا به خانه ببرد، ثواب او برابر با كسى است كه صدقه به نيازمندان مى دهد.
آرى، در تعاليم اسلام تلاش شده است تا روابط بين زن و شوهر همواره با عشق و صميميّت همراه باشد و كانون خانواده در ميان جامعه مسلمانان از استحكام زيادى برخوردار باشد.
#همسر_دوست_داشتنی
#برگ_سیزدهم
#کانال_کمال_بندگی
💐💐💐💐💐🍃🍃🍃🍃🍃
#کانال_کمال_بندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#سرزمین_یاس
#برگ_سیزدهم
اسب سوارى به سوى ما مى آيد، او نزد پيامبر مى رود. او خبر آورده كه جنگجويان قبيله غَطَفان به سوى خيبر مى آيند. آنها چهار هزار نفر هستند.
لشكر اسلام آمادگى پيدا مى كند تا در مقابل حمله احتمالى آنها مقاومت كند.
بعد از ساعتى، لشكر غَطَفان از راه مى رسد، مى بيند كه منطقه خيبر توسط لشكر اسلام محاصره شده است. آنها نمى توانند به اين سادگى ها وارد قلعه ها شوند. آنها ابتدا بايد با لشكر اسلام وارد جنگ شوند.
آنها قدرى با خود فكر مى كنند و مى گويند ما نبايد قبل از يهود جنگ را آغاز كنيم بلكه در فاصله دور از قلعه ها اردو مى زنيم.
يك ساعت به غروب خورشيد مانده است و لشكر به اردوگاه برمى گردد. ناگهان صداى گوسفندان زيادى به گوش مى رسد. تعجّب مى كنى. برمى خيزى و به آن سو نگاه مى كنى. خداى من! يك گلّه گوسفند!
چوپانى سياه پوست همراه اين گلّه است. او بى خبر از همه جا به اين سو مى آيد. ظاهراً چند روز قبل، گوسفندانش را براى چرا به كوه هاى اطراف برده است و امروز باز مى گردد.
او از كنار اردوگاه عبور مى كند، هيچ كس به او كار ندارد، گوسفندان را به سوى قلعه برده، يهوديان درب قلعه را باز مى كنند و گلّه وارد مى شود.
آنها خيلى تعجّب مى كنند و با خود مى گويند: محمّد مى توانست اين گلّه گوسفند را به غنيمت بگيرد امّا چرا اين كار را نكرد؟ همه مى دانند در اين شرايط تهيّه غذا براى لشكرى بزرگ، كار مشكلى است.
آنها مى فهمند كه محمّد براى غارت اموال آنها به اينجا نيامده است.
💚💚💚💚💖💚💚💚💚
#سرزمینیاس
#قصهفدک
#قصهتمامروزهایشیعه
#فدکپرچمخدا
#برایمادرمانحضرتزهراسلامالله
#کپیآزاده
#نشرحداکثری
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
https://eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef